سریال «دروغ های کوچک بزرگ»، هیلاریها در برابر ترامپ!
«دروغ های کوچک بزرگ» قاطعانه ترین و واضح ترین مانیفست سینمایی در سرسپردگی به دنیای زنان است. درخواستی مشخص برای سپردن امور جهان به «زنان برازنده قربانی».
۱. «دروغ های کوچک بزرگ» قاطعانه ترین و واضح ترین مانیفست سینمایی در سرسپردگی به دنیای زنان است. درخواستی مشخص برای سپردن امور جهان به «زنان برازنده قربانی». ستایشی مبالغه آمیز است از روح زنانه، چه به عنوان مادر و چه به عنوان مظهر زیبایی. «دروغ های کوچک بزرگ» ادعانامه ای افراطی است علیه خشونت مردانه که در هزاره سوم ابعادی سنگدلانه پیدا کرده است.
۲. آیا این نمایش های زنانه با تم های افراطی فمینیسیت نشانه ای از یک دوران است؟ البته فیلم های فمینیستی همیشه در گوشه و کنار جهان حضور داشته اند. زنان قدرتمند هاکسی در دهه ۴۰ یا جین فانداهای دهه ۷۰ و حتی این آخری یعنی «ارین براکوویچ». اما به نظر می رسد این بار با یک پدیده سینمایی ویژه روبرو هستیم؛ سینما به عنوان بازتاب دهنده گره ها و اضطراب های اجتماعی سینما و تلویزیون آمریکا پیش از این در دهه های ۷۰ و ۸۰ هم واکنش های عمیقی به سرنوشت جامعه آمریکایی نشان داده است: رادیکالیسم دهه ۷۰ و سپس توتالیتاریسم دهه ۸۰ که بلافاصله در فیلم ها و سریال ها منعکس شدند.
در پایان این دهه نه چندان روشن و آفتابی، ورق بر می گردد. در دنیایی که خطر جنگ سرد به حداقل رسیده و آمریکا اعتماد به نفس خود را بازیافته است، با موجی از فیلم هایی روبرو می شویم که قهرمانان زن سرنوشت ساز را در پیشانی خود دارند. آن انگاره محبوب فمینیست ها، یعنی دوگانه «زنان قدرتمند - قربانی» را در سه فیلم مهم ابتدای دهه ۹۰ به راحتی می توان تشخیص داد: «سکوت بره ها»، «تلما و لوئیز» و حتی «کت وومن» فیلم زیبای «بتمن باز می گردد» (تیم برتون، ۱۹۹۲) طنین مشابهی در بطن خود دارد.
4. سریال بر مبنای اتفاقات و سوءتفاهمات به غایت زنانه آغاز می شود. سوءتفاهم هایی که در یک پیش دبستانی رخ می دهد. خشونت علیه یک دختر کوچک توسط بچه ها. این اتفاق، زنجیره ای از واکنش های زنانه را به دنبال می آورد که با دقت و تیزهوشی به تماشاگر عرضه می شود. آن قدر مؤثر که تماشاگر یادش می رود به این فکر کند که اگر این مدرسه بورژوامآبانه به دوربین های مداربسته مجهز بود، دیگر این سوءتفاهمات رخ نمی دادند!
اما هر چه هست در این کشمکش تمام زنانه، به تدریج ردپای مردان دیده می شود: مردان خشن و ناهنجار (همسر نیکول کیدمن)، مردان سرد و نابالغ (مثل همسر ریس ویترسپون) و مردان بی مسئولیت (پدر بچه شایلین وودلی). مردان هیولاهای بی مسئولیت هستند که با بی توجهی، کم توجهی یا توجه بیش از حد، زندگی خوشِ زنان و کودکان خود را در معرض تهدید قرار می دهند.
در «دختر گم شده» هم خانم رزاموند پایک با مهارتی مشمئز کننده مرد مهاجم را می کشد و از دام مجازات می گریزد و به سوی همسر سهل انگار خود باز می گردد (می شود به «بازگشت» آلمودوار هم اشاره کرد. در آنجا هم خانم پنه لوپه کروز و مادرشان هر دو همسرهای خود را با توجیهات اخلاقی به قتل رسانده اند و سرخوش و شاد به سمت آینده حرکت می کنند!) در چنین بستری مرد خوب، مردِ مرده است یا مردی که نبینیمش یا مردی که هنوز کودک است، یا مردی که رفتاری غلط انداز دارد (مرد کافه چی).
۵. سریال «دروغ های کوچک بزرگ» گویی به شکل مستقیم بر مبنای دیدگاه های حزب دموکرات آمریکا ساخته شده است. با همان رواداری مدل اروپایی در مورد رفتارهای نامتعارف و همدلی نیویورکی با هنر رادیکال (اینجا یک تئاتر که از خطوط قرمز اخلاقی عبور می کند)، با همان نگاه قدیمی هالیوود در نقد اخلاقیات محافظه کارانه شهرهای کوچک اشرافی و با همان نمایش مرد به عنوان بانی اصلی خشونت در برابر زنان و کودکان آسیب پذیر و قربانی.
دوگانه «مرد - زن» در این معرکه گویی به دوگانه دموکرات - جمهوری خواه بدل می شود. رواداری زنانه دموکرات منشانه در برابر خشونت توتالیتریستی مردانه. به شکلی ناخودآگاه این دوگانه نهفته در بطن این سریال، ما را به سمت دوگانه هیلاری کلینتون - ترامپ پیش می برد و در انتها ایدئولوژی نهفته در بطن سریال به شکل زمختی عریان می شود: زنان با کودکان شان در دنیایی آفتابی و فارغ از مزاحمت مردان به زندگی سرخوشانه مشغول اند. سریال به ما می گوید دنیا را به این زنان بسپرید. گویی به تماشاگران آمریکایی می خواهد بگوید این دوره که تمام شد، اما دوره بعد اگر جان به سلامت بردید به سمت دموکرات ها بیایید. می دانم چنین تأویلی شاید برای برخی از تماشاگران این سریال غریب به نظر برسد اما فکر می کنم چه بخواهیم و چه نخواهیم کارکرد این سریال در همین حیطه خواهد بود.
۶. «دروغ های کوچک بزرگ» با تمام نقاط مثبت و منفی اش با در نظر گرفتن ظرافت های فیلمنامه، با نمایش ماهرانه نگاه زنانه جا خوش کرده در تار و پود سریال و با احترام به بازی های خیره کننده ریس ویترسپون و نیکول کیدمن، در نهایت در مختصات کشمکش های ایدئولوژیک حاکم بر جامعه آمریکایی می گند. فرمولی که سریال برای دنیای بهتر عرضه می کند برای «ما» گنگ و نابهنجار است؛ به خصوص برای بخش مردانه این «ما».
- کارگردان: ژان مارک والی
- فیلمنامه نویس و خالق سریال: دیوید ای. کلی (بر اساس رمانی به همین نام نوشته لیان موریارتی)
- بازیگران: ریس ویترسپون، نیکول کیدمن، شاپلین وودلی، الکساندر اسکارسگارد، آدام اسکات، لورا درن
- محصول: اچ بی اُ. 2017، یک فصل، هفت اپیزود
- خلاصه داستان: در یک مدرسه ابتدایی در شهر مونته ری ایالت کالیفرنیا قتلی اتفاق می افتد و پای پلیس به ماجرا باز می شود. بازجوها در گفتگو با پدر و مادر فرزندان و کادر مدرسه سعی می کنند به هویت قاتل پی ببرند اما هر چقدر پیش می روند با ابهامات بیشتری مواجه می شوند.
نظر کاربران
مسئله این که شما عادت کردید خانم ها در مورد حق و حقوق خودشون صحبت نکنن و اگر چیزی بخوان برچسب فمینیست بهشون میزنید چرا در مقابل از مردانی مثل ند استارک یا همسر دوم پترسون صحبت نمی کنید نمیدونم چرا اینقدر دوست دارید عدالتخواهی زنان رو سرکوب کنید یعنی مثلا فیلم ایرانی هیس دخترها فریاد نمی زنند از نظر شما فمنیستی!
سریال جمع و جور و قشنگیه