ما درباره تاریخ مشروطیت، اثری جامع در اختیار نداریم؛ واقعیت آن است که آثاری با محوریت نهضت مشروطه، فراوان اند؛ اما اغلب آن ها، اصولا تک نگاریهایی درباره وقایع مشخص محسوب میشوند یا به شرایط و رخدادهای مناطق محدودی از ایران، در دوره مشروطه، میپردازند.
روزنامه خراسان - جواد نوائیان رودسری: ما درباره تاریخ مشروطیت، اثری جامع در اختیار نداریم؛ این مهم ترین نکتهای است که باید در آغاز نوشتار به آن اشاره کنیم. واقعیت آن است که آثاری با محوریت نهضت مشروطه، فراوان اند؛ اما اغلب آن ها، اصولا تک نگاریهایی درباره وقایع مشخص محسوب میشوند یا به شرایط و رخدادهای مناطق محدودی از ایران، در دوره مشروطه، میپردازند. ممکن است برخی از خوانندگان با این دیدگاه موافق نباشند و کتابهایی مانند «تاریخ مشروطه ایران»، اثر کسروی را، به عنوان شاهدی بر نادرست بودن این نظر، ذکر کنند؛ اما باید توجه کرد که اولاً، در این قبیل آثار که البته تعدادشان محدود است، بسیاری از اسناد و مستندات نویافته، وجود ندارد یا مورد توجه قرار نگرفته است و ثانیاً، با وجود عنوانی که باید حکایت از جامعیت اثر داشته باشد، بسیاری از وقایع روی داده در اقصی نقاط ایران، در این کتابها، ناگفته باقی مانده است.
از سوی دیگر، اشارات نگارندگان این آثار، خالی از اظهار نظرهای شخصی و چشمپوشی از برخی حقایق نیست. به عنوان نمونه، در شرح و توضیح واقعه بر دار کشیدن و شهادت شیخ فضلا... نوری، بسیاری از مورخان همسو با جریان مشروطیت، از جاده انصاف خارج شده و یکسره کمر به محکوم کردن آن مرحوم بستهاند؛ حال آنکه بررسی دقیق اسناد و گفتارهای شیخ فضلا... نوری، حکایت از مغایر بودن بسیاری از برداشتهای نگارندگان این آثار، با حقیقت دارد.
کاستیهای آثار محققان داخلی
در میان آثار پژوهشگرانی که در داخل کشور، درباره نهضت مشروطیت قلمفرسایی کردهاند، صرفنظر از تکنگاری یا نگاه کلی به تاریخ، با دو نوع رویکرد اصلی در این عرصه روبهرو هستیم که البته، چندان تفکیک پذیر از یکدیگر نیستند. رویکرد نخست، توجه به تاریخ نقلی در شرح و توضیح رویدادهای عصر مشروطه است. مورخان و پژوهشگرانی مانند زندهیاد دکتر باقر عاقلی، به دلیل تدوین آثاری همچون «روزشمار تاریخ ایران» که به نقل وقایع مشروطه، به ترتیب تاریخ وقوع آن ها پرداختهاند، میتوانند در زمره پژوهشگران و مورخانی قرار بگیرند که دارای رویکرد نقلی در بررسی و ارائه تاریخ نهضت مشروطیت هستند. هرچند آثار این قبیل محققان نیز، چنانکه اشاره کردیم، چندان از تحلیل و دیدگاههای شخصی نگارنده برکنار نمانده است.
رویکرد دوم که رونق بیشتری دارد، توجه به ارائه تاریخی تحلیلی از نهضت مشروطیت است. این رویکرد را میتوان در بسیاری از آثاری که در این زمینه به رشته تحریر درآمدهاست، مشاهده کرد. «تاریخ انقلاب مشروطه ایران»، اثر «مهدی ملکزاده»، یکی از مهم ترین و قدیمیترین آثار نگارش یافته با چنین رویکردی است. نگارنده کتاب که خود فرزند «ملکالمتکلمین» و یکی از فعالان جنبش مشروطه محسوب میشود و در جوانی به اجتماعات سیاسی آن دوران، رفت و آمدهای فراوانی داشته، تاریخ نهضت مشروطه را در هفت جلد به رشته تحریر درآورده است.
«مهدی ملکزاده» ظاهراً عضو «انجمن باغ میکده» بود؛ انجمنی که به ادعای برخی مورخان، حدود نیمی از اعضای آن، بابی مسلک بودند و رهبری آن ها را «سلیمانخان میکده» برعهده داشت. نویسنده کتاب «تاریخ انقلاب مشروطه ایران» که در سال ۱۳۳۴ هـ.ش، بدرود حیات گفت، داماد «سلیمانخان میکده» بود و به شدت تحت تأثیر تفکرات انجمنِ وی قرار داشت.
به همین دلیل، صفحات متعددی از کتاب «مهدی ملکزاده»، مشحون از جانب داریها و ادعاهایی است که توسط اعضای «انجمن باغ میکده» مطرح میشد. از دیگر مورخان و نویسندگانی که آثارشان در عرصه تحلیل تاریخ نهضت مشروطیت شهرت فراوانی پیدا کرده است، میتوان به «فریدون آدمیت» اشاره کرد. او که عموماً با کتاب «امیرکبیر و ایران» خود، شناخته میشود، دو اثر نسبتاً مهم در این عرصه تألیف کرده است؛ نخست، «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت» و دوم، «ایدئولوژی نهضت مشروطیت». در هر دو کتاب «فریدون آدمیت»، تحلیل بر نقل پیشی گرفته است. در واقع او، نقل وقایع را دست مایه تحلیل قرار میدهد و دیدگاههای خود را، مبتنی بر این تحلیلها، به خواننده عرضه میکند.
با این حال، باید به این نکته توجه کرد که با وجود برخی ایرادات مهم، آثار «فریدون آدمیت» کمتر از آثار نویسندگانی مانند «ملکزاده»، رویکردی جانبدارانه به خود گرفته است. «تاریخ بیداری ایرانیان»، اثر «ناظمالاسلام کرمانی» نیز، از دیگر آثاری است که نویسنده در آن، به نقل و تحلیل وقایع نهضت مشروطه میپردازد. «ناظمالاسلام» که از شخصیتهای برجسته عصر مشروطه محسوب میشد، روزنامهنگار بود و در برههای، مسئولیت قضایی نیز برعهده داشت. کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، با وجود برخی رویکردهای جانب دارانه، نسبت به آثاری که توسط شاهدان عصر مشروطیت به رشته تحریر درآمده، در برگیرنده وقایع و حوادث بیشتری است و از این لحاظ، بر بسیاری از مقالات و کتابهایی که در این عرصه نگاشته شده است، رجحان دارد.
موضوعی که تحلیل را دچار اشکال می کند
با وجود مفید بودن اطلاعات مطرح شده در این آثار، به نظر میرسد، اسناد ارائه شده، کامل نیست و مستندات نویافته، می تواند در تکمیل نقلها و تحلیلها و راستیآزمایی دیدگاههای عرضه شده، مؤثر باشد. با این حال، مشکل اساسی این است که پژوهشگران نسلهای بعدی، عموماً برای بازنویسی یا تحقیق درباره تاریخ نهضت مشروطه، به روایتها و تحلیلهای پیشینیان روی میآورند و در بررسی اسناد و راستیآزمایی دیدگاههای مورخان پیشین، کوتاهی میکنند.
این مسئله، دو نتیجه ناخوشایند در پی دارد؛ نخست اینکه دیدگاههای نویسندگان پیشین، به عنوان نظریههای تشکیک ناپذیر و صحیح، مورد پذیرش عموم قرار میگیرد و دوم اینکه، چنین رویکردی، راه را بر عرضه آسان اطلاعات نویافته و تحلیلهای به روزتر، میبندد.
الگوهای نوین
طی چند دهه اخیر، شاهد ظهور پژوهشگرانی بودهایم که در قالب «تاریخ معاصر ایران»، به مطالعات ویژه درباره وقایع نهضت مشروطیت پرداختهاند. این محققان که عموماً در خارج از ایران و مراکز تحقیقاتی مجهز به آرشیو اسناد نسبتاً کامل، به بررسی و نگارش آثارشان پرداختهاند، توانستهاند با ارائه مطلوب ضرباهنگ وقایع و نیز، استفاده از منابع نایاب، الگوی نسبتاً جدیدی از نقل و تحلیل وقایع نهضت مشروطیت، ارائه کنند. مشهورترینِ این افراد، «یرواند آبراهامیان»، استاد کالج «باروک» دانشگاه نیویورک در آمریکاست.
او که اصالتاً یک ارمنیِ ایرانی است، با نگارش کتاب «ایران بین دو انقلاب»، به شهرت رسید. گرچه بخش مهمی از کتاب «آبراهامیان»، به دلیل تعلق خاطرش به جریان چپ و مارکسیستها، به بررسی عملکرد حزب توده ایران اختصاص پیدا کردهاست، اما این کاستی، مانع از توجه به مطلوب بودن سبک نگارش و تحلیل وی، درباره وقایع روی داده در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، نمیشود. در واقع میتوان گفت، با وجود همه ایرادها و نقدهایی که میتوان به کتاب وی وارد کرد، هنوز اثری که بتواند به لحاظ نگارش، ارائه مطلب و توجه به اسناد، همسنگ «ایران بین دو انقلاب» باشد، به رشته تحریر در نیامده یا دستکم شهرت عمومی پیدا نکرده است.
توجه به اسناد سفارتهای خارجی در ایران، به عنوان معدود اسناد دستنخورده تاریخی بر جا مانده از آن دوران، یکی از مهم ترین ویژگیهای اثر «آبراهامیان» است. نباید فراموش کرد که هرج و مرج حاکم بر ایران، در سالهای شکلگیری و آغاز نهضت مشروطیت، مجالی برای تدوین و نگهداری مناسب بایگانی اسناد مهم کشور، باقی نگذاشت و در پی به قدرت رسیدن محمدعلیشاه و به توپ بستن مجلس و تعطیلی موقت مشروطه، مهم ترین اسناد آن دوران، از بین رفت. در این میان، معدود اسناد باقیمانده، شامل نامهها، صورت جلسات و نوشتههایی است که به صورت موروثی و نسل به نسل، در خانوادههای قدیمی ایرانی دست به دست شده و بسیاری از آن ها در گذر ایام، طعم نقص و نیستی را چشیده است.
اما اسناد و گزارشهای نمایندگیهای سیاسی دولتهای خارجی، به ویژه روسیه و انگلیس که به دلیل سلطه استعماری بر ایران، در بسیاری از شهرها کنسولگری داشتند و به صورت منظم، شرح حوادث و وقایع را به دولت متبوعشان گزارش میدادند، منابع نسبتاً خوب و مناسبی برای تحلیل برخی وقایع محسوب میشوند که همچنان در دسترس هستند.
هرچند در این یادداشتها نیز، نگاه جانب دارانه، آفت حقیقتجویی است، اما کامل بودن و نظم این گزارشها، میتواند زوایایی تاریک از تاریخ ایران را روشن کند که برای پژوهشگران تاریخ نهضت مشروطه، تا پیش از مطالعه این اسناد، قابل احصا نیست. رویکرد «یرواند آبراهامیان» و پژوهشگرانی مانند دکتر «محمدعلی همایون کاتوزیان»، در بهرهمندی از چنین اسنادی، بر غنای آثار آن ها افزوده و نوشتههایشان را با اقبال بیشتری روبهرو کردهاست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر