بهترین فیلم های فضایی تاریخ سینما
به بهانه اکران «سفر ستاره ای به سوی تاریکی» نگاهی خواهیم داشت به تعدادی از بهترین فیلم هایی که در ژانر فیلم های فضایی ساخته شده اند.
هالیوود نشان داده علاقه فراوانی به روایت مجدد و بازسازی داستان های قدیمی اش دارد. علاقه ای که معمولا با موفقیت تجاری مناسبی هم همراه بوده است. از این نظر سفرهای ستاره ای یکی از محبوبترین ها است. مجموعه ای که از سال 1966 دستمایه چندین فیلم، سریال و انیمیشن پرطرفدار بوده و همیشه با فواصل زمانی نه چندان زیاد حضورش را به رخ کشیده است.
در سال 2009 و به دنبال احساس نیاز به تغییر و تحول در ساختار سفر ستاره ای، ساخت روایت جدیدی از این مجموعه پرطرفدار در دستور کار کمپانی پارامونت قرار گرفت و کارگردانی آن هم به جی جی آبرامز چهره درخشان سینما و تلویزیون آمریکا محول شد. حاصل کار به لحاظ تجارتی و هنری موفقیتی همه جانبه بود و به اثری شاخص در ژانر فیلم های فضایی تبدیل شد. حال دومین فیلم از سری جدید سفر ستاره ای باز هم به کارگردانی آبرامز روانه اکران شده و موفقیت فیلم قبلی را تکرار کرده است تا زمان تنظیم این مطلب «سفر ستاره ای به سوی تاریکی» 220 میلیون دلار در آمریکا فروخته و با استقبال گرم منتقدان نیز روبرو شده است.
در «سفر ستاره ای به سوی تاریکی» یک ابر انسان به نام خان (بندیکت کامبریچ) که با مهندسی ژنتیک خلق شده دنیا را به صحنه نبردی خونین تبدیل کرده و اعضای سفینه اینترپرایز به فرماندهی کرک (کریس پاین) و اسپاک (زاخاری کوئینتو) آخرین امید برای شکست دشمن و خاتمه جنگ هستند. این فیلم اکشن فضایی در کنار تمام مولفه های جذب تماشاگر ویژگی های خاص فیلم های آبرامز را نیز با خود دارد: شخصیت های پیچیده خاکستری و روابط گیج کننده میان آنها، اخلاق گرایی و نبرد عقل و احساس. آبرامز همواره چه در سریال های تلویزیونی و چه در فیلم های سینمایی اش بدون قربانی کردن عوامل جذابیت، جهان بینی خاص خود را نیز در همان قالب به تماشاگر ارائه می کند. گرچه باید گفت آبرامز در آثار سینمایی اش شخصیتی کمابیش متفاوت با آثار تلویزونی اش دارد. در تمامس ریال هایی که آبرامز خالقشان بوده، از موضعی برتر و تحقیرآمیز با مخاطبان خود برخورد می کند و با نمایش داستان هایی به شدت پیچیده و حوادثی بی منطق، تماشاگر را بدون هیچ سرنخ و گره گشایی بین زمین و هوا رها می کند.
انگار که اگر مخاطب نمی تواند از این داستان پر رمز و راز و پیچیده و بدون گره گشایی سردربیاورد مشکل خودش است!! اما برعکس در آثار سینمایی، آبرامز کارگردانی صمیمی و دوست داشتنی است که داستان های خود را بدون تکلف های سرسام آور سریال هایش روایت می کند. گرچه این شخصیت دوگانه تلویزیونی و سینمایی او، در هر دو رسانه با استقبال فراوانی روبرو شده است. هر دو فیلم سفر ستاره ای آبرامز جدا از تمام ویژگی های برتر سینمایی خود، در زمره بهترین نمونه های فیلم های فضایی نیز دسته بندی می شوند. در ادامه به بهانه اکران «سفر ستاره ای به سوی تاریکی» نگاهی خواهیم داشت به تعدادی از بهترین فیلم هایی که در ژانر فیلم های فضایی ساخته شده اند.
۱- جنگ ستارگان (۲۰۰۵-۱۹۷۷)/ جورج لوکاس
وقتی در سال ۱۹۷۷ نخستین اپیزود جنگ ستارگان با عنوان امیدی تازه روانه اکران شد کمتر کسی فکر می کرد این فیلم چنین تاثیر عمیقی بر صنعت سینما به جای بگذارد. جدا از فروش باورنکردنی جنگ ستارگان (که تا مدت ها پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما بود و هنوز هم اپیزود ۴ و یک آن جزو ۱۰ فیلم پرفروش این فهرست هستند) این فیلم به لحاظ فنی و سینمایی انقلابی در سینمای جهان ایجاد کرد که بی راه نیست اگر تاریخ سینما را به قبل و بعد از آن تقسیم کنیم.
هنر بزرگ لوکاس در جنگ ستارگان آفرینش تاریخ و تمدنی در دل کهکشان است که در آن نژادها، کشور / سیاره ها و حکومت های خاصی وجود دارند. هر کدام از این نژادها و ملیت ها آداب و رسوم و سنن خاص خود را دارند که به وضوح در جریان این شش فیلم قابل مشاهده است. کاری شگفت آور در عرصه سینما که می توان آن را مقیاس کوچکی از شاهکار جی آر آر تالکین در ارباب حلقه ها و آفرینش سرزمین میانه دانست.
لوکاس در آفرینش این تمدن فضایی و تقابل خیر و شر از همان الگوی تالکین در ارباب حلقه ها پیروی کرده و در نمایش بصری قهرمانانش به شدت وامدار فرهنگ شرق آسیا به ویژه ژاپن و سامورایی ها است. لوکاس در این فیلم ها با دقتی حیرت آور جزئیاتی دیدنی از سفینه ها، سیارات، زندگی در فضا و ... به تصویر کشیده است.
اما نکته مهم این که لوکاس برخلاف بسیاری از فیلمسازان بدون هیچگونه ذوق زدگی و تمرکز غیرعادی، زندگی در پهنه کهکشان را روایت می کند و همین نگاه ساده و بی تکلف یکی از مهمترین عوامل موفقیت این ۶ فیلم به حساب می آید.
البته در نگاه نخست شاید این ظرافت ها زیاد به چشم نیاید اما نگاهی دقیق تر به ویژه به چهار فیلمی که خود لوکاس کارگردانی کرده عطف توجه فراوان کارگردان به این مولفه ها را نشان می دهد. لوکاس این داستان را برای سه تریلوژی طراحی کرد و ابتدا تریلوژی میانی و سپس ابتدایی را تولید کرد. نخستین فیلم مجموعه یعنی اپیزود چهارم و کل تریلوژی نخست را خود او کارگردانی کرده و آروین کرشنر و ریچارد مارکان هم دو اپیزود ۵ و ۶ را ساخته اند.
گرچه تمام این ۶ فیلم به لحاظ فنی آثار بی نظیری هستند اما امید تازه (اپیزود ۴) و انتقام سیث (اپیزود ۳) از جنبه هنری و سینمایی نیز فیلم هایی فوق العاده محسوب می شوند. جورج لوکاس با جنگ ستارگان نه تنها سینمای ژانر فضایی را از نو ساخت بلکه با ارائه دستاوردهایی حیرت آور در زمینه تکنولوژی های نوین، دگرگونی شگرفی در صنعت سینما ایجاد کرد. کارگردانی قسمت بعدی این سری به جی جی آبرامز سپرده شده و مراحل پیش تولید آن نیز آغاز شده است.
۲- بیگانه (۱۹۷۹)/ رایدلی اسکات
بیگانه ها (۱۹۸۶)/ جیمز کامرون
دو سال بعد از موفقیت جنگ ستارگان، رایدلی اسکات با هزینه ای نه چندان زیاد، اثر ترسناک جمع و جوری ساخت که کل ماجرای آن در داخل سفینه و کهکشان رخ می دهد و داستان آن ورود موجودی خونخوار و بی نهایت خطرناک به یک سفینه و کشتار اعضای سفینه است. فیلم نمونه ای بسیار عالی از بی پناهی در برابر یک نیروی مهلک خارجی و نداشتن جایی برای فرار است که به جای لوکیشن های رایج این قبیل فیلم ها، این بار در فضا اتفاق می افتد و خدمه سفینه و در رأس آنها ریپلی (سیگورنی ویور) چاره ای جز مواجهه با مخلوق بیگانه ندارند اما در فیلم دوم این مجموعه جیمز کامرون با شرح و بسط ایده اولیه و خام اسکات فیلمی بی نهایت پرتحرک و ترسناک ساخته که حتی یک لحظه فرصت نفس کشیدن به تماشاگر نمی دهد. کامرون مثل اسکات، از اتمسفر انتزاعی محل وقوع داستان یعنی فضا و ایستگاه فضایی و سفینه بهترین استفاده را برده و یکی از بهترین آثار خودش و فیلم های فضایی را ساخته است.
۳- ماه (۲۰۰۹) ساخته دانکن جونز
شاید تصور کنید فیلمی فقط با حضور یک شخصیت و یک ربات که داستانش در یک ایستگاه فضایی روی کره ماه اتفاق می افتد نباید چندان هیجان انگیز باشد ولی اینطور نیست. فیلم جمع و جور و کم هزینه دانکن جونز، داستان مردی است که در قراردادی سه ساله به تنهایی با یک ربات هوشمند روی ماه زندگی می کند و ماموریتش فرستادن سنگ های ماه به زمین برای تولید انرژی پاک است. در انتهای این دوره به واسطه تنهایی مفرط، او دچار توهم و مشکلات روحی شده و در اثر یک تصادف متوجه می شود که ماجرایی فراتر از آنچه تصور می کرد در آن ایستگاه اتفاق می افتد.
ماه به شدت یادآور اودیسه فضایی است و ارجاعات متعددی به شاهکار کوبریک در آن وجود دارد. این اثر ساده و کم خرج با استفاده هوشمندانه از مولفه های زندگی در یک محیط انتزاعی و ایزوله، میزانسن های جذاب و یک موسیقی/ حاشیه صوتی بی نهایت هنرمندانه، فیلمی بسیار جذاب و دیدنی از کار درآمده است.
۴- سولاریس (۱۹۷۲) / آندره تارکوفسکی و استیون سودربرگ (۲۰۰۲)
داستان فلسفی استانیسلاو لم که تاکنون دو بار به فیلم برگردانده شده، درباره سیاره ای به نام سولاریس است که دانشمندان معتقدند نوعی هوش مصنوعی در آنوجوددارد و وقتی برای تحقیق به آنجا می روند، افراد سفینه کل اتفاقات ریز و درشت زندگی خود را عینا مشاهده کرده و با افرادی که قبلا در زندگی شان حضور داشته اند ملاقات می کنند. ماجرایی که آنها را به مرز جنون می رساند.
این روایت مدرن رستاخیز، ابتدا توسط آندره تارکوفسکی فیلم ساز مشهور روس به فیلم تبدیل شد. ماهیت سنگین و پیچیده داستان و سبک کُند و شاعرانه تارکوفسکی، سولاریس را به یکی از نمونه ای ترین فیلم های او تبدیل کرد اما در سال ۲۰۰۲ استیون سودربرگ اقتباسی به مراتب بهتر از فیلم قبلی را روانه اکران کرد. عمده داستان فیلم در یک ایستگاه فضایی کمابیش ترسناک و در مجاورت نیروی مهیب سیاره سولاریس اتفاق می افتد. فیلم سودربرگ برخلاف اثر کسالت آور تارکوفسکی/ از همان ابتدا بیننده را به دنبال خود می کشاند.
۵- وال ای (۲۰۰۸) اندرو استانتون
این انیمیشن دیدنی کمپانی پیکسار یکی از بهترین نمونه آثاری است که در ژانر فیلم های فضایی ساخته شده است. داستان آخرالزمانی آن روایتگر دورانی است که زمین از سکنه خالی شده و انسان ها در یک ایستگاه فضایی عظیم کم کم راه رفتن را از یاد برده و بسیار چاق شده اند!
در این بین آشنایی یک ربات سرخوش و خرابکار زباله جمع کن به نام وال ای و یک ربات پیشرفته جستجوگر به نام ایوا و یافتن نشانه ای از حیات روی کره زمین انسان ها را به صرافت بازگشت می اندازد. البته اینجا هم مقابله با ربات هوشمند خائن (که از اودیسه فضایی کوبریک وارد ژانر فیلم های علمی تخیلی شد) یکی از مشکلات جدی انسان ها است.
فیلم برخلاف ظاهر ماشینی اش روایتی بسیار انسانی و شیرین دارد و با همان اغراق های جذاب و خاص انیمیشن های پیکسار زندگی در یک ایستگاه فضایی را با جزئیاتی فوق العاده بامزه روایت می کند. وال ای در سال ۲۰۰۸ جایزه اسکار بهترین انیمیشن سال را از آن خود کرد.
6- اودیسه فضایی: 2001 (1968) / استنلی کوبریک
استاد بزرگ سینما در اودیسه فضایی: 2001 نه تنها یکی از بهترین آثار سینمای فضایی بلکه یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما را ساخت. این فیلم بر مبنای اثر مشهور آرتور سی کلارک به نوعی روایتگر داستان تکامل بشر است. بشری که برای دستیابی به پاسخ پرسش هایش از ابتدای آفرینش سفری اودیسه وار را آغاز کرده و اکنون آن را در فضای بی انتها ادامه می دهد. کوبریک جدا از نمایش فضای بی کران و سرگردانی و سرگشتگی انسان در آن، تقابل پر حرف و حدیث و برای آن زمان کمابیش تازه انسان با ماشین (هال ربات هوشمند سفینه) را به عنوان یکی از محورهای اصلی قصه مورد توجه قرار می دهد.
این فیلم پیچیده فلسفی عملا بدون دیالوگ، با صحنه پردازی دیدنی و موسیقی رعب آور انتخابی اش (چنین گفت زرتشت ساخته ریچارد اشتراوس) بعد از گذشت این همه سال هنوز هم تکاندهنده بوده و نکاتی جدید برای کشف کردن دارد. با توجه به امکانات محدود آن زمان جلوه های ویژه و دکور فیلم چشمگیر و جالب توجه هستند.
۷- پرومتئوس (۲۰۱۲) رایدلی اسکات
شباهت های فراوان پرومتئوس با نخستین فیلم مجموعه بیگانه این تصور را ایجاد می کند که اسکات به دنبال ساختن دنباله ای برای بیگانه بوده، اما این همه ماجرا نیست. اسکات با استفاده از برخی مولفه های بیگانه و افزودن یک پس زمینه فلسفی بر مبنای تئوری (البته رد شده) از یک فون دنیکن، فیلمی در ظاهر ترسناک و پرهیجان اما در واقع پر از ارجاعات فلسفی پیچیده ساخته که از این جهت حتی می توان آن را ادامه ای بر اودیسه فضایی کوبریک دانست.
منتها رویه پرهیجان فیلم و شباهت بسیار زیاد آن با بیگانه به میزان قابل ملاحظه ای حرف اصلی فیلم، یعنی یافتن پاسخ چگونگی تحول و تکامل انسان ها را به حاشیه می برد. گرچه باید گفت همین مقدار اشارات پیچیده فلسفی هم در فیلم های اسکات معمولا دیده نمی شود. یکی از بهترین گره های فیلم، اشاره به اسطوره پرومتئوس است که در پایان فیلم با فداکاری الیزابت (نومی راپیس) و دستور به انهدام سفینه ای که قصد نابودی انسان ها را دارد، مصداقی عینی می یابد.
نظر کاربران
چند تا از اين فيلماي ترسناك ديدم،تا يه هفته مامانم صبحا پتو و تشكم را ميشست.
(فكر بد نكنيد،كف بالا مياوردم)
پاسخ ها
ترسو...
ماه _ وال ای _ 2001ادیسه فضایی عالیـن.
سه گانه جنگ ستارگان قدیمی هم برای زمان خودش خیلی عالی بود.