پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«کارگر ساده نیازمندیم» روایت چند کارگر شهرستانی مقیم تهران است که گرفتار یک نزول خور حرفه ای می شوند و زندگی شان به یغما می رود.
کیوسک: «آنگاه» از آن دست مجلات پرونده محوری است که در میان روشنفکران و اهالی کتاب محبوبیت خاصی دارد. نوع صفحه آرایی این مجله کلا خاص و متفاوت است و چاپ سیلک هم حال و هوای خاصی به این جریده داده. مجله ای که کمی گران است و اما در همین سه شماره به اندازه کافی محبوب شد.
موضوع این شماره «آنگاه» بررسی نقش «پیکان» در تاریخ ایرانی است و البته به طور خاص در سبک زندگی. همه جور مطلب هم راجع به پیکان و نقش آن در زندگی ایرانیان یافت می شود. از تحلیل و نگاه فلسفی تا نگاه اقتصادی. این شماره کلی هم عکس های کمیاب از پیکان دارد. عکس هایی که احتمالا خاطرات زیادی را برایتان زنده خواهد کرد. حتی اگر حوصله خوانش مجله را ندارید با تورق آنگاه کلی حالتان خوب خواهد شد. خصوصا نوستالژی دوستان.
«خوب بد جلف» از شریف ترین کمدی های چند سال اخیر است. چیزی نزدیک به نهنگ عنبر. نکته فیلم این است که می توانست کارگردانی شسته رفته تری داشته باشد و درواقع مقدمه، میانه و نتیجه گیری آن پرداختی متوازن ندارد و کمی ناهمگن به نظر می رسد. به نظر قاسمخانی هنوز خیلی فیلمنامه نویس بهتری است تا یک کارگردان. با همه ی این ها فیلم به خوبی از تماشاچیانش خنده می گیرد. همان کاری که خیلی از مدعیان کمدی سازی موفق به خلق آن نشده اند.
تماشاخانه: بنگاه تئاترال، این بار یک پیشنهاد متفاوت برای تماشای تئاتر داریم، یک نمایش روحوضی در تئاتر سنگلج به نویسندگی علی نصیریان و کارگردانی هادی مرزبان که در آن فرزانه کابلی، امین زندگانی میر طاهر مظلومی و دیگران ایفای نقش می کنند. با تماشای چنین نمایش های مرز یک نمایش مفرح و کمدی یا به اصطلاح آزاد که هر شب در تهران اجرا می شود را درک می کنید. نمایشی که ادعای خاصی ندارد شوخی جنسی هم ندارد. اما می خنداند و حرفش را می رساند. چون به درستی از هجو موقعیت و کاریکاتور کردن کاراکترهایش استفاده می کند. در ضمن نمایش از آن هایی است که تماشاگر را درگیر خودش می کند آمادگی اش را داشته باشید.
یک دیالوگ: مگه این شلوارت دلاره که هی بالا و پایین می کشی؟
کتاب: ایتالو کالوینو نیاز به معرفی ندارد و در ایران به اندازه کافی شناخته شده است. کتاب «قلعه سرنوشت های متقاطع» کتاب خوش خوان و سبکی است که شما را به دنیای دیگری می برد. مناسب یک بعدازظهر جمعه تابستانی کتابی که فقط 122 صفحه حجم دارد و خوانش آن دشوار نیست. تجربه اش کنید.
خلاصه داستان: گروهی از مسافران دور هم جمع شدهاند و قصه گویی می کنند اما به طرزی عجیب و مسحورکننده. آنها قدرت سخنگویی خود را از دست دادهاند و باید قصههایشان را با کمک تصاویر کارتها روایت کنند، ماجراها و سرنوشتهایی درهم تنیده و اعجاب آور...
نظر کاربران
پس فیلم خارجیش کو؟؟؟
خوب,بد,جلف رو دیدم .خیلی خنده داره وجالب