روایت دیدار ناصرخسرو در کوهستان های بدخشان
پذیرفتن رنج سفر و پا گذاشتن به سرزمینی تاریخی ولی ناامن و آشفته چون افغانستان، چیزی فراتر از طبع انسان امروزی است. سفری به عشق زیارت آرامگاه حکیم ناصرخسرو قبادیانی.
- سفر دیدار (سفر به کوهستان های بدخشان و دیدار از مزار ناصر خسرو قبادیانی).محمدرضا توکلی صابری .تهران اختران ،۱۳۹۵. ۲۲۳ ص،مصور. ۱۸۰۰۰۰ ریال.

ماجرای این سفر که در کتاب «سفر دیدار» آمده است، در واقع روایتی از تلاش های خستگی ناپذیر دکتر محمدرضا توکلی صابری است برای عبور از مسیری سخت و پر خطر در افغانستان و در نزدیکی نواحی تحت کنترل طالبان. او در شهریور ماه ۱۳۹۲ به قصد این سفر پرماجرا از فرودگاه کلمبوس عازم واشنگتن می شود و از آنجا به استانبول و در نهایت به شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، می رود.
اما آنچه این کتاب را خواندنی و جذاب می کند، کوشش جسورانه دکتر توکلی صابری برای رسیدن به مقصدی سخت و پر خطر است و اصرارش در ثبت تمامی این وقایع، اصراری است که می توان آن را نمونه ای قرن بیست و یکمی از «سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی» دانست.
آن گونه که تاریخ روایت می کند، ناصرخسرو در قرن پنجم هجری به قصد زیارت خانه خدا، سفری هفت ساله از مرو به سوی مکه را آغاز می کند و در طی آن از بسیاری شهرهای ایران قدیم چون قزوین، ری، خوی و تبریز عبور می کند و سپس به سرزمین شام و بیت المقدس می رود و در نهایت به زیارت خانه خدا نایل می شود. او در سفرنامه اش تلاش می کند حوادث و مسائل پیش آمده را با زبانی جذاب و ساده بیان کند. از محصولات کشاورزی تا عادات و فرهنگ های مردمان و از جذابیت های طبیعی تا آثار تاریخی سرزمین های مختلف را به تصویر می کشد. به بیانی، «سفرنامه ناصرخسرو» را می توان اثری مردم شناسانه دانست. به این معنا، تلاش توکلی صابری در «سفر دیدار» شباهتی ویژه به سفرنامه حکیم قبادیانی دارد.
او از بیان هیچ چیز فروگذار نمی کند. در دوشنبه از وضعیت نامناسب هتل ها می گوید و هزینه کرایه تاکسی، از عادات و تکیه کلام های مردمان تاجیک تا ساختمان های تاریخی و موزه ها. حتی از متداول بودن گرفتن رشوه از مسافران در اداره گذرنامه کشور تاجیکستان هم می گوید. در مسیر سفر در افغانستان هم از همه چیز و همه کس داستان هایی جالب و خواندنی روایت می کند. از راننده تاکسی که به قول او، «ابوجهل قرن بیست و یکم» است تا پسرک خیارفروشی که در کنار جاده ایستاده است و یا بازار خرفروشان و ...
دکتر توکلی صابری پیش از این کتاب «سفر بر گذشتنی» را منتشر کرد که شرح سفری است پر طول و دراز در مسیری که ناصرخسرو در قرن پنجم هجری طی کرد. این کتاب در هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به عنوان اثر برگزیده بخش مستندنگاری انتخاب شد و همچنین در سال ۱۳۹۳ برنده جایزه اول جشنواره سفرنامه گاری ناصرخسرو شد. او در «سفر دیدار»، نه یک سفرنامه ساده که روایتی داستانی و جذاب را باز می گوید که خواننده را به اعماق جریان زندگی در افغانستان می برد و می کوشد تصویری به دور از تعصب از فرهنگ ها و سنت های اقوام ساکن آن سرزمین ارائه دهد. تصویری که گاه با ابراز تاسف نویسنده از محرومیت انسان ها همراه می شود.
کتاب خوشبختانه مصور است. اما شاید نقطه ضعف این اثر را باید برخی عکس هایی دانست که نویسنده در طول سفر خود از مردمان و مناطق مختلف گرفته است. گرچه بسیاری از تصاویر، مانند عکس هایی از آرامگاه ناصرخسرو، جذاب و دیدنی هستند و گاه کم مانند، ولی اصرار او به حضور داشتن در کادر دوربین خودش، برخی از این تصویرها را به عکس های یادگاری تبدیل می کند و از جنبه های مردم شناختی و روایت گونه آن می کاهد.
پایان بخش سفر «دیدار»، یادداشتی با عنوان «سفالینه بی ارزش» است. این یادداشت در واقع نقد صریح و مستدل دکتر توکلی صابری بر کتاب «نگاهی نو به سفرنامه» تالیف فیروز منصوری است. گویا نویسنده کتاب «نگاهی تو به سفرنامه» کوشیده با استدلال ها و دلایلی «سفرنامه ناصرخسرو» را یک سره ساخته و پرداخته استعمار پیر بریتانیا بداند و سفر حکیم قبادیانی به سرزمین بیت المقدس را داستانی دروغین برای هویت بخشیدن به صهیونیسم و اسرائیل تلقی کند. نگارنده «سفر دیدار» با اتکای بر مستندات و منابع معتبر، این ادعا را مردود می شمارد.
ارسال نظر