ده سالگی روباتهای تبدیل شونده در عالم سینما مصادف شده با اکران آخرین فیلم آنها یعنی روباتهای مبدل:آخرین شوالیه. فیلمی که قرار است سرآغازی بر تغییرات ریز و درشت این فرنچایز محبوب مردمی (منفور در بین منتقدین) باشد.
روزنامه قانون - آرش پارساپور: ده سالگی روباتهای تبدیل شونده در عالم سینما مصادف شده با اکران آخرین فیلم آنها یعنی روباتهای مبدل:آخرین شوالیه. فیلمی که قرار است سرآغازی بر تغییرات ریز و درشت این فرنچایز محبوب مردمی (منفور در بین منتقدین) باشد. فروش هنگفت این سری فیلمها استودیو را واداشته که هر چند سال یکبار به همراهی مایکلبی ، کارگردان این سری، یک نسخه جدید از این سری را روانه سینماها کنند. حتی تغییرات جزیی و کلی بازیگران مجموعه از قسمت سوم به بعد، باعث عوض شدن نظر کارگردان نشده و با یک چرخش داستانی زیرکانه فیلمهای جدید را خلق کرده است. و اما داستان،کدام داستان؟ سری ترنسفورمرز از روی یک سری اسباب بازی یا به اصطلاح دقیق تر اکشن فیگور ساخته شده است. یعنی منشا داستانی این مجموعه یک مشت اسباب بازی هستند!
پس قاعدتا داستانی قوی نیز در پیکره آن به چشم نمیخورد. روباتهای مبدل به دو دسته کلی تقسیم می شوند؛ «آتوباتها» و «دستپتیکانها» که به ترتیب نقش های خوب و نقش های بد قصه را بر عهده دارند. این روبات ها تبدیل به هر وسیله نقلیه و مکانیکی می شوند، از ساعت رومیزی بگیر تا اتومبیل و تانکهای غول پیکر! در هر قسمتی از مجموعه، روبات های بد به روبات های خوب حمله می کنند تا بتوانند آن ها را شکست داده و کنترل زمین را در دستان خود بگیرند.شاخ و برگ های اضافی که در کنار داستان اصلی روایت میشوند، مشکل اساسی ناپختگی دارند.
نویسنده فیلمنامه، دلش میخواهد داستان فیلم، پا را فراتر از یک اثر فقط بلاک باستری و اکشن بی معنی بگذارد و دایما قصه را در جهت های مختلف کش می دهد. نتیجه اما بدتر از چیزیست که فکر می کنید. هر بار و در هر فیلم جدید، این اتفاق ناامید کننده تکرار شده و در قسمت پیشین(چهارم)به اوج خود رسید. در فیلم پنجم، سهنفر تازه نفس کار نوشتن فیلمنامه را در اتاق فکری که استودیو در حین پیش تولید خبر افتتاح آن را به علاقه مندان داده بود، شروع کردند و نتیجه چیزیست بدتر از قسمت های قبلی! روند فروش فیلم های ترانسفورمرز در کمال تعجب چیز دیگری نشان می دهد. طرفداران همیشه پای فیلم ایستاده اند؛ به گونهاي که فیلم قبلی، فروشی بیش از یک میلیارد دلار در سرتاسر جهان داشت.
فروشی که پوزخندی به تمام نظریات منفی کارشناسانه درباره فیلم از سوی منتقدان است. اما آیا این بار نیز این بی توجهی به نظر منتقدان و شعار «فیلمسازی برای طرفداران و مردم! نه صاحب نظران!» که در دهان خالق این مجموعه افتاده ،جواب می دهد؟ ممکن است این حرف از چند جهت درست باشد اما نمی توان منکر این شد که اینگونه فیلم ها سطح خاصی از کیفیت را نخواهند داشت. اگر فرنچایزی وجود داشته باشد فقط با این فکر که برای مخاطب و نه منتقد ساخته شود، قطعا این فرنچایز، روبات های مبدل است. صرف نظر از نقدهای صورت گرفته بر این سری از فیلم ها، آن ها همیشه در گیشه عملکرد موفقی داشته اند اما تا به اینجای کار ، قسمت جدید به فروش پیش بینی شده ای که برای آن در نظر گرفته شده بود، نرسیده است.
البته این به معنی متضرر شدن سازندگان این مجموعه نیست . فروش اسباب بازی ها و سایر متعلقات به همراه یک فروش معمولی برای یک سوددهی سرسام آور کافیست. اما امیدواریم که این زنگ خطر، مسئولان استودیو را به خود بیاورد و حال که مایکل بی، کارگردان رسما خبر انصراف از ساخت ادامه این سری را اعلام عمومی کرده (البته در دو فیلم قبلی نيز همین کار را کرد و بعد پشیمان شد) در فکر یک تغییرات اساسی در بن مایه داستانی فیلم باشد.
حکایتی رنگارنگ ولی تو خالی
هالیوود امسال، دوبار سرکی به افسانه معروف آرتور شاه کشید و هر دوبار از آن سرافکنده بیرون آمد. یکی خود فیلم شاه آرتور که یک شکست بزرگ تجاری محسوب میشود و حالا قسمت جدید روبات های مبدل که داستانش به زور به دنیای اساطیری آرتور شاه و شوالیه اش ربط داده شده است: مرلین، جادوگري كه در زمان های خیلی دور با روبات های مبدل که از سیاره نابود شدهشان به زمین پناه آورده بودند، مخفیانه در ارتباط است. در بحبوحه یک جنگ عظیم، او از رییس این روبات ها درخواست کمک می کند.یک چوبدستی جادویی که با آن توانایی کنترل اژدهای مکانیکی سه سر غول پیکری را پیدا می کند، بهاو داده می شود .جدا از این چوبدستی ، چندین روبات غول پیکر شوالیه نيز دوشادوش شوالیه های آرتور شاه در میادین جنگی مبارزه می کنند.
بعد از مرگ مرلین، چوبدستی نیز با تابوت او به گور سپرده می شود.حال در عصر حاضر در دنیا چه خبر است؟ اپتیموس پرایم، رییس آتوباتها (روبات های خوب) به سیاره زادگاه اصلی شان در کهکشان برگشته تا پرده از اسرار نابودی آن بردارد. مگاترون، رییس دسپتیکانها (روباتهای بد) نيز آب شده و خبری از آن نیست. آشوبهای گوناگونی توسط روبات ها روی زمین صورت گرفته و کنترل روبات ها از دست خارج شده و نیروی ارتش وارد کارزار جنگی با آن ها شده است. «کید یگار»با بازی مارک والبرگ همراه با بازماندگان اصلی اتوبات ها از فیلم قبل در یک گاراژ مخفیانه زندگی می کنند.
یک روز روباتی کهنسال با قدمتی چند هزار ساله به زمین می آید و مدالی مکانیکی را به دست کید می سپرد؛ چرا که او «منتخب شده» است. از آن سو محقق و اشراف زاده ای به نام «سر ادموند برتون» که آنتونی هاپکینز نقش آن را ایفا می کند، کید را به همراه یک پروفسور خانم به نام «ویون ویمبلی» با بازی «لائورا هداک» (که اولین نقش درست حسابی خود را در سینما پیدا کرده) به پیش خود فرامیخواند. کاشف به عمل می آید که این خانم، آخرین بازمانده نوادگان مرلین و تنها کسی است که میتواند چوبدستی را پیدا کند و آن را کنترل کند. او و کید باید قبل از مگاترون و یاران تازه اش به این عصای جادویی دست پیدا کنند وگرنه کار دنیا و بشریت تمام است.
از آن سو اپتیموسپرایم نیز، تحت کنترل یک روبات مادر که خالق همه آتوباتهاست و تمام مدت در سیاره درب و داغانشان بیکار نشسته بوده و به یکباره در این فیلم ظاهر شده، قرار گرفته و ذات بدجنسی اش گل کرده و به دنبال عصا به زمین باز میگردد. شاید با خواندن متون بالا تصور کنید که با چه داستان غنی و پیچیده ای روبهرو هستيد ولی زهی خیال باطل! به قول منتقد مجله تایمز مشکل، «داستان خوب نداشتن» نیست بلکه داشتن تعداد زیادی داستان دست و پا شکسته است ! تیم جدید فیلم پنجم به ایده هایی رسیدهاند؛ آن نيز اینکه نقش روبات ها را در لابه لای حوادث تاریخی زمین(ماجرای آرتور شاه و جنگ جهانی دوم و کشتن هیتلرو...) جاسازی کنند. ایده در مجموع، یک موضوع هیجان انگیز و سوژه نابی است اما افسار ایده از دست سازندگان در طول فیلم کاملا از دست رفته است.
انگار كه آن ها از ذوق بی نهایتشان از رسیدن به این ایده، آنقدر این دیگ داستانی را هم زده اند که کلیت کار، یک آش شلم شوربا در آمده و تمام سوژه به گند کشیدهشده است. نقش آدم ها در فیلم به واقع سیاه لشکری است و اصلا بود و نبود آنها فرق چندانی ندارد. گرچه سازندگان با «منتخب» کردن نقش مارک والبرگ سعی کرده اند که کاراکتر اصلی انسانی فیلم را بال و پر بدهند ولی نتیجه حتی برای طرفداران، مساله خوشایندی نیست. آن ها روبات های غول پیکر و انفجارهای عظیم و اکشن نفس گیر را دوست دارند، نه آدمی کوچک با هر مقدار عضله که با شمشیر وسط این روبات ها جولان دهد. حضور بازیگر بزرگی مثل آنتونی هاپکینز از دیگر تلاش های سازندگان برای مهم تر کردن نقش انسان ها در فیلم است؛حضوری بی فایده و بی معنی که از آغاز سرانجامش قابل پیش بینی است.
این تلاش ها با حضور دختربچه ای لاتین تبار که مثلا قرار است بار عاطفی و لطیف فیلم را به دوش بکشد نیز، به سرانجامی نرسیده است. حذف شخصیت دختر «کید» که در فیلم قبل جزو عوامل اصلی بود، از آن کارهای بی منطق مایکل بی است که دوست دارد بازیگران مجموعه را یکی پس از دیگری از فیلمهایش دور بیندازد. بازی همه بازیگران فیلم روبات های مبدل:آخرین شوالیه در گرماگرم صحنه های شلوغ فیلم گم می شود و هیچ کدام توانایی نشان دادن بازی خود را ندارند و عده كمي از آنان مثل هاپکینز و جان توتورو گویا علاقه ای برای خوب بازیگری کردن ندارند و فقط آمده اند چکشان را بگیرند و بروند خانه.
اشباع جلوه های ویژه
فیلم از منظر جلوه های ویژه حالت کل کل با بقیه آثار هم رده را گرفته است. خیلی از صحنه های روباتها و سفینههای فضایی، یادآور سکانس هایی از سری جنگ ستارگان است یا انفجارهای آخر فیلم کاملا شما را یاد انفجارهای فیلم انتقام جویان مارول میندازد. روباتهای مبدل، بی شک یک سروگردن از آثار گفته شده بهتر عمل کرده و زیاد نمیتوان به جلوه های ویژه و صحنه های اکشن آن خرده گرفت. تنها ایراد این صحنه ها، زیادی بودن آنهاست! در طول مدت زمان طولانی دو ساعت و نیمه فیلم، در هر سکانس ما شاهد نماهای جور و واجور اکشن با فیلمبرداری سریع و تدوین سریع تر از آن هستیم.
اما این صحنهها آنقدر تکرار می شود که در اواخر فیلم، حوصله مخاطب را سر می برد. سکانس تبدیل شدن بامبل بی(یکی از اتوبات های معروف سری فیلم) به چند روبات کوچک در وهله اول هیجان را به مخاطب ارائه می کند ولی در انتها تبدیل به سیرکی می شود که هرچقدر بازیگران روبات مانند آن، تلاش می کنند شکوهمند به نظر بیایند، کافی نیست.حتی ورود اژدهای سه سر مکانیکی، دردی از این ماجرا درمان نمی کند و تکراری بودن فیلم همچنان در روح فیلم جاریست. من فیلم را در تلویزیون دیدم،شاید دیدن این صحنه های عظیم روی پرده های عریض آیمکس یا به صورت سه بعدی، درد تکراری بودن این عنوان را تسکین دهد. دستیارهای جدید مگاترون که همگی روباتهای جدیدی در مجموعه هستند، آن کاریزمای نقش منفی های فیلم اول را ندارند.
روبات ها حالا بی هویتتر از قبل هستند و فقط بزرگتر و خفنتر ساخته می شوند. در بین روبات های غول پیکر، یک آدم آهنی خدمتکار با صداپیشگی «جیم کارتر»(که در سریال داون تاون ابی نقش سرپیشخدمت خانه را داشت) داریم که از بین بقیه کاراکترهای جدید دلنشین تر است. فیلم، چند سورپرایز خوب برای طرفدارانش نيز دارد.حضور پر رنگ تر و بیشتر از پیش«داینوبات ها» همچنین زمانی که در سکانس آخر حرف از کاراکتر «یونیکورن» به میان می آید، قطعا طرفداران را ذوق زده میكند. یونیکورن، یکی از قوی ترین و محبوب ترین ضد قهرمان های دنیای روبات های مبدل به شمار می رود و در حقیقت یک سیاره مکانیکی است!
دنیای مجزای روبات های مبدل
شوخیها و صحنههای کمدی فیلم پنجم بیشتر از فیلمهای قبلی این مجموعه است؛ شوخیهایی که سعی در استراحتی بین هجوم زرق و برق فیلم بوده و گاهی نیز موفق می شوند. اگر همین شوخیها و دیالوگهای گهگاه بامزه نبود، دیدن فیلم تا انتهای آن کاری بس طاقت فرسا بود. فیلمهای ترانسفورمرز فقط برای خوابانیدن آتش تند طرفداران این مجموعه که در ینگه دنیا کم نیستند، ساخته می شوند اما همین طرفداران تاكنون روی چندان خوشی به آخرین فیلم این مجموعه نشان نداده اند. استودیو، صحبت از ساخت یک دنیای سینمایی بسا دنیای مارول برای فیلم زده و قرار است فیلم هایی به صورت spin off برای این مجموعه ساخته شود. اسپین آف، به فیلم هایی گفته می شود که موضوع جانبی را نسبت به قصه اصلی سری روایت می کنند.
ساخت اولین اسپین آف این مجموعه نیز کمتر از دوماه دیگر کلید میخورد. بامبل بی نام این فیلم می باشد و همانگونه که از اسمش پیداست، داستان با محوریت این روبات ساخته می شود. ساخت اسپین آف و فیلمهای جانبی برای این سری که به تکرار افتاده، لازم است. شاید ساخت مجموعه هایی مجزا بتواند حکایت این روبات ها را از ورطه تکرار نجات دهد. روبات های مبدل پیر و خسته شده اند،این خوب است که بر خلاف مرسوم استودیوها، سازندگان مجموعه فوری دست به ریبوت کردن و بازسازی کامل آن نمیزنند ولی بهتر است دکمه ریسیت این روبات ها را یک بار بزنند. روبات ها نیاز به یک بازسازی نه و نیاز به یک بازخوانی درست دارند تا بتوانند جدا از صحنه های اکشن ناب و خالصی که به سینما ارائه میدهند، کشش داستانی موفقی نیز داشته باشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر