«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند
حمید نعمت الله با هر فیلمش انگار می خواهد برگ تازه ای رو کند، به این کاری ندارد که این «برگ تازه» در مسیر فیلمسازی به نفعش می شود یا نه، او تنها به این فکر می کند که فیلمی را که دلش می خواهد، بسازد. نه خیلی به تماشاگر فکر می کند نه فروش فیلم.
با مرور کارنامه شما می بینیم که فیلم های قبلی تان فضایی مردانه دارند که به تجربیات خودتان بر می گردند و به شدت فضایی ملموس و قابل پذیرش دارند. تماشای فیلمی زنانه از حمید نعمت الله با این کارنامه، اتفاق عجیبی بود؛ چطور به این فیلم رسیدید؟
- راستش اگر فیلم های قبلی ام مردانه تر بود، به این دلیل بوده که موضوعات آنها در آن زمان به من نزدیک بوده و برایم اولویت ساخت داشته اند اما از سال ها پیش به شدت تحت تاثیر آثاری بودم که در آنها یک زن در مسیر تخریب خودش قرار می گرفت؛ فیلم های «سرگذشت آدله»، «شش صحنه از ازدواج» و ... که کاراکتر اصلی آنها یک زن بود برایم به شدت جذاب بودند؛ میان فیلم های ایرانی نیز «سارا»، «بانو»، «لیلا» و ... را خیلی دوست دارم.
قصه عاشقانه فیلم هم با آثار قبلی شما فاصله محسوسی دارد، به این شکل به پدیده عشق و دلدادگی پرداختن برای اولین بار است که در آثار شما اتفاق می افتد و «رگ خواب» را از دیگر فیلم های تان متمایز می کند.
- اساسا تا به امروز فیلم های زیادی نساخته ام اما فضای عاشقانه چندان با آثاری که ساخته ام بی ربط نبوده است. محور اصلی سریال «وضعیت سفید» عشق امیر به شیرین بود و نقطه مشترک تمام فیلم هایم عشق هایی است که کامروا نشده، عشق های «بوتیک»، «رگ خواب» و «وضعیت سفید» به همین شکل بودند اما در همه آنها از کنار گوش احساسات زدگی رد شده ام.
شما در نگارش فیلمنامه هم نقش داشتید یا اینکه آن را بازنویسی کردید؟
- من و خانم بیات مشتاق بودیم که در یک فیلم سینمایی با هم همکاری کنیم. این طرح را بر این اساس کار کردیم که ایشان بنویسند و من کارگردانی کنم. به ایشان گفتم که فیلم «سرگذشت آدله» برای من جذاب است. راجع به این داستان با هم حرف می زدیم، چیزهایی نوشته می شد، آنها را می خواندم و تغییراتی را اعمال می کردم اما حتی یک سطر از خود فیلمنامه را ننوشتم و نگارش و انجام نظرات به عهده خود خانم بیات بود؛ چند نریشن و واگویه ذهنی این زن را اضافه کردم.
دو واکنش متضاد در برخورد تماشاگران با «رگ خواب» به چشم می خورد؛ عده ای که آن را اغراق آمیز می دانند. معتقدند زنان در مواجهه با این اتفاق به این فلاکت نمی افتند و عده ای که آن را کاملا مطابق واقعیت می بینند، بسیاری با آن همذات پنداری می کنند. شما چه نظری در این باره دارید؟
- این نکته جالبی است. بعضی ها می گویند این آدم وجود ندارد؛ بعضی ها هم وجود امثال این آدم را تایید می کنند. من خودم هم چنین زنی را ندیده ام اما این گروه از آدم ها را طی تحقیق و مطالعه شناخته ام، می شود با این زن همذات پنداری کرد. این کاراکتر برای اغلب تماشاگران آشناست، غریبه نیست، می توان او را درک کرد.
این واکنش های متضاد را در بعضی از کارهایی که نوشته و ساخته ام، دیده ام... در «بی پولی» آدمی که بی پولی اش را پنهان می کرد، افرادی را عصبانی کرده بود و خودم در سالن شنیدم که یکی می گفت: «این که دروغه.» در مورد «آرایش غلیظ» شدیدتر بود. عده ای به کل فیلم می گفتند: مزخرف... و همان ها به زن فیلم می گفتند: ابله و خاک بر سر... تعجب می کردم که برخی از آنها زن بودند که به او ابله و خاک بر سر می گفتند.
این میزان وابستگی مینا چندان قابل قبول به نظر نمی رسد. بخصوص اینکه مرد لطف خاصی هم به او نمی کند و امکانات ویژه ای در اختیارش نمی گذارد.
- در عشق و دلدادگی علت وجود دارد اما موضوع کاملا درونی است و علت ها و اسباب این رویداد خیلی قابل مرئی شدن نیستند... که ما نشان دهیم ایشان به این دلیل و به این دلیل و به این دلیل عاشق شد تا تماشاچی کاملا قانع شود و بگوید: ممنون خیلی متقاعد شدم... ما می توانیم خود عاشق شدن را با جزییات و نشانه هایش نشان دهیم و تماشاچی بگوید: بله! همچنین آدمی وجود دارد. و بعد برویم سراغ آن موضوع که خدمت تان عرض کردم.
گویا سکانس هایی را در زمان فیلمبرداری جلوی دوربین بردید اما در نهایت این سکانس ها حذف شد یا تغییراتی در آنها اعمال گردید؛ از جمله این که شخصیت پدر در فیلم حضور داشت اما در نسخه نهایی ما او را نمی بینیم. چه سکانس هایی مشمول این تغییرات شدند؟
- در فیلمنامه پدر حضور داشت. اما تغییراتی در این بخش به وجود آمد. حتی در سکانسی کاراکتر مرد داستان در حالی که شرایط خوبی ندارد، بر می گردد اما مینا دیگر او را نمی پذیرد. در زمان فیلمبرداری هم این سکانس ها را با انگیزه نگرفتم چون می دانستم که از آنها استفاده نخواهم کرد. همین ها را هم با مشورت خانم بیات حذف و کوتاه کردم. البته این تغییرات و حذف ها از طرفی روی گفتار متن ها اثر می گذاشت و خانم بیات تاثیر این حذف و کوتاه شدن را باید در بازنویسی نریشن ها لحاظ می کرد.
خودتان می توانید فیلم را بدون لیلا حاتمی تصور کنید؟ فکر می کنید اگر هر بازیگر دیگری به جای او بود، می توانستید به این نتیجه برسید؟
- از آنجا که از اولین باری که درباره طرح حرف زدیم به لیلا حاتمی فکر کردیم، حتی اگر می خواستم به بازیگر دیگری هم فکر کنم، جواب نمی داد. اگر بازیگر دیگری در این نقش بازی می کرد خیلی اتفاقات را باید تغییر می دادم و ماجرا خیلی پیچیده می شد که روی فیلم تاثیرگذار بود. با حضور بازیگران خیلی موارد را در فیلم تغییر می دهم.
در دو فیلم اخیر، شما از موسیقی با کلام استفاده کردید که در عین جذابیت به نظر می رسد کمی روی فیلم سنگینی می کند و حواشی و جنجال هایی به دنبال دارد؛ از جمله این که آلبوم موسیقی فیلم چند ماه زودتر از اکران، منتشر شد. فکر نمی کنید این قطعات موسیقی به صورت مستقل از فیلم در آمدند و به نوعی از آن جدا شدند؟
- من با انتشار آلبوم در آن زمان موافق نبودم؛ به سهراب هم گفتم که این کار را نکنید، آنها گفتند اگر تو نخواهی ما این کار را نمی کنیم اما بگذار با انتشار این آلبوم ما هم سود کنیم. فضای تبلیغاتی و سروصدایی که بر اثر این کار به وجود آمد به نفع فیلم و تبلیغی برای آن بود اما اگر این جنجال هایی که می فرمایید را کنار بگذاریم، خواهید دید که موسیقی کاملا با فیلم چفت و بست دارد و در خدمت داستان است.
نظر کاربران
امروز رفتم سینما این فیلمو دیدم خیلی فیلم عمیق و قشنگی بود. تلخ اما واقعی...
از سینمای نعمت الله خوشم میاد ولی این لیلا حاتمی خیلی نچسبه
یک فیلم بشدت زیبا و تاثیر گذار اما من فیلم بوتیک حمید نعمت الله رو بیشتر دوست دارم