۵۵۸۲۵۰
۲۶ نظر
۵۰۱۲
۲۶ نظر
۵۰۱۲
پ

از «خندوانه» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

تا جایی که به آمارهای رسمی صدا و سیما مربوط می‌شود، خندوانه یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های این سازمان است. بااین‌حال که خود شبکه نسیم شبکه نسبتا نوپایی است، اما برنامه خندوانه خیلی زود توانسته است مخاطبی قابل قبول و وفادار پیدا کند و به برنامه‌ای موفق بدل شود.

هفته نامه چلچراغ - جلال امانت: تا جایی که به آمارهای رسمی صدا و سیما مربوط می‌شود، خندوانه یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های این سازمان است. بااین‌حال که خود شبکه نسیم شبکه نسبتا نوپایی است، اما برنامه خندوانه خیلی زود توانسته است مخاطبی قابل قبول و وفادار پیدا کند و به برنامه‌ای موفق بدل شود. طبعا مهم‌ترین معیار موفقیت برای یک برنامه طنز موفقیت آن در خنده‌دار بودن است. در این نوشته سعی می‌کنیم توصیف کاملی از چیزی که به ترتیب از ابتدا تا انتهای یک قسمت از خندوانه پخش می‌شود، حرف بزنیم. ‌سری جدید خندوانه در دو سری شامل مسابقه «خنداننده شو» و برنامه‌های عادی تهیه شده است. این اجزای اصلی چیزی است که یک برنامه خندوانه را می‌سازد…

طبعا اگر قرار باشد جایی از برنامه را ویترین آن در نظر بگیریم، آن بخش باید تیتراژ برنامه باشد. فارغ از این‌که سناریوی تیتراژ برنامه تا حدود زیادی نامشخص به نظر می‌رسد، چیزی که احتمالا به روشن‌ترین شکل ممکن ایدئولوژی برنامه را روشن می‌کند، متن شعر کم‌وبیش نامفهوم تیتراژ برنامه است. این ایده که وقتی از سر کار «میای خونه» و درحالی‌که «اعصابت درب و داغونه» پای تلویزیون می‌نشینی و «خندوانه» و «رامبد تو رو می‌خندونه». توصیف کاملی برای چیزی است که قرار است در یک ساعت و نیم بعد اتفاق بیفتد: تخدیر روح خسته از کار برای آن‌که امکان تحمل یک روز دیگر را داشته باشد!

از «خندوانه» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

این‌که دقیقا از چه تاریخی برای دست‌اندرکاران تلویزیون مشخص شد نعره زدن یکی از ابزارهای بامزه و «باحال» بودن است، روشن نیست. به‌هرحال خندوانه هم مشابه بسیاری از نمونه‌های معاصرش با نعره مجری و حاضران آغاز می‌شود. مجری در مقام یک رهبر ارکسترِ خنده مردم را دعوت به ایستادن، خندیدن و آواز خواندن می‌کند و سرعت و ریتم خواندن آن‌ها را مشخص می‌کند. او رو به مردم می‌ایستد مبادا کسی هنگام خواندن لب‌هایش را به اندازه کافی تا بناگوش باز نکرده باشد. او مجری نظم برنامه است. او به ما می‌گوید حتی برای خندیدن هم قرار نیست آزادی خاصی در کار باشد. او تعیین می‌کند کی، کجا و چقدر بخندیم.

اگر به دنبال نمونه دقیقی از گفتارپریشی می‌گردید، جای درستی را انتخاب کرده‌اید. دقایق آغازین برنامه دقیقا با سلسله‌ای از گزاره‌های کاملا بی‌ربط آغاز می‌شود که به زمخت‌ترین شکل ممکن به هم وصل شده‌اند. مجری از مسابقه میان کمدین‌های جوان برنامه آغاز می‌کند که برای رأی دادن به آن‌ها باید از اپلیکیشن حامی مالی برنامه استفاده کرد. (دقیقا دو بار مکانیسم گرفتن اپ حامی مالی ذکر می‌شود، پشت سر هم و بدون این‌که مجری نگرانی بابت کسانی که باید دو بار تبلیغ او را پشت سر هم تحمل کنند احساس کند.) بعد از حال‌وهوای ماه مبارک رمضان و افطاری می‌گوید و بعد این‌که چقدر خوب است مقداری از پول مهمانی‌های افطار را برای آزادی زندانیان داد و بعد با توجه به این‌که از ایران حرف زده (دقیقا کجا را توضیح نمی‌دهد)، سرود ایران را با همان نعره‌های آغاز برنامه با شرکت‌کنندگان هم‌خوانی می‌کند. یک پک کامل از شعارهایی مشخص در ابتدای برنامه: حامی مالی، ارزش‌های دینی، انسان‌دوستی و میهن‌پرستی!لابد شما هم به‌خاطر دارید که مسعود روشن‌پژوه سالیان سال برنامه‌ای با نام مسابقه محله را با حداقل هزینه ادراه می‌کرد.
بخش ثابت آن برنامه این درخواست از کسانی بود که در صحنه فیلم‌برداری حاضر شده بودند: «کسی شیرین‌کاری خاصی بلده بیاد اجرا کنه.» حتی همان دو دهه پیش هم می‌شد فهمید که این کار چقدر کودکانه و البته ساده است، اما حالا و در این روزگار دیگر میزان وقاحت این کار به‌شدت توی ذوق می‌زند. دعوت از خوانندگانی که لهجه دارند، برای آواز خواندن درست چیزی است شبیه همان کاری که مسعود روشن‌پژوه می‌کرد، با دو تفاوت عمده؛ یکی این‌که رامبد جوان برای پر کردن آنتن تلویزیون با چنین ایده‌هایی مبلغی چند صد برابر روشن‌پژوه بودجه دریافت کرده است و البته دو این‌که او آموخته است این کار را با چاشنی ناسیونالیسم، صحبت کردن از تنوع قومی و چیزهایی از این دست بیاراید تا زمختی و عدم خلاقیت آن کمتر آشکار و هویدا باشد. اما آیا واژه میهن برای این کار کافی است؟

(مسابقه خنداننده شو) اگر فرض را بر این بگذاریم که تقلید صرف از یک برنامه از شبکه‌های ماهواره‌ای (که خودش تقلید دیگری از برنامه‌های بی‌شمار مشابه فرنگی است) عیب بزرگی به حساب نمی‌آید، قسمت‌های مسابقه خنداننده شو هیجان‌انگیزترین بخش‌های برنامه خندانه‌اند. ایده مسابقه استندآپ‌کمدی احتمالا از زمانی در ذهن تولیدکنندگان خندوانه پا گرفت که برخلاف انتظارشان علاقه‌مندان زیادی پی‌گیر استندآپ‌کمدی‌های دور قبل مسابقه شدند. احتمالا جدی‌ترین اشکال این بخش میزان جدیت تصنعی است که مربی/ داوران از خود نشان می‌دهند.
از «خندوانه» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟
گذشته از این‌که معیار انتخاب مربی/ داوران کمی مجهول است (مثلا اشکان خطیبی با چه پشتوانه طنزی می‌تواند درباره دیگران قضاوت کند یا به آنان آموزش دهد؟)، مشخص هم نیست که به چه دلیل تلاش می‌کنند وانمود کنند آن‌چه در جریان است، چیزی بیشتر از یک شوی تلویزیونی برای پر کردن آنتن است. آن‌ها وانمود می‌کنند در آموزش شرکت‌کنندگان بسیار جدی و کوشا بوده‌اند و شاهد نوعی پیشرفت یا بهبود در روند کاری آن‌ها هستند. چهره‌های نگران آن‌ها، سخن گفتن از معیارهای فنی و…
که باعث هر چه بیشتر باورناپذیر شدن این بخش می‌شود، نقطه شعف اصلی آن است. هدف از این مسابقه معرفی چهره‌های جدید به کمدی کشور عنوان شده است. این هدف به خودی خود هدف بزرگ و ارزشمندی است و درصورتی‌که واقعا اراده‌ای پشت آن باشد و حلقه بسته کمدین‌های تلویزیونی و سینمایی را که کم‌وبیش رنگ یک صنف مافیایی هم به خود گرفته‌اند بشکند، اتفاق خجسته‌ای است. فقط می‌ماند نکات ریزی مانند این‌که گرفتن قیافه‌ها و فیگورهای مضحک برای عکس گرفتن احتمالا آخرین بار در دهه 70 میلادی آن هم در کشورهایی مانند ایتالیا باعث خنده می‌شده است.
بهتر است داوطلبان این قسمت‌ها به جای الگو گرفتن از نمونه‌های سخیف وطنی به نمونه‌های محبوب خارجی مانند لوییس سی.کی و ریکی جرویس مراجعه کنند و شمار فیگورهای مضحک یا عکس‌های دلقک‌مآبانه آن‌ها را با نمونه‌های داخلی قیاس کنند تا بدانند برای یک کمدین خوب بودن به چیزهایی مانند خلاقیت، سواد ادبی، حضور ذهن و متن‌های قدرتمند نیاز دارند.

پای ثابت جنگ‌های تلویزیونی در همه مکان‌ها و زمان‌ها دعوت از سلبریتی‌ها و چهره‌های محبوب بوده، هست و خواهد بود. دعوت از سلبریتی‌ها البته مسلما کار خلاقانه و تازه‌ای نیست، اما این به خودی خود عیب آن محسوب نمی‌شود. رسانه‌های عمومی جریان اصلی لزوما به وجود نیامده‌اند تا خلاق باشند، بلکه هدف عمده آن‌ها جذاب بودن است و بی‌تردید سلبریتی‌ها به اندازه کافی جذاب هستند، اما در این میان چند نکته مطرح است. نکته اول آن‌که اختصاص بیش از ۸۰ درصد زمان یک برنامه تلویزیونی به مصاحبه با مهمان آن برنامه، حتی اگر مهمان به اندازه کافی جذاب و کنجکاوی‌برانگیز باشد، تا حدود زیادی حاکی از بی‌برنامگی و عدم خلاقیت سازندگان آن برنامه است.
به‌خصوص این‌که در فقدان سریال‌ها و بخش‌های نمایشی جذاب آنتن تلویزیون پر شده است از برنامه‌هایی که حول محور دعوت از یک مهمان ساخته شده‌اند و طبیعی است که مخاطبان نیز پس از مدتی از دیدن حلقه محدود سلبریتی‌ها از این شبکه و آن شبکه دل‌زده شوند و به این کار ادامه ندهند. اما نکته مهم‌تری هم در این میان وجود دارد. می‌توان از همین چهره‌های ثابت و تکراری با کمی خلاقیت استفاده‌های تازه کرد و برنامه‌ها را از این فرم یکنواخت و تکراری خارج کرد.
برای پیدا کردن الگوهای خلاق حتی لازم نیست رو به سمت نمونه‌های فرنگی بگردانیم. کافی است به یاد بیاوریم فریدون فرخزاد در برنامه‌هایش چگونه با سلبریتی‌های محبوب مردم خلاقانه و چالشی برخورد می‌کرد، آن‌ها را به چه کارها وامی‌داشت و چطور ضمن حفظ جذابیت برنامه‌اش به آن بعدی تازه می‌بخشید. بعید است این احترام چاپلوسانه به سلبریتی‌ها در مصاحبه‌های تلویزیونی ستایش‌آمیز دیگر برای کسی جذاب باشد. دعوت مهمان برنامه به لبخند زدن و داوری شکل لبخند او یا رو کردن اطلاعاتی نظیر تیم محبوب یا زبان‌هایی که بلد است یا چیزهایی از این دست هم برای نجات برنامه‌های مهمان‌محور کفایت نمی‌کنند. احتمالا باید کمی جسورتر بود، مهمان‌ها را به چالش کشید و آستانه تحمل آن‌ها را سنجید. به این ترتیب شاید این حالت بت‌گونه سلبریتی‌ها نیز بشکند و فضای فرهنگی کشور از این بن‌بست سلبریتی‌سالاری رها شود. این فرصتی است که هر شب در برنامه پرطرفداری مثل خندوانه می‌سوزد و از دست می‌رود.

از «خندوانه» که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

تشویق به کار خوب و خیریه، لااقل آن‌طور که طبقه متوسط ایرانی پذیرفته است، کار خوب و پسندیده‌ای است. (موثر هم هست؟) عادت تلویزیون هم این است که به محض این‌که برنامه‌ای مخاطب انبوه‌تری نسبت به استاندارد برنامه‌های تلویزیونی پیدا می‌کند، آن برنامه را از کارهای خوب اشباع کند و به این ترتیب برنامه‌هایی مانند خندوانه به‌سرعت میزبان حجم انبوهی از پیام‌های اخلاقی کمک به دیگران و… می‌شود. بااین‌حال حتی نسبت به استانداردهای اخلاقی طبقه متوسط هم این کار ناجوانمرادانه‌ای است که با پخش صحنه‌های کمک کردن به کودکان خیابانی سعی در اشاعه این عمل خیر داشته باشیم، آن هم با این نوید که از انجام این کار «حال خوبی» پیدا می‌کنیم.
انگیزه پیدا کردن حال خوب در اثر کمک به دیگران همان چیزی است که باعث می‌شود فعالیت‌های خیریه به اعمالی کاریکاتورگونه و دکوری تبدیل شوند. شاید بهتر باشد برنامه‌های این‌چنینی به جای تشویق کردن طبقه متوسط به هدیه دادن عروسک به کودکان کار، از حامیان مالی‌شان، مقام‌های سیاسی که برای رپورتاژ آگهی در ایام انتخابات به برنامه دعوت می‌کنند، یا کسانی که پیغام‌های دل‌گرم‌کننده برای آن‌ها می‌فرستند، بپرسند در مقیاس کلان برای احقاق حقوق تهیدستان چه کرده‌اند. با این کار البته حال تماشاگران خندوانه «عالی» نمی‌شود، اما طبقه تهیدست چیزی بیشتر از چند عروسک و کیف فانتزی از دست یک سلبریتی به دست می‌آورد.

پس از آن‌که تلویزیون تصمیم گرفت با کاستن از میزان تولیدات نمایشی از هزینه‌های سازمان صدا و سیما کم کند، بخشی از بار خلاقیت نمایشی سیما روی دوش برنامه‌های آیتمی افتاد. درحقیقت آرام آرام آیتم‌های نمایشی زنده به جزئی از این برنامه‌ها تبدیل شد تا هم‌زمان چند هدف با یک تیر نشانه گرفته شده باشد. نخست آن‌که با این کار هزینه‌های جانبی تولید بخش‌های نمایشی از بین می‌رود و در عین حال ساعات پرشده با بخش‌های نمایشی چندان کاهش محسوسی پیدا نمی‌کند و دوم آن‌که کیفیت احیانا نازل این بخش‌ها را می‌شود در سایه زنده بودن آن جزء ذاتی کار محسوب کرد و از ارزیابی دقیق فنی گریخت. نخستین قربانی این تصمیم صدا و سیما متن‌های نمایشی بودند.
آیتم‌های نمایشی کوتاه دیگر مانند سابق به نویسنده‌های صاحب ذوق و قلم سپرده نمی‌شود، بلکه صرفا با ایده‌هایی ساده و دم‌دستی پرداخته می‌شود و بار اصلی کار را بازیگران آن به دوش می‌کشند و بازیگرانی که به شکل بی‌رحمانه‌ای در قالب تیپ‌های ثابت و تکراری فرو می‌روند و سعی می‌کنند صرفا با فیگورهای اغراق‌شده و مضحک مخاطبان را به خود عادت دهند. در این میان دیگر اهمیتی ندارد که متنی که در حال اجرا شدن است، چقدر دم‌دستی، بی‌منطق یا بی‌نمک است. مهم این است که تماشاگر تیپ بازیگر اجراکننده را به‌عنوان یک تیپ خنده‌دار پذیرفته باشد و به این ترتیب به هر کلمه‌ای که از دهان او خارج می‌شود یا هر حرکتی که او انجام می‌دهد، بخندد.

ارسطو کاتارسیس روحی را به تراژدی محدود کرده بود. با معیارهای ایران او احتمالا اشتباه می‌کرد. پایان خندوانه وقت یک کاتارسیس به تمام معناست برای انسان‌هایی که فهمیده‌اند هم «خیلی باحال»اند هم «حالشان عالی» است و هم «خیلی قشنگ»اند. حالا وقت آن است که همه با هم برای پرروزی بودن همه و از بستر بیماری برخاستن همه بیماران آمین بگویند. پکیج شادی به اتمام رسیده است. وقت آن است تا برای روزی دیگر آماده شویم. روزی که در آن احتمالا فرصتی نمی‌ماند تا به یاد آوریم شب پیش «عالی» بوده‌ایم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    احسنت به این تحلیل آقای امانت...بسیار حرفه ای و دقیق

    پاسخ ها

    • معترض

      لطفا الکی ایراد نگیرین .... یه برنامه درست و حسابی ک تو صدا و سیمای ایران باشه اونم خندوانس
      ینی چی ... دوست ندارید نگا ننید ... ما دوست داریم همین ب قول شما نعره زدنا رو ببینیم و کیف کنیم

  • ahdi

    شاید انتقاد شما صرفا به مجموعه ی چهارم خندوانه درست باشه
    اما در مورد مجموعه های قبل بی انصافیه
    مجموعه ی اول و دوم خندوانه مهمان های عالی داشت که شاید تمام این سال ها کسی اون ها رو ندیده بود
    اولین خانوم ازاده ی ایرانی که وقتی صحبت از اون روزهاشون میکردن جز اشک چیزی تو چشمای ما جمع نمیشد
    و خیلی اساتید فرهیخته ی دیگه
    سلبریتی های که شاید رامبد بین مردم محبوبترشون کرد مثل امیرعلی نبویان. سجاد افشاریان. محمد بحرانی. امیرمهدی ژوله
    و کسانی که مردم دوسشون داشتن و صدا و سیما نسبت بهشون کم لطف بود مثل حافظ ناظری ...
    یا خریدن خونه واسه بچه های اوتیسم که شاید بشه گفت خیلی از خانواده های ایرانی کمک کردن بهشون
    بی انصافیه تمام این کارها رو ندید بگیریم
    بیاید به جای خداحافظی کردن با برنامه ای که اینقدر محبوبه بین مردم بهش راهکارهای جدید نشون بدیم تا بازم مثل گذشته به اوج برگرده.

  • ahdi

    شاید انتقاد شما صرفا به مجموعه ی چهارم خندوانه درست باشه
    اما در مورد مجموعه های قبل بی انصافیه
    مجموعه ی اول و دوم خندوانه مهمان های عالی داشت که شاید تمام این سال ها کسی اون ها رو ندیده بود
    اولین خانوم ازاده ی ایرانی که وقتی صحبت از اون روزهاشون میکردن جز اشک چیزی تو چشمای ما جمع نمیشد
    و خیلی اساتید فرهیخته ی دیگه
    سلبریتی های که شاید رامبد بین مردم محبوبترشون کرد مثل امیرعلی نبویان. سجاد افشاریان. محمد بحرانی. امیرمهدی ژوله
    و کسانی که مردم دوسشون داشتن و صدا و سیما نسبت بهشون کم لطف بود مثل حافظ ناظری ...
    یا خریدن خونه واسه بچه های اوتیسم که شاید بشه گفت خیلی از خانواده های ایرانی کمک کردن بهشون
    بی انصافیه تمام این کارها رو ندید بگیریم
    بیاید به جای خداحافظی کردن با برنامه ای که اینقدر محبوبه بین مردم بهش راهکارهای جدید نشون بدیم تا بازم مثل گذشته به اوج برگرده.

  • بدون نام

    لودگی

  • reza

    صبحت بخیر !
    نقد بعد از 500 قسمت برنامه!

  • بدون نام

    آقای کارشناس و تحلیلگر مسایل اجتماعی، شما با این همه کمالات و هنرمندی افتخار بدید و به اتاق فکر خندوانه بپیوندید، وارد میدان بشید تا ببینیم چند مرده حلاج هستید.

  • شهروند

    من خودم از رامبد خوشم نمیاد ولی دمش گرم تو این اشفته بازار مملکت و صدا سیما 500 قسمت برنامه ساخنه که باب میل دوستان دلواپس نیستش

  • علی

    خیلی نقدتون بد بود

  • بدون نام

    خیلی واضحه که شما فقط میخواستید این برنامه رو تخریب کنید ...حتی ویژگی های خوب اونو تبدیل به یک یک ویژگی بد کردید

  • مهران

    بعضی از انتقادها رو قبول دارم ولی تو این برهوت برنامه های صدا وسیما باید خندوانه رو گل سرسبد دونست

  • بدون نام

    به جای اینکه این همه بهش بد و بیراه بگید و الکی بکوبونینش بهش کمک کنین تا به دوره اوجش برگرده به نظر من رامبد از وقتی جناب خان رفته دستپاچه شده و فکر میکنه برنامش دیگه محبوب نیس معلوم نیس این مجله چشه تو قسمت اخبار فرهنگی از خندونه تعریف میکنه اینجا خرابش میکنه حداقل شما با خودتون کنار بیایدآقایی که از نظر شما خندوانه به هیچ دردی نمیخوره

  • ahdi

    شاید انتقاد شما صرفا به مجموعه ی چهارم خندوانه درست باشه
    اما در مورد مجموعه های قبل بی انصافیه
    مجموعه ی اول و دوم خندوانه مهمان های عالی داشت که شاید تمام این سال ها کسی اون ها رو ندیده بود
    اولین خانوم ازاده ی ایرانی که وقتی صحبت از اون روزهاشون میکردن جز اشک چیزی تو چشمای ما جمع نمیشد
    و خیلی اساتید فرهیخته ی دیگه
    سلبریتی های که شاید رامبد بین مردم محبوبترشون کرد مثل امیرعلی نبویان. سجاد افشاریان. محمد بحرانی. امیرمهدی ژوله
    و کسانی که مردم دوسشون داشتن و صدا و سیما نسبت بهشون کم لطف بود مثل حافظ ناظری ...
    یا خریدن خونه واسه بچه های اوتیسم که شاید بشه گفت خیلی از خانواده های ایرانی کمک کردن بهشون
    بی انصافیه تمام این کارها رو ندید بگیریم
    بیاید به جای خداحافظی کردن با برنامه ای که اینقدر محبوبه بین مردم بهش راهکارهای جدید نشون بدیم تا بازم مثل گذشته به اوج برگرده.

  • سبا

    نقدتون کاملا در بی عدالتی محض و بی انصافانه بود. دلیل اینهمه نفرتتون از برنامه خندوانه رو نمیفهمم. این برنامه توی این آشفته بازار بی برنامگی های صداو سیما،لااقل تونسته تعداد زیادی رو هر شب پای تلویزیون بنشونه.

  • بدون نام

    کاملا غرض ورزانه نوشته شده

  • بدون نام

    همین کلمه "نعره""که به کار برده شده نهایت غرض ورزی و بغض و بی انصافی نویسنده مقاله رو نشون میده.! دم رامبد گرم بسیار موفقه.

  • رسول

    همیشه حرف زدن و نقد کردن آسونه، چون که اولا منتقد داره نتیجه کارو می بینه و بعد نقد می کنه ، دوما محدودیتها و سختی هایی که کار اجرایی داره رو درک نمی کنه، قطعا خود نویسنده هم اگر خندوانه می ساخت عیب های زیادی میشد بهش گرفت، به نظر من همین که آقای جوان تونسته در این شرایط ( ماهواره و اینترنت و شبکه اجتماعی و سریال سوپر مارمتی و...) برنامه ای بسازه که مردم پای تلویزیون بشینند ارزشمنده

  • بدون نام

    جالب شما فقط یاد گرفتید ایراد بگیرید خندوانه رو که میگید زیادی شاد و مدام بی دلیل میگه ما خیلی خوبیم و رامبد عربده میکشه دورهمی را که میگید خلاقیت نداره و چرا دولتو نقد میکنه ماه عسل رو که میگید غمگین و مردم و افسرده میکنه و علیخانی چرا انقدر بغض میکنه و.... شما خودتون هم نمیدونید چی میخواید

  • بدون نام

    یاد لوس بازی های رامبد و نبود جناب خان

  • رضا

    از موقعی که بهناز جعفری با خبرنگارای بیسواد برخورد کرد و رامبد جوان هم از خانم جعفری حمایت کرد شماهی الکی بهش گیر بدید خودتون هم نمی دونید چی میخواید دست از سر مردم بردارید چرا فکر می کنید فقط خودتون میفهمید دوست ندارید یک کانال دیگه تماشا کنید اصلا ماهواره نگاه کنید

  • بدون نام

    واقعا براتون متاسفم تا حالا نقد به این اندازه غرض ورز ندیده بودم اقای محترم نگرانی و تلاش مربی های خنداننده شو تصنعی نیست تلاش میکنن چون قراره همین جوونا اینده کمدی ایرانو بسازن به جای اینکه به این فکر کنین رامبد چقدر استعداد جوون به تلویزیون معرفی کرد این حرفا رو میزنین به نظرم شما کلا یه قسمت خندوانه بیشتر ندیدی بعد اومدی اینجا تحلیل میکنی اگر هدف فقط لودگی بود رامبد انقدر تو برنامه اش جریان سازی نمیکرد و از خیلی از فضائل اخلاقی که امروزه فراموش شده صحبت نمیکردمن طرفدار دو اتیشه نیستم برنامه خیلی جاها افت داره ولی طرز نگاه شما واقعا شرم اوره
    برترین ها لطفا تو انتخاب نویسنده هات دقت کن !!!!

  • مسافر

    شما هم متعصبانه و با غرض میخواین افکار جناح خاصی هر جوری هست حق بیان کنید بسه دیگه انصافم خوب چیزیه فقط ادعاتون میشه ما هم به رامبد جوان وخندوانه وصدا وسیما انتقاد داریم ولی باید کمک کرد نه اینکه صداهای بیگانه رو تبلیغ کرد با همه کج و کولگیاشون دارن کار میکنن دیگ دمشون گرم

  • بدون نام

    منتقد عزیز خیلی با احترام میگم که چرت و پرت نگید.
    اگه تو ایران دوتا برنامه درست و حسابیم باشه خندوانه و دورهمیه. خیلی از اون سریالها و برنامه های مسخره و کسل کننده خودتون بهتره.خندوانه تنها هدفش جلب طرفدار و راضی کردن مردمه که ما راضی ایم و طرفدارشیم.آبو بریزید اونجا که میسوزه

  • محدثه

    لطفا خندوانه رو تعطیل کنید تا مردم از این چه هستند افسرده تر شوند. ممنون

  • بدون نام

    خیلی نقد تندی بود...من که تا ته نخوندم....

  • بدون نام

    صدا و سیما در طی یک همکاری پشت پرده ای و یواشکی با جم تی وی ، عمدا منفعل عمل میکنه تا مردم به سمت برنامه های جم تی وی برن میبینیم که هرچقدر صدا و سیما کم کار تر میشه جم تی وی پر و پیمون تر میشه ...‌..احتمالا دلیلش همینه که یه عده وقتی که مردم به واسطه خندوانه و امثال اون با صدا و سیما آشتی میکنن دچار ترس میشن و سعی میکنن اون برنامه رو تخریب کنن.....

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج