«شهرزاد ۲»؛ دوشنبههای دلچسب ایرانیها در راه است
قرار دوشنبههای شهرزاد از فردا دوباره شروع میشود. سری دوم سریال شهرزاد در حالی روانه شبكه نمایش خانگی خواهد شد كه تهیهكنندهاش از جزئیات پخش فصل جدید این سریال از شبكههای تلویزیونی خارجی خبر داده است.
۱: سال گذشته در چنین روزهایی سریال شهرزاد بهعنوان مهمترین دستاورد شبكه نمایش خانگی در یك دهه اخیر در حالی به پایان راهش رسید كه در این مدت توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه كند؛ مخاطبانی كه پس از رودستهای فراوانی كه از سریالهای ناكام و ناموفق شبكه نمایش خانگی خوردند، این بار از اعتمادشان پشیمان نشدند؛ اعتمادی كه راحت بهدست نیامد و حسن فتحی و گروهش با زحمت و تلاش فراوان توانستند سریالی جذاب، پركشش و خوش ساخت را با نظمی درخور تحسین روانه شبكه نمایش خانگی كنند. تب شهرزاد در جامعه آ نقدر بالا گرفت كه بتوان آن را فراتر از یك سریال و به مثابه پدیدهای اجتماعی مورد بررسی قرار داد. در دورانی كه تلویزیون به دلایلی پرشمار و متنوع كمتر توانسته سریالهای جذاب و پرمخاطب روانه آنتن كند و عدهای سلیقه مخاطب عام را با اندازههای اغلب حقیر مجموعههای شبكههای فارسی زبان ماهوارهای اندازهگیری میكردند، شهرزاد با ساختاری فاخر و ارزشمند از راه رسید و چنان گل كرد كه بازار راكد شبكه نمایش خانگی را بهتنهایی رونق ببخشد. نكته مهم و كلیدی در مورد شهرزاد، تولید آن توسط بخش خصوصی است.
۲: اما شهرزاد در چه شرایطی به مرحله تولید رسید؟ چه شد كه حسن فتحی و گروهش این جسارت را كردند تا سریالی تاریخی را روانه شبكه نمایش خانگی كنند؟ در انتهای دهه ۸۰ وقتی مهران مدیری با تلویزیون به بنبست رسید و سراغ شبكه نمایش خانگی رفت، داستان شكل دیگری داشت. سریال «قهوه تلخ» با شروعی طوفانی كارش را آغاز كرد. استقبال مردم از كار تازه مهران مدیری به پشتوانه محبوبیت این هنرمند و البته تداوم حضوری ۲۰ ساله در تلویزیون، حكم پشتوانهای را داشت كه سازندگان قهوه تلخ از آن بیشترین بهره را بردند. در دورانی كه خیلی از مخاطبان در بند تهیه نسخه اصلی نبودند و بسیاری بهجای نسخه اصلی از كپیهای ارزان قیمت بهره میگرفتند و سریالها و فیلمها را در اینترنت دانلود میكردند، وقتی مدیری از مردم خواست تنها محصول اصلی را بخرند، بسیاری به این توصیه عمل كردند.
در مورد ابله خیلیها روی تواناییهای بارها اثبات شده كمال تبریزی حساب باز كرده بودند. قریحه طنز تبریزی در كنار حضور چهرههای محبوب و سرشناسی چون محسن تنابنده باعث شد ابله با سروصدا و تبلیغات فراوان كارش را شروع كند ولی پخش چند قسمت اولیه كافی بود تا اثبات شود حاصل كار یك كمدی مغشوش و آشفته است.
درنهایت هم سریالی كه قرار بود در سه سری 12 قسمتی تولید و توزیع شود، به سختی توانست همان 12 قسمت اول را راهی شبكه نمایش خانگی كند. این بار هم مثل قهوه تلخ میان كارگردان و سرمایهگذاران اختلاف افتاده بود، با این تفاوت كه در مورد سریال مدیری میشد اطمینان داشت كه كار سودآور بوده و مشكل هرچه هست فرامتنی است. درحالیكه سریال تبریزی در برقراری ارتباط با مردم شكست خورده بود و بهنظر میرسید سرمایهگذاران بهواسطه نداشتن توجیه اقتصادی از ادامه همراهی در تولید ابله منصرف شدهاند. عشق كافی نیست به كارگردانی بیژن بیرنگ و با حضور محمدرضا گلزار و مهناز افشار سرنوشت بدتری یافت. همه خاطره خوشی كه مخاطبان از بیرنگ با سریالهای «همسران» و «خانهسبز» داشتند با تماشای قسمت اول عشق كافی نیست رنگ باخت. تقلیدی ناشیانه از سریال آمریكایی «دوستان» آنقدر بیكیفیت بود كه پرونده مجموعه بیژن بیرنگ پس از توزیع قسمت پنجم بسته شد و در اقدامی كمسابقه بازیگران سریال علیه كارگردان و تهیهكننده موضع گرفتند. پیش از این مجموعه، سریال «ساخت ایران» هم باوجود بهره گرفتن از ستارگان سینما در جذب مخاطب ناكام مانده بود.
مهران مدیری هم پس از نیمه كاره گذاشتن قهوه تلخ، دو مجموعه «ویلای من» و «شوخی كردم!» را روانه شبكه نمایش خانگی كرد؛ مجموعههایی كه هر دو شكست خوردند. در شرایطی كه بازار شبكه نمایش خانگی بهشدت ضعیف شده بود، داوود میرباقری با «شاهگوش» كمی امیدوار كننده ظاهر شد و همین توفیق نسبی باعث شد تهیهكنندگان شاهگوش سراغ پروژه بلندپروازانهتری بروند. شهرزاد در حالی وارد پیشتولید شد كه بهنظر میرسید این سریال هم در نهایت به سرنوشت مجموعههای قبلی شبكه نمایش خانگی دچار میشود. حسن فتحی بهعنوان سازنده سریالهای موفقی چون «شب دهم»، «میوه ممنوعه» و «مدار صفر درجه»، در گام اول اشتباه كارگردانان دیگر را تكرار نكرد. اغلب سریالها با طرح كلی و نوشته شدن چند قسمت اول فیلمنامه جلوی دوربین میرفتند و بعد شتاب در نگارش متنها نخستین و شاید بتوان گفت مهمترین آسیب را به سریالها وارد میكرد. سازندگان شهرزاد اما در این دام نیفتادند. حسن فتحی طرح شهرزاد را در اختیار نغمه ثمینی گذاشت تا او فیلمنامه را بنویسد. فیلمنامه در آرامش نوشته و همزمان كارهای پیش تولید آغاز شد.
۳: اینطور كه فتحی روایت كرده، ایده شهرزاد ۱۰ سال پیش به ذهن او خطور كرده؛ زمانی كه مشغول تماشای مجدد فیلم «عصیان» ساخته ماساكی كوبایاشی بوده است. عصیان درباره فئودالی است كه همسرش را طلاق میدهد و از یكی از ساموراییهای زیردستش میخواهد او را به ازدواج پسرش درآورد. پس از این اتفاق فئودال از تصمیماش پشیمان میشود و تصمیم میگیرد همسرش را پیش خود بازگرداند. این درحالی است كه خانواده سامورایی حاضر به پذیرش فرمان ارباب خود نمیشوند. تغییرات مكرری كه فتحی در طرح شهرزاد به عمل آورد در نهایت باعث شد چیز زیادی از كوبایاشی در متن باقی نماند، جز همان ایده اولیه. جالب اینكه فتحی ابتدا قصد داشت شهرزاد را در تلویزیون بسازد ولی پس از مدتها مذاكره، درنهایت به این نتیجه میرسد كه شهرزاد را نمیتواند آنطور كه دلخواهش است در جایی كه بیش از دو دهه خانهاش بوده كارگردانی كند.
از سال 92 فتحی به همراه نغمه ثمینی كار روی طرح شهرزاد و نگارش فیلمنامه را آغاز میكنند. با این شیوه كه طرح هر قسمت توسط فتحی به ثمینی ارائه میشود تا او فیلمنامه را بنویسد. وسواسهای فتحی كار را به بازنویسیهای مكرر میكشاند. تأثیر این وسواس و دقت را بینندگان سریال شهرزاد بهخوبی مشاهده كردهاند؛ سریالی كه یكی از نقاط قوتش تبحر در قصهگویی است و خلق شخصیتهایی كه شناسنامه و هویت دارند. بهاین ترتیب شهرزاد، فرهاد، بزرگآقا، قباد، شیرین، آذر، حشمت و... بر بستری از قصهای عاشقانه كه زمینههای سیاسی- تاریخی آشكاری هم دارد خلق میشوند.
4: قصه شهرزاد در سالهای پس از كودتای 28 مرداد سال 32 روایت میشود. شهرزاد سعادت، دانشجوی رشته پزشكی است و نامزدش فرهاد دماوندی، دانشجوی ادبیات. فرهاد شاعر و روزنامهنگار است و در دوران ملتهب پس از كودتا تاپای اعدام پیش میرود ولی بزرگآقا او را نجات میدهد؛ نجاتی كه البته یك نتیجه تلخ را به همراه دارد. بزرگآقا كه دخترش شیرین بچهدار نمیشود تصمیم میگیرد شهرزاد را به همسری دامادش قباد كه برادرزادهاش نیز هست در آورد. از اینجا به بعد قصه عشقی كه به فراق میانجامد در بستری از رخدادهای سیاسی و شبكه پیچیدهای كه بزرگ آقا در مقام یك پدرخوانده ایرانی سركلافش را در دست دارد پیش میرود.
نكته اساسی در سریال شهرزاد، استحكام دراماتیك آن است. برخلاف بسیاری از مجموعههای ایرانی كه قسمتهای زیادی صرف مقدمهچینی میشود، در شهرزاد بیننده از همان یكی، دو قسمت اول كاملا با شخصیتها و سیر حوادث همراه میشود. فتحی و ثمینی از همان شروع داستان میتوانند همه شخصیتها را توصیف كنند؛ هم فضا را به باور بنشانند و هم قصه را بدون لكنت روایت كنند. مایه عاشقانه اثر به عنوان موتور محركه درام لحنی تغزلی به سریال داده و این اتفاق با دیالوگهای آهنگین شهرزاد تشدید میشود. در دورانی كه این خرافه به غلط جا افتاده كه مخاطب امروز علاقهای به دیالوگهای آهنگین ندارد و تنها با گفتوگوهایی كاملا واقعگرا و فاقد لحن شاعرانه ارتباط برقرار میكند، حسن فتحی و فیلمنامهنویساش شاید به تأسی از سینماگرانی چون علی حاتمی و مسعود كیمیایی انبوهی از جملات قصار را میآفرینند كه در حافظه تماشاگر ثبت میشوند.
۵: سریال شهرزاد فستیوال بازیگری است. مجموعهای از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون در یك همنشینی و همراهی بهیاد ماندنی كنار یكدیگر قرار گرفتهاند تا بالاترین سطح حضور در سریالهای شبكه نمایش خانگی را رقم بزنند. علی نصیریان بازیگر نسل طلایی تئاتر، سینما و تلویزیون، مثل همه این سالها توانسته تواناییهای تازهای از خود بروز دهد؛ تواناییهایی تازه آن هم پس از گذشت نیم قرن فعالیت هنری.
بزرگآقا با تمام دقت و ظرافتی كه نویسندگان در پردازش كاراكترش صرف كردهاند، بدون اجرای دقیق و استادانه نصیریان میتوانست تبدیل به یكی از همین پدرخواندههای قلابی سریالهای ایرانی شود. میشود گفت تجربه و وقاری كه نصیریان با خود به شهرزاد آورده، روی كیفیت حضور بازیگران نسلهای بعدی هم تاثیر گذاشته است؛ بازیگرانی كه البته تعدادی از آنها چون شهاب حسینی از بهترینهای این دوران هستند. نقش پیچیده و دشوار قباد با اجرای گرم و تصور درست شهاب حسینی از كاراكتر، باعث شده قطب به ظاهر شر سویه ماجرای عاشقانه اثر، باورپذیر و حتی سمپاتیك از كار درآید. به طوری كه میتوان گفت بعد از علی نصیریان، بهترین بازی سریال را شهاب حسینی ارائه داده است. از ترانه علیدوستی به ندرت میتوان بازی ضعیف به خاطر آورد. نقش مركزی شهرزاد كه در واقع كانون بسیاری از رخدادهای سریال است، با اجرایی خوددار و خودآگاه از سوی علیدوستی همراه شده است، با غروری در لحن و نگاه كه در مقاطعی با افسردگی تركیب میشود و تنها جایی كه این لحن تغییر مییابد، در مواجهه با فرهاد است. به واقع تنها با عشق است كه شهرزاد لحن عوض میكند و نگاه از بالایش را كنار میگذارد.
مصطفی زمانی بیش و پیش از هر بازیگر دیگری در شهرزاد توانست قابلیتهای خود را به نمایش بگذارد. آن هم پس از مدتها حضور بلاتكلیف و باری به هر جهت كه حاصلش نقشها و بازیهایی بود محو و كمرنگ و به خاطرنماندنی. در چنین شرایطی زمانی از فرصت مغتنمی كه فتحی در اختیارش گذاشته بهترین بهره را گرفته. زمانی در نقش فرهاد كه شمایلی از نسل جوان روشنفكر و فرهیخته جامعه ایران در دهههای ۳۰ و ۴۰ است، بهترین حضور كل كارنامه سینمایی و تلویزیونیاش را ارائه داده است.
پریناز ایزدیار زمانی به گروه سازنده شهرزاد پیوست كه هنوز خبری از ابد و یك روز نبود. به این ترتیب سریال شهرزاد مقدمهای بود بر درخشش پریناز ایزدیار كه سطح خود را از بازیگر ملودرامهای سطحی تلویزیونی بالاتر بكشد. در نقشی كه تندخویی و پرخاش بخشی از مؤلفههایش است، پریناز ایزدیار موفق ظاهر شده است. دیگر بازیگران شهرزاد هم اغلب حضوری قابل قبول مقابل دوربین دارند؛ از غزل شاكری كه در قسمتهایی نقش پررنگی برعهده داشت گرفته تا جمشید هاشمپور كه سالهاست هر فرصت كوتاهی را به مجالی مغتنم و ارزشمند تبدیل میكند؛ مجالی برای مشاهده حرفهایگری و توانمندی بازیگری كه نقشهای معمولی را هم با اجرایی فوقالعاده همراه میسازد.
6: اگر به حافظهتان رجوع كنید، تقریبا هیچ اثر عاشقانهای را به یاد نمیآورید كه موسیقی و احیانا ترانهاش به یادماندنی نبوده باشد. به تعبیر دقیقتر تصویر عشق، معمولا با حاشیه صوتی شنیدنی و گوشنوازی همراه و برتاثیرش اضافه شده است. بنابراین طبیعی بود كه در مورد عاشقانهای چون شهرزاد هم چنین اتفاقی در مورد موسیقی و ترانههایش رخ دهد. جالب اینكه سریال شهرزاد2 آهنگساز و دو خواننده داشت. در قسمتهای اول موسیقی فردین خلعتبری و آواز علیرضا قربانی كه ترانه زیبای مرغ آمین را هم با مهارت اجرا كرده بود و هم اینكه ترانه به لحاظ مفهومی با حالوهوای سریال تناسب داشت، به نوعی یادآور همكاریهای قبلی این دو با حسن فتحی بود. مساله شناخت از سلیقه و دیدگاههای كارگردان و تأمل كافی در فضای سریال و رسیدن به موسیقی و ترانهای متناسب با آن، امتیاز تیم خلعتبری و قربانی بود كه البته نباید نام زندهیاد افشین یداللهی را به عنوان ترانهسرا از قلم بیندازیم. بنابه دلایلی بعد از چند قسمت اول، خلعتبری و قربانی جای خود را به امیر توسلی و محسن چاوشی دادند.
۷: شهرزاد چه در زمان تولید و چه در ایام پخش، با حاشیههای زیادی مواجه شد. از همین تغییر تیم آهنگساز- خواننده گرفته تا فضای پرتنش حاكم بر پشت صحنه كه دلخوریها و اختلافاتی میان عوامل به همراه داشته و داخل پرانتز باید گفت اگر فضای پشت صحنه با تنش همراه بوده این را باید كاملا طبیعی دانست. ساختن سریالی با قصهای تاریخی و با این كیفیت در بخش خصوصی، طبیعی است كه فشار فراوانی را به عوامل تحمیل میكند و در دل چنین فضایی طبیعی است كه مشكلاتی هم پیش آمده باشد. مثل آنچه در مورد ابوالفضل پورعرب رخ داده و در نهایت به كنارهگیری او از سریال شهرزاد انجامید. یكی، دو حاشیه هم به هنگام پخش پیش آمد كه به خوبی مدیریت شد. مهمترین آن سوءتفاهمی در مورد مردم كرمان بود كه با عذرخواهی سریع و به موقع كارگردان و دیگر عوامل خیلی زود جمع شد و كار به جای باریك نكشید. فراموش نكنیم كه سریال «سرزمین كهن» تبریزی با سوءتفاهمی مشابه قربانی شد. حاشیه دیگر كه رنگ و بوی سیاسی هم به خود گرفت به اشتباهی بازمیگشت كه در مورد حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه كیهان پیش آمد.
8: با مرگ بزرگآقا در انتهای سری اول، غیبت علی نصیریان در شهرزاد 2 قطعی بهنظر میرسید. با توجه به سهم پررنگ علی نصیریان در توفیق شهرزاد باید دید بدون حضور او، سریال چه سر و شكلی پیدا میكند. در مقاطعی گفته شد كه نصیریان هم در شهرزاد2 بازی خواهد كرد و تعدادی فلاشبك در سریال گنجانده شده كه بزرگآقا در آنها حضور دارد. كمی بعد اما خود نصیریان اعلام كرد با توجه به اینكه بزرگآقا در سری اول از دنیا رفته، دلیلی برای حضورش در شهرزاد2 وجود ندارد.
بقیه بازیگران اصلی شهرزاد اما در سری دوم حضور دارند. شهرزاد۲ فرصتی فراهم میكند تا همچنان سرنوشت فرهاد، شیرین، قباد و البته خود شهرزاد را پیگیری كنیم. در روزهای سخت تولید سری دوم، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار پشت سریال ایستادند و از آن حمایت كردند. در سری دوم امیر جعفری، رضا كیانیان، رویا نونهالی و آتنه فقیهنصیری هم به جمع بازیگران اضافه شدهاند.
سرنوشت شهرزاد2 تا حد قابلتوجهی به كار نغمه ثمینی بستگی دارد. اگر فیلمنامه سری اول و جادوی قصهگویی و نوشتن دیالوگهای شاعرانه و جذاب و درست درآوردن مایه عاشقانه اثر در كنار ارجاعهای سیاسی- اجتماعی هوشمندانه، در سری تازه هم به چشم بخورد، میشود به سرنوشت شهرزاد2 امیدوار بود. در یك كلام اگر فیلمنامه سری دوم شهرزاد به خوبی قسمت اول باشد، تكرار موفقیت سری اول، كمترین انتظاری است كه میتوان از این سریال داشت.
9: در این نوشته اشارههای زیادی به تم عاشقانه شهرزاد شد و شاید لازم باشد كمی هم از حالوهوای جنایی معمایی سریال گفته شود. سریال شهرزاد بخشی از توفیق خود را مدیون گرهافكنیها و گرهگشاییهای متناسباش بود. سازندگان شهرزاد قواعد بازی را به خوبی رعایت كردند و با ایجاد تعلیق و كشش داستانی، تماشاگر را با حس كنجكاوی و علاقهمندی به تماشای قسمتهای مختلف آن كشاندند. معماهای ریز و درشتی كه در شهرزاد طراحی و اجرا شدند و اغلب هم با مقدمهچینی درستی همراه بودند، به شكل متناسبی گسترش یافتند و به فرجام مناسبی هم رسیدند. وقتی ملودرامی جنایی را روایت میكنید باید حواستان باشد كه در انتهای ماجرا به مخاطب احساس رو دست خوردن و دستكم گرفته شدن دست ندهد. هم حسن فتحی و هم نغمه ثمینی در شهرزاد 1، حواسشان به این موضوع بود و باید دید در شهرزاد2 چه كردهاند.
10: شهرزاد با اوج گرفتن كینهها و دشمنیها و البته زنده شدن عاشقانهها به پایان رسید. آنچه در انتهای سری اول شهرزاد شاهدش بودیم نشستن قباد بر صندلی بزرگآقا و كینه و عداوت شدیدش به شهرزاد بود. باید دید در شهرزاد2 مسیر طولانی اما پیوسته عشق تا نفرت چگونه طی میشود؟ عاشقانههایی كه با خون دلهای فراوان به ثمر نشسته چه فرجامی مییابند؟ قباد با نشستن در جایگاه بزرگآقا، چگونه قطب شر داستان را رهبری میكند و از سوی دیگر شهرزاد چه میكند؟ شاید مهمتر از همه اینها جمله معروف حمید هامون باشد و باید دید در شهرزاد2 به سر عشق چه میآید؟!
نظر کاربران
دوباره اومدن ملتو بزارن سرکار با این داستانهای عشقی ابکیشون
خاک بر سر بیکارتون که انقدر نشستید این چرتوپرتارو تحلیل میکنید
شما بدتون میاد نبینید کسی مجبورتون نکرده!!!
دوشنبه هایی که فرهنگ رو نشانه میرن...
آخ جووون ^^
به نظرم هر کس یه سلیقه ای داره من واقعا شهرزادو دوست دارم و خیلی خوشحالم که دوباره ساخته شد
ایول دوباره دوشنبه های شهرزادی
این افرادی که با این سبک فیلم ها مشکل دارن میتوانند نگاه نکنند اما توهین کردن هم به یک فیلم و سبک عاشقانه فیلم شهرزاد یا هر فیلم دیگری کار درستی نیست
اتفاقا از معدود سريال هايي است كه طعم و بوي ايراني ميدهد و نكات فرهنگي و ظرافت هاي خاصي رو در اون رعايت كردند.
برترين ها دستت درد نكنه از اين مطلب قشنگ و زيبا.
اگ مهـراوه شریفی نیا رو آورده بودن خعـلی بهتر میشد ــ به هرحال سریال خوبیـه ولی اگ هیجانی تر بود بهتر میشد ببینیم فصل دومش چطوره!!
کی حال داره این همه متن رو بخونه!