«زیر پای مادر»؛ آدم های تلخ و دیالوگ های سخت!
قبول داریم که «زیر پای مادر» به نسبت سریال «نفس»، مخاطبان بیشتری را جذب کرده و در مناسبت رمضان موفق تر ظاهر شده اما نمی توانیم آن را سریال خوبی بدانیم و نقاط قوت آن را برجسته کنیم.
قصد داشتیم مصاحبه ای مفصل با این نویسنده داشته باشیم و نقدها را با خودش در میان بگذاریم اما به دلایلی امکانش فراهم نشد برای همین هم بدون حضور این نویسنده ابهامات، سوالات و نقدهایمان را مطرح کردیم.
چهار دلیل برای این که معتقدیم «زیر پای مادر» سریال خوبی نیست
بیش از اندازه تلخ: حتی در بدترین شرایط زندگی هم یک سری اتفاق خوب و مثبت وجود دارد که آدم ها را دلخوش کند. اما معلوم نیست چرا در «زیر پای مادر» همه چیز تا این حد سیاه و تیره است. مخاطب با یک سری شخصیت عصبی، شکست خورده، غمگین و خانه خراب رو به روست که انگار قرار نیست آرامشی در زندگی شان تجربه کنند. همه درگیر بحران هایی هستند که شاید در شرایط عادی چندان هم بحران به نظر نرسند یا خیلی راحت تر از چیزی که می بینیم قابل حل باشند. اما سریال ترجیح می دهد این بحران و تلخی را به طرز اغراق شده ای بزرگ جلوه دهد.
چرا داد می زنید؟ «زیر پای مادر» برای مناسبت رمضان در نظر گرفته شده و بعد از افطار و مناجات روی آنتن می رود. طبیعتا انتظار می رود یک مقدار به آرامش روحی روزه داران هم کمک کند اما نکته بارز این سریال، دعوا و جنجال و پرخاشگری است. شخصیت ها مدام برای هم شاخ و شانه می کشند، مدام سر هم داد می زنند، مدام دل شان می خواهد آن یکی را سر جایش بنشانند. نتیجه اش هم این می شود که ساعت های بعد از افطار در منزل مخاطبان به جای آرامش و حس خوب، صرف شنیدن یک سری داد و هوار می شود.
دیالوگ های طولانی: درست است که استفاده از دیالوگ های طولانی و پیچیده، جزو ویژگی های بارز فیلمنامه های سعید نعمت الله است اما این طولانی بودن و پیچیدگی وقتی از حد بگذرد از یک جایی به بعد آزاردهنده می شود. اینکه بازیگران در یک لوکیشن ثابت کنار هم بنشینند و یک حرف معمولی را یک ربع طول بدهند که اسمش نمی شود سبک نویسندگی! پس اینجا کارگردانی به چه کاری می آید؟ در سریال زیر پای مادر، دیالوگ و تصویر در اختیار هم نیستند. همه چیز بر پایه دیالوگ می چرخد و شباهت زیادی به نمایش رادیویی پیدا کرده.
شخصیت های اغراق شده: شخصیت های سریال «زیر پای مادر» رئال و قابل درک نیستند. انگار در دنیای دیگری زندگی می کنند و ما نه با شیوه زندگی شان ارتباط برقرار می کنیم و نه حرف زدن شان را می فهمیم. مثلا رخساره نمونه بارز یک فرشته است که حتی یک اشتباه هم در زندگی اش ندارد. کبابی و قاچاقچی فلسفی صحبت می کنند و حرفه ای شان از دل کتاب های ادبی بیرون می آید. برادرها هنوز یقه پاره می کنند و همه چیز طوری پیش می رود که مخاطب گمان می کند دارد کاراکترهای فیلمفارسی های قدیمی را در بستر ناملموس فلسفی تماشا می کند.
این شخصیت های تکراری
واکاوی تشابه میان کاراکترهای سریال زیر پای مادر با سایر سریال هایی که به قلم سعید نعمت الله نوشته شده اند.
اگر به دیالوگ های طولانی و داد و هوارها و فضای تلخ سریال «زیر پای مادر» کاری نداشته باشیم و هیچ نقدی هم به آن هاوارد نکنیم از یک مسئله نمی توانیم راحت بگذریم؛ اینکه تمام کاراکترهای سریال، یک جورهایی برایمان آشنا هستند. سعید نعمت الله از یک طرف تمایل زیادی به استفاده از بازیگرهای تکراری کارهای قبلی اش دارد و از طرف دیگر به یک سری کاراکتر ثابت در کارهایش وفادار است.
اگر کاراکترهای سریال «زیر پای مادر» را کنار هم فهرست کنیم، متوجه می شویم که هرکدام از آنها به لحاظ ویژگی های درونی و رفتاری و جایگاهی که در خانواده و اجتماع دارند، برایمان آشنا هستند. چون بارها و بارها مشابه شان را در کارهای خود نعمت الله دیده ایم و با سرگذشت شان آشنایی داریم.
وقتی رخساره را می بینیم بدون این که بخواهیم ذهنمان یکراست می رود سراغ مدینه. از خلیل یاد همان پدرهای متعهد و تنهای سریال های دیوار، پشت بام تهران و مادرانه می افتیم. اشکان را قبلا در سریال های دیوار و مدینه دیده ایم و اسماعیل نفر اصلا برایمان ناشناخته نیست. تشابه هرکدام از کاراکترهای سریال را با سایر سریال های این نویسنده بررسی می کنیم.
رخساره؛ پریوش نظریه
سابقه همکاری با نعمت الله: سریال مدینه
کاراکترهای مشابه: مدینه
تحلیل کاراکتر: کاراکتر رخساره به طور کامل از داخل سریال مدینه سیروس مقدم آمده. حتی گریم این بازیگر هم تغییری نکرده است. مدینه زنی تنها بود که بعد از مرگ همسرش با پسر ناتنی اش زندگی می کرد. زنی مدبر و مدیر. اشتباهی ازش سر نمی زد، همه قبولش داشتند، حرفش حرف حق بود، زحمت می کشید، کارآفرینی می کرد و خلاصه هیچ نقطه تاریکی در زندگی اش نداشت. رخساره هم چیزی غیر از این نیست.
اینجا هم برای کسی مادری می کند که دخترش نیست. همسرش را از دست داده و حالا قاب می سازد و زندگی می گذارند.
«رخساره» به لحاظ جایگاه اجتماعی عین مدینه است. همه قبولش دارند، روی اسمش قسم می خورند و... جالب اینجاست که حتی لحن صحبت کردن رخساره هم با مدینه تفاوتی ندارد. شاید تنها فرقش این باشد که در این سریال نیم نگاه عاشقانه ای هم دارد که در مدینه چنین نگاهی وجود نداشت.
آتنه/ بهناز جعفری
سابقه همکاری با نعمت الله: ندارد
کاراکترهای مشابه: رعنا، افسانه و اختر
تحلیل کاراکتر: برای آنهایی که سریال های سعید نعمت الله را دیده اند، شخصیت آتنه، جدید و دور از ذهن نیست. در سریال های مختلفی که براساس فیلمنامه های نعمت الله ساخته شده، ما از این جنس کاراکتر زیاد دیده ایم. زنی خوش گذران که به خاطر رسیدن به آرزوهایش شوهر و بچه اش را رها می کند و حالا بعد از سال ها، پشیمان بر می گردد و می خواهد مادری کند.
شخصیت رعنا با بازی لعیا زنگنه در «مادرانه» غیر از این بود؟ آتنه بلندپرواز است، دلش می خواهد به جایگاه بلندی در زندگی برسد اما نهایتا پشیمان بر می گردد و می بیند جایی بین خانواده ندارد. تنها و سرگردان می شود و آرزوی بخشیده شدن دارد. از این منظر، شخصیت شباهت زیادی به افسانه سریال «شیدایی» یا اختر نمدزن «پشت بام تهران» هم دارد. انگار آتنه از برآیند نقش های «رعنا»، «افسانه» و «اختر» ساخته شده.
خلیل/ کامبیز دیرباز
سابقه همکاری با نعمت الله: میکاییل، پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: اردلان، جمیل و میکاییل
تحلیل کاراکتر: سعید نعمت الله علاقه زیادی به رابطه پدر و فرزندی دارد. پدری که همسرش را به دلیلی از دست داده و حالا حاضر است برای اینکه فرزندش به جایی برسد و موفقیتی پیدا کند، حتی خودش را هم فدا کند. در «مادرانه»، اردلان تمجید یک پدر حمایتگر بود. هر کاری می کرد تا دخترش از وضعیت بدی که داخلش گیرکرده بیرون بیاید.
اسماعیل نفر؛ مهدی سلطانی
سابقه همکاری با نعمت الله: دیوار، مادرانه، مدینه
کاراکترهای مشابه: جمیل و اردلان
تحلیل کاراکتر: نقش مهدی سلطانی، یک جورهایی مشابه نقش های پیشین او در سریال های دیگر سعید نعمت الله است. اسماعیل نفر شباهت زیادی به کاراکتر جمیل سریال «دیوار» دارد. جمیل ۱۵ سال در زندان بود و در این مدت هیچکس به ملاقاتش نمی آمد. در واقع از خانواده و اجتماع طرد شده بود. حتی خواهرش هم با او قطع رابطه کرده بود و تنها نقطه امید او دخترش خورشید بود.
اشکان؛ مجید نوروزی
سابقه همکاری با نعمت الله: ندارد
کاراکترهای مشابه: بهمن
تحلیل کاراکتر: مجید نوروزی اولین بار است که در سریال تلویزیونی بازی می کند و طبیعتا تجربه ای در همکاری با هیچ نویسنده و کارگردانی ندارد. با این حال نقشی که برای او نوشته شده شباهت زیادی به کاراکترهای سایر سریال های سعید نعمت الله دارد.
بابا بیژن؛ بهزاد فراهانی
سابقه همکاری با نعمت الله: مدینه، پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: بلبل، آقا ولی
تحلیل کاراکتر: بابا بیژن سریال «زیر پای مادر»، کاراکتری تنها، رنج کشیده و بیمار است که به خاطر تمام مشکلاتی که از سر گذرانده، عمیق و پیچیده به نظر می رسد. او سال هاست دخترش را از دست داده و تمام لحظات در انتظار بازگشت او مانده. آرزویش این است که همه را دور هم جمع کند اما عملا چنین اتفاقی فراهم نمی شود. درست مثل آقا ولی سریال «پشت بام تهران».
او هم عاشق خانواده است اما هر کاری می کند، نمی تواند غیاث را راضی کند که کنار آنها بماند و از طرف دیگر هاله در کارش مدام کارشکنی می کند. به لحاظ سختی و تنهایی که از سر گذرانده به کاراکترش در مدینه هم شباهت هایی دارد. بلبل آن سریال از زندان آزاد می شود و می فهمد تنهاست و در این دنیا جز عروسکش کسی را ندارد. آنجا هم تنهایی و خستگی روزگار، از او شخصیت پیچیده ای ساخته بود.
صدرا؛ علیرضا آرا
سابقه همکاری با نعمت الله: پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: رشید
تحلیل کاراکتر: ما در سریال ها و فیلم های مختلف، برادرشوهر غیرتی زیاد داشته ایم؛ از آن دست برادرشوهرهایی که بعد از مرگ برادرشان حاضرند هر کاری بکنند تا همسر برادرشان با کسی ازدواج نکند یا کنار خودشان باقی بماند. کاراکتر صدرا از این جهت شباهت زیادی به شخصیت رشید «میکاییل» دارد. یک جوان سنتی و پرهیاهو که حاضر است برای حفظ ناموس خانواده اش هر کاری انجام دهد.
رشید برای اینکه مبادا همسر میکاییل تنها رها شود یا به کسی دل ببندد، لحظه به لحظه او را دنبال می کند و حتی مجال نفس کشیدن به او نمی دهد اما از طرف دیگر قلب مهربانی دارد، به پدرش احترام می گذارد اما این احترام باعث نمی شود که از چارچوب فکری اش عدول کند.
صدرای زیر پای مادر هم در همین راستا حرکت می کند. شاید تنها تفاوت صدرا با رشید این است که صدرا آدم نمی کشد و خشم اش را بیش از اندازه بروز نمی دهد.
عمو بهرام؛ مجید واشقانی
سابقه همکاری با نعمت الله: زیر هشت، میکاییل
کاراکترهای مشابه: سروان محمودی، عزیز
تحلیل کاراکتر: عمو بهرام مامور نیروی انتظامی است و این چهارمین باری است که مجید واشقانی در چنین نقشی ظاهر می شود. در سریال های «ماتادور»، «انقلاب زیبا» و «میکاییل» نقش پلیس را داشت و دوباره همان را در این سریال تکرار کرد. جدای از اینکه نقش بهرام به لحاظ ظاهری شباهت زیادی به سروان محدودی در میکاییل دارد، در مضمون هم شباهت هایی بین آنها دیده می شود.
نظر کاربران
کاملا موافقم...از همون قسمت اول بس که بازیگراش و نقشها و لحن دیالوگا تکراری بود میلی به دنبال کردنش نداشتم...انقدر تکراری که بعد چهار پنج روز که از سر بیکاری نگاش میکنم قسمتهای جاافتاده رو حدس میزنم...
سلام
اتفاقا من و خانوادم ک خیلی این سريالو دوست داریم
ب نظرم هرچی باشه سرگرم کنندست و در کنار کوبیدن یک اثر باید نقاط قوتش رو هم بگید
من که نمی تونم با این سریال ارتباط برقرار کنم . گفتگوها مثل شاهنمامه خوانی می مونه.... طولانی ... موزون و خسته کننده!!! داستان هم که داره ترکی میشه ... داماد اسبق خانواده حالا عاشق و خاطرخواه عروس همون خانواده شده عروس هم دل به شوهر خواهری مطلقه ای ه که توی اون خونه زندگی میکنه و جالب اینجاست که این دلدادگی به خاطر اینکه خلیل سرسفره دستش رفته تو کاسه ماست بخاطر همین شده مرد زندگی ... برادر شوهر همین عروسه معلوم نیست چشه عاشق زن برادره است رو نمی کنه ... بقول خودش پشت غیرت قایم شده و همه جوانب کرداری و رفتاری زن برادر رو زیر نظر دارد و معلوم نشد چطوری ی دفعه همه فهمیدن این دو تا عاشق هم شدن و با هوچی گری میخان این عروسی سر نگیره ... کلن سریال سراپا اغراق و نچسبی هست.
اصلا سریال خوبی نیست.همین دیشب که دیدم گفتم چقد زندگیهای همه نقشهای سریال زهرماره محضه واقعا.سریال نفس که ازینم داغونتره اصلا نه به لحاظ مناسبتی ربطی داره نه روش کار شده.همش یه مشت اداس که به زور آهنگای فرهاد مهراد و فریدون فروغی میخوان دیده بشه.افتضاح محضه اون.فوق العاده آبکی
همه کارهای سعید نعمت الله عین هم اند. اعصاب خردکن اند. آدمهاش همه روانی اند انگار. همه حرفهاشون رو با داد میزنند
داداش خلیل بهرام نیست سهراب
وای همین که ببینم نویسنده سعید نعمت الله است اصلا اون سریال رو نمی بینم ،چیه بابا همه ی سریالایی که ایشون نویسنده ش هست ،مثل هم اند ،نمی دونم خودشم نگاه می کنه !
به هر حال خیلی بهتر غز سایر سریالای ماه رمضانه حداقل مثل سریال نفس خشک و بی محتوا نیست
برترین جان در این حدی هم که میگی سیاه نیست ، به نظر من سریالی هست که دغدغه بسیاری از خانواده و ارتباط با همدیگر رو بیان میکنه و سوژه ی اجتماعی رو که واقعیت داره دنبال میکنه و دیالوگاش جذاب و متفاته .
اصلا کار تو مگه به جز تخریب سریالهای تلوزیون (چه خوب ،چه بد) چیزدیگه ای هم هست آیا؟؟؟؟؟؟؟ تاحالا هرچی ازت مقاله در این مورد خوندم فقط سریالها رو ضعیف نشون دادی خیلی بلدی برو خودت بساز...!
من با نقدا کاملا موافقم
اسم برادر خلیل سهرابه نه بهرام
با نقد موافق بودم به دل نمیشینه نفس بهتره از این هرچند اونم ضعف داره
بچه هایه سوال شما چطوری جواب همدیگرو میدین ؟؟خواهش میکنم به منم یاد بدید:(
موافقم....تحلیل بازیگرا خیلی جالب و خوب بود
خیلی دیالوگهای غیرواقعی داره!!... بنظرم اعضای هیچ خانواده ای اینطوری باهم حرف نمیزنن
به نظرم خیلی سریال فوق العاده ایه -باید احترام بین خانواده حفظ شه که خلیل بهترین باز می کنه
خیلییییییی سریال مزخرفیه هر سال فیلما دارن بدتر میشن
ادم با سریالش تشنج میکنه بس که همه شخصیتاش بی اعصابن
هم با این نقد موافقم هم با کاربر محترم هم میهن عزیز که خیلی زیبا نوشتن. دقیقا چیزهایی که من می خواستم بنویسم. مثل سریالهای ترکیه ای شده. خیلی غیر واقعی خیلی نچسب و دیالوگهای خسته کننده مخصوصا دیشب دیالوگ خیلی طولانی خلیل موقع خوردن کله پاچه اعصاب منو ریخت به هم خیلی حرف زد. در ضمن بدون نام عزیز نوشتن این سریال دغدغه خانواده هاست. ببخشید بفرمایید دقیقا کدوم قسمت این سریال دغدغه خانواده های ایرانیه. تو جمعیت 12 میلیونی تهران یه پسر صاف میاد تو یه خانواده ای که از قضا خانواده مادرشه. خلیل میاد عاشق عروس اون خانواده میشه با کمال پررویی توی همون خونه خواستگاری می کنه. رخساره با دست پس می زنه با پا پیش میکشه. آخه آدم توی هر سنی و هر مکانی و هر شرایط عاشق بشه باید عشقش رو ابراز کنه. نباید بعضی ملاحظات رو در نظر گرفت؟ آقای نعمت اله خواهش می کنم بدونید اینجا ایرانه ترکیه نیست. کارارکترات ضربدری عاشق هم شدن. یکی واسه پدرش دنبال زن می گرده یکی واسه مادرش دنبال شوهر. مگه میشه یه دختر بخواد زندگی خودش رو خراب کنه که مادرش شوهر کنه. واقعا خیلی غیر واقعیه اصلا با این سریال حال نکردم.
سریاله کاملا پوچ غیر واقعی.
اخه کسی که از روز اول زندگیش چشم باز کرده، مادرش برای عشق و حال ولش کرده! چطوری میتونه بهش احساس داشته باشه اونم احساس خوب. نه نفرت! تا جای که بگه اشکان به فدات !!
یا دختر نفر. اونم به همین ترتیب. میبینه پدرش تو پول قلت میزنه و خودش با بدبختی نفس میکشه ولی براش شعر میخونه و ...
کاملا غیر واقعی
همچنین پدر آتنه طوووری تریپه اق برداشته که تا قبل ازدواج با نفر کور بوده و ندیده کاراشو ( ترک شوهر و بچه 2 روزه، ازدواج با نزول خور، قاچاق ووو) تو این همه کثافتکاری پدر و برادز با غیرتش مرده بودن.
از همه مهمتر عاشق شدنه یه روزه خلیل و رخسارس که بیشتر به هوس شبیهه تا...
و با این همه کاه کوه ساختنا جالبیش جایه که پدر اتنه میگه پسرم مرد ولی خونم گرم بود و دور هم شاد. اتنه رفت و اون کارو کرد با ما بازم دور هم جمع بودیم و گرم(سکانس بلال خوردن تو حیاط و خنده و قهقهه هاشون) ولی از وقتی ما فیلمو دیدیم سر کوچکترین مسایل هم اینا قاطی بودن تا بزرگترش. فقد گریه دیدیم تو خانوادشونو غصه و سیاهی و دوری.
با اینکه عادت داریم به اینجور سریالهای که اخرین قسمت همه شادو سرحال و خوب سر سفره نشستن و میگنو میخندن. اینک الکی
موفق باشین ولی بیاید بیرون از این دنیای تخیلی.
واقعیتش اوایلش طرفدار پروپاقرص این سریال بودم. اما هرچی گذشت دیدم نه تنها زیبا نیست بلکه داره بدتر هم میشه... اصن به فضای ایران نمیخوره. شخصیتها هیچ حرمتی برای هم قائل نیستن. ستاره با نهایت وقاحت برای زندگی پدرشوهرش تصمیم میگیره و میخاد مامانشو بچسبونه به خلیل درحالی که میبینه شوهرش به غیرتش برمیخوره!
خلیل با وقاحت تمام از عشق و عاشقیای گذشته ش برای پسرش تعریف میکنه و غیرت پسرشو له میکنه که چی ؟دلش دوباره زن میخاد! رخساره که برای آتنه راحت میگه من عاشق نجابت خلیل شدم!!!!!
واقعا سریالش بدآموزی داره!متاسفم برای نویسنده و کارگردان فیلم...
بسیار سریال بی ارزش و بی محتوایی است. مخصوصا عاشق شدن خلیل و رخساره بسیار خجالت اور است
من نمیدونم صدا سیما چطور اجازه میده یه همچین فیلم های مزخرفی پخش بشه؟ داماد خانواده چرا عاشق عروس خانواده شده؟ مگه زن دیگه ای واسه عاشق شدن وجود نداشت؟ فکر میکنید دارید پایه های خونواده هارو محکم میکنید؟ خیر دارید از هم میپاشید. همینو کم داشتیم که داماد خانواده زن خودشو ول کنه بخاد با عروس خانواده .... که اونم با پخش این فیلم و فرشته نمایی رخساره مجوزش صادر شد. خدا ازشون نگذره
مریم خانم شمام که دارید حرفای بدون فکر صدرا رو میزنید خلیل 20 ساله داماد خانواده نیست رخسارم پنج ساله طبیعتا با مرگ شوهرش عروس خانواده نیست هیچ جای شرع و قانون نگفته اینکه اینا همو بخوان اشکال داره من خودم کلی نقد به این فیلم دارم و خوشم نمیاد از این سریال ولی ایرادم میخواید بگیرید ایرادای منطقی بگیرید دیگه عین همینایی که تو نقد سایت هست
وحشتناک وحشتناک وحشتناک.... سریال ب صورت وحشتناکی بی محتواست.... اداهای الکی ب اسم غیرت و ناموس پرستی و ادب جلو بزرگتر و نمیدونم فداکاری بی قید و شرط .... مسخره... اه اه اه
با نویسنده ی پررو و خودخواه و بی استعداد ک نمیشه بهش گفت بالا چشت ابرو هه .... میتونم تصور کنم در حال نوشتن دیالوگ های مسخره و ب قول نعمت اله هنری و حرفه ای چقدر قند تو دلش اب شده و تو ذهنش صحنه تقدیر صداو سیما از خودشو دیده....
ب خدا اینام حق الناسه .... درمورد مردم چی فک میکنند ک انقد سریالا درپیت شده اخه ....
سلام.متنهای استاد نعمت الله یک ویژگی خیلی خوب داره و اون داشتن قصه ای بسیار جذابه که بیننده رو تا انتها با خودش همراه میکنه.به نظرم در این سریال علاوه بر نقدهای فوق یک ایراد اساسی وجود داره و اون بی احترامی کوچکتر به بزرگتره،بر عکس چیزی که تو سریال میخواد نشون بده خیلی کم میبینیم که شخصیت ها حرمت بزرگتر رو نگه دارند.به نظرم این عیب بزرگیه برای رسانه ای که داره فرهنگ سازی میکنه.این نوع بی احترامی رو در سریال پشت بام تهران هم میبینیم
منم فکر می کنم دیالوگها تکراری هستند . امشب داشتم ، فکر می کردم چند بار دیگه باید بشنویم شهر قد انگشت دونه اس حداقل از دیروز تا حالا 4 بار شنیدم ، ولی خوب رفتارهاشون اونقدر ها عجیب نیست ، یعنی سریال بیشتر دنبال این هست که بگه اگه این کار کنید ، اینطوری می شه ، مثلا همون نگه نداشتن حرمت بزرگتر و روش حرف زدن ، چند تا نکته برام جذابه دوست دارم بگم، به نظرمن:
1- بابا خلیل که قابلیت عاشق شدن در یک نگاه رو داره، لطف می کردند همون موقع ها که اشکانیش مامان گفتن رو درست و حسابی بلد نبود ، با یه خانم با کمالات که خدارو شکر تو مملکت ما ازشون زیاده ازدواج می کرد، اونوقت نه یا آره گفتن اشکانی اینقدر مهم نمی شد.
2- رخساره خانم هم لطف می کردند بعد از فوت همسرشون برمی گشتند پیش پدر تنهای خودشون ، بی منت بچه اشون (بچه خواهرشون) رو یه محیط ساده و سالم بزرگ می کردند . برای این می گم بچه خواهرش که بگم برای موندن تو اون خونه دلیلی نداشتند . یه خانم مثلا همه چی تموم خیلی بهتر بود ، از اونجا می رفتند تا هر روز چششون نیفته تو چشه یه نامحرم ( آقا صدارای همه چیز دون) که ایشون هم هوا برشون نداره ، زنه مثل دسته گلش رو یادش بره . بعد اسمش رو بذارند غیرت
3- بابا بیژن خیلی مهربون لطف می کردند همون موقع که آتنه ، خلیل رو با وجود ادعای علاقه رها کرد ، تبیه می فرموند که اشتاباهات آتنه هر روز بزرگتر و بزرگتر نشه تا دامنه هموشون رو بگیرند.
4- آتنه ، قابل توجه کسانی که هر کاری دوست دارند می کنندوبه کسی هم ربطی نداره، اینجور آدما یه مشت خودخواهند، آره اشتباهات شما ، هم شما و هم اطرفیان شما رو تا ابد آزار می ده.
5- بررسیها نشون داده که فرزندان تک والد ، اصولاً کمبودهای زیادی در زمینه های عاطفی - اجتماعی دارند . اشکان یه کله شق لوسه.
ستاره هم فکر کرده مامانش نمی تونه تصمیم بگیره ، به جاش تصمیم می گیره.
6- بعضی موقع ها باید بذاری بچه ها برند ، کاری که نه خلیل دلشو داره نه رخساره.
7- رخساره و خلیل که این همه سال صبر کرده بودند ، یه چند سال صبر می کردند ، به قول خودشون ، زندگی بچه هاشون جون می گرفت.حتی اگه دوتاشون هم موافق بودند تا سوءتفاهم ها برطرف می شد .
8- یکی به این آقا صدرا بگه تو روی خدا حرف می زنی ، همونی که زن تو رو به تو حلال کرده، زن برادر مرده ات رو به مردی که بخواد باهاش ازدواج کنه ، حلال می کنه ، توچه کاره ای . این وسط خودشو ول کنی از قابلیت دوتا شدن شلوار برخورداره ، این تعصب الکیش منو یاد فیلم ترانزیت می اندازه.تو خونه ی اونا حرف خدا . پیغمبر نمی زنند که این مرد اینقدر بی ادبه و گستاخه. تازه فکر می کنه زنش دوزاریش کجه.
سلام این سریال رو بیشت اونی میفهمه که خودش قربانی خود خواهی دیگران شده باشه اتنه گذاشته رفته چون شوهرش عاشقش نبوده اون باید میموند چون عاشقش بچشه اتنه اشتباه کرده داره بهاش هم پرداخت میکنه و حالا قربانی خودخواهی خلیل خلیل به دروغ گفته که اتنه مرده واشکان خودش رو حاصل یه عشق میدونه و حالا دنیای اشکان بهم ریخته اشکان میخواد به حس قبلیش برگرد غرور له شده اتنه رو لگد مال میکنه خلیل فیلش یاد هندستون میکنه میره خونه اتنه از رخساره خواستگاری میکنه اتنه یه اشتباه کرده اما انگار فقط اون مقصره؟ این چیزیه که تو جامعه هست قانون میگه پسر بچه تا دو سالگی حضانتش با مادره اما اگه زن گذشت و فداکاری نکنه و به خاطر بچه اش تو زندگی که علاقه ای توس نیست نمونه گناه نابخشودنی مرتکب شده!!
سلام.واقعا سریال بی محتوا ومسخره ای است حیف وقت آدم.تاحالا نوشته های آخرسریال رانگاه کردین.چند نفرازاین کار نون میخورن .....حیف بودجه صداوسیما.عوض اینکه مردم راشاد کنن چیزهای که تومملکت کمتر دیده میشود نمایش داده میشود....باورکنید امشب کنترول رازدم توشیشه تلوزیون ازبس دکلمه میگن
almase
خیلی زیبا نوشتی کیف کردم. آقای نویسنده در سریال مادرانه شما هم یک مادر رو بی مسئولیت نشون دادید که زن زندگی را ترک کرده و رفته و بعد که برگشت همسرش رفت سراغ یه زن دیگه در سریال زیر پای مادر هم دقیقا همین کار رو کردید یه زن زندگیش رو ترک کرده و باید اینجوری له بشه که خودش به زنداداشش بگه بیا زن شوهر سابق من شو آخه کدوم زنی این کار رو میکنه. رخساره اگه خلیل رو دوست داره تشریف ببره پیش پدرش آقا خلیل اونجا از ایشون خواستگاری کنند. آقای نعمت اله عزیز اگه یه مردی زندگیش رو ترک کنه و بدون مسئولیت زن و بچه رو به امون خدا ول کنه برای این موضوع هم شما داستان می نویسید یا فقط می خواهید زنها رو بد نشون بدید. خداوکیلی تعداد مردهایی که زندگیشون رو ول کردن رفتن بیشتره یا زنها؟ یک بار هم برای دلخوشی ما مرد بی مسئولیت رو نشون بدید.
هیچ خیانتی لایق بخشش نیست چه زن چه مرد خیلی بد تموم شد راحت بخشیدش
چندتا سریال اول نعمت اله رو که دیدم فهمیدم همش شعاره و دیگر هیج
هرسریالی ک ببینم این آقا نوشته ساعت پخشش حتی از کنار تلویزیون رد هم نمیشم اونقدر ک دیالوگاش رو اعصابه.
شعار که حناق نمیاره
چندتا سریال اول نعمت اله رو که دیدم فهمیدم همش شعاره و دیگر هیج
هرسریالی ک ببینم این آقا نوشته ساعت پخشش حتی از کنار تلویزیون رد هم نمیشم اونقدر ک دیالوگاش رو اعصابه.
شعار که حناق نمیاره
به نظر من این فیلم عالیه ومن این فیلم را دوست دارم