سریالهای ماه رمضانی که در خاطرهها ماندهاند
حالا دیگر دو دهه از زمانی که صدا و سیما تصمیم گرفت شبهای ماه رمضان را یکسره وقف برنامههای کلیشهای دهههای ۷۰، مسابقههای یکنواخت و تکراری و موعظههای کمتماشاگر ملالآور نکند، گذشته است.
آوازهای اسکاری بالقوه
یادداشتهای کودکی
یکی از اولین سریالهای موفق ماه رمضانی تلویزیون «یادداشتهای کودکی» پریسا بختآور بود. سریالی که البته امروز کمی کند به نظر میرسد، اما سریال هنوز هم به لحاظ دراماتیک قابل دفاع و از نظر سنجیدگی کارگردانی قابل تامل است. در نظر داشته باشید سریال 16 سال پیش ساخته شده است و البته بهوضوح بودجه کلانی هم برای آن صرف نشده است.
آه! آن خندههای بهیغمارفته
خانه به دوش
در اینکه سازمان صدا و سیما استعداد بینظیری در از دست دادن نیروهای توانمندش دارد، تردیدی نیست. سازمان چندین بار این آزمون را از سر گذرانده و هر بار ثابت کرده است ترجیح میدهد با نیروهای متوسط و کمسروصدا کار کند تا با نیروهایی که علاوه بر خلاقیت کمی شور یا سرکشی هم با خود به فضای خموده سازمان میآورند. بااینحال از دست دادن رضا عطاران حتی برای جایی مثل صدا و سیما هم عجیب بود. عطاران چه در مقام بازیگر و چه نویسنده و کارگردان دستپروده خود سازمان بود و درست زمانی که به نظر میرسید به اندازه کافی تجربه به دست آورده و به کارگردانی قابل اتکا تبدیل شده است، سازمان را ترک کرد و دیگر به آن بازنگشت.
بههرحال مردم سه ماه رمضان را با سریالهای عطاران پشت سر گذاشته بودند. سه سریالی که هنوز هم احتمالا بهترین طنزهای تلویزیونی ماه رمضان هستند؛ «خانه به دوش»، «متهم گریخت» و «بزنگاه». اگرچه سریال اول را نمیتوان خالی از ضعفهای دراماتیک تلقی کرد و کلیت داستان آن کمی دچار ضعف است، اما شوخیهای سریال بعد از بیش از یک دهه هنوز هم جذابیتشان را از دست ندادهاند. سریال دوم احتمالا بهترین کار عطاران از میان سه مجموعه بود.
تراژیکترین سرنوشت اما سهم مجموعه «بزنگاه» بود که در عمل در حکم خداحافظی عطاران با صدا و سیما نیز بود. «بزنگاه» که با شروعی بسیار جذاب میرفت به یکی از محبوبترین مجموعههای تلویزیونی سازمان تبدیل شود، با فشار سازمان برای تغییر خط روایی و تغییر بعضی از شخصیتها عملا در میانه کار از مسیر خود خارج شد و فقط با خلاقیت خود عطاران بود که توانست تا انتها سرپا بماند. فشارهای بیهوده هنگام تولید این سریال احتمالا انگیزه اصلی عطاران برای قطع همکاری با سازمان بود.
شیخ صنعان در تهران
میوه ممنوعه
اگر تصور میکنید تجربه حسن فتحی برای استفاده از تئاتریها برای دیالوگنویسی از «شهرزاد» و نغمه ثمینی آغاز میشود، باید به «میوه ممنوعه» برگردید. حسن فتحی در این مجموعه از تیم نویسندگی علیرضا کاظمیپور و علیرضا نادری استفاده کرد و حاصل کار درامی پردیالوگ از کار درآمد که دیالوگها نقطه قوت آن بودند.
جایی برای سفارشیسازها هم هست
صاحبدلان
اطلاق عنوان دینی یا مذهبی به هیچیک از چند مجموعه ذکرشده در بالا منطقی به نظر نمیرسد. اما سریال «صاحبدلان» محمدحسین لطیفی دقیقا با همین سفارش ساخته شده بود. «صاحبدلان» قرار بود بر مبنای داستانهای قرآنی و با هدف ارائه الگوی فرهنگی مناسب ساخته شود و سازمان از پیش با چنین تبلیغاتی باعث شد حجم قابل توجهی از بینندگان سریال ریزش کنند، اما در عمل خود کار بسیار دلنشینتر از تبلیغات سازمان از کار درآمد.
نظر کاربران
لایک بخصوص بزنگاه
صاحبدلان فوق العاده بود بعد از اون هر شبکه ای که گذاشتش نشستم نگاش کردم
پاسخ ها
جلال امانت مث عقده ای ها راجبه صاحبدلان صحبت می کنه
خانه بدوش عالی بود بهترین سریال ایرانی که دیدم
سریال اغما را فراموش کردید!!!
خیلی عالی, پر محتوا و خوش ساخت است.
امین تارخ هم که شاهکار بازی کرده و همین طور بقیه...
کاش صداسیما دوباره چنین سریال هایی بسازد.
سریال او یک فرشته بود هم خیلی خوب بود
منم سریال اغما رو خیلی دوس داشتم و هنوزم برام جذابه بابازیگرای بی نظیری مثل امین تارخ و لعیا زنگنه