ژاله صامتی: اصلا اهل ریسك نیستم
سریال «نفس» به كارگردانی جلیل سامان یكی از سریالهایی است كه تلویزیون رمضان امسال برای بینندههای خود درنظر گرفته اما سریال «نفس» ویژگی دیگری نیز دارد و آن حضور ژاله صامتی بعد از حدود ۱۵ سال دوری از تلویزیون است.
بیایید ابتدا از سریال «نفس» بگوییم؛ همان سریالی كه شما را بعد از ۱۵ سال به قاب جادو آورد. نقشتان در این سریال چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
در این سریال «عالیه» هستم؛ زنی شبیه همه زنهای سرزمینمان با دلواپسیها، دغدغهها و مهربانیهایی كه ۹۰ درصد مادران دارند و عامل پیوند در خانوادههاست. او در خانواده حكم پایه و چسب را دارد و در داستان عامل پیوند شخصیتهاست. فقط همین قدر بگویم كه به قدری نقش و فیلمنامه این سریال را دوست داشتم كه قبول كردم بعد از سالها دوباره در تلویزیون حضور پیدا كنم.
گفته میشود سریال نفس پس از سریالهایی چون «ارمغان تاریكی» و «پروانه» سهگانه جلیل سامان را كامل میكند، برای شما حضور در این پروژه و نخستین تجربه كار با جلیل سامان چگونه بود؟
تعامل خوبی داشتیم و البته اتفاق نظر درخصوص نقش. كارهای قبلی ایشان را دوست داشتم. مدتها بود كار در پروژههای تلویزیونی را قبول نمیكردم اما وقتی فیلمنامه نفس را به اصرار رضا نصیرینیا مجری طرح كار خواندم با ۲۶ قسمت فیلمنامه آماده و شسته و رفته مواجه شدم. ضمن اینكه گروه سازنده كاملا حرفهای بود. گروهی كه با دغدغه ارائه یك كار باكیفیت یك سال گذشته را صمیمانه و از ته دل تلاش كرد. امیدوارم تأثیر این تلاش دسته جمعی در نتیجه كار هم بیننده را به سمت خودش جذب كند. باسابقهای كه از جلیل سامان سراغ دارم مطمئنم كه سریال «نفس» فاصله بین مخاطبان و تلویزیون را به حداقل میرساند.
به حضور در تلویزیون اشاره كردید. شما از سال ۸۰ و بعد از مجموعه «نسیم رویا» در پروژههای تلویزیونی دیده نشدید تا سریال «نفس»، چرا؟
یكی از مهمترین دلایلش این بود كه فیلمنامهها كامل نبود و من اصلا بازیگر ریسك پذیری نیستم كه با خواندن ۱۰ قسمت وارد كار شوم و بعد منتظر ۲۰ قسمت بعدی در روند كار بشوم؛ چیزی كه در غالب آثار تلویزیونی شاهدیم. ضمن اینكه آدم كلاسیكی هستم و معتقدم باید متنی در وهله اول وجود داشته باشد، گروهی جمع شده باشند و كار آغاز شود. اینكه حالا شروع كنیم و ببینیم چه اتفاقی میافتد برایم قابل قبول نیست.
گزیدهكاری شامل موارد مختلفی میشود. با وسواس كار را شروع میكنم. بعد از گذشت نزدیك به ۳۰ سال هنوز بازیگری برایم بسیار عاشقانه است و تبدیل به یك كار روتین و كارمندی نشده. هر چند مواقعی بوده كه مثل بسیاری از آدمهایی كه در این جامعه زندگی میكنند، نیاز مالی هم داشتهام و اتفاقا پیشنهادها هم كم نبودند، اما صرف مساله «پول» هیچگاه برایم وسوسهانگیز نبوده است؛ چون عشق به بازیگری در من بسیار زیاد است. البته با كارنامهای كه دارم این حرف را ثابت كردهام؛ نقش یك بازی كردهام و در فیلمی تكسكانس هم داشتهام. بازیگری هستم كه طول نقش برایم مهم نیست، كلیت كار، كارگردان، گروه سازنده، فیلمنامه و در نهایت اینكه با نقشی كه دارم، چه تأثیری در روند فیلم میگذارم، در انتخابهایم تأثیر دارد. بهعنوان مثال در فیلم «اتمسفر» نقش عجیب و غریبی نداشتم اما بهنظرم در یك كار خوب همكاری كردهام.
شما در آثار كارگردانهای صاحب نامی بازی كردهاید كه سلیقه و نوع نگاه مشخصی دارند. اگر روزی این كارگردانها از شما درخواست حضور در پروژهای را داشته باشند كه شبیه كارهای قبلیشان نبوده و با پسند شما هم مطابق نباشد، آیا بهخاطر نام كارگردان و كارنامهای كه داشتهاند بازی در آن اثر را قبول میكنید؟
ماجرا فقط اسم كارگردان نیست. زمانی برای مصطفی كیایی جلوی دوربین رفتم كه شاید هنوز مثل امروز كسی او را نمیشناخت. وقتی متن «ضدگلوله» را خواندم متوجه شدم كه نویسنده میداند چه میخواهد و بعد از گفتوگو با كیایی هم، چنین حسی داشتم. پس از كلید خوردن كار متوجه شدم كارگردان، كارش را بلد است.البته ریسك هم میكنم و به حس درونی خودم اعتماد دارم؛ چون به هر حال نزدیك به ۳۰ سال است در اجتماعِ بزرگسالی كار میكنم كه غالبشان انسانهای با تجربه، باسواد و پژوهشگری هستند كه وسعت شناختم را افزایش میدهند. مثلا خانم رخشان بنیاعتماد كه كارهایشان را خیلی دوست دارم و با ایشان هم كار كردهام، ممكن است روزی تصمیم بگیرد فیلمی را كه سلیقهام نیست جلوی دوربین ببرد. خب! با این وصف، دلیل نمیشود كه به صرف نام این كارگردان ؛ پیشنهاد بازی در فیلماش را قبول كنم.
در انتخاب نقشهای كمدی كه ریسكپذیر هستند، چگونه عمل میكنید؟
دقیقا! كمدی انواع مختلفی دارد؛ كمدی موقعیت، كلام و... بازیگر كمدی كلام نیستم و به همین دلیل انتخابم برای یكسری كارها اشتباه است. وقتی در «ضدگلوله» در كنار مهدی هاشمی قرار میگیرم، بهاصطلاح طنزمان در میآید؛ چون آن ژانر، ژانر ماست اما شاید اگر كنار مثلا مهران غفوریان قرار بگیرم كار خوبی از كار در نیاید. به همین دلیل هر ژانری بازیگر خودش را میخواهد. تجربه یك بخش كار است اما بخش دیگر آن، باید با سلیقه بازیگر مرتبط باشد، مثلا خود من بازیگر یكسری نقشها نیستم.
از بین تمام نقشهایی كه سالیان سال بازی كردهاید، نقشی بوده كه از شما دور باشد و برای رسیدن به عمق آن خیلی تلاش كرده باشید و همین باعث شده باشد بیشتر در خاطرتان بماند؟
خیلی زیاد؛ مثلا اصلا شبیه زنی كه در «دراكولا» یا «عصر یخبندان» بازی كردم نیستم. به هر حال اگر به عمق شناخت كاراكتر نرسم، نمیتوانم آن را بازی كنم. در سریال «نسیم رویا» نقش یك زن شلوغ و پر هیاهو را داشتم. همزمان با پخش آن مجموعه به خانه جدیدی اسبابكشی كرده بودم. یكی از همسایهها به من گفت، دوستانشان میپرسند؛ این خانمی كه در آپارتمان شما زندگی میكند همیشه سر و صدایش میآید؟ او هم گفته بود كه ما اصلا متوجه نمیشویم كی میآید و كی میرود! منظورم این است كه آن نقش خیلی از من دور بود. خیلی دیگر از نقشها هم اینگونه هستند.
البته منظورم بیشتر این است كه ارتباطتان با كدام یك از نقشها خاص و به یاد ماندنی بوده ؟
در پاسخ به پرسش شما باز هم باید به همان عشقم به بازیگری اشاره كنم. این رابطه بسیار عاشقانه است. افرادی كه نقششان را بازی میكنم، واقعا زندگی میكنم.همین موضوع باعث میشود كه دیر از لاك نقشهایم بیرون بیایم اما در جواب اینكه پرسیدید با كدام یك از آنها ارتباط گرفتهام، باید بگویم با همهشان.
تلویزیون، سینما یا تئاتر؛ كدام مدیوم را برای بازی ترجیح میدهید؟
تلویزیون، سینما و تئاتر برایم فرقی نمیكند. بهعنوان یك بازیگر ترجیحم این است كه نقشی را بازی كنم كه خوشایند تماشاچی باشد و با او ارتباط برقرار كند؛ جایی كه برای تك تازی بازی من جا داشته باشد. اصولا سالی یك تئاتر بازی میكنم. البته شاید امسال این كار را نكنم؛ چون سال گذشته كه نمایش « یادم تو را فراموش» را كارگردانی و بازی كردم، به قدری اذیت شدم كه تصمیم گرفتم مدتی از تئاتر فاصله بگیرم تا كمتر بعضی چیزها را ببینم و غصه بخورم!
نقشهایی كه شما ایفا كردید برای بیننده عام و خاص دلنشین بودهاند. چقدر كارگردان در شكل گرفتن یك نقش خوب تأثیرگذار است؟
برای نقشی كه دارم زیاد درگیر میشوم. حین بازی آوردههای زیادی با خودم به همراه دارم و سر صحنه میبرم. این امر اصلا به این معنا نیست كه به كارگردان نیازی ندارم. به این دلیل نقشهایم برای طیف وسیع بینندگان جذابیت داشته كه تعامل یا بهتر است بگویم یك اعتماد دو طرفه میان خودم و كارگردان صورت گرفته است.
نظرتان درباره طرح اكران فیلم از افطار تا سحر در ماه رمضان چیست. آیا تأثیری در پرفروش شدن فیلمها دارد؟
امیدوارم مؤثر باشد. آرزو میكنم كه این اتفاق بیفتد و سینمای ایران پررونق شود. هر چیزی كه باعث شود رفتن به سینماها افزایش یابد و فیلمها پرمخاطب شوند، از آن استقبال میكنم.
اگر بخواهید پیشنهادی فرهنگی برای آخر هفته داشته باشید، پیشنهادتان چیست؟
آخر هفتهها تئاتر ببینیم. تئاترهای خوبی روی صحنه است. همچنین بیشتر به سینما برویم ؛ چون فیلمهای خوبی هم در حال اكران است. به كتابفروشیها سر بزنیم. فضای شهر كتابها بسیار جذاب است و اگر كسی كمی عاشق خواندن باشد مجذوب این محیطها میشود. مادرها دست بچهها را بگیرند و به جای اینكه به پاساژ بروند، دوری در این شهر كتابها بزنند.بهنظرم چنین مكانهایی برای بچهها بسیار شگفتآورتر و نشاطآورتر خواهد بود.
خودتان در اوقات فراغت چه میكنید؟
كتاب میخوانم. عاشق كتاب خواندن هستم. هیچ وقت متوجه نمیشوم كسی میگوید حوصلهام سر رفته یعنی چه؟ همیشه كاری برای انجام دادن دارم. مگر میشود حوصلهام سر برود؟ میتوانم ۳۰ روز در خانه باشم بدون اینكه احساس كسالت كنم؛ چون همیشه كلی كار هست كه میتوانم انجام دهم. فقط باید عاشق بود.
نظر کاربران
بازیشون رو خیلی دوست دارم
برای نظرسنجیهاتون گزینه هیچ کدام رو هم بذارید
یکی از بهترین بازیگرهای سینماست ای کاش جاش رو یه عده بی استعداد نگیرن