۵۴۳۱۹۱
۵۰۹۷
۵۰۹۷
پ

«فرانتز»؛ فیلمی مملو از تصاویر اغواگرانه و سحرانگیز

«فرانتز» مملو از تصاویر اغواگرانه و تمثیلی، فیلمی شاعرانه را با زبانی دیداری و با ظرافتی بی نظیر و با مضمونی تاریخی – عشقی در اختیار مخاطب قرار می دهد.

هفته نامه جهان سینما - منوچهر دین پرست: «فرانتز» مملو از تصاویر اغواگرانه و تمثیلی، فیلمی شاعرانه را با زبانی دیداری و با ظرافتی بی نظیر و با مضمونی تاریخی - عشقی در اختیار مخاطب قرار می دهد.

فیلم شروعی غافلگیر کننده ندارد اما مخاطب را همراه با زنی زیبا و سحرانگیز و در نمایی سیاه و سفید با خود همراه می کند. همین همراهی است که داستان فیلم را جذاب کرده است. کارگردان سعی کرده فیلم را بر اساس دوگانه حضور (آنا - آدریان) - غیاب (فرانتز) به سرانجام رساند. گویی او می خواهد مخاطب نیز همراه با حضور و غیاب باشد. مثلثی که همه جهان فیلم را تشکیل داده است. همه چیز فیلم از قبرستانی در یک دهکده کوچک در آلمان پس از جنگ جهانی اول آغاز می شود.
دختری زیبا و چشم نواز اما سراپا سیاه پوش در کنار مزار نامزد کشته شده اش با مرد جوان فرانسوی ملاقات می کند و دختر شعری از پل ورلن را به زبان فرانسه می خواند و زبان رمزی میان خود و محبوبش را با غریبه ای در میان می گذارد که اهالی شهر او را هنوز دشمن می پندارند اما برای آنا و پدر و مادر پیر نامزدش دوستی قدیمی به حساب می آید که می تواند خاطرات از دست رفته را تداعی کند.
«فرانتز»؛ فیلمی مملو از تصاویر اغواگرانه و سحرانگیز

از اینجا به بعد فرانسوا اوزون، کارگردان، در رویکردی شاعرانه و تمثیلی سعی در نمایش پیوند ناگسستنی میان دو سرباز آلمانی و فرانسوی دارد. یکی مرده (فرانتز) و دیگری زنده (آدریان) تا آن که او که بازگشته را جایگزین کسی کند که برایش عزیمتی وجود ندارد. اوج این یگانگی میان دو پسر در صحنه ای است که در قابی خالی فرانتز را می بینیم که ویولن می زند و آدریان او را در نواختن همراهی می کند. هر دو با لباسی مشابه که با نزدیک تر شدن مدام آدریان به او، گویی هر لحظه هر دو کالبد در هم یکی خواهند شد.

اما یکی شدن به معنای معرفتی آن نیست، بلکه گویی جهانی اخلاقی را به چالش می کشد که در بستر دو قطبی «بودن» یا «نبودن» قرار نگیرد. آنا حضور فرانتز را در شمایل اغواگرانه آدریان می بیند اما او درگیر چالشی اخلاقی می شود. آدریان آمده است تا گل بر سر مزار فرانتز بگذارد. چرا که در جنگی ناخواسته فرانتز توسط آدریان کشته می شود. او به دنبال بخشش از سوی خانواده آلمانی است.
«فرانتز»؛ فیلمی مملو از تصاویر اغواگرانه و سحرانگیز
مسئله اساسی فیلم، رابطه میان زن آلمانی و مرد فرانسوی است که حقیقت مرگ شوهر آلمانی اش را در لایه های مختلف پنهان کرده اما وقتی حقیقت آشکار می شود تعارضی میان این دو رخ می دهد که او را در کشاکش بخشش و انتقام قرار می دهد. از همین جاست که فیلم اوج می گیرد و بودن و نبودن به کشمکشی جدی تبدیل می شود. به عبارتی این کشاکش در بستری عشقی اما با سویه های تاریخی در آمیخته است.

آنا در فیلم به مثابه موجودی حقیقی و غیر اثیری ما را با سراشیبی ملودرامی روبرو می کند که بیشتر به قصه ها شبیه است تا سینمای راوی و یا حتی سینمای قصه گو. بر این اساس منظومه معرفتی فیلم درگیر با واقعیتی انکارناپذیر می شود و از قاب تصویر حرکت خارج شده و در مقام امور اخلاقی و نفسانی ما را به سوی یک فرآیند دو قطبی سوق می دهد. «فرانتز» روایت دریده شدن پرده پندارها و توهم هاست.
پندارهایی که در ابتدا به صورتی مرموز و اغواگرانه خود را آشکار می کند اما در گذاری جدی در فیلم حفره ای ایجاد می شود که مخاطب را به درون خود می کشد. درست وقتی جای خالی فرانتز به واسطه آدریان در حال ترمیم شدن است، آدریان نزد آنا پرده از رازی هولناک بر می دارد و آنای سوگوار که به تازگی لباس سیاهش را از تن در آورده، دوباره به مغاکی عمیق تر از گذشته سقوط می کند. انگار دوباره محبوبش را از دست می دهد.
راز هولناک همان کشته شدن فرانتز توسط آدریان است. در اینجاست که آنا، چهره دیگری از خود نشان می دهد. گویی آنا قرار است چند آنا باشد. او بدون این که حقیقت را به خانواده شوهرش بگوید سعی می کند خانواده شوهرش را با گفته های غیر موجه و رویایی به بستری از فضای مثبت سوق دهد و از سوی دیگر خود نیز در فضای عشق و بخشش سردرگم می ماند.

آنا به خوبی دریافته است که واقعیت جامعه انسانی مبتنی بر انسانیت صرف نیست و جامعه خواسته های فاشیستی و انتقام جویانه و حتی نژادپرستی را مطالبه می کند. اما او می خواهد خود را با واقعیت اجتماع انسانی تطبیق دهد چرا که متعالی ترین نوع جامعه در جایی پدیدار می شود که در آن انسان و جامعه با هم یکی می شوند. اما او به خوبی می داند که جامعه آلمانی او را پس می زند و از او چهره ای فریب خورده یا محکوم می سازد.
«فرانتز»؛ فیلمی مملو از تصاویر اغواگرانه و سحرانگیز

او به خوبی نیز می داند که جامعه آلمانی سراسر کینه نسبت به فرانسه دارد و فرانسویان نیز آلمانی ها را به خاطر جنگ نمی بخشند. آنا سردرگم است و تا پای مرگ خودخواسته می رود اما نتیجه ای برای او حاصل نمی شود. آدریان نیز با لطماتی دیگر روبروست.

پاریس شهر عشق و عشاق است. شهری مملو از رویدادهای حیرت انگیز. آنا برای یافتن آدریان به پاریس می رود. حضور آنا در پاریس سیر و سلوکی را برای او ایجاد می کند که یافتن و جستجو برای او چهره ای از جهان را به او بنمایاند. بر این اساس است که سفر مرد فرانسوی به آلمان و سپس زن آلمانی به فرانسه را می توان سفری از درون و کشمکشی معرفتی و متعالی توصیف کرد. اما یافتن امری آسان نیست.
چرا که مسیری پر پیچ و خم و حیرت آور است. آنا می خواهد تعمدا سلوکی دردمندانه و رنجور از بخشش تا عشق را از سر گذراند. آنا در محله ای در پاریس اقامت می کند و به همان جاهایی می رود که پیش از این، خاطراتش را یک بار از زبان فرانتز و بار دیگر از زبان آدریان شنیده است. این شنیده ها تنها بازگو کننده خاطرت نیست بلکه روایتی از نادیده هایی است که این بار با چشمانی باز به آنها می نگرد. پایان سلوک آنا را باید از در کشاکش حضور و غیابی که در زندگی شکل گرفته دید.

«فرانتز» در سکانس های مختلف مخاطب را در اغما فرو می برد. سکانس قبرستان خود گویای فیلم تلخی است که بخشی از موقعیت فیلم را نشان می دهد، اما همه چیز در قبرستان نیست. قبرستان آغازی است بر پایان نمادین فرانتز که در آنجا خفته است. «فرانتز» نمی خواهد روایتی آزار دهنده و بی سرانجام به مخاطب ارائه کند. او در عین پرداختن به معضلی تاریخی و اجتماعی، ما را در گستره اخلاق و زیبایی رها می کند تا تصمیمی جدی درباره سرنوشت آنا بگیریم.
«فرانتز»؛ فیلمی مملو از تصاویر اغواگرانه و سحرانگیز

شاید نتیجه گیری از فیلم قدری محتوا را خدشه دار کند. اما «فرانتز» مخاطب را چنان همراه خود می کند که ناخودآگاه نتیجه های گوناگونی از فیلم به دست بیاوریم. همه فیلم گسستی است که در بطن خود دارد. همان گسست تاریخی میان فرانسه و آلمان رخ داده است. گسست به وجود آمده و بعد تمثیلی و اثیری فیلم محتوای جدی پر از معنای فیلم را خدشه دار نمی کند.
در پایان فیلم، تماشاگر با فیلمی روبروست که خود را در آن می پندارد. ما با آنا، فرانتز و حتی آدریان همذات پنداری می کنیم. ما درگیر دیالوگ های غافلگیر کننده می شویم. دیالگو هایی که هر کدام جملاتی و یا ابیاتی از جهان شاعرانه انسانی است چرا که در پایان وقتی آنا، روبروی نقاشی مانه می نشیند و به آن چشم می دوزد، معلوم نیست که از خلال تصویر این بدن فروپاشیده در تابلو درصدد یافتن جانشینی برای کدام مرد از دست داده در زندگی اش است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج