تلویزیون، رقیب همیشه بازنده شبکههای اجتماعی
درباره کاهش اطمینان مردم به تلویزیون، بارها و بارها صحبت شده و این رسانه را به لحاظ سرعت و میزان صداقت در اطلاع رسانی با شبکه های اجتماعی مقایسه کرده ایم اما هیچ وقت آماری درباره مقایسه این دو رسانه در دست نداشتیم.
درباره کاهش اطمینان مردم به تلویزیون، بارها و بارها صحبت شده و این رسانه را به لحاظ سرعت و میزان صداقت در اطلاع رسانی با شبکه های اجتماعی مقایسه کرده ایم اما هیچ وقت آماری درباره مقایسه این دو رسانه در دست نداشتیم.
تا ساعت 19، 9 هزار نفر در نظرسنجی شرکت کرده بودند. از این تعداد، صدا و سیما فقط هشت درصد رای داشت و در مقابل، شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، 71 درصد آرا را در این نظرسنجی به دست آوردند. حتی خبرگزاری ها و مطبوعات هم با 15 درصد آرا، در جایگاهی بالاتر از تلویزیون ایستادند. درست است که نظرسنجی در سطح گسترده ای انجام نشده اما در یک جامعه آماری 9 هزار نفری هم، هشت درصد در مقایسه با 70 درصد، آمار تکان دهنده ای است. این مسئله را به همراه اسماعیل میرفخرایی، مجری، برنامه ساز پیشکسوت تلویزیون و کارشناس رسانه، تحلیل می کنیم.
نتیجه نظرسنجی عجیب نیست
طرح مسئله: جدای از بحث مناظره ها و گفت و گوهای خبری به نظر می رسد مخاطبان مشخصا در زمینه اخبار، چندان وابستگی خاصی به تلویزیون ندارند. درواقع شبکه های اجتماعی توانسته اند با اختلاف 9 بر یک تلویزیون را در این زمینه شکست دهند. علت اصلی این مسئله را می توان از چند جنبه بررسی کرد؛ اول بی اعتمادی مردم به صدا و سیما و دوم اهمیتی که شبکه های اجتماعی به لحاظ سرعت و صراحت در انتشار اخبار میان مردم پیدا کرده اند. اما اثرگذارترین علت کدام است؟
تحلیل کارشناس: اگر فرض بگیریم این آمارگیری درست باشد، باید بگویم که نتیجه آن، خیلی همه به نظر من عجب نیست. من در روز مناظره، با یک تور محیط زیست همراه شده بودم و در شهرهای اراک، گلپایگان، خوانسار، تفرش و... مسئله عجیبی دیدم. اینکه درست در ساعت مناظره همه توی خیابان ها بودند و توجهی به تلویزیون نداشتند. حالا از این مشاهده چشم پوشی می کنم اما اگر بخواهم درباره این نظرسنجی نظر بدهم باید بگویم بدیهی است که میزان توجه و اعتماد مردم به صدا و سیما به رغم ادعاهایی که می شود، اصلا بالا نیست. من به عنوان یک برنامه ساز این مسئله را می گویم.
درست است که شبکه های اجتماعی، در دسترس تر است و مردم سریع تر می توانند آنها را دریافت کنند اما مسئله مهم تر به عملکرد نه چندان قوی تلویزیون در اطلاع رسانی بر می گردد. برخی از خبرها با سانسور و انتخاب مدیران روی آنتن می رود، حتی دکور برنامه ها هم مناسب خیر نیست. وقتی تماشاگر می بیند دکوری مثل پیتزا فروشی را برای یک اطلاع رسانی در نظر گرفته اند یا دکور مبالغه شده عظیم را برای یک خبررسانی ساده اختصاص داده اند میزان اطمینانش پایین می آید. وقتی فرم بر محتوا غالب می شود مخاطب شک می کند.
صدا و سیمای ما باید به طور اصولی درست شود. با آرایش درست نمی شود. تلوبزیون ما در طول سال ها درست و اصولی عمل نکرده. طبیعی است که وقتی مردم می توانند اخبار را از جای دیگری به دست بیاورند از تلویزیون فاصله می گیرند، مشاهده من هم در شهرستان های مختلف همین را نشان می دهد.
عدم اعتماد به تلویزیون
طرح مسئله: مسئله مهم تر اینجاست که مردم به رسانه ای مثل کانال های تلگرامی اطمینان می کنند که آن هم به لحاظ محتوا چندان معتبر نیست. درواقع اطلاعات رسیده از جانب این کانال ها به شدت آمیخته با شایعات و اشتباهات هستند. اما مخاطبان همین را هم به رسانه بزرگی مثل تلویزیونی ترجیح می دهند.
تحلیل کارشناس: ضعف اطلاع رسانی در تلویزیون باعث شده که مخاطب به سمت راه های دیگری کشیده شود. الان می بینید خبرهایی که در تلگرام منتشر می شود، هرچقدر هم که اشتباه باشد باز هم مردم باورش می کنند و این واقعا جای تاسف دارد. ما این اعتماد را ایجاد نکردیم. رسانه های بد خارجی هم در اطلاع رسانی چندان صادق نیستند منتها آنقدر زبل هستند که چند تا خبر درست می دهند و ما بین آنها چند خبر اشتباه هم می گذارند. ما این کار را هم نمی کنیم. زمان ارائه خبر، شعار می دهیم و طبیعی است که مردم باورش نمی کنند.
مدیران متوجه نیستند؟
طرح مسئله: این آمار با وجود این که تکان دهنده است و نشان از عدم کاربری درست رسانه گسترده ای مثل تلویزیون دارد، بدیهی هم هست. همه در این سال ها به ضعف تلویزیون در اطلاع رسانی پی برده ایم و بارها گفته ایم که تلویزیون از شبکه های اجتماعی شکست خورده یا از آن عقب مانده. چطور خود مدیران تلویزیون به چنین درکی از ماجرا نمی رسند؟
تحلیل کارشناس: خیلی سوال خوبی بود. برای اینکه مدیران تلویزیون برای گزارش به بالادست دارند برنامه سازی می کنند و می خواهند آنها را راضی نگه دارند. نکته دیگر اینکه مدیران تلویزیون مثل قبیله ای می مانند که درخودشان بازخوردها را می بینند و به خروجی دستگاهشان توجهی ندارند.
وارد اتاق یک مدیر رادیو که می شوید می بینید رادیو خاموش است اصلا خودش هم خروجی خودش را دوست ندارد. مثل مدیر کارخانه ای که خودش محصولاتش را مصرف نمی کند، اصل قضیه این است که تا موقعی که در یک رسانه پولت را از طریق تایید مردم دریافت نکنی مشتری ات برایت اهمیت ندارد. بزرگ ترین گرفتاری ما این است که مردم برای صدا و سیمای ما مهم نیستند. رای همین هم مردم ما الان خودشان شده اند مرکز تولید خبر.
تلویزیون فقط می خنداند
طرح مسئله: تلویزیون مدت هاست مخاطبانش را از دست داده و تلاشی برای جلب دوباره آنها نمی کند. شاید تلاش هایی در زمینه جذب مخاطب از طریق سرگرمی در این رسانه صورت گرفته اما در بحث اخبار هنوز اطمینان جلب نشده.
تحلیل کارشناس: رسانه ما می خواهد از هر طریقی خودش را مردمی کند در حالی که مردمی شدن فقط در انتقال درست اخبار است. اگر خبر را درست بدهی اطمینان ها جلب می شود و آن وقتی مجبور نیستی نمایش های عجیب و غریب بگذاری که مردم بیایند آن را ببینند. مردم ما هم زبل هستند. خنده شان را از خندوانه و برنامه های شاد می گیرند و اخبارشان را از جای دیگر می آورند. الان مردم به گوشی های موبایل دسترسی پیدا کرده اند و برای اینکه از دست برخی رسانه ها رها شوند سراغ انها می روند.
اهمیت کوتاه مدت مناظره ها
طرح مسئله: در روزهای پخش مناظره های نامزدها، حرف هایی در تلویزیون رد و بدل شد که برای مخاطبان جالب بود. افشاگری ها میان روسای کشور، اتفاقی بود که مردم هیچ وقت از تلویزیون سراغ نداشتند. این مسئله می تواند یک مقدار در جلب اعتماد مردم موثر باشد و به نفع تلویزیون تمام شود؟
تحلیل کارشناس: فضای مناظره ها در کوتاه مدت شاید بتوان نظر مخاطبان را به تلویزیون عوض کند اما این اثر کوتاه مدت است. بعد از انتخابات تلویزیون دوباره روی غلتک خودش می افتد. مسئله این است که تلویزیون ما اصلا نباید تا این حد از شبکه ها اجتماعی جا می ماند که طبق نظرسنجی به چنین جایی رسیده است.
نظر کاربران
ننگ ما، صدا وسیمای ما....