قبل از این که به کتابفروشی بروید، بخوانید
درباره «فلسفه ملال» و چند کتاب دیگر؛ قبل از این که بخواهید به کتابفروشی بروید، این صفحه را تا ته بخوانید، پیشنهادهای خوبی دارد.
داستان ملال
مجتبا پورمحسن: کتاب «فلسفه ملال» نوشته لارس اسونسن تلاشی است برای اندیشیدن درباره پدیده ای که به گمان عالمان از ازل بوده و احتمالا تا ابد ادامه خواهد داشت. پدیده ای که برخلاف بسیاری از پدیده های جهان شمول همچون عشق، پوچی، نیستی و هستی کمتر موضوع فلسفه شده است. شاید به این دلیل است که این پدیده بیشتر به عنوان عارضه ای نازل بین مردم رواج دارد. اسونسن اما می کوشد در کتاب خود از خلال نظرات فلاسفه متقدم و متاخر، رمان ها و فیلم های برجسته درباره پدیده ملال با صدای بلند بیندیشد.
به نوشته اسونسن، ملال تا پیش از عصر مدرن، پدیده ای منحصر به نخبگان و اشراف بود و با آغاز مدرنیته که این حس کلافه کنند که به زندگی بشر در هر کجای کره خاکی سایه افکند. اسونسن در روایت داستان های ملال در رابطه بینامتنی سراغ فیلم ها و رمان ها می رود. او از فیلم «تصادف» ساخته دیوید کراننبرگ نکته می آورد که بر اساس رمانی به همین نام نوشته جی. جی. بالارد ساخته شده بود.
در دنیای پوچ، افراط جایگزین جذابی برای ملال است. بالارد به این ادعای نیچه می رسد که انسان ترجیح می دهد به جای این که هیچ نخواهد، بخواهد هیچی بزرگ بیافریند چون نیازمند هدف است.
اگر فرض بگیریم که همه دچار ملال هستیم، اگر فکر می کنید بیش از دیگران ملال را تجربه می کنید، کتاب «فلسفه ملال» را بخوانید بد نیست، شاید لحظاتی از ملال شما کم کند و این چیز کمی نیست!
شب هزار و دوم
رامین پیروزان: روبروی پارک ملت یک کتابفروشی قدیمی وجود داشت که حالا نیست. دو برادر سر سفید صاحب این کتابفروشی بودند. آنها بیشتر از این که به فروش کتاب علاقه داشته باشند، علاقه مند به گپ زدن با کتابخوان ها بودند. برادر بزرگتر به بیشتر مشتریانی که نمی دانستند برای خریدن چه کتابی به آنجا آمده اند می گفت: «داستان را باید با هزار و یک شب شروع کرد.» به نظرم این توصیه بسیار بجاست.
«به مرکز محله که رسیدی مواظب باش، دو فواره آب فوران می کنند و خودشان صدایت می کنند تا از آنها آب بنوشی، همانجا تبدیل می شوی به درختی خاردار که به آن درخت کفر می گویند و نوعی پرنده افسانه ای بر آن لانه می سازد. اگر این پرندگان در تابستان تخم بگذارند، تابستان به زمستان تبدیل می شود و اگر این پرندگان در زمستان تخم بگذارند، زمستان به تابستان تبدیل می شود و اگر هم تخم نگذارند تمام آن سال شب خواهد شد و نور خورشید به گیاهان زمین نخواهد رسید...»
جهانِ غریزه
پیام حیدر قزوینی: بیان داستان های آلمانی زبان نیمه اول قرن بیستم، «مرگ در ونیز» توماس مان به رغم گوتاهی اش، می تواند جزو نمادهای این دوره از ادبیات آلمان باشد. ادبیات آلمانی زبان این دوره در وجه غالبش میل به تمثیلی شدن دارد و نوعی هراس و اضطراب در این داستان های تمثیلی نهفته است. این ویژگی های مشترک در داستان های آلمانی بر آمده از واقعیت بیرونی جهانِ رو به آشوب آن دوره است.
از سوی دیگر، گوستاو فن آشنباخ «مرگ در ونیز»، با آن سرنوشت تلخش، جزو آن دسته از شخصیت های داستانی است که برای همیشه در گوشه ای از ذهن آدم جا خوش می کند و در برابر فراموش شدن سخت جانی می کند. آشنباخ نماد نسلی از نویسندگان و روشنفکران آلمانی است که در آستانه بحرانی بزرگ قرار گرفته اند و هر چقدر هم که تقلا می کنند از این بحران رها نمی شوند.
شیاطین در خیابان ها
المیرا حسینی: یک روز پای بریده ای برای رابین، منشی کورموران استرایک، کارآگاه خصوصی، فرستاده می شود. استرایک که گذشته پر رمز و راز و پیچیده ای دارد، تمام هم و غم خود را می گذارد تا شیطانی را پیدا کند که این بسته خطرناک و عجیب را فرستاده است.
این موضوع کتاب جنایی «رد پای شیطان» نوشته جی. کی. رولینگ است. این رمان سومین کتاب از مجموعه جنایی است که این نویسنده با نام مستعار رابرت گالبریت در سال های اخیر منتشر کرده است. پیش از این نیز رمان های «آوای فاخته» و «کرم ابریشم» از این مجموعه منتشر شده بود؛ رمان هایی که از همان ابتدا خواننده را مشتاق پیگیربی ماجراهایی می کرد که کارآگاه کورمورن استرایک و دستیارش رابین در آنها درگیر می شوند.
شیوه روایت داستان ها با همان تصویرسازی ها و توصیف های ساده قلم رولینگ همراه است که در مجموعه هری پاتر از او دیده ایم. داستان روان و خوشخوان است و شیوه طرح و حل معما داستان به داستان، حرفه ای تر و جذاب تر می شود، چنان که «رد پای شیطان» نسبت به دو رمان پیشین سر و شکل و داستان بهتری دارد. برای کسانی که تا سال ها مجموعه هری پاتر را دنبال می کردند و از پایان یافتن آن غمگین شدند، قلم به دست شدن رولینگ اتفاق خوبی است. خصوصا که این بار از جادو در کتاب ها خبری نیست و طرفدارانش می توانند ببینند این نویسنده محبوب، در سایر حوزه ها هم همان قدر توانا و موفق خواهد بود؟
رولینگ با نوشتن این مجموعه ثابت کرده که در این حوزه هم می تواند موفق باشد و طرفداران خود را داشته باشد، هر چند تعدادشان به پای هری پاترخوان ها نرسد.
اگر دل تان برای قلم رولینگ تنگ شده و طرفدار کتاب های جنایی هستید، می توانید سراغ این کتاب ها را از کتابسرای تندیس بگیرید که آنها را با ترجمه ویدا اسلامیه منتشر کرده است.
«اضطراب کبوتری» در پاریس
روناک حسینی: یک کبوتر می تواند آدم بکشد یا زندگی کسی را نجات دهد. وقتی یوناتان نوئل، مرد پنجاه ساله کم سواد، کبوتری را دم در اتاقش می بیند، زندگی اش دیگر به آرامش ساختگی پیشین بر نمی گردد. یوناتان یک اتاق در خانه ای اجاره کرده است و اگرچه در سال هایی که به عنوان نگهبان بانک کار کرده، آن قدر پول جمع کرده که بتواند خانه بهتری داشته باشد اما یوناتان همین جوری که هست، راحت است. در زندگی او همه چیز ساده، تکراری و قابل پیش بینی و مطمئن است.
چهار دیواری آقای نوئل او را از معاشرت با آدم های دیگر محافظت می کمند؛ آدم هایی که ناپایدارند، نامتعادلند و راه دادن شان به حریم زندگی فقط آشفتگی ایجاد می کند. آقای نوئل کودکی عجیبی را پشت سر گذاشته و امروز که مردی جا افتاده است و تنها زندگی می کند، توانسته تا جای ممکن همه چیز را کنترل کند و خودش را از مرگ محافظت کند. قبلا فکر همه چیز را کرده است.
از نظر او که روزگاری بار و بندیل و همه دارایی هایش را جمع کرده و به پاریس آمده است، آدم ها غیرقابل اعتمادتر از آنند که بشود با آنها معاشرت کرد. خیلی ها دوست دارند همه چیز در زندگی تحت کنترل آنها باشد. اصلا چه کسی است که نخواهد؟ این میل کم و بیش در همه ما وجود دارد، اما زندگی مدام نشان مان می دهد که چنین چیزی خارج از دایره امکان ماست. همیشه چیزی هست که ندانیم، چیزی که نتوانیم برای آن کاری کنیم یا چیزی که نتوانیم پیش بینی اش کنیم.
اینها آقای نوئل را می ترساند. برای همین هم زندگی اش را تا جای ممکن جمع و جور و کوچک کرده است که راحت تر بتواند بر آن تسلط داشته باشد. برای خودش سیاره کوچکی در میان ازدحام آدمیان ساخته است که برای تماشای چندباره غروب آفتاب، جابجا کردن صندلی اش کافی باشد. با این حال، زندگی می تواند همه را غافلگیر کند، حتی یوناتان نوئل را. یک روز صبح که یوناتان نوئل می خواهد مثل هر روز به نگهبانی بانک برود، کبوتری سفید را در جلوی در اتاقش می بیند. کبوتری که یا او را می کشد یا زندگی اش را نجات می دهد.
داستان بلند «کبوتر» نوشته پاتریک زوسکیند، نویسنده و فیلمنامه نویس آلمانی است که بیشتر او را با رمان معروفش «عطر: قصه یک آدمکش» می شناسند که در سال ۲۰۰۶ فیلمی هم بر اساس آن به نمایش در آمد. مترسی ملایم، اندوهی ملالت بار و طنزی نه چندان آشکار، چیزهایی است که در میان کلمات این کتاب به دقت چیده شده اند. کبوتر کتابی است نازک که نشر مرکز با ترجمه فرهاد سلمانیان برای بار دوم چاپ کرده است. پیش تار از نشر مرکز، ظاهرا انتشارات آهنگ، «کبوتر» را با ترجمه ندا درفش کاویانی منتشر کرده بود. بعضی ها می گویند کبوتر جزء هزار و یک کتابی است که باید پیش از مرگ خواند.
جایی در میانه زندگی
حسین قره: نمایشنامه «جایی در میان خوک ها» نوشته «آثول فوگارد» است؛ نمایشنامه نویس اهل آفریقای جنوبی که سال ها با نمایشنامه هایش به جریان ضد آپارتاید نژادی و عدالت خواه آن سرزمین و «نلسون ماندلا» کمک می کرد. طرح نمایشنامه از این قرار است: سربازی اهل روسیه در گرماگرم جنگ جهانی دوم از جبهه فرار می کند و به خانه بر می گردد.
این نمایشنامه پر از لحظات ناب انسانی است؛ لحظاتی که برای اجرای شان روی صحنه باید خلاقیت و تبحر داشت. به عنوان مثال صحنه و لحظه ای که سرباز می خواهد لباس نظامی اش را بپوشد و به میان اهالی روستا برود اما لباس ها را بید زده، یا لحظه ای که بهار خودش را با پروانه ای به سرباز نشان می دهد اما خوکی آن پروانه زیبا را می بلعد.
سرباز روس فراری از جنگ دستمایه فوگارد است تا از رنجی که می بریم بگوید؛ آنچه دیگران از ما تصور می کنند و آنچه ما هستیم. «جایی در میان خوک ها» موقعیتی است که از آن گریزانیم و به آن عادت می کنیم.
نظر کاربران
عالی
سلام، این ترجمه کتاب کبوتر که معرفی کردید، کاری از سال ۸۳ بوده. احتمالا نسخهای که اینجا معرفی کردهاید چاپ دوم باشد و دو ترجمه هم همزمان در سال ۸۴ منتشر شده بودند. کتاب خانم کاویانی از آلمانی ترجمه نشده.