«تلفن آقاي رئيس جمهور» بالاخره چی شد؟
عطشانی ۳۴ ساله در «تلفن همراه رئیس جمهور» سراغ سوژهای بامزه و حساس رفته است. این فیلم در این مدت بارها تا آستانه اکران رفت و از طرفی حتی شایعه توقیف آن هم شنیده شد.
مجله زندگی ایده آل: « آقای الف» و « تلفن همراه رئیس جمهور». این دو فیلم، یک کارگردان دارند که حالا اتفاقی تقریبا کمنظیر که البته با توجه به شرایط عجیب اکران سینمای ایران، چندان غیرعادی نیست. عطشانی 34 ساله در «تلفن همراه رئیس جمهور» سراغ سوژهای بامزه و حساس رفته است. در این فیلم که 2 سال قبل ساخته شد، موبایل شخصی رئیسجمهور، دست یک راننده وانت میافتد و او را با مسائل کشور درگیر میکند. سوژهای جذاب که با بازی مهدی هاشمی، بهناز جعفری، اکبر عبدی، نیکی کریمی و آتیلا پسیانی مورد توجه قرار گرفت. این فیلم در این مدت بارها تا آستانه اکران رفت و از طرفی حتی شایعه توقیف آن هم شنیده شد.
« آقای الف » اولین فیلم سهبعدی سینمای ایران که سال گذشته ساخته شد و یک بار در جشنواره فیلم فجر روی پرده تالار ایوان شمس رفت. مخاطبان، آن را با عینک ۳ بعدی دیدند و به عنوان اولین تجربه به آن احترام گذاشتند. در این فیلم پوریا پورسرخ، لیلا اوتادی، نیما شاهرخشاهی بازی کردهاند و ماجرای مهندسی است که تاریخ مرگش را میداند. همه اینها بهانهای شد تا با این کارگردان خوشاخلاق اصفهانیالاصل گپی بزنیم.
فیلمساز باید ریسک کند
خوشحالم که فیلم«تلفن همراه» دارد دیده میشود. اصلا فیلمساز با مخاطبش است که زنده است. اما بیشتر از این خوشحالم که فیلم با تغییراتی اندک و در حد یکی، دو دقیقه رنگ پرده را میبیند. در«تلفن همراه رئیس جمهور» حرفهایی زده شده که حرفهای دل مردم است. انتقادات صاف، ساده و مستقیمی مطرح شده که همان حرفهای مردم است. برای همین خیلی امیدوارم که فیلم دیده شود. من فقط در فیلمسازی، اهل ریسک نیستم در زندگیام هم بارها دست به ریسک زده ام. به نظرم فیلم ساختن صرف، مزیت نیست. فیلم باید یک وقتهایی جنجال به پا کند و یک وقتهایی فرمی هنری داشته باشد. باید اتفاقاتی در آن بیفتد. مثلا در فیلم « آقای الف » سراغ اتفاقی فنی رفتم و کار سه بعدی کردم. در « تلفن همراه رئیس جمهور » داستانی سیاسی را مطرح کردم. «دموکراسی تو روز روشن» سبکی روایی داشت و «پوست موز» هم که قصه برزخ و مرگ بود ماجرایی دلی بود. باید با ساخت هر فیلمی یک اتفاق بیفتد. در طول سال، ممکن است دهها فیلم ساخته شود که ساخته شدن یا نشدنشان تاثیری ندارد. فیلمهایی خنثی که به دنبال تماشاگران خنثی هستند. البته فیلمساز فیلم میسازد که دیده شود. هر کس که میگوید برایم مخاطب مهم نیست، دروغ میگوید.
سفرهای استانی «آقای الف»
متاسفانه فضای اقتصادی آنقدر بد است که اکثر طرحهای تبلیغاتی برای فیلمهای «تلفن همراه رئیس جمهور» و «آقای الف» قابل اجرا نیست. ولی یکی از طرحهایی که برای «آقای الف » دارم و برای اولین بار به شما میگویم این است که میخواهیم یک افتتاحیه خاص در تالار ایوان شمس برگزار کرده و از چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی و بازیکنان استقلال و پرسپولیس دعوت کنیم تا همه با هم جشن تولد سینمای سهبعدی ایران را برگزار کنیم. میخواهیم برای فیلم «آقای الف» یک کارناوال راه بیندازیم، فیلم را شهر به شهر اکران کرده و فناوری سهبعدیسازی را به مردم معرفی کنیم. برای « تلفن همراه رئیس جمهور » هم تیزر خاصی ساختهایم که مطمئنا اگر تلویزیون آن را درست و کامل پخش کند، دیده میشود. در طراحی پوستر آن هم از عنصر تهییج و تحریک بیننده استفاده کردهایم که اگر قرار باشد آن نکات را اینجا بگویم، مزهاش از بین میرود.
دنبال رگ خواب مخاطب
به نظرم تبلیغات عنصر مهمی است که در همه عرصهها و به خصوص سینمای ما مهجور مانده است. ببینید! ما یکسری عامل جذابیت داریم که نه میتوانیم و نه میخواهیم که در فیلمهایمان به سمتشان برویم؛ عواملی مثل مسائل جنسی و خشونت شدید اصلا در دایره فیلمسازی ما نیست و علاقهای هم به آن نداریم که آن را بسازیم. یکسری عوامل جذابیت هم هستند که مورد تايید سیاستگذاران فرهنگی نیست مثل ستارهسازی. عنصر ستاره در سینمایی مثل سینمای تجاری عنصری موثر و تعیینکننده است اما اینجا نه میخواهند که ستارهها بفروشند و نه با وضع فعلی، ستارهها میتوانند بفروشند. با کنار گذاشتن این عوامل، یکی از معدود عوامل مورد تایید و مقبول و معقول جذب مخاطب، استفاده از تبلیغات، شناخت جو جامعه، ایجاد موج و تحریک و تهییج مردم است. اینکه بدانی الان مسئله و دغدغه مردم چیست. حتی حضور بازیگران متعدد در کارهای من که بعضا مورد انتقاد هم قرار میگیرد این است که به هر حال هر بازیگری طرفدارانی دارد که حداقل برای دیدن او سراغ فیلم من میآیند. البته نهایتا هر کدام از بازیگران مثل مهره شطرنج هستند که هر کدام جای خودشان قرار دارند و اگر جایشان را عوض کنید، جواب نمیدهند. مثلا در فیلم «دموکراسی تو روز روشن»، تعویض کاراکترهای محمدرضا فروتن و محمد رضا گلزار امکان ندارد یا در همین فیلم « تلفن همراه رئیس جمهور» جابهجا شدن مهدی هاشمی و اکبر عبدی، امکانپذیر نیست. هر شخصیت و بازیگري مکان و موقعیت مخصوصی در مسیر فیلم دارد.
فیلم باید فیلم باشد تا بفروشد
این درست است که فیلم « تلفن همراه رئیس جمهور» در فاصله کمی تا انتخابات ریاست جمهوری و در فضایی سیاسی روی پرده میرود اما اصلا به آن فکر نمیکنم اتفاقا همین فضا کمک میکند تا اگر توانستیم برای افتتاحیه فیلم، اسپانسر پیدا کنیم، چهرههای مختلف و متنوع سیاسی را دعوت کنیم. فیلم و حتی اسمش این پتانسیل را دارد که جریانها و اشخاص سیاسی را درگیر خودش کند و به سالن بکشاند. قرار گرفتن این فیلم در نوبت دوم اکران نوروز و اینکه بعد از « حوض نقاشی / مازیار میری » اکران میشود هم در فروش فیلم موثر نیست. این درست است که اکران اول نوروز به دلیل تقارن با تعطیلات نوروزی، فروش بهتری دارد اما معتقدم اگر فیلم، خوب باشد و مخاطب را جذب کند، فروش میکند. بارها شده فیلمی در تعطیلات نوروز اکران شده ولی مخاطب و فروشی نداشته اما در مقابل فیلمی بوده که در زمان نامناسبی اکران شده ولی چون دغدغه مخاطبان بوده فروشی خوب داشته است.
وقتی بهناز جعفری، معلم لهجه شمالي گرفت
مهدی هاشمی و بهناز جعفری که ۲ نقش اصلی فیلم را دارند، واقعا شمالیاند و لهجه شمالی دارند و اتفاقا من هم در یکی، دو ماهی که دنبال بازیگر میگشتم، اولین چیزی که برایم مهم بود همین داشتن لهجه بود بنابراین به سرعت به این دو نفر رسیدم. البته در نسخه اولیه که جابر قاسمعلی نوشت، شخصیتها به شدتی که الان در فیلم میبینید گویش شمالی نداشتند. من از جابر که خودش هم شمالی است خواستم دیالوگها را براساس گویش شمالی بنویسد. اول خیلیها انتقاد کردند که ممکن است مخاطب غیرشمالی از این دیالوگها سر درنیاورد ولی من مطمئن بودم این لهجه، موثر است. فرم نهایی دیالوگ طی ۲ ماه دورخوانی با بازیگران به دست آمد و این فضا آنقدر برایشان مهم بود که بهناز جعفری، یک نفر را از شمال آورده بود تا با او لهجه شمالی کار کند. وسواس عجیبی داشتم که دیالوگها و گویش آنها حتما خوب از آب دربیاید تا کسی فکر نکند فیلم به تمسخر آن گویش پرداخته است. مهم این بود که شاید مخاطب از ۱۰ کلمه، ۵ کلمه را نفهمد ولی ماجرا را درک میکند.
ارسال نظر