سریال «تابو»؛ فوت و فن دورزدن بریتانیا و ایالات متحده
درباره سریال بریتانیایی تابو، جایی که همه چیز حول محور تام هاردی می چرخد؛ داستان سریال تابو در اوایل قرن نوزدهم روایت می شود، زمانی که هنوز کمپانی هند شرقی قدرتمند است.
تک و پاتک کمپانی و پسر سرکش
المیرا حسینی: پیش از دیدن سریال «تابو» که یک پای ثابتش کمپانی هند شرقی است، خوب است اطلاعاتی درباره این کمپانی داشته باشید و بدانید جیمز دلینی، قهرمان دوست داشتنی سریال، با چه دم و دستگاه عظیمی سر جنگ دارد.
کمپانی هند شرقی بریتانیا یک شرکت سهامی عام بود که در ابتدای کار خود ۱۲۵۶ سهام دار و ۷۲ هزار پوند سرمایه داشت. ملکه الیزابت اول در اواخر سال ۱۶۰۰ میلادی امتیازنامه ای سلطنتی را با هدف کسب امتیازهای تجاری در هندوستان به این کمپانی اعطا کرد؛ امتیازنامه ای که سبب شد این کمپانی تا زمان انحطاط خود یعنی در سال ۱۸۵۸، به نوعی همه کاره هندوستان باشد؛ تجارتش را در دست بگیرد و با پشتیبانی های حکومتی و نظامی خود، مانع دست اندازی سایر کشورها به این منطقه شود.
یکی از مهم ترین محصولاتی که کمپانی هند شرقی روی آن تمرکز داشت، چای بود. از آن جا که در آن زمان تجارت از طریق مسیرهای آبی انجام می شد، مالکیت بر این مسیرها و جلوگیری از دزدی دریایی برایشان اهمیت ویژه ای داشت. به همین دلیل این کمپانی بیست سال بعد از دریافت امتیازنامه، ادعای مالکیت بر منطقه کوه میز در آفریقای جنوبی را مطرح کرد.
به طوری که شاه جیمز اول امتیازنامه کمپانی را برای زمانی نامحدود تمدید کرد. این امتیازنامه نامحدود بندی داشت که تاکید می کرد اگر این کمپانی برای سه سال پیاپی سود نداشته باشد، امتیازنامه برای همیشه مانعی می شود.
داستان سریال تابو نیز در اوایل قرن نوزدهم روایت می شود؛ زمانی که هنوز کمپانی هند شرقی قدرتمند است و توانایی اقتصادی و سیاسی فراوان دارد. برای همین هم درافتادن تام هاردی، در نقش جمیز دلینی، با این کمپانی که علی رغم همه اختلافات با دربار هنوز دست راست پادشاه محسوب می شود و بیش از دویست سال خون مردم نقاط مختلف دنیا را در شیشه کرده، اهمیت بیشتری می یابد.
تابو در فصل اول خود نمایش دهنده همین درگیری های جذاب و تک و پاتک ها با چاشنی عشق و جادو است که در همان ابتدای کار قلابش مخاطب را می گیرد و راغب به دیدن فصل های آتی آن می کند.
برخاستن پس از مردن
روناک حسینی: یکی از خوبی های زندگی در جامعه ای که آدم ها در همه رده ها برای قانون ارزش قائلند، این است که می توانی خیلی چیزها را پیش بینی کنی؛ برعکس زمانی که همه چیز در هرج و مرج محض است و سخت است آدم بداند بعد از هر اتفاق، چه اتفاقات دیگری با چه میزان احتمالی ممکن است روی دهد.
تصویری که سریال «تابو» از لندن در قرن نوزدهم ارائه می دهد، تصویری است که در آن حداقل بعضی معذورات قانونی، حتی از طرف اعیان و اشراف هم وجود دارد و برای نفع آتی و آبروی حرفه ای شان هم که باشد، حاضرند لااقل به رعایت قانون تظاهر کنند و نگران شکستن آن باشند.
دارایی های پدر به او ارث رسیده است، از جمله زمینی در امریکای شمالی که پادشاه و کمپانی قدرتمند هند شرقی و ایالات متحده امریکا بر سر آن در جنگند. کشتی های امریکایی ها و انگلیسی ها در اقیانوس درگیر نزاع هستند و یکی از شروط صلح، توافق بر سر همان زمینی است که پیرمرد مرده، سال ها پیش آن را از سرخپوست ها خریده است. وارث با نشانی از کلاغ بر تنش برای پس گرفتن آمده است و در این میان به هزار ترفند در مقابل قدرت های سه گانه می ایستد؛ دنیای که او در آن می جنگد، دنیایی است قابل پیش بینی. بازی بازیگرانش برای دلینی پسر، ساده تر از چیزی است که خودشان خیال می کنند.
موقع تماشای هشت قسمت فصل اول این سریال، با غافلگیری های شرلوک هولمزی هیجان انگیزی مواجه می شوید. از همان دست حقه هایی که موقع تماشای سریال شرلوک هولمز یا خواندن کتاب هایش آدم را سر ذوق می آورد. آدم ها مدام به هم رودست می زنند و دسیسه ها یکی پس از دیگری خنثی می شوند. در میان داستان عشقی ممنوع، در پس زمینه تمام رویدادها، ما را به جیمز دلینی، مرد خشن نیمه سرخپوست، نزدیک و نزدیک تر می کند.
در تابو می توان آن نوع از آزادی را تماشا کرد که با رنج در هم آمیخته است. شاید همان جور که بعضی فیلسوف ها معتقدند آزادی برای آدم ها بیشتر از هر چیز دردسر است. دردرسری که هم درد را به آدمیزاد تحمیل می کند و هم خیلی چیزها را از آدمی می گیرد. با این همه، سوال بنیادینی وجود دارد که هر کس شاید وظیفه داشته باشد در طول زندگی اش با شمار زیادی از انتخاب ها به آن پاسخ دهد. باید برای آزادی و زخم هایش جنگید یا بخشی از آزادی یا همه اش را در ازای زندگی آسوده تری با کسانی معاوضه کرد که زورشان بیشتر می چربد؟ شاید هم راهی بینابین یا روشی خودساخته. شاید هم زندگی به روش جیمز دلینی تابو که البته نوعی دیوانگی است.
قصه ای از استعمار با چاشنی فانتزی، خشونت و خون
رحمان حسینی: پیشخوان؛ سریال بریتانیایی «تابو» در نخسیتن روزهای سال ۲۰۱۷ پخش خود را در شبکه بی بی سی وان و شبکه اف ایکس (برای امریکا) آغاز و در عرض چند هفته گروه های مختلفی از مخاطبان و منتقدان را میخکوب خود کرد. البته در آن روزهای ابتدایی، تابو هنوز تحت الشعاع بزرگ ترین پروژه تلویزیونی سال اخیر یعنی «دنیای غرب» بود، اما حالا کم کم جای خودش را به عنوان یکی از مهم ترین آثار دوران اخیر تلویزیون باز کرده است.
جالب این جاست که برخلاف سیار پروژه های موفق تلویزیونی سال های اخیر که با طرح های بزرگ شروع شده اند و بعد با جذب غول های سینمایی ادامه پیدا کرده اند، این یکی پروژه شخصی و کوچکی است از یک غول سینمایی که با هزینه و ایده خودش آن را به محلی برای به چالش کشیدن خود تبدیل کره است؛ چالشی شخصی که حداقل تا دو سال دیگر و برای دو فصل دیگر از این سریال ادامه دارد.
هویت و ساختار؛ در این جا همه چیز حول محور «تام هاردی» شکل گرفته است؛ پسرک لاغراندام سریال جوخه برادران که در طول دو دهه بعد تبدیل به یکی از بزرگ ترین بازیگران نسل خودش شد و در دو، سه سال اخیر همه جوره سینما و تلویزیون را به تسخیر خودش درآورده.
داستان از این جا شروع می شود که تام هاردی یک روز با طراحی از یک داستان کوتاه به سراغ پدرش، ادوارد چیپس هاردی، می رود؛ نویسنده ای کهنه کار که علاوه بر شهرت، به عنوان یکی از ایده پردازان بزرگ بازار تبلیغات در بریتانیا، در کارنامه اش چند رمان و نمایشنامه و فیلمنامه هم دارد. پدر و پسر با هم این داستان را می نویسند و بعد به سراغ «استیون نایت» می روند که در این چند سال شریک نزدیک کارهای هاردی بوده؛ این دو پیش از این علاوه بر فیلم سینمایی «لاک»، در سریال درخشان «پیکی بلایندرز» هم تجربه مشترکی داشته اند که کمابیش حال و هوای تاریخی، ساخت و شخصیت پردازی اش به همین تابو شباهت هایی دارد.
در نهایت «ریدلی اسکات» کارگردان نامدار هالیوود و کمپانی کوچکش اسکات فری لندن هم به عنوان یکی دیگر از تهیه کننده ها به تام هاردی، چیپس هاردی و استیون نایت اضافه می شود تا تابو شکل بگیرد.
علاوه بر پرد و پسر و استیون نایت به عنوان سازندگان سریال، کارگردانی تلویزیونی تابو را دو فیلمساز میانسال از اسکاندیناوی با امضاء و روش شخصی خودشان برعهده داشته اند؛ کریستوفر نیهولم دانمارکی (چهار اپیزود اول) و آندرس انگستروم فنلاندی (چهار اپیزود دوم) از لحاظ فنی، فضایی متفاوت با سریال های رایج بی بی سی ساخته اند.
داستان؛ داستان تابو آن قدر جزئی، پیچیده و غیرعادی است (خود اسم سریال همین را فریاد می زند) که خلاصه کردنش، هم بخشی از داستان را لو می دهد و هم ممکن است برداشت اشتباهی به ذهن مخاطب برساند. جالب ترین بخش قابل توصیف داستان آن جاست که- همان طور که خود سازندگان اشاره کرده اند- تابو در کنار داستان شخصیت ها، آن دوران و اتفاقات غریب میان این ها، در اصل تابویی بسیار بزرگ تر را می شکند؛ تابوی صحبت درباره استعمار بریتانیا توسط هنرمندان بریتانیایی و سریالی که از شبکه بی بی سی پخش می شود.
شاید این نخستین باری است که تصویری واقع گرایانه و صادقانه از این امپراتوری و ساختار ظالمانه اش در قرن های گذشته ترسیم شده و یک نورافکن بزرگ بر چهره «کمپانی هند شرقی» انداخته شده؛ نورافکنی که چهره کمپانی را به عنوان پیشگام سازمان هایی چون «ام. آی ۶»، «سی. آی. ای» و شرکت های فراملیتی و قدرتمندی روشن می کند که فراتر از اقتدار دولت ها، سرنوشت بسیاری از اتفاقات دنیا را رقم می زنند.
شخصیت ها و بازی ها؛ باز هم همه چیز تحت الشعاع تام هاردی و نقش آفرینی خارق العاده اش است. در حقیقت تابو تنها یک شخصیت اصلی دارد و بقیه هم درحاشیه او تعریف می شوند. اجرای هاردی از نقشش آن قدر چشمگیر بوده که درخشش دیگر بازیگران را کمسو کرده؛ بازیگران بزرگی چون مایکل کلی (ستاره سریال خانه پوشالی در نقش داگ استمپر)، مارک گیتیس (سازنده سریال «شرلوک» با گریمی عجیب و غریب در نقش پادشاه جرج چهارم)، دیوید هیمن (در نقش بریس، نوکر خانواده دلینی)، تام هالندر (در نقش دکتر چامنیِ شیمیدان) و البته جاناتان پرایس (که اخیار با نقش گنجشک اعظم در «بازی تاج و تخت» درخشیده، در نقش سِر استورات استرنج، رییس کمپانی هند شرقی).
در این میان اونا چاپلین- بعد از حضور موفق در «بازی تاج و تخت»- در نقش زیلفا، خواهر جیمز دلینی، به عنوان مهم ترین شخصیت زن سریال، اجرایی درخور تحسین داشته و نشان داده همچنان به روند رشد قابل توجهش ادامه می دهد.
مختصر و مفید درباره سریال «تابو»
تهیه و ترجمه: مستانه تابش
• اولین قسمت از سریال «تابو»، هفتم ژانویه امسال، از شبکه بی بی سی وان پخش شد و از هفدهم همان ماه در امریکا از شبکه اف ایکس روی آنتن رفت. اولین قسمت این سریال در امریکا یک میلیون و ۸۳۹ هزار بیننده داشت و پس از آن هر قسمت از فصل اول آن به طور متوسط توانست ۱.۳۳ میلیون بیننده داشته باشد. به طور کلی فصل اول این سریال حدود ۶ میلیون بیننده داشته است.
• سریال تابو و به ویژه بازی تام هاردی توانست نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. سایت اینترنتی روتن تومیتوز که نقدهای سینمایی و تلویزیونی را بررسی می کند، به این سریال 7.03 امتیاز از 10 امتیاز موجود را داد. در متاکریتیک نیز امتیاز سریال تابو 67 از 100 است.
• این دومین باری است که تام هاردی و استیون نایت، فیلمنامه نویس و کارگردان انگلیسی، در یک پروژه تلویزیونی با هم همکاری کرده اند. در سال 2013 میلادی درام جنایی پیکی بلایندرز توسط این دو نفر ساخته و پخش شده است. البته فیلمنامه این سریال توسط تام و پدرش چیپس هاردی نوشته شده که نقش مهمی در رهایی تام از اعتیاد به الکل و مواد مخدر در جوانی و موفقیت در زمینه مدلینگ و بازیگری داشته است.
• ماجراهای سریال تابو در لندن قرن نوزدهم می گذرد و کریستوفر نولان و همکارانش به خوبی توانسته اند از پس خلق فضای سرد و تیره و تار آن روزهای لندن در این سریال برآیند و به همین خاطر هم هست که مخاطب با سریالی به شدت تیره و تاریک طرف است.
• با وجود همه تحسین ها، بعضی مورخان معتقدند که نویسندگان این سریال (استیون نایت، چیپس هاردی و امیلی بالو) در به تصویر کشیدن کمپانی هند شرقی ناکام بوده اند. تریتانکار روی، مورخ اقتصادی دانشگاه اقتصاد لندن، نیز معتقد است که این سریال تصویری به شدت منفی از این کمپانی ارائه کرده است.
نظر کاربران
با تشکر از توضیحات نویسندگان درباره تابو
البته این سریال مناسب هر فردی نیست و دارای صحنه های خشن است ولی مکالمه های زیبایی در همین کمپانی محترم انجام میشه. لطفا درباره سریال هایی که امتیازات بالا دارند مثل پستی که معرفی کردید قبلن(پیکی بلاند و بلک میرور و همین تابو و غیره) انجام بدید و پیشنهاد بدید سریالهایی که ارزش دیدن داره
این سریال معرکه س،تام هاردی ترکونده....