۴۹۱۹۵۶
۱ نظر
۵۰۲۳
۱ نظر
۵۰۲۳
پ

«منچستر کنار دریا»؛ مردی با کوله باری از اندوه

زمانی که برای اولین‎بار کمدی‎های «این را تحلیل کن» و «آن را تحلیل کن» را دیدیم به سختی می‏توانستیم تصور ساختن چنین اثر اندوهناکی را از نویسنده این آثار داشته باشیم.

روزنامه صبا - ترجمه از آرش واحدی: زمانی که برای اولین‎بار کمدی‎های «این را تحلیل کن» و «آن را تحلیل کن» را دیدیم به سختی می‏توانستیم تصور ساختن چنین اثر اندوهناکی را از نویسنده این آثار داشته باشیم.

زمانی که برای اولین‎بار کمدی‎های «این را تحلیل کن» و «آن را تحلیل کن» را دیدیم به سختی می‏ توانستیم تصور ساختن چنین اثر اندوهناکی را از نویسنده این آثار داشته باشیم. بی‎شک کنت لانرگان یکی از نابغه‎های فیلمنامه و نمایشنامه ‏نویسی در این دوران است. او در سال ۲۰۰۰ با نگارش و کارگردانی «میتونی روی من حساب کنی» هم مورد توجه علاقه ‏مندان سینما در فستیوال‏ های مستقلی چون ساندنس قرار گرفت و هم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شد.
«منچستر کنار دریا»؛ مردی با کوله باری از اندوه
درحال حاضر فیلم «منچستر کنار دریا» برنده دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگری مرد شده است و این نشان می‎دهد؛ اشخاصی که در همان ابتدا به لانرگان اطمینان کرده‎اند به‏ درستی استعدادی ناب را شناسایی کرده و در ذهن سپرده ‏اند. به عبارتی دیگر عنوان فیلم «میتونی روی من حساب کنی» را می‏توان پیام پنهانی لانرگان به علاقه‎مندان و کارشناسانی دانست که با دقت آثار این فیلمساز و فیلمنامه ‏نویس گزیده کار را دنبال می‎کردند.

فیلم «منچستر کنار دریا» یکی از شگفتی‎های سال گذشته را رقم زد، فیلم تمام جوایز معتبر بازیگری در فصل جوایز را برای کیسی افلک به ارمغان آورد و نیمی از جوایز فیلمنامه‎نویسی را در دستان قدرتمند کنت لانرگان قرار داد. اما مدت زیادی از زمانی که فیلم‏های اندوهگین مورد توجه علاقه‏ مندان سینما قرار می‎گرفت گذشته است و دلیل این استقبال را می‎توان در تبدیل صحیح تراژدی به دنیای مدرن در نظر گرفت. فیلم به‎گونه‏ ای تارهای مرگبارش را به دور شخصیت اصلی‎اش می‎پیچد که شما در یک سوم انتهایی اثر به‎شدت با او همذات ‎پنداری می‏ کنید و خواستار شکسته شدن بغضش هستید. اتفاقی که هرگز رخ نم ی‏دهد و اندوه، بخش اصلی دنیای قهرمان اثر را تشکیل داده است.

کیسی افلک در «منچستر کنار دریا» نقش لی چندلر را ایفا می‎کند، شخصی که در بوستون به کار سرایداری و تعمیرکاری مشغول است و به‏صورت بی‏وقفه کار می‎کند. لی از صبح مشغول برطرف کردن مشکلات ساکنان یک ساختمان است و برای جلب رضایت آن‎ها از کوچک‏ترین تا بزرگ‏ترین مشکلات پیش آمده را برطرف می‎کند. این درحالی است که تمام خواسته‏اش از مسئول این ساختمان اتاقی کوچک بدون هیچ امکاناتی است که برای ادامه دادن یک زندگی بسیار معمولی نیز بسیار اندک و کم به ‏نظر می‎رسد.
لی شب‏ها پس از اتمام ساعات کاری‎اش به نوشکده‎ها رفته و منتظر موقعیتی می‏ ماند تا با دیگران درگیری فیزیکی راه بیندازد. از سویی به اندازه‎ای با جان و دل برای ساکنان ساختمانی که در آن تعمیرکار است کار می کند که حتی وقتی به یکی از ساکنان توهین می‎کند، رئیس ساختمان حاضر به اخراج وی نیست و با تذکری ساده قضیه را به پایان می‏ رساند.
این زندگی پریشان لی با مرگ تنها شخص زندگی‎اش؛ یعنی برادر بزرگش دچار دگرگونی می‏ شود. او به زادگاه و خانه اصلی‎اش، منچستر، بازگشته تا شرایط کفن و دفن را برای برادرش آماده کند. در همین هنگام متوجه می شود برادرش سرپرستی تنها پسرش را به لی سپرده است. لی با وضعیت زندگی که دارد در هیچ شرایطی خواستار قبول کردن این مسئولیت نیست ولی برخورد با برادرزاده یتیم‎شده‎اش باعث می شود تا مدتی را برای پیدا کردن حامی مناسبی برای وی در منچستر بماند.
«منچستر کنار دریا»؛ مردی با کوله باری از اندوه
جایی که مشخص می‌شود، لی سال‏های نه‎چندان دور در آن زندگی خوبی را می‏ گذرانده و با توجه به قرار داشتن این شهر در کنار دریا وضعیت مالی مناسبی داشته است. او ازدواج موفقی داشته و حاصل این ازدواج سه فرزند کوچک و بسیار زیبا بوده است. تمام حساب و کتاب لی به‎همراه بردارش جویی (کایل چندلر) زمانی برهم می‎ریزد که لی بر اثر سانحه آتش‎سوزی هر سه فرزندش را از دست می‎دهد. اتفاقی که شاید او مقصر اصلی آن باشد و...
فیلم از عذاب وجدانی مرگ‎آور سخن می‎گوید، نمی‎توان به راحتی نقش خطای انسانی را در روایتی که پیش رو داریم نادیده بگیریم ، هر کدام از ما می‎توانیم لی چندلرهای آینده باشیم و تنها با یک اشتباه ساده مانند نبستن در شومینه تمام داشته‎های خود را در حدفاصل رفتن تا سوپرمارکت از دست بدهیم. تراژدی مدرن این بار در مورد لحظه یا سادگی از دست دادن زندگی آرام یک انسان نیست بلکه به عذاب همیشگی وی پس از پشت سر گذاشتن این فاجعه می پردازد. لی چندلر با انتخاب شیوه زندگی بسیار سخت درحال شکنجه‎کردن خود است و جالب این‎جاست که حتی این شیوه زندگی نیز او را راضی نمی کند و در اولین فرصت و موقعیتی که پیش می‌‎آید شروع به دعوا کرده و خود را در شرایطی قرار می‏ دهد که مورد ضرب و شتم قرار بگیرد. او کم حرف می زند و از قبول هرگونه مسئولیتی خودداری می‏ کند.
در برابر او پاتریک (با نقش‎آفرینی لوکاس هج) قرار دارد، پسر نوجوانی که آینده‏ ای کامل در برابر خود دارد و به انواع شیطنت دست می‏زند. رویارویی این دو شخصیت متضاد بخش اعظم جذابیت های فیلم را رقم می‏زند. همسر لی با نام رندی (با نقش‎آفرینی میشل ویلیامز) نیز نقش پررنگی در رسیدن وی به جایگاه امروز بازی می‎کند. او پس از گذراندن دوران شوک حاصل شده از فاجعه، زندگی آرامی را در کنار همسر تازه‎اش آغاز کرده و حال صاحب فرزندی دیگر شده است و از قرار معلوم بخش زیادی از عذاب وجدان لی به برخورد تند همسرش در شب آتش‎سوزی با وی بازمی گردد (اتفاقی که با هوشمندی ما آن را نمی بینیم) جایی که رندی تمام بار گناه این اتفاق را بر دوش همسر حواس پرتش می‎گذارد و او را مبدل به غمگین‏ترین مرد جهان می ‏کند. در زمان حال، برخوردی اتفاقی میان لی و رندی به‎وجود می آید، رندی با فرزند جدیدش در برابر چشم ‏های لی ظاهر شده و از عملکرد تند گذشته اش پشیمان است. رندی به او می گوید که نباید خودش را این‏گونه مجازات کند و این مرگ تدریجی را که لی برای خود انتخاب کرده است از هر مجازاتی بدتر می‎داند.
«منچستر کنار دریا»؛ مردی با کوله باری از اندوه
کیسی افلک برنده اصلی «منچستر کنار دریا» محسوب می‎شود، او به اندازه‎ای نقش لی چندلر را به‏ درستی ایفا کرده است که نمی‏ توان ما به ازای دیگری برای این شخصیت در نظر گرفت. نقش ‏آفرینی افلک حساب شده، تامل‏ برانگیز و شوکه‏ کننده است. او از سکوت‏ های میان دیالوگ ‏های کوتاه و اندکش بهترین استفاده را کرده است و بدون جاری شدن کلامی مخاطب متوجه میزان عذابی می‎شود که شخصیت تحمل می‎کند. کیسی افلک در حالی اسکار بهترین نقش اصلی سال را به خانه برد که میراثی قابل توجه از خود در تاریخ سینما به یادگار گذاشته و به بهترین شکل ممکن ابعاد مختلف شخصیت لی چندلر را به تصویر کشیده است.

در مبحث فیلمنامه‎نویسی باید قدرت کنت لانرگان را در ایجاد فضاهای حسی سنگین و استفاده صحیح از نشانه‎گذاری ها ستود. فیلمنامه در حقیقت بخشی از تکامل یافتن شخصیتی را که پیش رو داریم ایفا می‎کند. ما در ابتدای فیلم با اتفاق‏هایی مواجه می‏شویم که در زمان بازگویی روایت متوجه اهمیت آن‎ها می‎شویم. وحشت لی از هم کلام شدن با دیگران و یا قبول مسئولیت در همان ابتدای فیلم به شکلی هوشمندانه‎ای در معرض دید مخاطبان قرار گرفته است و با دقت توسط لانرگان در ساختار فیلمنامه‏اش به‏کار گرفته شده است.

عملکرد موفقیت‎آور تیم بازیگری را نیز می‏توان جزو دستاوردهای فیلمسازی چون کنت لانرگان در نظر گرفت. او با ممارست خواستار بیان شدن تمام کلمه‏ های دیالوگ‎هایی است که نوشته و مانند شخصیت اصلی اثرش از سکوت‏ های میان دیالوگ‏ ها به‏ خوبی در جهت پیشرفت داستان استفاده م ی‏کند. میشل ویلیامز، لوکاس هج، گرچن مول و کایل چندلر هر کدام در به تکامل رسیدن شخصیت و نمایان کردن وجوه مختلف عذابی که او متحمل است نقش پررنگی را ایفا می کنند.

در پایان باید ذکر شود که فیلم ضرب اهنگ کندی دارد و شاید در ابتدا مخاطب علاقه‏ مند به آثار روز هالیوود را ناامید کند ولی این ضرب اهنگ کند نیز در راستای بازگویی روایت عجیب فیلم قرار می‎گیرد و در نیمه دوم فیلم مخاطب را با دنیای اثر همراه می‏ کند. تماشای فیلم «منچستر کنار دریا» باتوجه به پیام‏ هایی که در ساختار کلی فیلم دارد و به نمایش گذاشتن وجوهی تاریک از زندگی انسان مدرن که درنهایت با صبر و شکیبایی التیام خواهد یافت به تمام دوستداران جدی سینما توصیه می‎شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • الهام

    مرسی که فیلمو کاملا اسپویل کردین!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج