حال ناخوش «پرستاران» ایرانی در تلویزیون
محصول مشترک علیرضا افخمی و محمودرضا تختشید، بعد از گذشت چند قسمت، هنوز هیچ هیجانی در مخاطبان ایجاد نکرده؛ سریالی که به لحاظ جذابیت به صد فرسنگی سریال های بیمارستانی مهم دنیا، از جمله «گِرِیز آناتومی) و پرستان محصول استرالیا نزدیک هم نشده.
بیمارستان، آتش نشانی، اروژانس یا به طور کلی مراکزی که معمولا پر از هیجان و اتفاق هستند، برای قصه پردازی یا سریال سازی بسیار جذابند. یعنی خیلی راحت می شود قصه ای را در چنین مکان هایی پیش برد و خاطبان را ساعت ها سرگرم کرد. تجربه سریال های مثل «گِرِیز آناتومی» یا همین سریال «پرستاران» استرالیایی که بارها از تلویزیون خودمان روی آنتن رفته، نشان داده که مردم عاشق تماشای صحنه های هیجان انگیز این سریال ها هستند.
ضعف کارگردانی
سریال «پرستاران» به کارگردانی علیرضا افخمی و محمودرضا تختشید، مدیر سابق مرکز امور نمایش سیما ساخته شده و اتفاقا به نظر می رسد بیشترین ضربه را از همین همکاری خورده. علیرضا افخمی تجربه ساخت سریال های بسیار پرمخاطببی مثل «او یک فرشته بود»، «زیرزمین»، «پنجمین خورشید» و... را داشت. حتی فیملنامه سریال «عملیات ۱۲۵» توسط او نوشته شده بود و می شود گفت تجربه بسیار خوبی در نگارش فیلمنامه های این چنینی داشت.
او سال ها به عنوان ناظر کیفی سریال ها در تلویزیون فعالیت می کرد و طبیعتا اطلاعات زیادی درباره سریال سازی داشت. حالا واقعا عجیب است که ماحصل کار چنین کارگردانی، سریالی ضعیف مثل «پرستاران» از آب درآمده باشد. به نظر می رسد همکاری او با تختشید، معادله را برهم زده. این مدیر تلویزیون، برای به عنوان اولین تجربه کارگردانی اش کنار این گروه قرار گرفته اما اصلا مشخص نیست که در چه زمینه هایی اعمال سلیقه و ابراز عقیده کرده. عدم همکاری علیرضا افخمی در ادامه پروژه و جایگزین شدن شهرام شاه حسینی به جای او به عنوان کارگردان هم شاید بتواند چنین مسئله ای را ثابت کند.
عدم استفاده درست از فضای پرستاری
در سریال «پرستاران»، به جای اینکه هر کدام از این پرستاران در وهله اول به عنوان یک پرستار، اهمیت داشته باشند و به وظایف شان رسیدگی کنند، درگیر مسائل مهم زندگی شخصی شان هستند. هیچ چالش خاصی میان پرستاران با حرفه شان را شاهد نیستیم. انگار مثل یک کارمند صبح سر کارشان حاضر می شوند و شب هم به زندگی خودشان می رسند.
درواقع بخش مهمی از سریال به ماجراهای خاله زنکی و عشق و عاشقی می گذرد و پرستاران به جای اینکه درگیر ماجراهای بیماران و رفع و رجوع یک اتفاق مهم باشند، صرفا یا زیراب هم را می زنند، یا گلایه می کنند یا از اصطلاحات پیچیده پزشکی برای آموزش به دانشجویان استفاده می کنند، یا درگیر مسائل خانوادگی شان هستند؛ مسائلی که در هر بستر دیگری می توانست به خوبی اتفاق بیفتد و نیازی به بخش اورژانس بیمارستان نبود. حتی کارآموزان رشته پرستاری هم با این مقوله گره نمی خورند. آنها هم یا فکر سرگرمی و شوخی هستند یا عشق و عاشقی و احساسات مختلف.
گل درشت شدن پیام ها
سریال «پرستاران» با مشارکت وزارت بهداشت، ساخته شده و خب طبیعی است که باید هوای پزشکان و پرستاران را به اندازه کافی داشته باشد. ولی نه دیگر در حدی که کل سریال را زیر سوال ببرد! همه مردم در طول سال بارها گذرشان به بیمارستان ها و به خصوص اورژانس بیمارستان های دولتی می افتد و طبیعتا درباره نحوه برخورد پرستارها خاطرات زیادی دارند.
وقتی در سریال، پرستارها درست به اندازه فرشته ها مهربان و قانون مند رفتار می کنند و همه چیز به بهترین حالت ممکن به نمایش در می آید، نمی شود از مردم انتظار داشت آن را بپذیرند و باور کنند. از طرف دیگر برخی پیام های اخلاقی، چنان گل درشت در سریال جاسازی شده اند که مخاطب احساس می کند کارگردان ها خواسته اند مسئله ای را کاملا مستقیم به روی او بیاورند یا آن را کاملا آموزش دهند. پیام هایی مثل اینکه وظایف زن و مرد در خانواده چیست؟ یک دختر دانشجوی سر به راه چگونه باید رفتار کند تا مورد توجه همه قرار بگیرد یا سرکوفت زدن و تهمت زدن عاقبت خوشی ندارد و...
ضعف قصه شخصیت ها
حتی اگر بخواهیم قبول کنیم که علیرضا افخمی و محمودرضا تختشید، نشسته اند و فکر کرده اند که سریالی کاملا متفاوت با آنچه تا به حال از این جنس سریال ها سراغ داشته ایم بسازند، باز هم به جای درستی نمی رسیم. چون سریال حتی در همان اول کار و شخصیت پردازی کاراکترهای اصلی هم با مشکل رو به روست. از یک طرف کاراکترها دغدغه های جذابی ندارند، قصه های جالبی پرامونشان شکل نمی گیرد و زندگی شان آنطور که باید جذابیتی برای پیشبرد یک سریال ندارد و از طرف دیگر، عمق چندانی نمی توانیم درونشان پیدا کنیم.
کاراکترهای اصلی سریال، تک بعدی هستند. زن پرستای که بسیار مقتدر است و برای خانواده اش وقت زیادی نمی گذارد، زنی که سال ها پیش همسرش او را با یک پسربچه رها کرده یا دختری که مثل فرشته ها سراسر خوبی است و همه در یک چشم عاشق اش می شوند و... در صورتی که بخواهیم هیجان و جذابیت بخش اورژانس را کنار بگذاریم، باز هم با شخصیت هایی غیرجذاب و قصه هایی معمولی رو به رو می شویم که چندان ترغیب مان نمی کند با آنها همراه شویم.
نداشتن ریتم مناسب با موضوع
یکی از مهم ترین ویژگی های سریال های بیمارستانی، هیجانی است که باید از طریق آنها به مخاطبان منتقل شود. درواقع محیط اورژانس در طول یک 24 ساعت، پر از هیجان و اضطراب و اتفاق است. هنر کارگردان این است که اتفاق ها و هیجان ها را به اندازه با قصه هرکدام از کاراکترهای اصلی بیامیزد که در هر قسمت، ضمن حفظ هیجان ها، اطلاعاتی هم درباره قصه به مخاطب داده شود.
«پرستاران» ایرانی اما عملا چنین ریتمی را حفظ نکرده است. ما هیچ هیجانی در بخش اورژانس بیمارستان نمی بینیم. تنها اتفاق مهمی که در این زمینه شاهد بودیم صرفا همان ماجرای دختر مبتلا به صرع بود و تمام. سایر بیماران، به اورژانس آورده می شوند، بخشی از مراحل درمانشان به تصویر کشیده می شود و نهایتا بدون اینکه مخاطب متوجه بشود چه بلایی سرش آمد از داستان بیرون می رود. در صورتی که در سریال هایی مثل «آناتومی گِری» یا «پرستاران» استرالیایی، در هر قسمت، ما با ماجرای بیماری و نحوه درمان چند بیمار درگیر می شدیم.
انتخاب بازیگران اشتباه
در صورتی که سریال به هیجان و ایجاد جذابیت در اورژانس بها می داد، طبیعتا می بایست برای بازیگران هم دست روی گزینه های متفاوت تری می گذاشت. فاطمه گودرزی، الناز حبیبی، سیاوش خیرابی، فریبا نادری و... شاید بازیگران خوبی برای سریال های دیگری بودند اما برای سریالی پرهیجان که قرار است اتفاق های یک روزکامل اورژانس را بازسازی کند، چندان گزینه های قابل قبولی نیستند.
عوامل «پرستاران»، نه برای بازیگران اصلی این سریال دست روی گزینه های خوبی گذاشته اند و نه در زمینه انتخاب بازیگران مهمان و به نسبت فرعی، سلیقه خوبی به خرج داده اند. سریال در همان اول با یک عروسی شروع می شود اما بازیگران انتخاب شده برای قسمت اول، آنقدر آماتور و غیرحرفه ای بازی می کنند که یک جورهایی همان اول ماجرا مخاطبان آن را پس می زند.
درباره انتخاب بازیگر برای خانواده هر کدام از این پرستارها هم انتخاب های درست انجام نشده و بازی ها کاملا تصنعی صورت گرفته. همه اینها در شرایطی است که می دانیم علیرضا افخمی معمولا اهمیت زیادی به انتخاب بازیگر و بازیگردانی می دهد و همین هم برایمان بیشتر عجیب است.
نظر کاربران
دقیقا موافقم این سریال ساخته شده که اخلاق در خانواده رو آموزش بده هیجانش هم که ای جان
فقط آهنگش خوبه
واقعا همینطوره..گریزآناتومی بسیاااررررزیبا بود ومن حتما دنبالش میکردم فقط چون روابط خارج عرف ایران زیاد داشت نمیشد از تلویزیون ایران نشونش داد....به زندگی شخصی هرکدوم ازپرستارا وپزشکا پرداخته شد بدون اینکه لطمه ای به اصل داستان بزنه....تو ایران هیچ وقت سریالهایی با این استاندارد وبه این زیبایی ساخته نمیشه...وکاملا بیننده رو میبرد به حال وهوای یک بیمارستان...تو ایران پرستارا جواب سلامت هم بزور میدن اونوقت این سریال چه چیزایی داره به خوردمون میده...
تحلیل بسیار عالیییی بود امیدوارم اون هایی که باید بخونند ،بخونند.
و به تمام نقطه های ضعف های اشاره شده، باید اینو اضافه کرد که بهره برداری از یک اسم معتبر(پرستاران) که
در ذهن مخاطب ناخودآگاه یادآور نسخه بسیار جذاب استرالیایی میکنه هم، اشتباه بزرگی که نه تنها باعث جذب
مخاطب نمیشه بلکه اتفاقا باعث میشه همش بخوای پرستاران ایرانی رو با پرستاران خارجی مقایسه کنی که
این مقایسه نمره بسیار پایینی رو به نسخه ایرانی میده.
تنها نکته مثبت سریال خانم لیندا کیانیه
ولی ایشون با سابقه بازی در وضعیت سفید و ماجرای نیمروز حیفه تو این سریال های ابکی بازی کنن
منم بعنوان پرستار میگم سریال که آبکیه ولی شما که میگی پرستارا چه برخوردایی دارن با ملت برخورد ملت رو هم لطفا لحاظ کنید با پرستارها و پزشکا تو اورژانس. بارها به ناحق فحش ناموس خوردیم و حتی مشت. تو کدوم محیط کار چنین چیزی وجود داره و اگه میداشت چه بلایی سر طرف میاوردن ولی اینجا همیشه حق با مریض چون مریضه!
مردم از نحوه برخورد پرستاران خاطرات زیادی دارند!!!! خخخخخخ باحال بود