پوران درخشنده: سالهاست سفارش از مردم میگیرم
پنج سال پیش بود که پوران درخشنده با «هیس دخترها فریاد نمیزنند» از موضوع ملتهبی حرف زد که تا پیش از آن، به این موضوع پرداخته نشده بود. «زیر سقف دودی» تجربه دیگری از درخشنده است که برای نخستینبار در جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته میشود و قطعا مخاطبانش را غافلگیر خواهد کرد.
تا پیش از ساخت «زیر سقف دودی» از نگارش فیلمنامه دیگری با محوریت مشکلات زنان صحبت کردید که به مرحله ساخت نرسید. «زیر سقف دودی» هم موضوعی اجتماعی را روایت میکند و اینبار به طلاق عاطفی اشاره کردید و خیلی شفاف از این موضوع و آسیبهایی که به همراه دارد، صحبت کردید. چرا به سراغ چنین موضوعی رفتید؟
همانطورکه اشاره کردید، فیلمنامههای بسیاری برای ساخت مدنظرم بود که محوریت برخی از آنها طلاق بود. متأسفانه هیچکدام از آنها مرا راضی نکرد، چراکه گاهی حس میکنم جامعه آنقدر جلوتر از من حرکت میکند که گاهی از برخی موضوعات عقب میمانم، بنابراین تصمیم گرفتم به موضوع طلاق عاطفی بپردازم که شاید ٩٠ درصد از افراد جامعه ما با این مسئله درگیر هستند و شاید در بسیاری از مواقع خودشان متوجه نباشند. اما نگاهم به این موضوع کمی متفاوتتر بود، اینکه سهم هر کدام از ما در زندگی چیست؟
اتفاقا زمانی که «هیس دخترها...» هم ساخته شد، واکنشهای متفاوتی به همراه داشت بههرحال در این فیلم از موضوعی صحبت کردید که تا قبل از آن خیلی شفاف درباره آن صحبت نشده بود، تصور میکنم همین موضوع درباره فیلم«زیر سقف دودی» هم صدق میکند، چراکه به آسیبهای طلاق عاطفی خیلی پرداخته نشده است.
اگر مقایسهای بین «زیر سقف دودی» و «هیس دخترها...» داشته باشم، باید بگویم موضوعی که در «زیر سقف دودی» مطرح میشود، حادتر از «هیس دخترها...» است، چراکه بحث تجاوز که در فیلم قبل به آن پرداختم، موضوعی است که بسیاری از قربانیان آن تا سالها درباره این موضوع حرف نمیزنند، اما بحث طلاق عاطفی شامل قشر بزرگتری از جامعه میشود که آدمهای درگیر این اتفاق بهنوعی دیگر، مورد ستم یا بیمهری قرار میگیرند. در این فیلم از زاویه دید یک کارگردان، سعی کردم علتها و کنشوواکنشها را پیدا و دلیل برخی بیتوجهی و دیدهنشدنها را تصویر کنم.
در این قصه، شما بیشتر به آسیبهای طلاق عاطفی در فرزندان خانواده اشاره کردهاید.
بله، به این دلیل که به نظر من در چنین فضاهایی قربانیان اصلی فرزندان خانواده هستند؛ بچههایی که دیگر چیزی به عنوان خانواده را لمس نمیکنند و هیچ عشقی در خانواده خود نمیبینند. در چنین خانوادههایی پدر و مادر مثل خواهر و برادر هستند. رابطهای با هم ندارند و احساسی در این خانواده وجود ندارد. در فیلم هم میبینیم، پسر خانواده به دکتر روانشناس مراجعه میکند و اصلیترین حرفش این است که در این خانواده هیچکس با هیچکس صحبت نمیکند.
همانطور که خودتان اشاره کردید، پرداختن به این مسائل در سینما خیلی راحت نیست، چقدر در نوشتن فیلمنامه یا زمان ساخت محتاط بودید؟
بههرحال موضوعی که در این فیلم تصویر شده، یک تابو است. اصلا عشقورزی در جامعه ما تابو است، بنابراین سعی کردم با احتیاط خط قرمزها را دور بزنم و محتاط به جوانب نگاه کنم، چراکه باید طرح مسئله میکردم و حرفزدن درباره این موضوع مهمتر است تا اصلا مطرح نشود. درباره فیلم «هیس دخترها...» هم همین موضوع مطرح بود، باید درباره موضوع تجاوز صحبت میکردیم؛ موضوعی که شاید خیلی جرئت حرفزدن درباره آن وجود نداشت. مهمترین موضوعی که از «زیر سقف دودی» باید به مخاطب منتقل شود این است که باید به هم فرصت گفتوگوکردن بدهیم، متأسفانه جامعه ما جامعه دیالوگ نیست، مدام همدیگر را محکوم میکنیم. چرا هیچوقت با هم حرف نمیزنیم؟
از نظر من مطرحکردن موضوع طلاق عاطفی ربطی به طبقه اجتماعی خاصی ندارد، بنابراین در این فیلم آدمهای متمولی را میبینیم که در زندگی دچار این چالش میشوند. این داستان به فقر و طبقه اجتماعی خاصی بستگی ندارد، به فرهنگ بستگی دارد. این موضوع به چیزهايي وصل میشود که باید در زندگی به دنبال بازنگری و بازتولیدش باشیم، روابطی که باید دوباره به آنها نگاه کنیم. ما در این فیلم زن دلمردهای را میبینیم که فرزندش با او درددل نمیکند و هیچوقت به او نزدیک نمیشود و در همین روابط است که متوجه میشویم باید به چه مسائلی در زندگی و در روابط دقت کرد. باید به بچههایمان یاد دهیم زمانی که وارد زندگی مشترک شدند، عشق بورزند، یاد بگیرند همسر به معنای تکامل است و این تکامل در همه زمینهها ایجاد میشود.
کمی از انتخاب بازیگران فیلم صحبت کنیم، مریلا زارعی یکی از نقشهای محوری است که در طول داستان بیشتر با روزمرگی او و اتفاقاتی که زندگی مشترکش را دچار چالش کرده روبهرو میشویم، اما شخصیت کنشگری است که تصور میکنم مخاطب بیشتر با او همراه میشود.
درباره شخصیت مریلا زارعی در این فیلم باید بگویم دقیقا او از جمله خانمهایی است که از جایی به بعد متوجه کاستی در رفتار یا نوع نگاهش به زندگی میشود و با خودش فکر میکند پس در این زندگی چه زمانی نوبت به من میرسد؟ بهنوعی زن قصه ما از جایی به بعد خودش را کشف میکند و به دنبال هویتش میرود. اما درباره انتخاب بازیگران، هم مریلا زارعی و هم فرهاد اصلانی هر دو بازیگرانی هستند که درواقع در جستوجوی پیداکردن شخصیتی هستند که در فیلمنامه به آنها پرداخته شده است، تمام ریشههای شخصیتی نقش را در واقعیت پیدا میکنند و در طول فیلمبرداری با شخصیتهایی که بازی میکنند، زندگی میکنند یا حتی تا مدتها بعد از کار با آنها زندگی میکنند.
هیچوقت با شخصیتی در این فیلم نزدیکی بیشتری حس کردید؟
با اینکه به عنوان کارگردان باید از این موضوع اجتناب کنم اما گاهی این احساس نزدیکی با برخی شخصیتها برایم وجود داشت؛ بهویژه آرمان قصه که رفتارش نتیجه رابطه نامطلوب پدر و مادرش است و برخی اوقات با او همدردی میکردم. اما طبعا سعی میکردم از این فضا فاصله بگیرم و دچار احساسات نشوم. تمام مدت به این فکر میکردم من باید سؤالی را در ذهن مردم مطرح کنم و این موضوع را به مخاطب منتقل کنم که اگر تو هم مثل شخصیتهای داستان ما هستی خودت را تغییر بده یا خودت را پیدا کن و دوست دارم بعد از دیدن فیلم به این موضوع فکر شود.
بههرحال، طبعا در ساخت این فیلم با برخی محدودیتها به لحاظ طرح موضوع روبهرو بودید، نتیجه کار را چطور میبینید؟
از کار راضیام، میتوانست بهتر باشد، احساس میکنم به هدفی که از ابتدا برای خودم تعریف کردم رسیدم. سالهاست سفارش کار از مردم میگیرم و سعی میکنم خواسته آنها بر کاری که خودم دوست دارم ارجح باشد. در مراودات روزانهام با مردم در خیابان یا ایمیلها و پیغامهایی که از آنها دریافت میکنم مسیرم را برای فیلمسازی مشخص میکنم. خوشحالم این ارتباط با مردم باعث شده مسیری را طی کنم که خواسته آنهاست و بهنوعی حرفهای مردم در فیلمهایم منتقل میشود و من را در مسیری قرار میدهند که متوجه میشوم الان وقت پرداختن به این موضوع است. موضوعی که در فیلم «زیر سقف دودی» نیز به آن پرداخته شد، مسئلهای است که سالها پیش باید درباره آن صحبت میکردیم اما الان این زخم دهان باز کرده و آنقدر بزرگ شده است که باید فکری برای آن کرد. در چنین مواقعی من به عنوان فیلمساز نمیتوانم بیتوجه به موضوعات اطرافم و مسئلهای را که دغدغه ذهن مردم است رها کنم و به دنبال خواسته خودم در فیلمسازی بروم.
ارسال نظر