مصطفی زمانی گفت: بازی در "قصه پریا" سختی های خودش را داشت ولی تجربه خوبی بود. من سعی کردم تفاوت هایی برای نقش یک معتاد ایجاد کنم و حتی تا ۵۸ ساعت بیدار بودم و سعی کردم به تارهای صوتی ام آسیب بزنم.
برنامه هفت با حضور مصطفی زمانی به نقد و بررسی فیلم "قصه پریا" پرداخت.
در این بخش از برنامه، فریدون جیرانی با توضیح اینکه در بخش مصاحبه با مصطفی زمانی به عنوان مجری حضور خواهد داشت و در بخش مربوط به نقد فیلم، به عنوان کارگردان به سوال ها پاسخ خواهد داد به اجرای برنامه ادامه داد.
مصطفی زمانی در ابتدای این گفت و گو در پاسخ به سوال جیرانی که چگونه برای فیلم حضرت یوسف انتخاب شده است، گفت: در اردیبهشت ماه سال ۸۳ برای تست بازیگری به دفتر آقای سلحشور رفتم و بعد از یک ماه از من خواستند تا تست مجددی داشته باشم. در تست دوم بود که با ۴ روز تمرین چند سکانس، آقای سلحشور بازی من را دیدند.
وی ادامه داد: بعد از انتخاب اولیه قراردادی شش ماهه با من بستند که طی این قرارداد، من باید شش ماه دوره های مختلف از جمله سوارکاری، تیراندازی و بدنسازی را طی می کردم و اگر در این شش ماه از کار من راضی نبودند می توانستند مانع حضور من در فیلم شوند.
زمانی با بیان اینکه سریال حضرت یوسف اولین تجربه بازیگری اش بوده، در مورد اولین صحنه این سریال، افزود: اولین صحنه مربوط به سکانس زندان بود که من در آنجا شلاق می خوردم. پیش از تست سریال حضرت یوسف یک سال و نیم در جاهای مختلف تست می دادم و در یک نقش کوتاه قرار بود در یک سریال بازی کنم که نشد.
وی تصریح کرد: روز قبل از قرارداد برای آن سریال با من تماس گرفتند که سریال ساخته نمی شود و من خیلی ناراحت شدم اما بعدها به حکمت این اتفاق پی بردم. حکمت این بود که کسی می توانست نقش حضرت یوسف را برعهده بگیرد که تا به حال در یک پلان هم بازی نکرده باشد.
وی با ذکر این مطلب که مخالفان زیادی در زمان بازی در سریال حضرت یوسف داشته است، اظهار داشت: به دلیل خصوصیات رفتاری که دارم برخی دوستان از من خوششان نمی آمد. یک روز آقای سلحشور گفت "تنها کسی که به پای تو ایستاده من هستم اما مطمئن باش اگر حتی پسرم هم باشی با گذشت یک ماه ببینم نمی توانی بازی کنی کنار می گذارمت" و یک ماه گذشت و این اتفاق نیافتاد.
بازیگر نقش حضرت یوسف با اشاره به سه سال و نیم بازی در این سریال ادامه داد: تجربه یوسف تجربه عجیبی برای من بود و بیشتر از هنر برای من یک خاطره است. در این زمان بود که تمام درهای هنری به روی من باز شد. این چهار سال تجربه خوبی بود برای اینکه بفهمم اگر پلانی برای من سخت است بخواهم تا کارگردان آن را اندکی تغییر بدهد.
زمانی افزود: من همواره منتقد خودم بوده ام. به نظر من در این شرایط بازی کردن نقش مثبت از نقش منفی سخت تر است به این خاطر که آدم های مثبت اندک اند و باور آدم های مثبتی که همه چیز را خوب می بینند سخت است.
وی در پاسخ به سوال جیرانی در مورد اولین پیشنهاد بازیگر در سینما گفت: با توجه به اینکه تا هشت ماه پس از پایان بازی ام در سریال یوسف نمی توانستم تا پخش سریال پایان نیافته کار کنم و این زمان در سال 87 همزمان با اوج گرفتن فیلم های کمدی بود چند پیشنهاد بازی در فیلم های کمدی داشتم که چون کمدی ژانر من نبود و مخاطب بعد از بازی در نقش حضرت یوسف، بازی من را در یک نقش کمدی نمی پذیرفت، رد کردم.
این بازیگر در بیان فرق فیلم سینمایی با سریال متذکر شد: سریال نقد نمی شود اما سینما قابل نقد است و فرصت اشتباه در دوربین سینما وجود ندارد و این کار را سخت تر می کند. برخلاف نظر برخی که معتقدند سینمایی با سریال تفاوت چندانی ندارد من معتقدم جذابیت سینما خیلی بیشتر از سریال است.
وی در مورد تجربه بازی در فیلم سینمایی کیفر و کار با حسن فتحی گفت: با وجود اینکه نقش من در این فیلم خیلی کوتاه بود اما انقدر نقش تخت نوشته شده بود که من ترسیده بودم اما آقای فتحی به صورت کامل امور را هدایت می کرد و تمام زحمت به دوش ایشان بود یک واکنش بارها تکرار می شد تا این کارگردان راضی شود.
زمانی با بیان اینکه برای بازی در بدرود بغداد دو ماه زمان گذاشتم تا عربی یاد بگیرم، ادامه داد: این فیلم با کمترین بودجه ساخته شد و هنوز فیلم را به صورت کامل ندیدم اما از چند سکانسی که دیدم چون از بازی خودم راضی نبودم، تصمیم گرفتم فیلم را نبینم.
وی در مورد نقش اش در فیلم قصه پریا تصریح کرد: سیاوش مسرور جوانی در همین جامعه است که دارای سواد سطحی است و به دلیل اینکه اطرافیانش آدم های باسوادی نیستند، غروری درونش شکل می گیرد و وارد داستان عاشقانه ای می شود که با تغییر شرایط جامعه وقتی نمی تواند آن را به نفع خود تغییر دهد خودش را تغییر می دهد.
وی افزود: قرار بود در این فیلم من نقش یک فرد معتاد را بازی کنم، در حالی که تاکنون بازیگران جوان و کهنه کار زیادی در نقش معتاد بازی کرده اند. به همین دلیل تلاش کردم در نوع راه رفتن یا صدا و صحبت و غیره متفاوت باشم. من حتی برای ایجاد این تفاوت ها تا ۵۸ ساعت هم بیدار ماندم و سعی کردم که به تارهای صوتی ام اندکی آسیب بزنم تا صدای متفاوتی داشته باشم، هر چند سختی هایی داشت اما تجربه خوبی بود.
ارسال نظر