هفته نامه همشهری جوان - علی مسعودی نیا: سال ها از ساخت شاهکارهای تیم برتون می گذرد؛ فیلم هایی چون «ادوارد دست قیچی»، «سویینی تاد»، «ماهی بزرگ»، «اسلیپی هالو» و البته «اد وود». درباره این که چرا کفگیر تیم برتون مدتی است به ته دیگ خورده، حرف و حدیث بسیار است. برخی این امر را به بالا رفتن سن او و بی حوصله شدنش در امر فیلمسازی نسبت می دهند. برخی می گویند برتون بایدداستان درجه یک و خارق العاده ای در اختیار داشته باشد تا بتواند شاهکار خلق کند.
فیلم اخیر او با نام «خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های عجیب» براساس رمانی از «رنسام ریگز» ساخته شده است که به اندازه کافی قصه جذابی دارد. رمان بسیار پرفروش بوده اما فیلم آن قدرها نتوانسته فاتح گیشه ها باشد. 110 میلیون دلار خرج این فیلم شده که در آن «اوا گرین»، «ساموئل ال جکسون»، «جودی دنچ» و «آلیسون جنی» نقش آفرینی کرده اند.
داستان فیلم درباره پسر جوانی به «نام جیک» است که حین تحقیقات خود در می یابد در زمان وقوع جنگ جهانی دوم خانه ای سری وجود داشته که در آن کودکانی با مهارت هایی متافیزیکی و عجیب زیر نظر فردی به نام دوشیزه پرگرین زندگی می کرده اند. او متوجه می شود که این خانه و آدم های دارای قدت ماورائی آن، همچنان وجود دارند اما خبر ندارند که چه خطر مهلکی در انتظار آن هاست.
فیلم تازه تیم برتون آن قدر کامنت های متضاد و عجیب و غریب از سوی منتقدان گرفته که هنوز نمی شود به طور قطعی گفت فیلم خوبی است یا بد، البته این مسئله ای نیست که تازگی داشته باشد. او همیشه چنان عجیب و غریب بوده که طیف منتقدان فیلمش از آدم هایی که واله و شیدای او هستند تا آدم هایی که از ته دلشان از او متنفر هستند، گسترده بوده است. بد نیست ببینیم از نظر منتقدان و تماشاگران فیلم های تیم برتون، آثار او به ترتیب از بدترین تا بهترین کدام هستند و دلیل جایگاهی که در کارنامه او دارند، چیست.
رتبه 1: اد وود/ 1994
«لری کاراژفسکی» و «اسکات الکساندر» فیلمنامه نویس در «اد وود» شاهکار کردند و با دقتی مثال زدنی یک قصه تر و تمیز دست برتون دادند و او قصه را بدل کرد به یکی از بهترین فیلم های سه دهه اخیر آمریکا. می گویند برتون مقدار زیادی هم از شخصیت خودش برای پرداخت کاراکرت قهرمان فیلم وام گرفته و داستان هنرمندی را تعریف کرده که عاشق فیلم های هیولایی است. این یکی از مهم ترین فیلم هایی است که درباره هالیوود، هویت، هنر و خطراتش ساخته شده است. زندگی نامه یک شخصیت حقیقی که برتون از او قهرمانی ماندگار ساخته است.
رتبه 2: ماجراجویی بزرگ پی وی/ 1985
یکی از بهترین فیلم های جاده ای و به قول فرنگی ها پیکارسک تاریخ سینما همین داستان «پی وی هرمن» است و ماجراجویی هایش برای یافتن دوچرخه ای که از او ربوده اند؛ یک فیلم برتونی تمام عیار؛ آن هم یک برتون سرحال که برای تمام جزییات فیلمش سنگ تمام گذاشته است. یک قهرمان جذاب هم در اختیارش هست که طبق قوانین شخصی خودش زندگی می کند. به این ها اضافه کنید تلفیقی از سینمای هراس، انیمیشن و شگفت انگیزی تاثیرگذاری که مختص تیم برتون است.
رتبه 3: بیتل جوس/ 1988
می گویند تا قبل از ساخته شدن این فیلم اصطلاحی با عنوان «کمدی ماورایی» در دنیای سینما وجود نداشت. می گویند تا پیش از این فیلم کسی فکرش را نمی کرد «مایکل کیتون» بدون ظاهر معقول یک مرد شهری، جذابیتی روی پرده سینما داشته باشد. ارواح خوش قلب این فیلم را نمی شود از یاد برد.
«وینونا رایدر» را خاطرتان هست؟ سفری به خانه خارج شهر برای گذران تعطیلات و آ« وقت رویارویی با ارواح. ترسناک؟ نه. یک کمدی سرحال و متفاوت که نظیرش کم پیدا می شود.
رتبه ۴: بازگشت بتمن/ ۱۹۹۲
موفقیت تجاری چشمگیر فیلم «بتمن» تیم برتون را به این سمت هدایت نکرد که فیلمی پرفروش تر بسازد و فرمول های هالیوودی تری را به کار ببندد. او تصمیم گرفت فیلم دیگری با همان ابرقهرمان کار کند اما این یکی برتونی تر باشد. شوالیه تاریکی و زن گربه ای در شهر گوتهم برفی و در آستانه کریسمس کلی حماسه خلق کردند. آن هم با سبک و سیاق اکسپرسیونیست های آلمانی کرده اند. حرف اول فیلم را فضایش می زند؛ فضای تاریک مورد علاقه برتون، وگرنه قصه های بتمن را که همه می دانیم.
رتبه ۵: ادوارد دست قیچی/ ۱۹۹۰
در این که فیلم خوبی است، نباید تردیدی داشت اما مهم تر این است که هر کس بخواهد تیم برتون را بشناسد، کافی است همین فیلم را ببیند. تمام چیزهایی که کنار هم سبک فکری و تکنیک کارگردانی تیم برتون را می سازند در این فیلم هستند. ادوارد بیچاره تنها به دنبال عشق است اما این دست های قیچی وار لعنتی را چه کند؟ آن ها حتی عشق را هم قیچی می کنند. فیلم از یک منظر دیگر هم قابل توجه است: آغاز رفاقت طولانی تیم برتون و جانی دپ.
رتبه ۶: فرانکنوینی/ ۲۰۱۲
درست در زمانی که فیلم ها بچه ها را می ترساندند، خود بچه ها هم برای خودشان صاحب یک کارتون ترسناک شدند. آن هم با هنر تیم برتون و با استفاده از تکنیک استاپ موشن. کلی هیولای مخوف روی پرده جان گرفتند تا هم بترسانند و هم بخندانند. به قول یکی از منتقدان: «فیلم هم هراس داشت و هم شوخی. هر دو هم به میزان کافی.» پس فرضیه گندزدن تیم برتون در قرن ۲۱ با این فیلم و سویینی تاد منتفی شد.
رتبه ۷: سویینی تاد/ ۲۰۰۷
کسی جز تیم برتون نمی توانست تئاتر موزیکال استفن سوندهایم را به چنین محصول سینمایی درخشانی تبدیل کند. یک تصویر پلید و چرک از لندن دوران ملکه ویکتوریا. با حضور یک جانی دپ سرحال در نقش آرایشگری انتقام جو. از آن فیلم ها که می شود بیش از ۱۰ بار دید و باز حس نکرد تکراری و لو رفته شده. رتبه هفتم برایش قدری دور از انصاف است اما چه می شود کرد. دموکراسی گاهی این طوری جواب می دهد.
رتبه ۸: بتمن/ ۱۹۸۹
بتمن؟ حتما! تیم برتون وقتی هوس کرد یک ابرقهرمان قدیمی را با جلوه ای مردرن روی پرده ببرد، یک شاهکار ساخت. تلفیق فرانک میلر و تیم برتون چیز معرکه ای شد. تیم برتون بتمن را که بیشتر یک چهره تلویزیونی بود، بدل به یک کاراکتر سینمایی کرد که هنوز هم هالیوود دارد نان موفقیتش را می خورد. صبر کنید. جک نیکلسون در نقش جوکر را از یاد نبرید.
رتبه ۹: اسلیپی/ ۱۹۹۹
همیشه هم این طور نبوده که اقتباس های تیم برتون از رمان های معروف کج و کوله از آب دربیایند. این بار او داستان مشهور و قدیمی واشنگتن ایروینگ را دستمایه قرار داده و یک کار گوتیک درجه یک ساخته. بترسید و هیجان زده شوید و رویاها و کابوس هایتان را روی پرده ببینید.
رتبه ۱۰: عروس مرده/ ۲۰۰۵
گاهی دیوانگی خوب جواب می دهد. استاپ موشن با خمیر؟ کار سختی است. اما تیم برتون دوست داشت این کار را بکند و از جانی دپ و هلنا بونهم کارتر به عنوان صداپیشه استفاده کند و یک کار بانمک و گرم اماکابوس وار بسازد؛ یک کار فانتزی برای مخاطب بزرگ سال. این یکی از آن هایی است که نمی شود دوستش نداشت. پس چرا در رتبه دهم است؟ چون تیم برتون، فیلم بهتر از این زیاد توی کارنامه اش دارد.
رتبه ۱۱: چشم های بزرگ/ ۲۰۱۴
همکاری دوباره برتون با فیلمنامه نویسان محبوبش اسکات الکساندر و لری کارژفسکی دقیقا به خوبی بار اول درنیامد. آن دو برایش سناریوی فیلم درخشان «اد وود» را نوشته بودند. نتیجه؟ یک فیلم زندگی نامه ای طنزآمیز، مشکل کار کجاست؟ این بار برتون آن قدر ساده و سرراست کارگردانی کرده که مدام آرزو می کنید یکی از آن کارهای همیشگی اش را بکند و آب و تابی به ماجرا بدهد اما نمی دهد.
رتبه ۱۲: مریخ حمله می کند/ ۱۹۹۶
پیش از آن که سر وکار بازی های فکری و اسباب بازی ها به سینما بیفتد و از آن ها اقتباس سینمایی بشود، برتون از روی تعدادی کارت جایزه که توی آدامس بادکنکی می گذاشتند، استفاده کرد تا یک فیلم فضایی عجب و غریب بسازد. هنوز که هنوز است نگاه کردن به آن کارت ها بیشتر از تماشای فیلم لذت دارد اما عوضش فیلم چیزی دارد که توی کارت ها پیدا نمی کنید؛ جک نیکلسون، آن هم در یک نقش متفاوت. اگر موسیقی اسلیم ویتمن را هم به چیزهای خوشایند فیلم اضافه کنید، دیگر مجاب می شوید کارت های توی آدامس را کنار بگذارید و بروید سراغ تماشای فیلم.
رتبه ۱۳: ماهی بزرگ/ ۲۰۰۳
این نظرسنجی ها بعضی وقت ها هم به نتایجی می رسند که آدم شاخ در می آورد. «ماهی بزرگ» واقعا فیلم بدی نیست اما کسانی که مخالف فیلم هستند، نظرشان این است که «ماهی بزرگ» داشته به یک درام جدی تبدیل می شده اما برتون بیخود فانتزی های سرمستانه اش را به آن اضافه کرده و رفته سراغ چیزهایی که به درد داستان فیلم نمی خورده اند. منتقدان نشریه ورایتی این فیلم را در رتبه سیزدهم جای داده اند و آن را یک «فارست کامپ» به سبک چارلز دیکنز لقب داده اند.
رتبه ۱۴: خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های عجیب/ ۲۰۱۶
ای داد! آخری فلم استاد که به بهانه اش داریم این همه حرف و حدیث به هم می بافیم در قعر جدول جای دارد، البته نگران نباشید. خیلی از منتقدان با این نظر موافق نیستند و فیلم را احیای دوباره تیم برتون می دانند. مشکل این است که هیچ کس نظر متوسط ندارد، همه یا امتیاز بالا به فیلم داده اند یا آن را بی ارزش دانسته اند. مشکل اصلی باز هم بر سر اقتباس است؛ علایق شگفت انگیز و مختصات سبک تیم برتون با شاخصه های اصلی رمان زیاد جور درنیامده است. شخصیت پردازی فیلم که باید جذاب ترین نکته اش باشد هم چنگی به دل نمی زند.
رتبه ۱۵: سایه های سیاه/ ۲۰۱۲
جانی دپ در نقش یک خون آشام؟ بد فکری نیست ولی امان از اقتباس بد از چیزهای خوب و مشهور. «سایه های سیاه» در حالی که سال ها به عنوان یک نمایش گوتیک سبک تلویزیونی مرم را سرگرم کرده بود در نسخه سینمایی یک فیلم درب و داغان و دوست نداشتنی از کار درآمد. اصلا از همان زمان بود که مردم نسبت به جانی دپ و نقش های عجیب و غریبش آلرژی پیدا کردند و تصمیم گرفتند فیلم هایش را نبینند.
رتبه ۱۶: چرالی و کارخانه شکلات سازی/ ۲۰۰۵
توجه دارید که استاد کلا گاف هایش را در قرن ۲۱ داده؟ یک بازسازی بی فایده دیگر. «جین والیدر» که در نسخه قدیمی فیلم با عنوان «ویلی ونکا و کارخانه شکلات سازی» بازی کرده بود، یک بار گفت که اقتباس فاجعه بار برتون از رمان مشهور «رولف دال» یک توهین بوده است. متاسفانه افراد زیادی در دنیا با او موافق هستند؛ یعنی پرسش اصیلی این است که اساس چه احتیاجی به ساختن دوباره این فیلم بود، وقتی قرار بود اتفاق خاصی در نسخه جدید نیفتد؟
رتبه ۱۷: سیاره میمون ها/ ۲۰۰۱
باز هم باورش سخت است. این یکی هم قصه اش به نظر خوراک تیم برتون بود. مردم هم که با نسخه های تلویزیونی و سینمایی پیشینی فیلم حسابی حال کرده بودند و احتمالا باید خیلی تحویلش می گرفتند اما از فیلم به عنوان یکی از بازسازی هایی در تاریخ سینما یاد می کنند که به شدت نسبت به قصه اصلی آن بی توجه بوده و برای خودش هرچه را خواسته به تصویر کشیده. دلیل اصلی شکست فیلم همین است. مردم از فیلم های آشنا انتظار تکرار دارند و برتون دنبال علایق خودش بوده است.
رتبه ۱۸: آلیس در سرزمین عجایب/ ۲۰۱۰
شاید باورکردنی نباشد که تیم برتون از داستان عالی «لوییس کارول» بدترین فیلم تاریخ زندگی اش را ساخته؛ یعنی قصه «آلیس» کاملا راست کار استاد برتون است اما در بهترین حالتش فیلم برتون یک آش شله قلمکار شده از چیزهای قدیمی و بی نمکی که زمانی کارگردان عزیز ما به آن ها تعلق خاطر داشت. بر سر این که فیلم مذکور باید در ته کارنامه برتون قرار بگیرد، همه متفق القول هستند. منتقدان از آن با عنوان «تجربه ای ناخوشایند» یاد کرده اند.
نظر کاربران
فیلم big eyes درسته که کلا با مدل فیلمهای تیم برتون فرق داشت ولی واقعا خوب بود نقداش هم خوب این کم لطفی شماس
کلا مزخرف بود چیزایی که نوشتی
بی انصافی نکنید آلیس خیلی قشنگ بود.فقط کافیه طرفدار فیلم های فانتزی باشید.گاهی سلیقه هم قاطی میشه برای مثال یک فیلم جایزه می بره و شما از اون خوشتون نمیاد.من از خانه دوشیزه پرگرین و ویلی ونکا خیلیی خوشم اومد.
چارلی و کارخانه هیولا ها فوقالعاده بود
خیلی تعجب کردم از این رتبه بندی! فیلم آلیس در سرزمین عجایب واقعا زیبا و جذابه و من چندین بار دیدمش!!
شاید بعضی از این نظرات مربوط به سلایق یک سری از افراده که علاقه ای به فیلم های فانتزی یا چنین سبکی ندارن
سلام به نظرم شما یه سری سلیقه و علایق شخصی رو در این مورد دخیل کردین وگرنه مثلا فیلم چارلی و کارخانه شکلات سازی در کل نقد های خوبی هم گرفته بود
تمامی فیلم های تیم ب تون به نظر من مهشرن به خصوص آلیس
به نظر من در توصیف کارهای تیم برتون کمی بی انصافی شده وگرنه چارلی و کارخانه ی شکلات سازی از فیلم های جذابی است که هرچه قدر هم آن را نگاه کنی سیر نمی شوی
قطعا بهترين فيلمش سوييني تاد بود با بازي فرق العاده جاني دپ
به نظرم جاني دپ بهترين بازي اي كه ميتوانست انجام بده رو توي اين فيلم پياده كرد
سلام.ممنون.