هفته نامه تجارت فردا: هنرمندان عرصه سینما و تئاتر بیش از دیگر رشتههای هنری آسیبپذیرند چراکه آنها در گذشتهای نهچندان دور در مرکز توجه بودند و شهرت و محبوبیت برای آنان موقعیتی ساخته بود که حتی بدون نفع مالی هم رضایت خاطر داشتند. بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون با اینکه درآمد بالایی نداشتند و از حرفه خود از لحاظ مالی منتفع نمیشدند اما دل به همین شور و استقبال مردم از آنان و آثارشان خوش میکردند و همینها بود که آنها را راضی نگه میداشت. اما با پا به سن گذاشتن و ورود به میانسالی بسیاری از آنان از حرفه خود فاصله میگیرند چراکه کمتر نقشی برای آنها وجود دارد و اشتیاق مردم هم برای دیدن آنها در آثار سینمایی و تلویزیونی کمتر میشود.
آنها به مرور جای خود را به جوانترها میدهند چراکه در تصویر و روی پرده نقرهای جوانی و زیبایی یکی از عوامل تعیینکننده محبوبیت یک هنرمند است. بسیاری از هنرمندان که روزی روزگاری روی صحنه خوش میدرخشیدند یا در سینما و تلویزیون یکی از محبوبترین چهرهها بودند به مرور زمان محبوبیت خود را از دست دادند و به تبع آن از کار کنار گذاشته شدند. در میان هنرمندان تئاتر و سینما از این نمونهها کم نداشتیم. هر از چندگاهی خبری از هنرمندی که روزی روزگاری در این مملکت شهرتی به هم زده و محبوبیتی برای خود کسب کرده بوده، منتشر میشود که روزگار خوشی ندارد و با تحمل مشکلات بسیار در مضیقه شدید مالی به سر میبرد. چهرههای سرشناس هنری بعد از میانسالی که کمتر فرصت کار پیدا میکنند به تدریج به فراموشی سپرده میشوند و کمتر کسی از آنان سراغ میگیرد. حتی همکاران و دوستان نزدیک آنها هم از آنها بیخبرند و همصنفان هم یادی از آنها نمیکنند.
این در حالی است که این افراد در سالهایی نه چندان دور از چهرههای شاخص فرهنگی، هنری و ورزشی زمانه خود بودند و عده زیادی برای اینکه در کنار آنها عکس یادگاری بگیرند، سرو دست میشکستند و با عکسهای یادگاری با این افراد به دیگران فخر میفروختند. این افراد زمانی در صدر خبرهای هنری و روی جلد روزنامه و مجلهها بودند و با فاصله گرفتن از کار خود یا به تعبیر بهتر، کنار گذاشته شدن از سینما و تلویزیون، دیگر کسی به آنها که روزی مورد استقبال بودند، توجهی نمیکرد و از یاد مخاطبانی که روزی طرفدار سرسخت آنان بودند، رفتند. هنرمندان به دلیل نوع زندگی و حرفهای که برای خود انتخاب میکنند در اغلب موارد برای آینده و سالهای پیری و ازکارافتادگی خود برنامهریزی نمیکنند.
آنان زمانی که در اوج هستند و پیشنهادهای متعدد کاری خود را بررسی میکنند، آنقدر درگیرودار کار و حواشی ناشی از شهرت و محبوبیت هستند که تصور چنین روزگاری را ندارند و فکر میکنند همیشه در اوج خواهند ماند. عدهای از آنها چنان سرگرم شهرت و محبوبیت خود میشوند که تصوری از اینکه دوران زوال کاری آنها هم فرا خواهد رسید، ندارند و حاضر نیستند برای آینده خود سرمایهگذاری و برنامهریزی کنند. آنها در همان لحظهای که به سرمیبرند، زندگی میکنند، فارغ از اینکه ممکن است روزگار، سرنوشت دیگری را برایشان رقم زند. بسیاری از هنرمندان قدیم و حتی چهرههای جوان هنری که شهرت و محبوبیتی به هم زدند از این مشکل مبرا نیستند. تنها افراد معدودی هستند که به دنبال موفقیتهای هنری و ورزشی شروع به سرمایهگذاری در عرصههای مختلف میکنند و فعالیت اقتصادی برای خود راه میاندازند.
تامین مالی و بیمهای روزهای میانسالی و کهنسالی دغدغه اصلیشان است؛ هنرمندانی که مانند فعالان سایر حرفههای حوزه ادب، فرهنگ و هنر میدانند از این شغل «نان» درنمیآید اما حریف «دل»شان نمیشوند. شاید معدود افرادی در این حرفهها باشند که با ورود به حیطههای پولساز، برای خودشان رونقی به هم زده باشند اما سخن از اکثریت است نه استثناها آن هم در حرفهای نظیر بازیگری سینما و تلویزیون که کاستیها و کسبوکار غیرحرفهای آن در ایران، مصداق این مصراع شعر حافظ است «چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو»!! گلایه از نبود سازوکار لازم در سینمای ایران یا غنای لازم در فیلمنامهها برای نقشهای درخشان میانسالان و منحصر شدن فروش بالا به برخی سوپراستارها یا چهرههای «خوش آب و رنگ» در این سالها بارها مطرح شده است.
باید فرهنگسازی برای جامعه جوان صورت گیرد و سینما باید انعکاس بخشهای مختلف جامعه باشد نه اینکه موج فیلمهای جوانپسند و گاهی عامهپسند گیشه را تضمین کند یا فلان بازیگر پرحاشیه، به سبب چهره و حواشی خاص خود در شبکههای اجتماعی بتواند به عنوان تضمینکننده گیشه شناخته شود. از سوی دیگر برخی منتقدان سینمایی و اهالی هنر هفتم نیز علاقه به چنین سینمایی را نفی نمیکنند و آن را لازم هم میدانند اما ایجاد انحصار در سوژه و محتوا و فراموش شدن آثاری که در آن میانسالان یا حتی کهنسالان سینمای ایران، نقش اصلی را ایفا کنند یک نقطهضعف جدی میپندارند.
آثاری که فیلمنامه، کارگردانی و بازی، مثلث طلایی برای کشاندن مخاطب به سالنهای سینما را تدارک ببیند و چرخه اقتصادی سینمای ایران را محدود به یک تم خاص نکند. در این صورت همه طرفها سود خواهند کرد. مخاطب راضی از سالن پا به بیرون خواهد گذاشت، مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی روی پرده خواهد رفت، سوژههای فیلمنامه گستردهتر خواهد شد، بازیگری فقط منحصر به مقطع سنی موهای سیاه و قامت رعنا نخواهد بود.
آینده خواهد آمد
راهکارهای بالا، جملگی خوب و نیکو است اما تا تحقق کامل آن، باید به فکر وضع موجود بود. در سالهای گذشته یا حداقل در سالهای قبل و بعد از انقلاب تا قبل از دهه فعلی، دستمزدها در حوزههای مختلف بسیار پایین بود. هنرمندان سینما و تلویزیون و حتی ورزشکاران رشتههای مختلف حتی فوتبال، دستمزدی به اندازه کارمندان و چه بسا کمتر از آنان دریافت میکردند. از سوی دیگر هزینههای خانوار نیز با رشد دو، سه برابری سالهای ۸۴ تا ۹۲ مواجه نبود و کسی فکر نمیکرد روزگاری تورم نزدیک به ۶۰ درصد، رشد بیش از ۱۰ برابری قیمت زمین و مسکن و سایر هزینههای سر به فلک کشیده، واقعیت اقتصاد کلان ایران باشد. به هر حال این اتفاق رخ داد و افزایشها به حوزه سلامت و رفاه هم رسید. در این شرایط بود که همه به فکر افتادند قشر فرهنگی جامعه نیز نیاز به رفاه و تامین اجتماعی دارد و این «وقف کردن» خود برای اعتلای فرهنگ و هنر ایرانزمین، جایی با نیازهای عینی و واقعی اقتصادی و معیشتی برخورد خواهد کرد.
اما امروز هم برای رسیدگی به این مساله دیر شده است. از سوی دیگر منابع کافی هم برای آن پیشبینی نشده است. کمکاری یا بیکاری هنرمندان میانسال و پیشکسوت در میانه نبود زیرساخت کافی سینما برای تولید آثار برای سلایق و مخاطبان مختلف در کنار مقتضیات و هزینههای ویژه میانسالی از بزرگ شدن فرزندان و نیازهای جدید گرفته تا مخارج درمان و ... شرایطی را فراهم میآورد که نتیجه آن نارضایتی این قشر و شنیدن اخبار ناخوشایند از این بخش هنرمندان است. اما نبود نگاه اقتصادی در میان بازیگران و اهالی سینما نیز نکتهای است که نباید در میان علاقه جامعه به این قشر و البته دسترسی آنها به رسانهها به فراموشی سپرده شود. بسیاری از ما با کارگران یا کارمندانی روبهرو شدهایم که شغل و درآمدی معمولی داشتهاند اما به سبب آیندهنگری، تلاش کردهاند حداقلهایی از رفاه، بیمه و پسانداز را برای آینده تدارک ببینند.
این تدارک البته در حد مقدورات بوده است اما داشتن راهنمایان و مشاورانی خوب و پرهیز از بلندپروازیهای تجملگرایانه در دوران جوانی سبب شده آنان دوران میانسالی نسبتاً قابل قبولی را سپری کنند. اما صرف نظر از تلویزیون و سینما که در آن میتوان با دوراندیشی و کمی آیندهنگری، شرایط حداقلی از منظر اقتصاد خانوار ایجاد کرد، هنر نمایش را تا حدی باید مستثنی دانست. حسین میرزائیان بازیگر و نویسنده تئاتر در این باره میگوید: «متاسفانه این روزها سالنهای تئاتری تبدیل به کویر شدهاند و حتی نمایشهای خوب هم مخاطب کافی ندارند. شاید بخشی از این مشکلات به تبلیغات بازگردد اما مساله اصلی این است که تئاتر برای مردم مانند گذشته اهمیت ندارد و باید با تدبیری مناسب از مدیران حل شود.
هنرمندان همیشه متعهد هستند و نسبت به نیازهای روز جامعه و شرایط روحی و مناسبتی آنها آثار دغدغهمند خود را تولید میکنند اما بسیاری از هنرمندان تئاتر امروز به دلیل برخی سیاستهای غلط با عنوان اقتصاد هنر، تئاتر خصوصی و هر عنوانی که نامش را میگذارید در معیشت خود دچار مشکلات شدید و حتی خانوادگی شدهاند. امسال کمتر در عرصه دانشآموزی فعالیت میکنم، چراکه متاسفانه در آموزش و پرورش نیز این مساله اهمیتی ندارد و طی سالیان گذشته با اینکه بنده سالانه ۱۲ نمایش دانشآموزی با اجرای خود دانشآموزان روی صحنه بردهام، اما دریغ از یک خستهنباشید از سوی این وزارتخانه.»
مجید مظفری: دولت باید برای هنرمندان بودجه اختصاص بدهد.
گلایههای بازیگران
اواخر فروردین امسال بود که خبر درگذشت ثریا حکمت منتشر شد. در آن روزها این سخن شنیده میشد که هنرمندان سینما تا وقتی توان دارند باید تلاش کنند وگرنه دور شدن از دنیای تصویر به معنای از دست دادن معاش است. هنرمندان مطرح سینما و تلویزیون در ماههای اخیر از مشکلات معیشتی بازیگرانی میگویند که روزگاری بر پرده سینما بودند و اندکی بعد فراموش میشوند. در آن روزها چند چهره سینما به اظهار نظر درباره مشکلات اقتصادی هنرمندان پرداختند. رضا ناجی بازیگر سینما و تلویزیون و برنده خرس نقرهای بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم برلین برای بازی در فیلم آواز گنجشکها، در این زمینه گفت: «کمپینی برای هنرمندان پیشکسوت تشکیل شده و تعداد پیشکسوتان خیلی زیاد است اما متاسفانه فقط از هنرمند پیشکسوت درجهیک حمایت میشود و از هنرمندی که چندین سال کار کرده اما پیشکسوت درجهیک نیست حمایتی نمیشود.
پیشکسوتانی هستند که با وجود خدماتی که سالها به هنر این کشور شده است ولی به آنها بها داده نمیشود.» مجید مظفری بازیگر سینما و تلویزیون هم معتقد بود: «دولت باید برای هنرمندان بودجه تخصیص دهد و از یک سنی به بالا برای هنرمندان حقوق تعیین کند. ضمن اینکه دولت فعلی هم از نظر اقتصادی وضعیت بدی دارد و نمیتواند به هنرمندان رسیدگی کند. مطبوعات تنها به چهرههای شناختهشده و معروف میپردازند. تا یک هنرمند سوپراستار است، به دنبالش میروند که با او مصاحبه کنند اما بعد از یک سال که کار نکند فراموش میشود. تا وقتی اختلاس در این مملکت است، هزینهای در زمینه کارهای هنری نمیشود. بهتر است قبل از اینکه هنرمندی را از دست بدهیم به فکر معیشت باشیم.» محمد کاسبی بازیگر فیلم سینمایی «بدون اجازه» و سریال تلویزیونی «خوشرکاب» هم اشاره به نکتهای مشابه داشت: «اول باید معاش مردم و پس از آن معاش هنرمندان با آیندهنگری تامین شود.
اگر تمام مردم ایران که هنرمندان هم جزو آنها محسوب میشوند باید تحت تامین اجتماعی قرار گیرند پس چرا ما همیشه به فکر چهرهها هستیم؟ چهرهها در زمان فعالیت خود پسانداز میکنند و در زمان پیری میتوانند از آن استفاده کنند و زندگی مرفهی دارند.» اشاره به تامین اجتماعی هنرمندان باسابقه با اظهارات مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت، سمتوسوی دیگری پیدا میکند. عباس عظیمی از عضویت 580 هنرمند در این موسسه خبر داده و تاکید کرده «کار، بیمه و مشکلات معیشتی از مهمترین دغدغههای هنرمندان پیشکسوت است. این هنرمندان با بالا رفتن سن از کار بازیگری یا تولید موسیقی یا به طور کلی فعالیتهای هنری فاصله میگیرند، ولی در موسسه هنرمندان پیشکسوت، شرایطی فراهم آمده است تا از تجربیات این هنرمندان که منبع عظیمی از دانش و تجربیات است، استفاده و به همه اقشار جامعه منتقل شود.
برخی هنرمندان از لحاظ شرایط جسمی توان و کشش ندارند ولی منبع بزرگی از تجربه هستند که باید از آنها استفاده کرد. عدهای از این هنرمندان فاقد درآمد مستمر هستند، عدهای نیز بازنشسته هستند که حقوق اندکی دریافت میکنند و برخی اعضا بازنشستگی ندارند چون در زمان جوانی از لحاظ تامین اجتماعی درست راهنمایی نشدهاند و نسبت به این موضوع توجه نداشته و مشکلات نسبی باعث شده نتوانند کار کنند یا درآمدی در این دوران داشته باشند و موسسه از این هنرمندان حمایتهای مادی و معنوی میکند.» حتماً این سوال مطرح میشود که شاخصههای تشخیص یک پیشکسوت سینما و تلویزیون چیست: تمام آییننامهها، سیاستگذاریها و برنامهها و شرایط عضویت موسسه مرتبط با شرح وظایف و اساسنامهای است که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده که سه هدف مشخص دارد. شرایط عضویت در همین اساسنامه اینگونه است که حداقل باید سابقه ۳۵ساله فعالیت هنری در یکی از رشتههای سینما، تئاتر، موسیقی، تجسمی، شعر، ادبیات داستانی، هنرهای سنتی و معماری داشته باشند، سن هنرمندان بالای ۶۰ سال باشد و به عنوان نخبه هنری صاحب سبک و شهرت باشند.
به این ترتیب هر هنرمند بالای ۶۰ سال نمیتواند عضو این موسسه شود چون ضمن دارا بودن شرایط بالا، طبق تعریفی که در دوره جدید شده این افراد باید مدرک درجهیک هنری نیز از شورای ارزشیابی هنرمندان داشته باشند. مرجع تعیین عضویت هنرمند در موسسه هنرمندان پیشکسوت، شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان کشور است و این موسسه اجازه ورود به بحث عضوگیری را ندارد. البته برخی هنرمندان میگویند «اصلاً نیاز مالی نداریم اما میخواهیم جایی داشته باشیم که محور وحدت و همدلی باشد. عدهای دیگر از پیشکسوتان هم گلایه دارند و میگویند چرا برای عضویت در موسسه درگیر مسائل اداری و بگیروببندهای دریافت گواهینامه ارزشیابی هنری شویم، اصلاً نمیخواهیم درجهیک هنری داشته باشیم ولی ۳۵ سال سابقه و شهرت داریم و سن ما هم از ۶۰ رد شده است و صاحب شهرت هستیم.» عظیمی با اشاره به تعداد اعضای این موسسه هم یادآور شد: «این موسسه 580 عضو دارد که از این تعداد به 380 نفر دسترسی پیدا کردهایم و پروندههای آنها تشکیل شده و از حمایتهای موسسه برخوردار شدهاند. به این افراد ماهانه 150 هزار تومان از طرف موسسه پرداخت میشود که البته به عنوان حقوق نیست بلکه این هدیه
موسسه به پیشکسوتان است. برنامههای زیادی هم برای توسعه فعالیتها داریم.»
علی نصیریان
داریوش مهرجویی کارگردان صاحبنام سینمای ایران هم تیرماه جاری مهمان این موسسه بود و از نزدیک با فعالیتهای آن آشنا شد. او در این باره اظهار داشت: «مقولهای همچون سالمندان به ویژه از نوع هنرمند که دارای روحی لطیف هستند و با کمکار شدن به سرعت به سمت افسردگی شدید میروند نیز موضوعی اجتماعی است که قشری از این جامعه را درگیر خود کرده که روزی خود تولیدکنندگان فرهنگ برای آن بودهاند. از اینکه این موسسه توانسته در تکریم و حمایت هنرمندان باسابقه نقش جدی داشته باشد قدردانی میکنم. اینکه اینجا صرف نیازهای مالی و معیشتی هنرمند پیشکسوت را در نظر نمیگیرد و به نوعی پشتیبان و تکیهگاه روحی آنان نیز به حساب میآید نقطه درخشانی به حساب میآید و آینده خوبی را برای فرهنگ و هنر رقم خواهد زد.»
مدیرعامل این موسسه نیز با اشاره به اینکه این موسسه از سال 1391 تاکنون در حوزه هنرمندان پیشکسوت فعالیت داشته است، افزود: «خوشبختانه همگرایی خوبی بین هنرمندان پیشکسوت حوزههای مختلف هنر پدید آمده، امروز هنرمند خوشنویس با موسیقیدان، هنرمند هنرهای تجسمی با اهل سینما و... آشنا شدند و حتی ارتباط خانوادگی دارند و ما قرار داریم تا از این موقعیت برای ایجاد مجموعههایی از آثار هنری مشترک استفاده کنیم، البته در این مسیر باید از حمایتهای جدی و نظر مثبت «دکتر محمدباقر نوبخت» معاون محترم رئیسجمهور و کادر مدیریتیشان در سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونین و مدیران و کارشناسان مربوطه قدردانی کرد.»
داریوش مهرجویی: هنرمندان سالمند با کمکار شدن به سمت افسردگی میروند.
نگاه مسوولانه به معیشت هنرمندان
مدتی است که مراسم جشن تولد بازیگران و هنرمندان پیشکسوت با حضور مسوولان برگزار میشود و هر دو ماه، متولدان آن در کنار هم جمع میشوند. معاون هنری وزارت ارشاد در این باره معتقد است: «پیگیری معیشت و سلامت هنرمندان پیشکسوت از اولویتهای کاری موسسه هنرمندان پیشکسوت است و ما تمام توان خود را جهت سروسامان بخشیدن به وضعیت بزرگان عرصه هنر به کار خواهیم بست کما اینکه در همین راستا بر آن شدیم با تأسیس مکتبخانههایی در استانها برای بزرگان موسیقی نواحی نیز بسترهایی را فراهم آوریم تا هنر این بزرگان را ثبت و ضبط و حفظ کنیم. ضرورت رسیدگی به وضعیت هنرمندان پیشکسوت در زمان حیات، موضوعی مهم است. آنان گنجینههای ارزشمند و گرانبهایی هستند که سالها عمر درخشان خود را صرف خدمت به فرهنگ و هنر این سرزمین کردهاند و باید در سطح شایستهای مقام هنری شما بزرگان را در هر مکان و هر زمان ارج نهاده شود. آنهایی که با بودنشان همیشه پرچم ایران را سرفراز نگه داشتهاند.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم چندی قبل تصریح کرد که مشکل معیشت اهالی فرهنگ و هنر افتخار ما نیست و در عین حال به مساله جدیتری اشاره کرد: «تا امروز آنچه برای ما مطرح بود، اولاً حمایت از حوزه فرهنگ و هنر به عنوان پدیده فکری و گسترش آن به سایر نقاط بوده است که خوشبختانه میبینیم که حوزه فرهنگی ایران بزرگ آنقدر گسترده است که آثار فرهنگی از دیرباز وجود داشته و خواهد داشت اما نکتهای که مغفول مانده و فکر میکنم در دولت یازدهم توجه بیشتری به آن شده، بحث اقتصاد فرهنگ و هنر است که امروزه در دنیا یکی از واژههایی است که بسیار زیاد در حوزه مسائل فرهنگی مطرح است. اقتصاد خلاق یعنی محصولاتی که ناشی از خلاقیت ذهن و فکر انسان است و همه حوزهها را به نحوی با هنر ارتباط دهد.
در دنیای امروز توجه ویژهای به اقتصاد خلاق شده و شاید برای شما شگفتآور باشد که امروز در دنیا میدان تبادل محصولات فرهنگی و هنری در بین کشورها بیش از هشت هزار میلیارد دلار است. متاسفانه وقتی میبینم کسانی که سالهای زیادی را در عرصه فرهنگ و هنر کشورمان تلاش کردهاند اما گاهی احساس میکنیم این انسانهای شریف در امرار معاش خود نیز دچار مشکل هستند، به خود میگویم که اینها برای ما افتخار نیست. فکر میکنم اگر بتوانیم بحث اقتصاد را از درآمدهای نفتی جدا کنیم و این موضوع را در عرصه فرهنگ و هنر وارد میدان کنیم، به طور قطع در آینده نقش بسیار موثری را ایفا خواهد کرد.
مطمئن باشید در رابطه با موسسه هنرمندان پیشکسوت که خوشبختانه با چارچوب قانونی به نتایج بسیار خوبی دست پیدا کرده و آقای عظیمی به عنوان مدیر آن در کنار هنرمندانی چون داریوش ارجمند با شوق و علاقه کار را دنبال میکنند، از هر کمکی برای توسعه فعالیتهای آن دریغ نخواهیم کرد.» باید دید در روزهایی که موضوع تامین اجتماعی هنرمندان از سوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز به شکل جدیتری دنبال میشود و ارتباطات مناسبی میان ربیعی و خانه سینما ایجاد شده است، مشکل دیرینه آتیه اهالی هنر و تامین آن چگونه مرتفع خواهد شد.
نظر کاربران
جیک جیک مستونت بود فکر زمستون نبود!!!! والا تا کار میکنن و پولدارن یسر خارج گردی و تفریحات با هزینه های سرسام آور که مخت سوت میکشه .... اتومییل های میلیاردی و لباسهای مارک دار چند صد میلیونی... آرایشگاههای میلیونی و خلاصه همه رو که هر روز دارید به چشم خودتون توی همین سایت می بینید دیگه ..... آخرش میشه معاش سخت پیش کسوتان... یک هزارم اون خرجها رو پس انداز کنن برای پیری شون ..... اونهمه خوشی که اینا میکنن خدائیش کی تو مملکت میکنه
من نظر ایشون رو قبول دارم یعنی چی تو خونه انجنایی زندگی میکنید هزار تا بریز و بپاش دارید عکساتون از سفرهای خارج کم نیست تو نت الحمدالله کارگر باشی تو سینما هم خوب پول در میاره ایا ؟؟؟؟؟؟؟ برید ببینید چند نفر از خانواده معمولی مانتو چند میلیونی و کت شلوار برند فلان تو کل عمرش میتونه بخره قر نزنید خدا رو شکر کنید مثل بقیه اقشار جامعه که پول رو از زیره پای فیل دیگه نه از زیره پای گودزیلا باید بکشن بیرون نیستید خرجت رو کم کن خواهرم و برادر مثلا فقیر بازیگر و هنر مندم
صورت سرخ با سیلی میلیارد چند نفر ارشاد باید حقوق بده اروپا به جوونای بیکارش حداقل خوراک و اجاره و درمان و سفر هم میده . ایران با این سرمایه گاز و نفت و خاک و این همه معدن با ارزش چرا کاری نمیکنه برای جوان و سالمندش !