کاوه آفاق: ترانههایم از درد انسان شهری میگویند
فرهنگ و هنر در بسیاری جوامع بشری توانسته پا به پای سیاست، نقطه اتصال یا قطع ارتباط کشورها با یکدیگر باشد چه بسا که زبان هنر نرم تر، اما برندهتر نیز بوده است. در واقع باید گفت آنجا که مسائل سیاسی سالها مانع ارتباط دو کشور بوده، هنر و فرهنگ توانستهاند بخوبی به راه خود ادامه دهند.
تعریف شما از موسیقی راک بینالمللی و جایگاه آن در کشور ما چیست؟
در پاسخ به این سؤال بیان چند نکته حائز اهمیت است. ابتدا اینکه موسیقی راکی که در ایران کاربرد دارد، راک ایرانیزه شده و بسیارمتفاوت از راک مرسوم درغرب است. مانند سینما، تئاتر و... مخاطب این سبک از موسیقی چه آثارغربی و چه موارد ایرانیزهاش همواره فرهیختگان و نخبگان جامعه ما هستند؛ همان طور که موسیقی به اصطلاح سنتی ایران نیز بیشترین هوادار را دقیقاً درهمین طبقه دارد.
بنابراین باید گفت امروزه موسیقی راک به شکل غیرمنتظرهای در ایران نه تنها در بین نسل جوان از استقبال بالایی برخوردار است بلکه از مرز 30سالگی هم گذشته است. این اتفاق نشان دهنده مردمی شدن دوباره این سبک وموسیقی سنتی و تلفیقی ما است.
بهعنوان مثال در دهه ۶۰ موسیقی سنتی به اوج خود میرسد، اواسط دهه ۷۰ موسیقی پاپ، اوایل دهه ۸۰ موسیقی رپ و از این سال به بعد دوره نزول موسیقی پاپ فرا میرسد. آرام آرام میبایست این مُد تغییر میکرد، دیگر نوبت موسیقی راک و موسیقیهای الکترونیک تلفیقی است، سبکی که درحال حاضر نگاه جدی نسبت به آن وجود دارد؛ اینکه چقدر این موسیقی در ایران جا افتاده نیاز به زمان دارد.
اما درتعریف موسیقی راک باید گفت این موسیقی متفاوت است و به دودسته بسیارکلی «رییل راک» و «کلاسیک راک» تقسیم میشود که اوج آن، مربوط به راک اصیل دهه 60 و 70 درامریکا و اروپا بوده است. راک کلاسیک اعتراضی بود، به این دلیل که آن زمان جوانان با نظام امریکا و سلطنت بریتانیا در تضاد و درگیری بودند وازهمان دوران راکرها بهعنوان پیشگامان اشعار اعتراضی نام گرفتند. بعد ازسال 1969 و پایان این جنگ؛ آرام آرام، وجه اعتراضی از موسیقی راک گرفته شد و به سمت موسیقیهای عاشقانه رفت اما به هر ترتیب این نام باقی ماند و درحال حاضر90 درصد راکرهای فعلی جهان، آثارعاشقانه خلق میکنند.
اما اگر اندیشه محوری مد نظرقرار گیرد میتوان خاطره را هم به موسیقی پاپ و راک وارد کرد؛ مانند کارهای کریس دی برگ (Chris de Burgh)، ولی اگر اندیشه محور نباشد با هر سبکی که بخواهند میتوانند فعالیت کنند.
ولی به اعتقاد من دوران سبکها به پایان رسیده، مثلاً اگربه آهنگ معروف هر خوانندهای دقت شود خواهید دید بخشهایی از دیگر سبکها نیز به آن افزوده شده است. من هم خودم را مجبور به استفاده از راک امروزی میکنم به این دلیل که راک خالص در دهه ۱۹۶۰ یا ۱۹۷۰ یعنی پنجاه سال پیش سروده شده است و به پایان رسیده اما راک امروزی را باید منتزع و متفاوت کار کرد.
آیا هنرمندان ما با موسیقی راک 2016 آشنایی دارند؟
هم بله وهم خیر. بهترین نوازنده و تنظیمکننده خوب درهمه سبکها در ایران وجود دارد اما آهنگساز و خواننده خوب همه سبکها در ایران انگشت شمار است؛ یعنی تکنیسین خوب داریم اما هنرمند خوب کم است.
به چه علت هنرمند خوب نداریم؟
آثاری که امروزه استفاده میشود نه فقط صرفاً درموسیقی راک بلکه درموسیقی پاپ، سنتی و تلفیقی از نظرقدرت تنظیمی یا نوازندگی با کیفیت هستند اما با دقت بیشترخواهید دید ازنظرملودی، اصول زیبایی شناختی درآنها رعایت نمیشود و درتعداد دیگر که این مسأله رعایت میشود متأسفانه خوانندهها ضعیف عمل میکنند.
منظور شما از راک خالص و ناخالص چیست؟
راکهایی که هنرمندان دردهه 1960و 1970 کار میکردند و درحال حاضروجود ندارند؛ درواقع امروزه درکل دنیا نمیتوان آهنگ راکی را پیدا کرد که خالص باشد یا آثاربسیارلایت از نظر حجم صوتی ایجاد شود؛ این قانون دیگر به پایان رسیده است و ای کاش مسئولان و موزیسینها و مردم به این مسأله توجه بیشتری داشته باشند؛ آنها اگر میخواهند راک واقعی گوش دهند، همان راکهای دهه 60 و 70 و 80 را که عالی هستند انتخاب کننداما اگر به دنبال موسیقی فاخرراک امروزی هستند به آثار 2016 گوش بدهند.
باتوجه به تجربه و تحصیلات شما در رشته جامعه شناسی، چرا نسل امروز به سمت موسیقی راک، جاز و بلوز کشیده شده است؟ درواقع چرا این نیاز احساس میشود؟
موسیقی بلوز و امثال آن را نمیدانم اما ازنگاه جامعه شناختی به نظرمن مسألهای که اهمیت دارد مُد در جامعه است. جوانها به دنبال هویت هستند؛ نیازهای سنی آنها رابه شور و اشتیاق تشویق میکند. بنابراین باید دید کدامیک از هویت و سبکهایی چون رپ، سنتی، پاپ و... که خواننده و آهنگسازان آن را ایجاد میکنند به روح جوانان نزدیکتر است! اگر جوانان به سمت موسیقی فیوژن یا تلفیقی نظیر آثار گروه چارتار رفتند؛ نشان دهنده این است که این سبک آنها را اشباع میکند وبه آنها هویت میبخشد واگر به سمت موسیقی راک یا پاپ گرایش پیدا کردند مطمئن باشید دراین گونه آثارهم، خاصیتی وجود داشته که مردم بدان سمت کشیده شدهاند. درواقع باید گفت نسل امروز به مانند گذشته نیست و به دنبال هرچیزی که خاص است میروند و آن خاص بودن را میپسندند.
موسیقی پاپ و موسیقی راک در نگاه شما چه جایگاهی دارد؟
موسیقی پاپ؛ موسیقیای است که هویت طبقاتی ندارد.اما موسیقی راک و سنتی آرامترین موسیقی است که به عقیده من طبقات فرهیخته و طبقه متوسط شهری بیشتر مخاطب آن هستند.
ترانههایی که در موسیقی راک بهکار میرود باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ آیا اغلب از ترانههای انگلیسی استفاده میشود؟
موسیقی راک ازفلسفهای که در پشت سر دارد نشأت میگیرد. بهعنوان مثال با نگاه به اثری چون «جمعه» فرهاد مهراد خواهید دیدهیچ نشانهای ازموسیقی راک درآن وجود ندارد اما یک موسیقی سیاسی و همزمان اجتماعی دردوران نزدیک به انقلاب است. این سبک موسیقی قاعدتاً پاپ نیست و اگر باشد یک پاپ فاخراست که میتوان نام راک را برایش انتخاب کرد.
چرا ترانه «جمعه» فرهاد مهراد یک موسیقی اعتراضی است اما صرفاً راک نیست؟
شما یک نوع اعتراض خواهید داشت با نام اعتراض سیاسی که در حال حاضر موسیقیهای رپ در غرب بیشتر به آن میپردازند، اما موسیقی پاپ و راک اینگونه نیستند. موزیسینها فارغ از سیاست هستند و به آن بها نمیدهند و بیشتر به اعتراضات فلسفی و اجتماعی میپردازند. به عقیده من هنر سیاسی دیگر هیچ تأثیری درمخاطب امروزی ندارد و تنها افراد بیسواد به دنبال خلق آن هستند.
تحصیلات جامعه شناسی با موسیقی راک چه تناسبی دارد؟
موسیقی فاخرعموماً دغدغه فلسفی یک شخص درجامعه را مطرح میکند، به زبان ساده باید بگویم به خودی خود این موسیقی با جامعه درگیر است. درادبیات، آثار«نیچه» دغدغههای شخصی خودش است اما جامعه نیز با آن درگیراست. بنابراین موسیقیهای فاخردرهرسبک چون راک، سنتی، پاپ وقتی دغدغه فلسفی و شخصی شاعرمیشوند رویکردی اجتماعی پیدا میکند؛ به این سبب که دغدغه فلسفی هرشاعر دغدغه فلسفی افراد دیگر نیز هست.
شما هم براساس دغدغه اجتماعی رو به این سبک موسیقی آوردید؟
بله. حدود هشتاد درصد تــــرانــــههایــــــی که ســـــــرودهام همچون «شال»،» اتاق آبی»، «تهران»،«فلوکستین» و غیره.. یا دغدغه شخصی خودم بوده یا این ترانهها برگرفته از خاطرات اطرافیانم است. این ترانهها موظفاند درد انسان شهری را با یک نگاه متفاوت بیان کنند.
مطرح کردن موضوع اجتماعی با زبان هنر چقدر میتواند تأثیرگذار باشد؟
جامعه و موسیقی با فرهنگ درگیرند؛ بنابراین فرهنگ حوزه تأثیرگذارموسیقی است اما سیاست جزو حوزه موسیقی نیست به همین سبب حرفهای فرهنگی و اجتماعی هنرمند در قرن حاضر و در سال ۲۰۱۶در جوامع جهان تأثیر میگذارد اما حرفهای سیاسی دیگر نه.
آیا اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی و... را میتوان با موسیقی راک اجرا کرد؟
بله. حتی بهترازموسیقی پاپ و سنتی. درواقع آدمی با اندیشه، مولانا اگر درحال حاضر وجود داشت مطمئناً یک راکر بود به این سبب که آن شور روحی، اجتماعی و فلسفی و آن شعوری که در آثار مولانا وجود دارد با موسیقی راک بهتر بیان میشود تا پاپ یا سنتی؛ بنیان مولانا بر اعتراض به خودِ انسان و جایگاه انسان گذارده شده است.
درجامعه امروز چه افرادی به دنبال این نوع سبک موسیقی هستند؟
اگر تخصصی و غیر ژورنالیستی بخواهم در این باره صحبت کنم به گفته آقای جنتی(وزیر سابق فرهنگ وارشاداسلامی) امروزه افرادی درجامعه حضور دارند که بهصورت صد درصد با هرنوع موسیقی مخالفند حتی با موسیقی سرود ملی نیز مشکل دارند و بهتراست در این باره کار فرهنگی بسیار گسترده صورت بگیرد تا موزیسینها و کسانی که آگاه به این هنر هستند و به مبانی دینی و فقهی و جامعه شناسی آشنایی دارند در حد معمول به این موضوع نزدیک و به روز شوند. همچنین برای کسب نتایج دقیق و درست دراین مورد باید گفتمان سازنده ایجاد شود.
من از روز اول که بهصورت زیرزمینی فعالیت میکردم پرچم ایران بر دستم بود و آهنگ خرمشهر و ایران را خواندم و این انگها که اینها را صرفاً برای مجوز خواندهام لااقل به کاوه آفاق نمیچسبد و جای تأسف است اگر کسی فکر کند خواندن برای ایران باعث از دست رفتن طرفدارانش میشود. اما تعدادی ازخوانندهها هستند که واقعاً نمیدانم سبکشان چیست و فقط روحم به درد میآید وقتی مردم به آنها گوش میدهند.
با توجه به اینکه سبک شما موسیقی راک است؛چطور شد مجوز اجرا در برج میلاد را دریافت کردید؟
من از همان زمان که غیرمجاز هم بودم بهعنوان یک آهنگساز، ترانه سرا و خواننده وطن پرست و به اصطلاح این روزها ملی- میهنی مطرح بودم و گروهم نیز در ارشاد از دیگر گروههای پاپ و راک کشور موفق به اخذ امتیاز و گِرِید بالاتری شده است.
کیفیت و تفاوت اجرای ما با اجراهای این چند سال دیگران به گفته برخی منتقدین و بسیاری اهالی رسانه و برخی مسئولان نیز این را ثابت کرد وبرج میلاد تهران نیز جای اجراهای فاخر و ملی است. گرچه با توجه به ظرفیت بیشتر سالن میلاد نمایشگاه، برای تهیهکنندگان به صرفهتر خواهد بود تا در آنجا اجرا داشته باشند.
آهنگساز و نوازنده موسیقی راک
درمورد تعریف موسیقی راک، از چند زاویه میتوان به آن نگاه کرد. تعریف تئوریک که شامل قوانین تئوری موسیقی میشود، مبحثی تخصصی است و در این مقال نمیگنجد.
تعریف تاریخی که شامل تاریخچه موسیقی میشود و طبق آنچه در دایره المعارف بریتانیکا آمده، به صورت کاملاً فشرده میتوان گفت موسیقی ای است که در دهه ۵۰ میلادی از تلفیق موسیقی بلوز، کانتری و جَز متولد شد، به نام راکاند رول، که طی آن دهه و دهه ۱۹۶۰ با ظهور گروههای بزرگی به نوعی تکامل یافت و در دهه ۶۰ به طور مشخص موسیقی راک نام گرفت و از آن پس زیرشاخههای خود را یافت. از دیدگاههای فلسفی و اجتماعی نیز دارای تعاریف گسترده و وسیعی است که هر یک نیاز به بحث مفصل و طولانی دارد.
نیاز جامعه و بویژه جوانان به نوعی شناخت از محیط اطراف خود از زاویهای جدیدتر و عمیقتر از آنچه در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و بعضاً به خوردشان داده میشود در این میان قابل توجه است؛ و همچنین نیازِشنیدنِ حقایقی تلخ و شیرین از زندگی که شاید خودشان توانِ فریادش را ندارند. نیاز به موسیقی ای را که به نوعی بخش عمیقتر و جدی تری تحت تأثیر قرار میدهد، هم نباید فراموش کرد.
سؤالی که اغلب مطرح میشود این است که آیا موسیقی راک تنها یک موسیقی اعتراضی است!؟ در حقیقت اعتراض، یکی از نخستین ویژگیهای پیدایش این سبک است، ولی نه، تنها ویژگی. سه مضمونِ آزادی، صلح و عشق در یک دهکده جهانی را از دیدگاهِ فلسفی موسیقی راک، میتوان نخستین و مهمترین اهداف موسیقی راک به شمار آورد که گاهی با صداهای بلند و خشن مطرح می شوند و گاهی هم در کمال آرامش و متانت که هر کدام زیر شاخههای متعدد و متنوعی از این سبک را ارائه میکنند.
در مورد چرایی گرایش بیشتر نسل امروز به موسیقی راک، غیر از مواردی که به شکل نیازهای ساختاری جامعه به آن اشاره شد، باید به مشکلات و مسائلی که خاص جغرافیای ایران است نیز به طور جدی توجه کرد.
از جمله تمرکزی که به شکل کاملاً هدفمند و سازماندهی شده روی ارائه موسیقی مجوزداری که بشدت ممیزی شده وجود دارد، باعث نوعی دور و تسلسل و وجهی تک بعدی در موسیقی ما شده که گوشهای زیادی را بتدریج تشنه شنیدن فرمها، سبکها و حرفهای جدید و غیرتکراری کرده است، حال آنکه ما هنوز بر سر موجودیتی که بخشی از آفرینش خداوند است، مشکل داریم!
من با بیش از 30 سال تجربه در زمینه موسیقی راک و ارائه دو آلبوم ِ شیدایی درون 1و2 همیشه به دنبال دست یافتن به نوعی پرشین راک بوده ام، چرا که اتفاقِ خلاق در مسیرِ رهایی از کپی کاری شکل میگیرد. کپی کردن برای آزمون و خطا و آموزش شرط لازم و مفیدی است. ولی شرطِ کافی در دست یافتن به فرهنگ وهنرِایرانی کشف و شهود است؛ از زبان و موسیقی ایرانی گرفته تا شخصیت، منش، هویت و ظاهر ایرانی.
ارسال نظر