ستاره های قدیم و جدید کارگردانان!
کارگردانانی هستند که بودنشان برای هر جشنواره (داخلی) ای غنیمت است. آنقدر هم خودشان را اثبات کرده اند که هیات انتخاب – ندید – فیلم هایشان را راه بدهد به کاخ جشنواره و برایشان امتیاز ویژه ای قائل باشد
همه این می گویندها دردی از کسی درمان نکرده؛ مثلا از همین جشنواره گذشته تا امروز، با همه بهانه گیری ها و نقدها، فیلم خوب کم نداشتیم، بفروش ها و اجتماعی ها هم خارج از جشنواره رونمایی شدند ولی آنقدر فضای سینمایی پراتفاق و پرحاشیه بود که با بلیت 5 هزار تومانی فقط سه فیلم میلیاردی داشته ایم. حد آشفتگی و ناامیدیِ سینمایی را دارید؟
حالا عدد و رقم های شگفت انگیزی که از متقاضیان شرکت در جشنواره منتشر می شود، بهانه دستمان می دهد برای همین صفحه. برای اینکه با خوش خیالی تمام، کمی به سینما دل ببندیم و امید داشته باشیم که 3-2 هفته دیگر، اهالی سینما به هم لبخند بزنند و هوای همدیگر را داشته باشند و سال سینمایی خوبی را جشن بگیرند و ... این مطلب قرار نیست سراغ ستاره های بازیگری جشنواره برود و «ترین ها»ی جشنواره سی و یکم را رو کند (چون هنوز چند هفته تا اعلام فهرست پذیرفته شدگان و آمارهای رسمی باقی مانده)، بلکه فقط می خواهد شما را در حال و هوای جشنواره قرار دهد و سراغ کارگردانانی برود که آنقدر چهره هستند تا «ستاره های حقیقی و هویت بخش جشنواره» باشند و بود و نبودشان برای مخاطبان سینما مهم.
راستی این صفحه را مثل قدیم ها - که می خواستیم یک کاغذی صاف و مرتب باقی بماند - بگذارید زیر فرش تا وقتی فرش قرمز جشنواره پهن شد. آن وقت، تفاوت وعده و وعیدهای این صفحه با واقعیت هایی که رخ می دهد نشان خواهد داد که چقدر جشنواره سی و یکم پر از «اما و اگر» و «شاید و باید» خواهد بود؛ این خط، این هم نشان!
ستاره هست
به تماشای موهای سپید
کارگردانانی هستند که بودنشان برای هر جشنواره (داخلی) ای غنیمت است. آنقدر هم خودشان را اثبات کرده اند که هیات انتخاب - ندید - فیلم هایشان را راه بدهد به کاخ جشنواره و برایشان امتیاز ویژه ای قائل باشد و خیلی نکات دیگر را بالاخره عقل سلیم و مدیر فهمی می گوید که «جشنواره پرکارگردان، بهتر از جشنواره پربازیگر می باشد (!)»
داریوش مهرجویی
بخند تا دنیا بهت بخنده
سرعت فیلمسازی در حال و هوای جدیدی که مهرجویی انتخاب کرده، آنقدر بالاست که استاد در چهارمین جشنواره پیاپی حضور دارد و فیلمش هم قطعا جزو آثار شاخص و پرمخاطب قرار می گیرد؛ حالا یا دوباره چشمه ای از خودش نشان می دهد که همه را متحیر کند، یا خیلی ها را بی خیال سینمای مهرجویی (New Version) خواهد کرد.
عوامل «چه خوبه برگشتی» از نیمه پاییز در شمال خوش آب و هوا، رحل اقامت گزیدند (!) و فیلم خوشحالی ساخته اند که هنوز مراحل فنی اش به پایان نرسیده. نخستین همکاری عطاران و گریم متفاوت بهداد و عکس های خندانی که منتشر شده، بسیاری را برای تماشای فیلم بی تاب می کند. خوبی اش هم این است که مطمئنا فیلم به جشنواره می رسد و اکران شلوغی هم خواهد داشت.
داستان فیلم: «فرزاد (جراح دندانپزشک( پس از سال ها به ایران می آید تا دور از مسائل آشفته زندگی اش نفسی تازه کند ولی ورود او همزمان است با پدیدار شدن یک شیء مرموز شبه فضایی و خانم دکتر یاسمین و سنگ های جادویی اش که رفاقت دیرینه فرزاد و کامبیز را که سال هاست در همسایگی هم و در کنار دریا زندگی می کنند به جدالی بیهوده می کشاند.» فضای تخیلی و شادمانه فیلم از همین چند خط هم بیرون می زند. همه امیدوارند تا حاصل کار، بدل به شاهکاری چون مهمان مامان و اجاره نشین ها بشود.
علیرضا داوودنژاد
از نیاز تا کلاس
هنوز کسی دقیق نمی داند که دستپخت آخر داوودنژاد چه جوری هاست! آیا دوباره مسیر نیاز و مرهم را پیش گرفته و لطیف ساز شده یا به سمت سینمای بدنه و تیغ زن و هوو و هشت پا رفته: «چون شبیه این فیلم را قبلا نساخته ام و نمونه اش را هم ندیدم، نمی توانم دقیقا بگویم چه جور فیلمی شده ولی باز هم سعی کردم یک قدم دیگر به زندگی نزدیکتر بشوم ... اما ژانر بخصوصی نمی شود به آن داد.»
هر کدامش که باشد و هر ژانری که داشته باشد، بالاخره داوودنژاد است دیگر؛ بخصوص اگر به این تیم، کارگردان صاحبنامی چون کیومرث پوراحمد را هم اضافه کنید که قرار است «کلاس هنرپیشگی» را - مثل مصایب شیرین - تدوین کند و به جشنواره برساند: «بعد از اینکه یک رافت کات اولیه از فیلم آماده شد، احتیاج داشتم آن را به یک رفیق همکار نشان بدهم. پور احمد بعد از تماشای فیلم خیلی خوشش آمد و دستش به مونتاژ فیلم من آلوده شد!» حدستان هم کاملا درست است و خانواده داوودنژاد هم در این فیلم نقش بسزایی دارند؛ از مادر گرفته تا پسر و دختر و برادرزاده.
داستان فیلم: از اسمش پیداست که در قالب شرح وقایع کلاس هنرپیشگی می خواهد به زندگی و روابط چند کارآموز کلاس های بازیگری بپردازد. مناسبات چند خانواده را بازسازی کند و به نتیجه برساند.
پوران درخشنده
نوبت دخترهاست
درخشنده دهمین فیلم سینمایی اش را هم به یک سوژه اجتماعی اختصاص داده، اما این بار به جای مسائل کودکان و معلولان، سراغ دختران جوان رفته و با انبوهی از بازیگران چهره، «هیس دخترها فریاد نمی زنند» را به جشنواره می رساند.
اگر یادتان باشد در روزهای انتخاب بازیگر، شایعه بازی احسان علیخانی در همین فیلم سر زبان سایت ها افتاد و کلا تکذیب شد. فیلم با سرمایه گذاری شخصی ساخته شده و می گویند خط قرمزهایی دارد که فقط درخشنده می تواند سراغش برود: «امیدوارم این فیلم بحث را برای نخبگان و کسانی که در ارتباط با جامعه و خانواده ها نقش دارند باز کند و ما بتوانیم راجع به موضوعی که مثل یک تابو برای ما می ماند صحبت کنیم.» مشهورترین کارگردان زن حاضر در جشنواره به همه هدف هایش می رسد؟
داستان فیلم: شیرین دانشجوی ۲۸ ساله ای است که در دو مرحله نامزدی او بهم می خورد، در مرحله سوم زمانی که برای نشستن سر سفره عقد آماده می شود، صحنه ای را می بیند که او را دچار بحران روحی می کند و برای رهایی از این بحران، بر علیه شرایطی که بر او حاکم شده به پا می خیزد. هر چند این خط داستانی پیچیده نیست ولی باید منتظر ماند و سنجید که پوران درخشنده از عهده این داستان پر بازیگر برآمده یا نه.
پرویز شهبازی
در انتظار نفس عمیق؟
کارگردان فیلم کالت شده «نفس عمیق»، تقریبا هر بار که در جشنواره به عنوان نویسنده یا کارگردان حاضر بوده، جایزه ای، دیپلم افتخاری، سیمرغی برنده شده. پرویز شهبازی در آستانه ۵۰ سالگی با «دربند» به جشنواره می آید. فیلمی که در سکوت کامل خبری ساخته شد و فقط اسمش در طول ساخت تغییر کرد: «شهبازی نام تازه ترین فیلمش را که پیش از این سلام / خداحافظ نام داشت، تغییر داد. امیر سماواتی تهیه کننده فیلماعلام کرد که سازندگان فیلم، این تغییر را به دلیل وجود دفتر شعری به همین نام از حسین پناهی انجام داده اند.»
همین! از کشف و شهود در دو سه تا عکس فیلم بر می آید که نقش اصلی را یک چهره ناشناخته (به نام نازنین بیاتی) برعهده گرفته و آنطورکه سازندگان فیلم می گویند اجرای موفقی هم داشته و می تواند به چهره تازه سینما بدل شود؛ در حد ترانه علیدوستی! فیلم در تابستان تمام شده و برخلاف خیلی ها که تازه در پاییز فیلشان یاد فیلمسازی می کند (!)، مراحل پس از فیلمبرداری اش سر حوصله به سرانجام رسیده. حداقلش این است که برخلاف عیار ۱۴ و نفس عمیق، با یک فیلم گرم طرف هستیم!
داستان فیلم: دانشجویی شهرستانی برای تحصیل به تهران می آید اما به دلیل پیدا نکردن خوابگاه مجبور می شود با یک شخص غریبه هم اتاق شود.
ابراهیم حاتمی کیا
سایه سنگین ابرامیم
چه فیلم «چ» برسد و چه نه (واج آرایی حرف چ را دارید؟)، سایه او روی جشنواره سی و یکم سنگینی می کند. حتی اگر عوامل فیلم بگویند که «کیفیت فیلم را فدای رساندن به جشنواره نمی کنیم» باز کیست که شک کند «چ» برگ برنده بنیاد سینمایی فارابی برای امسال است. پس می توان هر لحظه منتظر شد و خبرش را شنید که «فیلم حاتمی کیا می رسد/ نمی رسد» و «سانس ویژه برای نمایش نسخه اولیه فیلم» و ... حاتمی کیا یکی از محبوبترین کارگردانان نسل بعد از انقلاب است و نامش به تنهایی می تواند مخاطبان را برای تماشای فیلم ترغیب کند.
مدیران سینمایی هم این را می دانند و به این سادگی از نام او نمی گذرند، بخصوص آنکه فیلمبرداری چ تمام شده و تنها روتوش های فنی اش باقی مانده. حاشیه های بزرگ فیلم (مطلب دو شماره قبل را خوانده اید؟) هم مزید بر علتی است برای این سایه سهمگین.
داستان فیلم: دیگر همه می دانند که چ - با نام دو وجهی اش - قرار است دو روز و دو شب از زندگی شهید چمران را روایت کند؛ چند ساعتی که در پاوه می گذرد. فیلم، بازیگران و عوامل پشت صحنه به نامی دارد که هر کدام می توانند کاندیدهای بالقوه باشند! البته اگر حاتمی کیا بتواند فیلمش را با همه اختلافات با بازیگر نقش اولش به سلامت به جشنواره برساند.
ستاره نیست
مانده پشت ابر
کارگردانانی هستند که نبودنشان برای هر جشنواره (داخلی)ای مصیبت است. حالا نه تا این حد اغراق (!) ولی بالاخره اسم و رسمشان اهمیت دارد و برخی هایشان دارند به «خاطره» تبدیل می شوند از بس که در جشنواره فیلم فجر ندیدیمشان. این فهرست «نیمکت ذخیره داوران جشنواره» هم هست! بالاخره عقل سلیم و مدیر فهیم می گوید که «جشنواره با داوری کارگردان نامی، نصف راه را رفته می باشد (!)» (به گیرنده های خود دست نزنید! جا افتادن برخی اسامی طبیعی است)
- ناصر تقوایی: دیگر تبدیل به «خاطره دست نیافتنی» شده! خودش نه، فیلم هایش. این خاطرگی را اضافه کنید به بی خبری های مداوم. البته او امسال چند باری خبرساز شد و پس از اعتراض به مدل پخش فیلم ناخدا خورشید، دوباره به سکوت رفت. آیا او دوباره پشت دوربین قرار می گیرد؟
- خسرو سینایی: می گویند در حال فراهم کردن ساخت فیلمی فاخر در ایران و لهستان است؛ قطار زمستانی. انتظامی هم کاندیدای اصلی بازی در نقش اول این فیلم است و البته آقای بازیگر، از فیلمنامه به شدت تعریف کرده و تنها شرط را سلامتی اش اعلام کرده. پس شاید دو سال دیگر، سینایی از سایه بیرون بیاید.
- کیانوش عیاری: وضعیت فیلم آخرش «خانه پدری» هنوز مشخص نیست و معلوم است که این کارگردان کم کار و گزیده کار تا تکلیف آن یکی مشخص نشود، سراغ بعدی نرود. فعلا همه در برابر فیلم او سکوت کرده اند. شاید گذر زمان همه چیز را حل کند.
- رخشان بنی اعتماد: عجیب تر از آن است که توضیح داده شود؛ در سال گذشته «قصه ها» را ساخت تا بعد از مدت ها به سینما سلامی دوباره دهد ولی پروانه نمایشی گرفت که می تواند در گینس ثبت شود؛ بدون حق نمایش در داخل و خارج ایران. فقط حق نمایش در محافل خصوصی! حالا انتظار دارید به جشنواره هم بیاید؟
- مجید مجیدی: یکی از پرافتخارترین کارگردانان سینمای ایران که برای فیلم سه گانه حضرت محمد (ص)، آنقدر سرشلوغای دارد که حالا حالاها به جشنواره نیاید و حتی داوری را هم قبول نکند.
- بهروزافخمی: یک داستانگوی مستعد بالقطره که شاهکارش را نساخته و بقیه را هم اکران نکرده (ته دنیا، فرزند صبح، صدای تیره و ...) و از این منظر می خواهد به رکوردی جهانی برسد. هر چند آخرین حضورش در جشنواره با فیلم فرزند صبح بوده ولی خب کیست که حاشیه ها و برائت های افخمی را به یاد نیاورد.
- کیومرث پوراحمد: آخرین حضورش به فیلم تحسین شده اتوبوس شب برمی گردد و الان بیشتر به همکارانش مشاوره می دهد. جای او هم بعد از ۶ سال در سینما و جشنواره خالی است.
- ابوالحسن داوودی: کارگردان «من زمین را دوست دارم» و «نان و عشق و موتور ۱۰۰۰» از وقتی وارد فاز فیلم های اجتماعی و تلخ شد، کارش گره خورد. حالا هم «زادبوم»اش هنوز روی زمین مانده و آخرین محصول مشترک حوزه و فارابی است. پس با این وجود، جایی در جشنواره ندارد
- کمال تبریزی: رقیب ویژه افخمی در ساخت فیلم با موضوعات جذاب و اکران نشدن با همه توان! پاداش و خیابان های آرام به کل پروانه نمایش نگرفتند و به فیلمنامه جدید او هم پروانه ساخت داده نشده. البته او هنوز درگیر «سرزمین کهن» برای تلویزیون است ولی فعلا به سینما کاری ندارد.
ستاره می شود؟
این چند نفر کارگردانانی اند که قابلیت مخاطب سازی و ستاره شدن را با هم دارند. به جوان بودن و نبودنشان یا اولین و ششمین اثرشان کاری نداریم. مهم این است که دارند راه خود را پیدا می کنند و برای جشنواره امید می آورند. شاید شاهکار امسال، از آنِ «ستاره هستند»ها نباشد. آنها می توانند همه را شگفت زده کنند.
- بهرام توکلی: جای او را می توان از همین الان در فهرست کارگردان های ستاره جشنواره رزرو کرد. در این چند سال خودش را اثبات کرده و با فیلم هایی که ساخته، امیداول کارگردانان جوان سینماست. (خلاصه اینکه او را با کمی ساده انگاری در این فهرست می بینید؛ شایددرست تر این باشد که او دوره گذار را طی می کند به سمت ستاره شدن) کارگردان خوش سلیقه و تحسین شده منتقدان با بازیگران نامی و مشهور و اعتماد بسیار، «احتمال معکوس» را جلوی دوربین برده؛ «زوج جوانی درمدتی کوتاه، لحظات زندگی گذشته شان را مرور میکنند و این مرورخاطرات، زندگی حالشان را تحت تاثیر قرار می دهد.» می گویند باز هم همه را غافلگیر می کند و خیلی ها را به روند فیلمسازی توکلی خوش بین. البته اگر وقت نمایش، اسم «آسمان زرد کم عمق» به گوشتان خورد، تعجب نکنید! او به اسم های عجیبی مثل «اینجا بدون من» و «پرسه در مه» علاقه بیشتری دارد.
- مازیار میری: در سکوت خبری و بی سروصدا ششمین فیلمش را ساخت و روانه جشنواره کرد. «حوض نقاشی» که به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و بر اساس فیلمنامه ای از حامد محمدی جلوی دوربین رفت، داستان زوج جوانی معلول ذهنی را تعریف می کندکه با نوع نگاهی که به زندگی دارند، با تمام افراد پیرامونشان متفاوت هستند و این تفاوت در زندگی خانوادگی و اجتماعی و حتی گریمشان (!) هم هویداست. نگار جواهریان و شهاب حسینی بازیگران این فیلمند. آیا این فیلم هم در ادامه فیلم های انسانی منوچهر محمدی است؟
- بهنام بهزادی: با «تنها دوبار زندگی می کنیم» خیلی ها را شگفت زده کرد و به ادامه کارش امیدوار. حالا «قاعده تصادف» را به جشنواره رسانده که می گوید هیچ شباهتی به فیلم قبلی ندارد: «فقط می توانم بگویم فیلمم به رابطه جوان ها بین خودشان و والدینشان می پردازد.» فیلم ارزان قیمت او، بازیگران جوانی دارد و برخی فیلم او را از امیدهای امسال جشنواره هم لقب داده اند. قاعده تصادف روزهای آخر فنی را پشت سر می گذارد. ضمنا بهزادی به جز تهیه کنندگی، نویسندگی و کارگردانی، تدوینگر فیلم هم هست.
- بهروز شعیبی: با کمی اغماض و خوشبینی دراین فهرست قرار گرفت. «دهلیز» با بازی رضا عطاران و هانیه توسلی با فیلمبرداری فشرده در حال تهیه است و اگر با مهربانی مسئولان مواجه شود، می تواند در فهرست فیلم اولی های جشنواره هم قرار بگیرد. حاتمی کیا هم همین چنند روز پیش سری به پشت صحنه بازیگر سابقش زد. داستان درباره زنی به نام شیواست که سرپرست خانوار هم هست و با رسیدن نامه ای زندگی آنها دچار تحول می شود و در مسیری جدید قرار می گیرد.
- سید روح الله حجازی: اگر اتفاق عجیب و غریبی رخ ندهد (مثل جشنواره قبل!) باید فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را با بازی ترانه علیدوستی، پیمان قاسم خانی، هنگام قاضیانی و حمید فرخ نژاد (تیم بازیگری عجیب و غریب را دارید؟) در جشنواره خواهیم دید. بعد از فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، حجازی با تیم بازیگری دیگری، داستان همان فیلم را ادامه می دهد.
- بهرام بهرامیان: آینه شمعدون آخرین اثر کارگردان موفق تلویزیون است. فیلمی که کلی حاشیه ساز شده و البته هنوز مشغول فیلمبرداری است. هر چند خیلی ها می گویند که بعید است فیلم به جشنواره برسد و پروانه نمایش بگیرد، ولی اگر شد یا مسئولان جشنواره به اکران محدود راضی شدند، اثر بهرامیان را می توان قضاوت کرد. فیلمی که بر اساس فیلمنامه احمد رفیع زاده ساخته می شود و داستانش هم درباره زن و شوهری به نام ضیاء و سوری است که قصددارند دخترشان را به خانه بخت بفرستند. ضیاء در سیرک کار می کرده و حالا بیکار شده و ... بقیه اش هم گفتن ندارد!
- مسعود ده نمکی: همین که مخاطبانی را به جشنواره می کشاند، یعنی می تواند - به نوعی - ستاره باشد. البته تماشای «رسوایی» دو ویژگی دارد، یکی عبدی را در نقش یک روحانی می بینیم،دوم اینکه عیار او بعد از ایستادن پشت فروش بی نهایت سه گانه اخراجی ها سنجیده می شود و راحت تر قضاوتش می کنند. خودش که به این تغییر فاز امید زیادی دارد: «رسوایی اگر آخرین کارم هم در سینما باشد تا پای جان و آبرو در برابر کج اندیشی ها خواهم ایستاد. رسوایی از اندیشه حوزوی برآمده و در برابر عرفان های کاذب نگاشته شده است.»
- محسن امیریوسفی: فیلمساز خوش قریحه خواب تلخ و آتشکار، یک موضوع حساس را برای فیلمش انتخاب کرده و بازیگران بسیاری هم با خواندن فیلمنامه، همکاریشان را آغاز کردند؛ شیرین یزدان بخش، حبیب رضایی، نگار جواهریان، صابر ابر، شهاب حسینی و از همه مهمتر، هدیه تهرانی، بازیگران «آشغال های دوست داشتنی» هستند. محسن امیر یوسفی که امسال یک عدد سکته را هم پشت سر گذاشته، داستان خانواده ای را روایت می کند که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند. آن شب، در مقطع حساسی از سال های اخیر است.
- هادی مقدم دوست: همین که لیلا حاتمی بعد از مدت ها کم کاری فیلم او را برای بازی انتخاب کرد، یعنی باز هم با اثر گرم و شیرینی از تیم مقدم دوست و نعمت الله (مشاور کارگردان) مواجهیم. «سر به مهر» اگر زمان بدهند، به جشنواره می رسد. درباره اش گفته اند که درامی اجتماعی و مذهبی است. درباره دختری تنها و خسته که کمک های یک دوست باعث بهبود شرایطش می شود، اما او برای معرفی این دوست به دیگران شهامت کافی ندارد ... (مبهم بود، نه؟)
نظر کاربران
خوب است.