چهرههاي امسال سينماي ايران چه كساني هستند؟
گرچه فروش فيلمها و وضعيت سينماها امسال تعريف چنداني نداشت اما در عوض تا دلتان بخواهد چهرههاي خبرساز داشتيم. و تازه اين چهرهها فقط مربوط به حوزه سينما هستند وگرنه سال ۹۱ در اصل سال چهرههاي سياسي در ميدان سينما بود.
كمتر از 20 روزتا شروع جشنواره فيلم فجر باقي مانده است و بعد از اتمام جشنواره هم معمولا تا شروع اكران نوروزي يا فيلمهاي روي پرده همچنان به نمايششان ادامه ميدهند يا چند فيلم نه چندان مهم كه شانس فروششان چندان زياد نيست، جهت عوض شدن سر در سينماها اكران ميشوند تا نوبت به بهترين اكران سال يعني نوروز برسد. به اين ترتيب ديگر ميتوانيم جمعبنديها درباره آنچه را كه در سال 1391 بر سينماي ايران رفته است، شروع كنيم.
گرچه فروش فيلمها و وضعيت سينماها امسال تعريف چنداني نداشت اما در عوض تا دلتان بخواهد چهرههاي خبرساز داشتيم. و تازه اين چهرهها فقط مربوط به حوزه سينما هستند وگرنه سال 91 در اصل سال چهرههاي سياسي در ميدان سينما بود. در سينماي ايران مدتهاست كه ستارهها مفهوم خودشان را از دست دادهاند. در دهه 60 و 70 كه اصولا ستارهسازي در سينما ممنوع بود. اگر در يك بازه زماني در دهه 80 امين حيايي، محمدرضا گلزار يا هديه تهراني مطابق با تعريفهاي جهاني ستاره محسوب ميشدند و حضورشان در يك فيلم به معناي تضميني براي فروش آن بود، امروز ديگر هيچ چهرهاي وجود ندارد كه مردم بهخاطرش جلوي در سينما صف بكشند.
اگر قرار باشد يك ستاره بازيگر براي سينماي ايران معرفي كنيم احتمالا بايد فقط از همان عروسك مشهورمان كلاه قرمزي نام ببريم. به جايش در طول اين سالها كارگردانان و تهيهكنندگان و حتي فيلمنامهنويسان بيشتر مطرح شدهاند. در حقيقت ستارههاي امروز سينماي ايران پشت دوربين هستند. سال گذشته چند كارگردان خبرساز داشتيم، تهيهكنندگاني بودند كه موضعگيريهاي تندي داشتند. همه آنها را ميتوان جزو چهرههاي سينماي ايران محسوب كرد.
از ميان چهرههاي جنجالي سال گذشته سينماي ايران 12 نفر را انتخاب كرديم كه بيشتر از بقيه نامشان ميان مردم مطرح شد و تاثير بيشتري روي سينما گذاشتند. باز هم بايد تاكيد كرد كه اين 12 نفر همهشان چهرههاي سينمايي هستند وگرنه دستهاي بيرون سينما امسال بيشتر از خود سينماگران در روند و چگونگي پيشبرد سينما موثر بودند.
رضا عطاران اين روزها تقريبا جا پاي مهران مديري گذاشته است. در حالي كه مديري در تلويزيون و سينما كمرنگ شده است، عطاران كمدين محبوب اين روزهاي مردم است. عطاران از برنامه «ساعت خوش» شناخته شد ولي كمتر از بقيه بازيگران مجموعه مثل رادش چهره شد. تا اينكه چند سريال مناسبتي در تلويزيون بازي كرد و خودش هم يكي از بهترين سريالهاي مناسبتي اين سالها يعني «بزنگاه» را كارگرداني كرد. تقريبا در همه كمديهاي مهم اين سالها حضور دارد از «ورود آقايان ممنوع» تا «نيش زنبور» صلاحمند. اما سال ۹۱ اولين فيلم بلند سينمايياش، «خوابم مياد» اكران شد كه نقش اول فيلم را هم خودش بازي ميكرد. فيلم عطاران دومين فيلم پرفروش سال شد. همچنين بازي او در نقش اصلي باعث نجات يكي از فيلمهاي مهم و پرحاشيه امسال يعني «بيخود و بيجهت» شد و اين فيلم هم جزو ۱۰ فيلم پرفروش جدول اكران شد. اين روزها در فصل جديد «قلب يخي» به كارگرداني سامان مقدم در كنار هديه تهراني و مهران مديري هم ديده ميشود.
يادش بخير يك زماني اكبر عبدي بود و سينماي كمدي ايران. آن روزهايي كه در «اجارهنشينها» ميدرخشيد و در تمام فيلمهاي كمدي دهه ۶۰ حضور داشت و در تلويزيون هم آنقدر مطرح بود كه همه، از هر سن و نسلي او را ميشناختند. اما از اواخر دهه ۷۰ ستارهاش رو به افول گذاشت. در تلويزيون كمتر ظاهر شد و در سينما هم در آثار پيشپا افتادهاي بازي كرد كه كل كارنامهاش را زير سوال برد. اواخر دهه ۸۰ با بازي در «اخراجيها» ساخته مسعود دهنمكي دوباره همه ياد اين كمدين قديمي سينما افتادند. سال ۹۱ ولي براي عبدي خوشيمن بود. بازي او در نقش مادر در فيلم«خوابم مياد» رضا عطاران، بار ديگر تصوير متفاوتي از اين بازيگر تواناي سينماي كمدي ارائه داد. در بازي خوب او همين بس كه با اينكه يكبار ديگر هم در فيلم «آدم برفي»داوود ميرباقري نقش يك زن را بازي كرده بود اما بازياش در «خوابم مياد» بنا به فرم و لحن فيلم و كاراكتري كه بازي ميكند، كاملا متفاوت است.
قاعدتا مرسوم نيست كه نام يك عروسك كنار چهرههاي سينمايي بيايد اما كلاه قرمزي يك برند استثنايي است. كلاه قرمزي يعني تركيب هوشمندي و استعداد و خلوص ايرج طهماسب و حميد جبلي. شايد مهمترين نكتهاش اصلا همين خلوص باشد كه كلاه قرمزي در طول دو دهه هنوز هم ميتواند جلوي سينما صف درست كند.
پرفروشترين فيلم امسال «كلاه قرمزي و بچه ننه» بود. فيلمي كه تازه از نظر كيفي به پاي دو قسمت قبلي نميرسيد اما برند كلاه قرمزي كافي بود كه حتي كساني كه سالهاست به سينما نرفتهاند، در سالن بنشينند و به شوخيهاي كلاه قرمزي و شخصيت جديدي كه از تلويزيون به آنها اضافه شده، يعني پسرعمهزا بخندند. كلاه قرمزي فقط عروسكي براي شوخيهاي بچگانه نيست و بهخصوص در فيلم جديدش طعنههاي سياسي و اجتماعي بامزهاي هم دارد. بهنظر ميرسد اين عروسك دوستداشتني تنها فرصت نجات سينماي ايران در سال ۹۱ بود.
ابوالقاسم طالبي يكي از نخستين كساني بود كه شجاعت به خرج داد و فيلمي در ژانر سياسي ساخت كه به انتخابات سال ۸۸ مربوط ميشد. طالبي حقوق قضايي خوانده و سينما را با دستياري در فيلم «بر بال فرشتگان» جواد شمقدري آغاز كرده است. فيلمهاي بلندش تا قبل از «قلادههاي طلا» آثار چندان مهمي نبودند. نه مردم را به سينماها كشاند و نه منتقدان را راضي كرد. اما حاشيههاي «قلادههاي طلا» باعث شد اين نخستين فيلم طالبي باشد كه جزو پنج فيلم پرفروش سال قرار گيرد.
اكران فيلم در جشنواره با اما و اگرهاي زيادي همراه شد. همه كنجكاو بودند ببينند فيلمي كه در پوسترها و آنونسهاي تبليغاتياش همه نمادهاي نامزدهاي حاضر درانتخابات رياست جمهوري را نشان ميدهد و محوريت آن اصلا بر حوادث بعد از انتخابات است، داستانش چيست. جاي صحبت در مورد موضع سياسي فيلم البته اينجا نيست. فقط اينكه فيلم طالبي فراتر از انتظاري بود كه از كارنامهاش وجود داشت. چندي پيش ديويدي فيلم «قلادههاي طلا» هم وارد شبكه نمايش خانگي شد تا پرونده فيلم جنجالي بسته شود.
فيلمساز سينماي ايران از وقتي برنامه «هفت» را در تلويزيون آغاز كرد فيلمسازي را كنار گذاشته بود. اما يكسال بعد از شروع برنامه «هفت» دو فيلم پشت هم ساخت: «قصه پريا» و «من مادر هستم». هر دوي اين فيلمها بهخاطر شايعاتي مبني بر سياهنماييشان مدت زيادي طول كشيد تا اكران شدند.
در فاصلهاي كه تا اكران «من مادر هستم» به وجود آمد، فريدون جيراني ظاهرا به دليل شروع يك سريال از برنامهاي كه خودش سنگ بناي آن را نهاده بود، كنار گذاشته شد. اما شايعات چيز ديگري ميگفتند كه بهخاطر برخي حرفهاي جيراني در دو،سه قسمت آخر در حقيقت مجبور به كنارهگيري شده است. حواشي جيراني به «هفت» ختم نشد. اكران «من مادر هستم» او را به شدت سر زبانها انداخت. فيلمي كه باعث شد انصار حزبالله بهخاطر اكران آن دست به تجمع جلوي وزارت ارشاد بزنند. سال ۹۱ پرتنشترين سال در كارنامه كاري فريدون جيراني بود. جيراني ساخت تلهفيلم «داستان عوضي» را به تازگي به پايان رسانده است.
باران كوثري هم امسال بازيگر پركاري بود. در فيلم «من مادر هستم» نقش كليدي دارد و بازياش واقعا درخشان است. به خصوص در آخرين سكانس فيلم آنقدر بازي احساسي دارد كه اشك مخاطب را درميآورد. اولين فيلمي كه از كوثري اكران شد «آزمايشگاه» كمدي ساخته حميد امجد بود. حميد امجد سالهاست كه انتشارات نيلا را دارد. در تئاتر فعال است و مينويسد اما «آزمايشگاه» تقريبا نزديك به فاجعه بود. بازيهاي اغراقآميز بازيگران كه نيمي سينمايي و نيمي تئاتري هستند، شوخيهاي قديمي بيمزه و ميزانسنهاي بد همه باعث شد كه اصلا بازي باران كوثري وسط آن همهمه ديده نشود.
«بغض» كه با شعار دهه شصتيها روي پرده سينما آمده بود، دو بازيگر اصلي داشت: باران كوثري و بابك حميديان. درميشيان توانسته بود با استفاده از فضاي شهري استانبول و بازيهاي نسبتا خوب دو بازيگرش نظرها را به خودش جلب كند. باران كوثري به خصوص با بازي در «من مادر هستم» نشان داد كه هنوز از استعدادهايش به طور كامل استفاده نشده است. بازيگر جواني است كه هنوز ميشود به آيندهاش اميدوار بود.
اسم فيلم اول چيز ديگري بود اما به دليل شباهت با نام يكي از كانالهاي خارجي كلمات پس و پيش شدند و «تو و من» با بازي محمدرضا گلزار و الناز شاكردوست روي پرده سينما رفت. محمد بانكي كارگردان فيلم است. رضا بانكي، نويسنده فيلمنامه و تا دلتان بخواهد نام خانواده بانكي در تيتراژ فيلم ديده ميشود. حتي يكي از بازيگران هم با عنوان «با معرفي: اشكان بانكي» در تيتراژ ميآيد. «تو و من» قرار بوده به خاطر داستان كمدي-رمانتيكش، حضور محمدرضا گلزار و كپي بودنش از يك فيلم خارجي بفروشد اما آنقدر اثر ضعيفي است كه همه اين پارامترها كوچكترين كمكي به وضعيت فيلم در گيشه سينماها نكرده است.
محمد بانكي چهار سال قبل هم فيلم ديگري به نام «دو خواهر» ساخته بود كه در آن فيلم هم گلزار و شاكردوست بازي ميكردند. «دو خواهر» هم شكست تجاري سختي خورد. عجيب است كه بعد از آن شكست، خانواده بانكي هنوز هم به زوج گلزار-شاكردوست اميدوار بودهاند و در فيلم جديدشان از آنها استفاده كردهاند.
سال ۱۳۹۱ براي حميد فرخنژاد سال پركاري بود. جنجاليترين فيلمش جزو اكرانهاي نوروزي بود. فرخنژاد كه در «گشت ارشاد» نقش اصلي را برعهده داشت. فيلمي كه تمام دعواهاي حوزه هنري و معاونت سينمايي از اكران آن شكل گرفت. فرخنژاد در گفتوگوهايش از فيلم سعيد سهيلي دفاع كرد. حوزه هنري، «گشت ارشاد» را از سينماهايش پايين كشيد و دعوا شروع شد.
«روزهاي زندگي» به كارگرداني پرويز شيخطادي، فيلم بعدي اين بازيگر در جشنواره فجر سال گذشته جوايز زيادي برده بود. «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» ساخته روحالله حجازي آخرين فيلمي كه امسال از فرخنژاد به نمايش درآمده است مورد توجه منتقدان و مردم قرار گرفت. البته به احتمال زياد فيلم «دوباره با هم» روزبه حيدري هم تا آخر سال اكران خواهد شد كه فيلم بسيار ضعيفي است و بعيد است حضور تاثيرگذاري در اكران امسال داشته باشد. فرخنژاد در جشنواره فيلم فجر امسال «استرداد» به كارگرداني علي غفاري را دارد.
كاهاني هر سالي كه فيلمي داشته باشد قطعا جزو چهرههاي جنجالي است. تقريبا همه فيلمهايش با سر و صدا و حاشيههاي زياد اما در نهايت در شرايط خوب اكران شدهاند. «بيخود و بيجهت» از همان جشنواره سال گذشته خبرساز شد؛ وقتي گفتند كه فيلم بايد در بخش خارج از مسابقه به نمايش درآيد و صحنههايي هم از آن حذف شود. اما كاهاني با حذف حتي يك فريم يا يك ديالوگ از فيلمش مخالفت كرد. فيلم كاهاني در جشنواره اكران شد اما براي نمايش عمومي دچار دردسر شد.
نامههاي كاهاني و اداره نظارت و ارزشيابي هر روز تندتر شد كه هر كدام روي مواضع خودشان پافشاري ميكردند. البته آنها كه فيلم را در جشنواره فجر ديده بودند دليل اين همه جنجال بر سر اين فيلم را متوجه نميشدند. بالاخره هر دو طرف كوتاه آمدند و «بيخود و بيجهت» با اضافه شدن يكي دو ديالوگ بدون دردسر اكران شد. اما وقتي فيلم جزو تحريميهاي حوزه هنري رفت، كاهاني دوباره مصاحبههاي اعتراضي تندي انجام داد. او آنقدر باهوش است كه هميشه از شرايط به نفع خودش استفاده كند.
حاتميكيا از كارگردانان محبوب حوزه دفاع مقدس است. اما چند سالي از اين حوزه فاصله گرفت و فيلمهاي اجتماعي ساخت. با اين وجود امسال دوباره با ساختن فيلم «چ» كه مربوط به چند روز از زندگي شهيد مصطفي چمران است، بهنظر ميرسد به سينماي دفاع مقدس بازگشته است. «چ» اين اواخر حاشيههاي زيادي توليد كرد از جمله اينكه عربنيا بازيگر اول فيلم به دليل اختلاف با حاتميكيا و تهيهكننده سر آخرين سكانس فيلم حاضر نشد. از توليد «چ» مهمتر حضور حاتميكيا در يك فيلم به عنوان بازيگر بود. حاتميكيا پيش از اين تجربه بازيگري در فيلمهاي خودش در نقشهاي كوتاه را داشت.
اما به جز برنامه «كلاه قرمزي» نوروز ۸۸ جلوي دوربين هيچ كارگردان ديگري نرفته بود با اين وجود در دومين فيلم روحالله حجازي، «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» بازي كرد و اتفاقات بازياش جزو نقاط قوت فيلم هم بود. آخرين فيلم وي «گزارش يك جشن» هنوز توقيف است و معلوم نيست چه وقت اكران خواهد شد.
فرجالله سلحشور بعد از ساختن سريال پربيننده «حضرت يوسف» تبديل به يك چهره آشنا براي مردم شد. اما اين روزها نه به خاطر فيلم و سينما كه بيشتر به خاطر حرفهاي تندي كه ميزند او را ميشناسند. يك روز به بازيگران زن ايران توهين ميكند و بار ديگر در يادداشتي حكم به اعدام سازندگان فيلم «يك خانواده محترم» ميدهد. حرفهاي سلحشور هميشه با واكنش روبهرو ميشود. جالب است كه سلحشور سينما را با بازي در فيلم «توبه نصوح» آغاز كرد.
آخرين اظهارنظرش درباره سينماگران ايران اين بود كه بيشتر آنها مسلمان نيستند بلكه آيين بهايي دارند. حرف تندي كه با واكنش برخي از سينماگران همراه شد. شنيدن اظهارنظرهاي تند سلحشور ديگر تبديل به يك عادت شده است. اگر آن اوايل كسي را برميانگيخت و عصباني ميكرد الان ديگر فقط جهت كنجكاوي خوانده ميشود. و البته آنقدر تند و رك حرف ميزند كه خيليها مشتاق خواندن حرفهايش هستند. سلحشور اين روزها مشغول پيش توليد فيلم «حضرت موسي» است .
يكي از تواناترين بازيگران زن امروز سينماي ايران پانتهآ بهرام است. تقريبا در هر فيلمي كه بازي كند، چه اثر قوي باشد و چه ضعيف بازي خوبي از خودش ارائه ميدهد. امسال دو فيلم جنجالي را روي پرده داشت كه هر دو از فهرست فيلمهاي تحريمي حوزه هنري بودند. در «بيخود و بيجهت» عبدالرضا كاهاني نقش همسر عطاران را بازي ميكند و يكي از زوجهاي اصلي است كه بيشتر بار فيلم را او و عطاران به دوش ميكشند.
در «من مادر هستم» هم بازي ظريفي در نقش سيمين كاشف يكي از شخصيتهاي اصلي و مهم ماجرا دارد. فيلم اولي كه با دردسرهاي زيادي اكران شد و حاشيههاي دومي هنوز هم ادامه دارد. «من مادر هستم» براي اولينبار در ايران فضاي گفتوگويي بين دو گروه مخالف جلوي در وزارت ارشاد ايجاد كرد كه هر كدام با پلاكاردهاي خودشان آمده بودند تا از عقيدهشان دفاع كنند. با اين وجود بهرام تا امروز كمتر وارد اين حاشيهها شده است. او بازيگر خوب فيلمهاي خوب و بد است.
نظر کاربران
مجله حالم ازت بهم ميخوره
پاسخ ها
وا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالت خوب نیس انگار