لذت از موسیقی سنتی به وقت «۱۰:۱۰»
۱۰:۱۰ یکی از گروههای موفق است که به تازگی با انتشار آلبوم "لیتیوم" وارد این بخش شده و توانسته یک شبه ره صد ساله را طی کند. اعضای این گروه هرکدام سابقه فعالیت در عرصه موسیقی سنتی را دارند.
بارها در صحبتهایتان به دشواریهای مسیر شکلگیری گروه ۱۰:۱۰ اشاره کردهاید، لطفاً ابتدا در مورد این مشکلات و به طور کلی نحوه شکلگیری گروه صحبت کنید.
نایان صحیحی نوازنده کمانچه و قیچک: گروه ۱۰:۱۰ ابتدا ایده شخصی من و امیر بود. ما هر دویمان سنتیکار بودیم ولی خواستیم که این گروه، مقداری از آن فضای سنتی خارج شود، چون موسیقی سنتی اخیراً چندان متفاوت عمل نکرده و نمیتواند روی جوانان دهههای ۷۰ و ۸۰ تأثیر بگذارد. از طرفی دیگر اساتید ما در دورههای قدیم، هر آنچه خواستهاند، با موسیقی سنتی انجام دادهاند. ما ترجیح دادیم آثاری را تولید کنیم که وقتی خودمان آنها را گوش میدهیم، دوستشان داشته باشیم و خواستیم موسیقیمان آن گونهای باشد که شما وقتی از سر کار به خانه میآیید و خستهاید، رغبت کنید آن را گوش دهید و نه آن موسیقی که فقط برایش بلیت کنسرت میخرید و وقتی کنسرت تمام میشود، از فضایش خارج میشوید.
صحیحی: واقعیت این است که یک پروژه تا حامی مالی پیدا نکند، هیچگاه مسیرش هموار نخواهد شد. شرایط ما از دو سه سال پیش بهتر شده اما الآن فقط اثرمان منتشر شده است، همین. اینکه اثر ما خودش دیده شود با آنکه امکان دیده شدن داشته باشد، خیلی متفاوت است؛ این امکان را باید تهیهکننده و حامی مالی فراهم کند که ما نداریم. ما به تبلیغات احتیاج داریم و تا زمانی که تهیهکنندهای حامی مالی ما نشود، از چنین نعمتی برخوردار نخواهیم بود. امروز با آنکه ما تلاشمان را بیشتر کرده و ناشرمان هم جانانه حمایتمان میکند، اما باز هم مستلزم نیروی بیشتری برای دیده شدن هستیم. پس امکان دیده شدن باید وجود داشته باشد اما این گذر زمان است که به ما نشان میدهد که مردم چه تصمیمی در مورد اثر ما میگیرند.
ایده نام جالب گروهتان از کجا شکل گرفت؟
امیر حقیری (نوازنده درامز و پرکاشن): پشت ماجرای عنوان 10:10، یک سری داستان وجود دارد. ما اول اسم گروهمان را دلتا گذاشته بودیم اما مجوز این اسم را به خاطر خارجی بودن آن، به ما ندادند و حتی در کتابخانه ملی هم توجیهمان کردند که چرا این اسم مجوز نمیگیرد. بعد از آن حدود 10 اسم دیگر هم پیشنهاد دادیم که همه آنها نیز رد شدند. سپس من و نایان، عنوان ده و ده دقیقه (10:10) را به خاطر آنکه زمان اعلام صلح جهانی پس از پایان جنگ جهانی دوم است، برای گروهمان برگزیدیم.
با این وجود خواستهاید نماد صلح را برای گروهتان در نظر بگیرید؟
حقیری : بله، همینطور است.
صحیحی: همه مردان و زنان دهه 50 و 60، آسیب خورده جنگ هستند و در این یکی دو سال اخیر نیز، در همه جای خاورمیانه به جز کشور ما جنگ بوده است. ما خواستیم بگوییم که ما هم بچه همان جنگ هستیم و شهید دادهایم و هم پیغام صلح بدهیم و بگوییم که در قرن 21 دیگر نباید هیچ جنگی شکل بگیرد. مسئله صلح برای ما خیلی مهم است چون تا صلح وجود نداشته باشد، موسیقی نمیتواند شکل بگیرد. بدون صلح، ممکن است برخی از مشاغل همچنان پابرجا بمانند، اما هنرمندان برای ارائه آثارشان، نیازمند برقراری صلح هستند. در طور تاریخ هم همواره این هنرمندان بودهاند که بیشترین واکنش را نسبت به ایجاد صلح نشان دادهاند.
اما چرا اثری با محتوای برقراری صلح در آلبوم "لیتیوم" نیست؟
صحیحی: در آلبوم بعدیمان چنین قطعهای داریم که یکی از بهترین آثار ماست و من بیش از هر اثر دیگری، منتظر انتشار آن هستم. در "لیتیوم" هم یک جاهایی فضای صلح و مهربانی وجود دارد، اما در برخی موارد هم ضد آن را میبینیم. ما ابتدا تفکرمان چیز دیگری بود و از آنجا که عنوان گروه پس از بسته شدن آلبوم ثبت شد، خلأ وجود یک قطعه اختصاصی در مورد صلح در آلبوم "لیتیوم" احساس شد ولی آن را صد در صد در آلبوم بعدیمان جبران خواهیم کرد.
محتوا و اسامی قطعات آلبومتان خاص هستند و مخاطب را به اندکی به فکر فرو میبرد. در مورد آلبوم "لیتیوم" و قطعات آن توضیح دهید.
صحیحی : من خودم هنرستانی بودهام اما دو عضو گروه ما در وهله اول مهندس بوده و سپس آرتیست شدهاند که آن دو عنوان "لیتیوم" را برای آلبوم برگزیدند. من این عنوان را نشنیده بودم و نمیدانستم که مفهومش چیست اما بعداً متوجه شدم که لیتیوم یک مادهای است که ضدافسردگی بوده و برای شادی استفاده میشود. این ماده در برخی از داروهایی که ما استفاده میکنیم، وجود دارد. ما علاقه داریم که عنوان آلبوممان علاوه بر شیک بودن آن، معنای خوشایندی هم داشته باشد، بنابراین "لیتیوم" به عنوان نام نخستین آلبوم ما انتخاب شد.
اعضای گروه شما هر کدام سبک و سیاق هنری خود را داشتهاند، اما قاعدتاً برای آنکه بتوانند به فضای تلفیقی آلبوم نزدیک شده و همه یکشکل شوند، زحمت زیادی را متحمل شدهاند. میخواهم بدانم که هر کدامتان چگونه توانستید شرایطتان را با سبکی که برای آلبوم در نظر گرفته بودید وفق دهید؟
صحیحی: من و امیر در خانه بیشتر موسیقی راک گوش میدهیم اما واقعاً تولید کردن موسیقی راک کار ما نیست و ما علاقه داشتیم که به تولید موسیقی فیوژن بپردازیم. معمولاً موسیقیهای فیوژنی که در کشور ما تولید میشود، بر پایه موسیقی جَز هستند ولی ما سعی کردیم یک مدل دیگر از موسیقی فیوژن را ارائه بدهیم. ما اینگونه از موسیقی که در آلبوم "لیتیوم" کار کردهایم را فقط و فقط بر پایه کار تیمی توانستهایم انجام دهیم چون مثلاً خود من فقط در زمینه موسیقی سنتی میتوانم اثری را تولید کنم. اعضای ۱۰:۱۰ هر کدام از یک دنیای جداگانه آمدهاند اما چون هدفمان برای تولید موسیقی مشخص است، هر کسی با زبان، حرفه و نوع تفکری که دارد، خودش را به هدف گروه نزدیک میکرد.
اعضای گروهتان را بر اساس شناخت قبلی انتخاب کردید یا هر کدام به نحوهای متفاوتی به گروه ۱۰:۱۰ افزوده شدند؟
حقیری: اعضای گروه ما از ابتدا این ۵، ۶ نفری که میبینید، نبودند و ما واقعاً پوست انداختیم. در ابتدا فقط من و نایان اعضای ثابت ۱۰:۱۰ بودیم و پس از آن عدهای به ما اضافه شدند که ترکمان کردند تا اینکه از دو سال پیش، اعضای ثابت گروهمان را پیدا کردیم. هنرمند وقتی وارد یک گروهی میشود، با اعضای آن گروه زندگی میکند؛ نگرش ما نسبت به گروه ۱۰:۱۰ واقعاً چنین دیدگاهی بود. من آنقدری که با اعضای گروهمان هستم، شاید در کنار اقوام درجه یک خودم نباشم. ما هفتهای یکی دو بار به در زمانهای چند ساعته در کنار یکدیگر هستیم. بنابراین به خاطر چنین رابطههایی، ابتدا اخلاقیات اعضای گروه مدنظرمان بود، سپس کیفیت نوازندگی هر کدام آنها. من از همه اعضای گروه ۱۰:۱۰ به لحاظ سنی بزرگتر هستم و به همین خاطر سعی کردهام یک جو بسیار دوستانه با همه نوازندگان ایجاد کنم تا بتوانیم سالهای سال در کنار یکدیگر کار کنیم.
معیارهای انتخابتان برای اعضای گروه چه بود؟
حقیری: معیار اول بستگی به نیاز گروه داشت، یعنی اگر گروه ما به خواننده نیاز داشت، ما اولویتمان را برای انتخاب یک فرد در آن بخش قرار میدادیم. سپس در میان کسانی که میشناختیم، ۴، ۵ نفر را انتخاب میکردیم و بر اساس معیار بعدیمان که اخلاقیات بود، برگزیده نهایی هر بخش را به گروهمان اضافه میکردیم. کار ما یک بدنه مشخصی داشت که هر کس اضافه میشد، خودش را با آن تطبیق میداد و کار را پیش میبرد. ما از ابتدا راه افتاده بودیم؛ به مانند قطاری که حرکت میکند و در میانه راه نیز مسافران دیگری را سوار میکند.
خانم صحیحی شما در ابتدای صحبتهایتان گفتید که موسیقی سنتی در متولدان دهههای ۷۰ و ۸۰ تأثیر آنچنانی نمیگذارد. دلایل عدم استقبال این قشر جامعه از موسیقی سنتی را چه میدانید؟
صحیحی : البته منظور من صد در صد این افراد نبود چون همین حالا هم من شاگردانی را دارم که موسیقی سنتی را عاشقانه دوست دارند. اما در مورد آن اکثریت باید بگویم که آنها دیگر با یک گونهای از موسیقی با انعطاف بالا مواجه نیستند. موسیقی سنتی در این سالهاست که متنوع نبوده و ما میبینیم که نوازندگان عصر جدید، همچنان همان سولوهای اساتید قدیمی را مینوازند و از آنجایی که اکثریت مردم آن نوازندگیهای قدیمی را نشنیدهاند، از آثار تکراری نوازندگان جدید تمجید میکنند. در حالی که من به عنوان یک شنونده حرفهای که از کودکی موسیقی و آواز سنتی را گوش دادهام، متوجه این تکرار میشوم و با خودم میگویم که این آثار تا چه زمانی باید به همین شکل تکرار شوند؟ ما الآن در گروه ۱۰:۱۰ ادعا نمیکنیم که موسیقی سنتی تولید میکنیم ولی لااقل در این گروه، من جوری کمانچه نواختهام که شاگرد دهه هشتادیام خوابش نمیبرد و تا پایان آن را میشنود.
در حال حاضر گروههای موسیقی تلفیقی بیش از هر زمان دیگری شناختهشده و محبوبترند. طبق آمارهای فروش موسیقی، آلبومهایی که به هر نحوی تحت عنوان موسیقی تلفیقی منتشر میشوند، فروششان در سالهای اخیر بینظیر بوده است. البته عدهای عنوان گروه تلفیقی را برای سبک کاری خودشان نمیپذیرند و معتقدند که نوع متفاوتی از موسیقی را تولید میکنند و فقط به خاطر اقتضائات، آنها را ناخواسته در زیرمجموعه موسیقی تلفیقی جایدادهاند، حالا صرفنظر از این مسائل، میخواهم بدانم که اینگونه از موسیقی چه چیزهایی در خودش میگنجاند که با چنین استقبال شگفتانگیزی روبرو شده است؟
صحیحی: اولین علتش همان نیازی است که امروزه موسیقی ما احساس میکند. مردم ما از موسیقیهای آن ور آبی خسته شده و در داخل کشور هم موسیقیهای پاپ تکراری تولید میشود، بنابراین علاقهمندان به موسیقی منتظر چنین گونههای جدیدی در موسیقی بودند. مورد بعد آن است که در ژانرهای دیگر نظیر موسیقی سنتی، هر چه شما میخوانید و مینوازید، یک عده میگویند که غلط است! انگار که شما به عنوان یک دانشآموز در مدرسهای نشسته باشید و مدام از شما بگیرند. آن عده جلوی تمام خلاقیت شما را میگیرند. این چارچوب تنگ باعث میشود که بچهها به سمت آن سبکها نروند. چنین اتفاقاتی برای خود من هم به وجود آمده چون من هم درگیر این موضوع هستم. الآن آقای کلهر ساز کمانچه را به عنوان بخشی از فرهنگ ایرانی در همه دنیا معرفی کرده است اما عدهای میخواهند که این ساز با پتانسیل را در همان سبک و سیاق قدیمیاش نگه دارند و اجازه ایجاد خلاقیت در آن را نمیدهند.
از طرفی دیگر، برخی از گروهها نمیخواهند سرنوشتشان به موسیقیهای پاپ سطحی گره بخورد. البته من نمیگویم موسیقی پاپ بد است چون در سطح جهان موسیقیهای پاپی وجود دارد که خیلی اتفاقات را تغییر داده و اضافه کردهاند اما موسیقیهای پاپ در کشور ما درست نیستند و اکثرشان آثار موسیقیهای خارجی را کپی میکنند. در صورتی که گروههای فیوژن به دنبال خلاقیت و کیفیت هستند و همچنین نمیخواهند در یک چارچوب تنگی قرار بگیرند که مانع بروز خلاقیتهای آنها میشود.
حقیری: خوبی موسیقی تلفیقی در این است که شما میتوانید آن ریشه موسیقی سنتی که شرحه شرحه بدین جا رسیده را با تنظیم خوبی که نسل امروزی علاقهمند به شنیدن آن هستند، تولید کنید و با این کار، چرخه ریشهای موسیقی سنتی را به نسلهای جوان ایرانی منتقل نمایند. اصلاً هدف اصلی موسیقی تلفیقی همین است و به خاطر همین، دلنشینتر میشود.
صحیحی: المانهایی که در موسیقی تلفیقی استفاده میشود، المانهای مدرنتری نسبت به موسیقی سنتی است. الآن همه بچهها تبلت و اسپاتیفای دارند و همه چیز جلوی دستشان است و مانند زمان ما نیست که نوار کاست هم پیدا نمیشد، بنابراین آنها همه نوع موسیقی را گوش میکنند و ارتباط هم برقرار میکنند، اینجا دیگر من نمیتوانم بگویم که همه موسیقیهای دنیا بد است و شما فقط باید موسیقی سنتی ایران را گوش دهید. خارجیها هم استایلهای موسیقی قدیمی خودشان را دارند ولی در کنار آن همه نوع موسیقی دیگر هم اجرا میشود و انتخاب را به عهده خود مخاطب میگذارند. در آنجا اگر یک نوجوان ۱۶ ساله وارد سالنی میشود و موسیقی باروک گوش میدهد، واقعاً آن جنس موسیقی را دوست دارد و به اجبار وارد سالن نشده است. بچههای امروزی به اینترنت دسترسی دارند و نسبت به بچههای نسلهای قبلی، خیلی آگاهترند و ما دیگر نمیتوانیم آنها را به بهانههای خودمان بر روی صندلی یک کنسرت بنشانیم.
در مدت کوتاهی که آلبوم "لیتیوم" وارد بازار موسیقی شده، چه بازخوردهایی از طرف عموم مردم دریافت کردهاید؟
حقیری: خدا را شکر فعلاً هر چه بازخورد از "لیتیوم" به دست ما رسیده، مثبت بوده و همه از آلبوم خوششان آمده است. من خودم در کنار گروه ۱۰:۱۰، حدود ۲۰ سال است که تدریس میکنم و اکثر هنرجویانم نوجوان هستند، میبینم که آنها خیلی آلبوم لیتیوم را دوست دارند و دائماً گوش میکنند.
آلبوم بعدیتان در چه مرحلهای قرار دارد؟
صحیحی : چارچوبهای اولیه آن درآمده و تقریباً تنظیمهای آن هم تمام شدهاند ولی برای انتشار آن یک برنامه یکی دو ساله داریم چون لازم است که لیتیوم جا بیفتد و سپس آلبوم جدید ما منتشر شود.
سبک و سیاق آلبوم جدید چگونه است؟
حقیری : این آلبوم ادامه آلبوم "لیتیوم" است.
صحیحی: اگر تولید این آلبوم جدید قبل از انتشار لیتیوم تمام شده بود، ما آن را به عنوان آلبوم اول منتشر میکردیم چون خیلی از آلبوم لیتیوم بهتر است. در این آلبوم کمبودهای لیتیوم را رفع کرده و موارد جدیدی را بدان اضافه کردهایم.
حقیری : مهمترین ویژگی آلبوم جدید هم در این است که از صفر تا صد آن را تیم ثابتشده ۱۰:۱۰ کار کردهاند. در آلبوم قبلی یکسری رد پا از اشخاصی که قبلاً به ۱۰:۱۰ آمدند و رفتند، وجود دارد.
علت جدایی اعضای قبلی گروهتان چه بود؟
صحیحی: علت آن هم خط فکری متضاد و هم مسائل مالی بود. متأسفانه امروزه علاوه بر آنکه کیفیت آثار موسیقی پاپ در کشورمان معمولاً پایین است، فرهنگ بازاری بودن و آن مدلی رفتار کردن هم وارد موزیسینهایمان شده است. مشکل عمدهای که ما با گروه قبلی داشتیم، در همین فرهنگ غلط خلاصه میشد.
حقیری : در یک کلام، بیتعهدی.
صحیحی: شما وقتی وارد گروهی میشوید، یا هستید و باید کار کنید و یا نیستید و کار نمیکنید، دیگر حد وسط ندارد. متأسفانه این فرهنگ دارد در هنرمندان ما نفوذ پیدا میکند.
حقیری : این عده حرف و عملشان با هم یکی نیست. آنها ابتدا خودشان را با ویژگیهایی توصیف میکنند که در ادامه تمام آن ویژگیها با رفتارشان نقض میشود. حرف آدمیان در گذشته سند بود ولی الآن اصلاً نمیشود به حرف اطمینان کرد.
برنامههایتان برای اجرای کنسرت آلبوم "لیتیوم" چیست؟
صحیحی : برنامهریزی کنسرت را به بعد از ماههای محرم و صفر موکول کردهایم.
حقیری : الآن کنسرت گذاشتن راحت است، شما یک سالنی را رزرو میکنید و منتظر میمانید ببینید چه اتفاقی رخ میدهد اما اجرای کنسرت در همه جای دنیا اصولی دارد که باید رعایت شود. در داخل ایران هم کسانی هستند که این اصول را رعایت میکنند ولی ما فعلاً به خاطر اینکه تهیهکنندهای نداریم و نمیتوانیم فقط روی موسیقی متمرکز شویم، کارمان برای کنسرت گذاشتن دشوار میشود.
پس دغدغهتان همان مسئله اسپانسرینگ و حمایت مالی است؟
صحیحی : بله. ما به مدیر برنامهای نیاز داریم که مسئله اسپانسرینگ و تهیهکنندگی فعالیتهای ما را بر عهده بگیرد. ابتدا میخواستیم خودمان این کار را انجام دهیم، اما دیدیم این کار از عهده ما برنمیآید چون تهیهکنندگی، تخصصی است و نیاز به رابطه، تجربه و منبع مالی دارد.
حقیری : تا اینجا هم اگر حمایتهای نشر جوان ﻧﯿﻤﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺮﮐﺰ ﭘﺨﺶ ﻭ ﻧﺸﺮ ﺟﻮﺍﻥ نبود، ما نمیتوانستیم کارمان را انجام دهیم.
برای رونمایی آلبومتان یک پرفورمنس جالبی را برگزار کرده بودید، ایده این پرفورمنس از کجا آمد؟
صحیحی: این ایده مهدی محمودخانی نوازنده بیس گروه بود. چون او تجربه حضور در تئاتر را داشته، بنابراین پرفورمنسهای ما را مینویسد و ما به کارش اعتماد میکنیم. اجرای فاصله كانونی در هفتمین رویداد از شب شنبههای حافظ هم کار مهدی بود و ما همه مینشستیم ببینیم او چه میگوید تا ما انجام بدهیم. دوست داریم همیشه در اجراهایمان یک پرفورمنس جالبی داشته باشیم و اگر پرفورمنسهای مهدی محمودخانی اجرایی باشد، حتماً آنها را اجرا خواهیم کرد. ما در این زمینه هم سعی میکنیم از نیروهای حرفهایتری استفاده کنیم تا کیفیت کارمان بالاتر برود.
افزایش تعداد گروههایی که به تولید موسیقی تلفیقی میپردازند، ممکن است مردم را نسبت به اینگونه از موسیقی نیز اشباع کند. شما برای آنکه موسیقیتان اشباع نشود، فکری کردهاید؟
صحیحی : انتخاب اشعار برای من خیلی مهم است. شعرهای ما معمولاً سخت هستند چون شعر در اینگونه از موسیقی که ما کار میکنیم، مانند فیلمنامه میماند؛ البته سبکهای دیگر بنا بر موسیقیمحور بودنشان، ممکن است چنین ویژگی را نداشته باشند. یک موسیقی خوب همراه با یک شعر استخواندار، روی ماهیت اثر خیلی تأثیر میگذارد. بنابراین با چنین انتخابهای صحیحی، آینده هنری شما تضمین خواهد شد.
حقیری : موسیقی تلفیقی خیلی تا رسیدن به اشباع، فاصله دارد.
صحیحی : موسیقی پاپ در ایران از اواسط دهه ۷۰ راه افتاد و حالا ۲۰ سال از آن روزها میگذرد که به اشباع و دلزدگی رسیده است. موسیقی تلفیقی الآن تقریباً پنج سال است که در ایران به صورت حرفهای تولید میشود و هنوز برای به اشباع رسیدن آن خیلی زود است. در واقع هنوز کمبود موسیقی خوب تلفیقی در کشورمان احساس میشود و جامعه به این زودیها از آن سیر نخواهد شد.
قطعهای را به نام "اتفاق" به مرحوم کیارستمی تقدیم کردید، میخواهم بدانم که انگیزهتان از این کار چه بود؟
صحیحی : آقای کیارستمی با فیلمهایشان بر روی تفکرات ما تأثیر بهسزایی گذاشتهاند و ما از فیلمهای ایشان که زبان سادهای داشتند، درسهای بزرگی گرفتهایم. ما قطعه "اتفاق" را پیش از مرگ آقای کیارستمی ساخته بودیم و وقتی ایشان به شکل غیرمنتظره و شوکآوری فوت شدند، تصمیم گرفتیم که اثر "اتفاق" را به روح ایشان تقدیم کنیم. قطعه "اتفاق" را خیلی دوست داشتیم چون در آرامترین لحظاتمان میتوانستیم به آن گوش دهیم، بنابراین خواستیم با این اثر دین خودمان را نسبت به آقای کیارستمی ادا کرده باشیم.
به عنوان موزیسینهای حرفهای که در زمینه موسیقی تلاش کردهاید و آثار قابلتوجهی را ارائه کردهاید، خلأهای موسیقی روز جامعه ما را در چه مواردی میبینید؟
صحیحی: همه چیز ما با ضعف روبهروست و بزرگترین مشکلمان این است که آدمهای غیر متخصص، در سمتهایی قرار میگیرند که جای آنها نیست. مثلاً عدهای کلاسهای ۱۰، ۱۲ جلسهای میکس و مستر را میگذرانند و بعد از آن با تخصص کم، موسیقیهایی را با قیمت نازل میکس و مستر میکنند و همین باعث میشود که آدمهای متخصص نتوانند کارشان را به درستی انجام دهند. این اتفاق برای خود ما هم رخ داد و ما چندان از مهندس صدایی که کار میکس و مستر را برای ما انجام داد، راضی نیستیم. پس اولین مشکل موسیقی ما این است که آدمهای غیر متخصص، جای آدمهای متخصص را در کارهای مختلف گرفتهاند.
حقیری : این اتفاقات در همه حوزهها هم رخ میدهد. مثلاً در موسیقی پاپ، عدهای پولدار هستند و میخواهند از این طریق فقط به شهرت برسند. این افراد در چهار ماه یک آلبوم جمعآوری کرده و منتشر میکنند در حالی که اصلاً اینکاره نیستند و برای دیده شدن هم به بزنوبکوب و ترانههای بیمحتوا پناه میبرند.
صحیحی : خوانندگان ما ابتدا باید به کلاس سلفژ بروند و بعد که حرفهای شدند، بیایند و بخوانند، نه آنکه بدون هیچ پیشزمینهای همراه با تیون، موسیقی تولید کنند. کسی که حتی نمیتواند کوک و تمیز بخواند، چرا باید خواننده شود؟ این دقیقاً همان نکتهای است که پیشتر گفتم، یعنی یک غیرمتخصص در جایگاه شخص متخصص قرار میگیرد.
من با موسیقیهایم باعث میشوم که شما خوشحال و یا ناراحت شوید، اما بعضی وقتها هم موسیقیهایی تولید میکنم که علاقه دارم شما به آن فکر کنید و برای درکش به جستجو بپردازید اما متأسفانه این مسئله اندیشیدن از موسیقی ما خارج شده است. موسیقی بعضی وقتها به دنبال نشان دادن زیباییها نیست، بلکه هدفهای دیگری دارد که برای درک آن باید فکر کرد. موسیقی متفکرانه در ایران به خیلی سالها پیش و برخی از آثار ویژه برمیگردد و ما امروز به ندرت شاهد تولید چنین موسیقیهایی هستیم. سنتیکارهای ما برای آنکه موسیقی متفکرانه تولید کنند، دستشان بازتر است چون اصلاً خصلت آن موسیقی، همین است اما آنها هم به دنبال چنین آثاری نمیروند.
سازهای تخصصی شما چه سازهایی هستند؟
صحیحی: سازهای اصلی من کمانچه و قیچک هستند که از بچگی آنها را دوست داشته و بعدها در هنرستان هر دویشان را آموزش دیدم.
حقیری: ساز اصلی من دف است منتها الآن بنا بر اقتضائات گروه، در اجراها درامز مینوازم و گاهی تنظیمات الکترونیک را هم انجام میدهم.
معمولاً برای موفقیت یک گروه موسیقی، تسلط خواننده به اجرا خیلی مهم است و مخاطبان هم خواننده یک گروه را بیش از سایر اعضای آن میشناسند. شما برای انتخاب خواننده گروهتان چه معیارهایی را در نظر گرفته بودید که در نهایت به سجاد عربزاده رسیدید؟
صحیحی : معیار اول ما، خوب و اصولی خواندن بود. در آن زمانی که ما دنبال خواننده میگشتیم، از همکاران و آشنایانمان خواستیم که اگر کسی را میشناسند به ما معرفی کنند، در نتیجه روزانه حدود ۷،۸ نفر برای تست صدا به خانه ما میآمدند. ما به هر کدام آنها میگفتیم که یک چیزی بخوانید. همین جمله باعث میشد تا تفکر هر کدامشان را بفهمیم چون اگر شخصی یک اثر بیمحتوا را میخواند، میدانستیم که او به درد ما نمیخورد چون تفکرش به ما نزدیک نیست.
حقیری: هیچکدام از کسانی که تست میدادند، خودشان نبودند؛ آنها دو حالت داشتند: یا سالار عقیلی بودند و یا شادمهر عقیلی.
صحیحی : اما روزی که سجاد عربزاده برای تست صدا به خانه ما آمد، یک قطعه پاپ خارجی خواند که ما حیرتزده شدیم.
حقیری: سجاد عربزاده علاوهبر صدای خوبی که دارد، یک انسان با اخلاق و ریشهدار است. من تا آن زمان هیچ جوان دهه ۷۰ را ندیده بودم که آنقدر ریشهدار باشد.
صحیحی : او از زمانی که به گروه ما اضافه شده، اخلاقیاتش هیچ تکان نخورده است چون معمولاً خوانندگان پس از مدتی با اعضای گروهشان دچار اختلاف میشوند اما سجاد عربزاده هنوز هم مانند روز اول، متعهد و باانرژی کار میکند. در همان روز تست، سجاد به من گفت که شما میخواهید چه کار انجام دهید؟ من گفتم که من علاقه دارم یک گروه موسیقی داشته باشم و به فعالیت حرفهای بپردازیم. بهیکباره چشمان او یک برق عجیبی زد و گفت که باورتان میشود من از دوران اول دبیرستان دوستانم را به کلاس میفرستادم تا در زمانی که تکامل یافتند، گروه موسیقی تشکیل دهم؟ این نشان میدهد که خود سجاد عربزاده هم کار گروهی را به فعالیت انفرادی ترجیح میدهد.
معمولاً مرسوم است که خوانندگان به واسطه کار قوی گروهی به محبوبیت میرسند و مدتی بعد از گروه خارج شده و آثارشان را به صورت انفرادی منتشر میکنند. شما امیدوار هستید که چنین اتفاقی در مورد سجاد عربزاده رخ ندهد؟
حقیری : این به ریشه آن خوانندگان برمیگردد که سجاد واقعاً آدم ریشهداری است.
صحیحی : شاید این اتفاق در مورد سجاد هم رخ دهد ولی به هر حال ما تا این لحظه خیلی روابط خوبی داشتهایم. من ترجیح میدهم به این اتفاقات احتمالی آینده فکر نکنم و کارم را در لحظه انجام دهم.
و صحبتهای پایانی...
حقیری: در کشورمان ارگانها و کارخانهها، برای آنکه مالیات کمتری بپردازند، از تیمهای ورزشی حمایت میکنند و همین اتفاق باعث موفقتر شدن آن تیمها میشود. من میگویم ایکاش چنین قانونی در مورد موسیقی هم وجود داشته باشد و صنعت دست هنرمندان مملکت را بگیرد تا آنها با حمایتهایشان از عرصه موسیقی، باعث شوند که ما فقط روی کار تولید موسیقی متمرکز شویم و دغدغه درآمد و پر کردن سالنها را نداشته باشیم، آنوقت خواهید دید که چقدر استعداد در کشورمان وجود دارد.
ارسال نظر