پشت صحنه ميلياردرهای تلویزیون
سريال«ميلياردر» با نام قبلي «شرکت» (که به نظرم متناسبتر بود) يکي از سريالهاي پر مخاطب اين روزهاي تلويزيون کم مخاطب ماست. کاري که بخش اول آن به پايان رسيده و بايد منتظر بخش دوم آن باشيم. ميلياردر يک کار اجتماعي با درون مايه اي طنز است.
کاري که بخش اول آن به پايان رسيده و بايد منتظر بخش دوم آن باشيم. ميلياردر بيشتر يک کار اجتماعي با درون مايه اي طنز است که در آن شخصيتهاي«استيل ليزه»(درشت شده) وجود ندارد . آدمها همه معمولي هستند و از همه مهمتر هيچ کارآکتري «بد» نيست. چيزي که اين روزها در شخصيتپردازي پرسوناژهاي تلويزيوني بسيار واجب به نظر ميرسد و ميتواند موردي براي آشتي بينندهاي که از بياعتمادي و خشونت حتي در کارهاي طنز خسته شده است باشد.
ويژگي ديگر سريال ميلياردر در اين است که به کارهاي کمدي روز دنيا نزديک است. شگردي که «برادران قاسمخاني» هم در اين زمينه بيکار نبودند چرا که کمدي اين روزهاي تلويزيون در کشورهاي پيشرفته تا حدود زيادي از طنز موقعيت و لحظههاي«بزن، بکوب» به طنز کلامي نزديکتر شده و لزوما همه سکانسها نميبايست مملو از لحظات خندهدار باشد وبه همين دليل اگر مخاطب يک سريال کمدي خارجي مثل کارهائي «آلک بالدوين»،را با زبان اصلي ببيند و به آن اشراف نداشته باشد، با آن ارتباط نميگيرد وبه نظرش کاري خسته کننده و بيمزه ميآيد.
نکته ديگر در ميلياردراين است که بعد از مدتها ما با ويژگيهايي نظير طراحي صحنه خوب، دکور و طراحي لباس آشتي کردهايم و لزومي نداشته که بازيگران، لباسهاي خودشان را زير بغل بزنند و سر صحنه بياورند!! چيزي که اين روزها متاسفانه رواج پيدا کرده است!
نگاهي به اين موارد در کنار انتخاب عوامل مطرح اين پروژه ثابت ميکند که اين مجموعه از دست و دل بازي مديران و تهيهکنندگان هم بيبهره نبوده که اين نيز نکته مثبتي است تا اگر کاري ارزش سرمايه گذاري داشته باشد چرا نبايد شرايط بهرهمندي از شرايط خوب را داشته باشد تا مخاطب را وادار کند که در مديوم ملي خود دنبال سرگرم شدن بگردد.
«عليرضا اميني»کارگردان «ميلياردر» از جمله کارگردانهايي است که نميتوان با ديدن يکي از کارهاي او،فيلم بعديش را حدس زد. به بياني ديگر، جزو فيلمسازاني نيست که پاي کارش «امضا» بگذارد و به همين دليل ما هميشه کنجکاو هستيم تا انتخاب جديد او را ببينيم .
«استشهادي براي خدا»فيلمي تحسين شده با بازي فوقالعاده «محسن تنابنده» عليرضا اميني کيلومترها از «هفت دقيقه تا پائيز» فاصله دارد و نميتوان باور کرد که کارگردان تله فيلم خوب اما بسيار تراژيک «تلخون» با بازي فوقالعاده «گلچهره سجاديه» هماني باشد که سريال طنز اين روزها يعني «ميلياردر» که بهانه اين مبحث ما هم هست را ساخته است .او حتي در ژانر مهجور مانده تلويزيون يعني (پليسي - اکشن) که در سالهاي اخير معمولا شاهد کارهاي آبکي بودهايم، سريال «سقوط آزاد» با بازي «حامد بهداد» و «پوريا پورسرخ» را دارد که آن هم کار متفاوتي بود .
اما ويژگياي که در همه کارهاي تلخ و شيرين او مشترکند اين است که نوع کارگردانيش به گونه ايست که بازيگر احساس آرامش و امنيت ميکند و فرصت دارد تا توانائي اش را خيلي باورپذير عرضه کند.
زاميار سعدونديان نويسنده فيلمنامه
زامياد سعدونديان از نويسندگاني است که استعداد زيادي دارد و البته فقط در «مسير انحرافي» بود که کمياز مسير منحرف شد. البته شايد فيلمنامه اش را موقع ساخت از مسير منحرف کردند. او در حال حاضر، سريال پر مخاطب ديگري در ژانر متفاوت ملودرام را هم روي آنتن شبکه تهران دارد . سريالي با عنوان«دختران حوا».
سعدونديان در مورد سريال«ميلياردر»ميگويد:
من از نيمههاي توليد براي نگارش سريال به پروژه پيوستم. ميلياردر در نسخه اول صرفا يک درام اجتماعي است، اما در بازنويسي فيلمنامه، موارد متعددي به آن اضافه شد. طي صحبتها و همفکري با تهيهکننده آقاي رامين عباسيزاده و کارگردان عليرضا اميني، قرار شد در بازنويسي، ژانرهاي مختلفي براي سريال در نظر گرفته شود.
چيزي که در سريالهاي روز دنيا نيز امروز اعمال ميشود، همين تلفيق و ترکيب چندگونه و ژانر در کنار يکديگر است. نکتهاي که ميتوان با منظور کردن آن در يک برنامه نمايشي، سلايق عمدهاي را متوجه مضمون کرد و خيلي از مردم را با پرسوناژ و خط سير قصه همراه کرد. ميلياردر چنين خط مشياي را در نظر گرفته که شايد خيلي از آثار ديگر روي آن تمرکز نداشتهاند. البته نميخواهم يک نسخه کلي ارائه کنم، اما توفيق سريالهاي مطرح و پربيننده دنيا نشان داده، ما بايد در برخي قصهها و فيلمنامههاي خودمان تجديدنظر کنيم.
تلويزيون امروز تلاش مشهودي در ارتقاي سطح توقع و سليقه مردم در پيش گرفته و براي مديران اهميت دارد که توليداتشان مورد اقبال قشر وسيعي از مخاطبان قرار گيرد. خوشبختانه همين روال، برنامه سازان را نيز تشويق و ناگزير ميکند تا در راستاي فرهنگسازي و ايجاد جذابيت حرکت کنند نه رفع تکليف. چنين انگيزهاي قطعا روي آنتن قابل مشاهده است و عيار توليدات را از حيث کيفي بالا ميبرد. ميلياردر هم با همين نگاه ساخته شده و نتايجي که از دل آن به دست آمده، در هرچه بهتر شدن فصل دوم موثر خواهد بود.
ميلياردر در لحظات رويارويي سعيد فرجام با دامادش ياولي، وجوه معمايي عيانتري پيدا ميکند. وقتي قصه به سمت بهادر و نامزدش ميرود، روابط عاشقانه و رمانتيک برقصه حاکم ميشود. نوع رابطه فرجام و فرزندانش نيز خود حکايت ديگري دارد که برمفاهيم خانوادگي تاکيد ميکند و... در چنين قصهاي با اين حجم از کاراکتر، مناسبات و فضاها، دست نويسنده براي موقعيت سازي، دست بازيگران براي مانور روي نقش و دست کارگردان براي طراحي ميزانسن و دکوپاژ خلاقانهتر باز ميشود. شما ببينيد در فضاي متنوع چنين شرکتي، چه قصههايي که مجال بروز و شکلگيري نمييابند و چه روابطي که خلق و ظاهر نميشود. ميلياردر نمادي از خيلي از جوامع ميتواند باشد تا براي مخاطب واقعي جلوه کند.
رامين راستاد بازيگر نقش خسرو
اوج درخشش رامين راستاد در سريال«زير تيغ» بود که توجه فيلمسازان، منتقدين و مخاطبان را به خود جلب کرد .و بعدها هم در کارآکترهادي نظير آن ظاهر شد . گرچه رامين راستاد قبلا هم در يک تله فيلم نقش کمدي را تجربه کرده بود اما سريال «ميلياردر» فر صت خوبي است تا خودش را در کارآکترهاي اين چنيني محک بزند که خوشبختانه حضورش در نقش «خسرو» مورد اقبال هم قرار گرفته است. نقطه ضعف رامين راستاد بيحوصلگياش در حرف زدن است که حتما بايد براي ماندگاري اين صفت را از هنرمندي اش پاک کند جرا که سزاوار ماندن است.
او نيز در مورد حضورش در مجموعه ميلياردر ميگويد:
بازي در سريال ميلياردر حاوي لحظههاي شيرين و خوبي براي من بود که از آن به عنوان بازيهاي پينگ پونگي و متقابل ياد ميکنم. يعني من بازيگر خود را مواجه و درگير با فضايي ميبينم که در من شوق و رغبت ايجاد ميکند تا با جان و دل بازي کنم و شخصيت را ضمن آنکه براي خودم شکل گرفته، براي بيننده نيز قابل باور کنم.فضاي شيرين سريال و خلق لحظههاي کمياب نيز تا حدود زيادي روي دوش اين کاراکتر قرار گرفته و نقش مکمل لحظههاي کمدي را دارد. از سويي هدايت کارگردان و ظرفيت متن نيز به من کمک کرد تا هرچه بهتر ايفاي نقش کنم. اميدوارم در فصل دوم سريال فرصت بيشتري داشته باشم تا بتوانم نقش را بهتر پرورش دهم و در فيلمنامه نيز مطمئنم به اين نکته توجه ويژهاي خواهد شد.
سحر زکريا بازيگر نقش آذر
سحر زکريا را در کارآکتري جدي،با سريال «در پناه تو» شناختيم و بعد از آن او را به عنوان يک بازيگر زن در مجموعههاي طنز و در صدر آنها «پاورچين» باور کرديم . کم کم او به يک تيپ بدل شد . چيزي که اين روزها نياز دارد تا از آن فاصله بگيرد و البته کار سختي است . چرا که هم بايد روي ميميک چهره و هم لحن کلامش بسيار کار کند. سريال ميلياردر موقعيت خوبي براي اوبود که قدمهاي اول را برداشت.
سحر زکريا در اين باره ميگويد:
شايد خيليها انتظار دارند با توجه به درونمايه طنز اجتماعي سريال ميلياردر و همچنين سابقه حضور پررنگ من در آثار طنز سالهاي اخير، اينجا هم در لحظات کمدي به طور جدي شرکت داشته باشم. اما واقعيت آن است که کاراکتر آذر چند بعدي است و آنچه در قصه مدنظر بوده نيز همين ماهيت را دارد. او در محل کارزني جدي و قاطع است، در برخورد با همسرش تا حد زيادي احساساتي عمل ميکند و حتي مظلوم به نظر ميرسد و در مقابل پدر و مادرش هم رفتار ديگري دارد. به نظرم همين مساله از جمله ويژگيهاي مثبت اين نقش است که ابعاد مختلف او را در عين قابل باور بودن به نمايش ميگذارد.
ضمن اينکه من در سريال ميلياردر در کنار يک گروه، بازيگري متنوع و متفاوت بودم که شباهتي به طنزهاي هر شبي و يا بداههگوييهاي آنان ندارد. از سويي جدا از اتفاقي که جلوي دوربين افتاد و مورد پسند مردم واقع شد، اين سريال گروه پشت صحنه خوبي هم داشت که موجب ميشد صميميت ميان آنان به جلوي دوربين نيز منتقل شود و شاهد بازيهاي خوبي باشيم. به خصوص که اينجا مثل برخي از آثار طنز من بازيگر را صرفا با کليشههاي قبلي نسنجيدند و اجازه دادند که وجوه اجتماعي و خانوادگي نقش آذر هر چه بيشتر و بهتر عيان شود که جاي خوشحالي دارد.
افراد بسياري هستند که مانند شخصيت آذر در زندگي اجتماعي خود کاملا موفق عمل ميکنند اما در بحث مسائل خانوادگي کاستيهاي آشکاري دارند و به نظرم اين جزو نکات مثبت در شخصيتپردازي آذر بود. راهنماييهاي کارگردان آقاي عليرضا اميني هم کمک زيادي براي بهتر در آمدن نقش ايفا ميکرد.
سامان گوران بازيگر نقش بهادر
سامان گوران بازيگري بود که در اين سريال مرا شگفتزده کرد . چرا که به شخصه فکر ميکردم که او يک کمدين صحنهاي است که قرار است در آينده نقش«ماهي صفت» را در جشنها بازي کند. اما در اين سريال نشان داد که بازيگر قابلي است و بهادر شخصيت ساده اما پيچيده اي بود که او از عهده باورپذيري آن برآمده است.
سامان گوران در اين باره چنين نظري دارد:
ميلياردر قطعا يک تحول جدي و تغيير قابل ملاحظه در کارنامه بازيگري و آيندهکاري من ايجاد خواهد کرد. فکر ميکنم پس از پيش زمينه و ذهنيتي که خيلي از بينندگان از بازي من در آيتمهاي خنده بازار سراغ دارند، حالا با حضور در مجموعهاي در حد و اندازه ميلياردر، ابعاد تازه و وجوه تازهاي از سامان گوران در مقام يک بازيگر به مخاطبان و برنامهسازان شناسانده ميشود.
ضمن آن که وظيفه مرا هم از اين به بعد سنگينتر ميکند چرا که استقبال مردم از اين سريال نشان داد اجزاي آن به خوبي و متناسب با يکديگر چيده شدهاند. پيشنهاد بازي در اين سريال از سوي آقاي محمدرضا شريفينيا مطرح شد و براساس سابقه خوبي که از ايشان ميشناختم، بلافاصله پذيرفتم. امروز هم که کار پخش شده، از نتيجه آن خوشحالم. يکي از ويژگيهاي اصلي نقش بهادر آن بود که برخلاف چهرهاي که از من در ذهن مردم وجود دارد، اينجا بيشتر بار درام روي دوش من بود. در واقع کسي انتظار نداشت که من اينجا مردم را بخندانم و يا حتي در موقعيتهاي طنز شرکت داشته باشم.
بهادر کاراکتري است که ارزشهاي اجتماعي و اخلاقي براي او در اولويت قرار دارد. او اينجا کارکردي مثبت گرايانه دارد و اگر شوخي و خندهاي هم در جريان قصه شکل ميگيرد، بهادر از دور نظارهگر آن ميشود و يا عملي داشته که عکسالعمل آن بايد خنديدن يا شوخي کردن شخصيتهاي ديگر باشد. بهادر ضمن اينکه در ايجاد چنين فضاهايي شرکت دارد، خودش از دور شاهد شوخيها و خندههاست و اتفاقا رفتاري جدي و حتي اغلب خشک دارد رفتاري که شايد ديگران و يا نزديکان او را نيز دلزده کند، اما در اصل راه را براي تصحيح روابط غلط حاکم بر شرکت و آدمهايي که سالهاست در آن عادت به سوء استفاده کردهاند، هموار ميکند.
بهادر نيز شايد در نگاه اول کاراکتري انساني و آرماني به نظر برسد، اما چندان هم دور از دسترس نيست. حضور چنين شخصيتي در شرکت سعيد فرجام، فينفسه منجر به خلق موقعيتهاي متفاوتي ميشود و بستر اصلي ميلياردر نيز همين لحظات است. چرا که در جوانب اين کاراکترها، چهرههاي متفاوتي ارائه ميشود و جنبههاي پنهان آدمها، نقشهها و دسيسههايشان آشکار ميشود. اميدوارم فصل دوم اين سريال هم مثل فصل اول آن به خوبي توليد شود و مردم از آن استقبال کنند. چون به هر حال هر برنامهاي براي مردم ساخته ميشود و اگر قرار باشد برنامهاي ديده نشود، فايدهاي نخواهد داشت و پيامهاي احتمالي آن نيز ديده نميشود.
زهير ياري بازيگر نقش بهمن فرجام
در سريال ميلياردر هيچ کس را با انگيزه تر از زهير ياري نميبينم . او با تمام وجود بازي ميکند و با تمام وجود ميخواهد ثابت کند که تنها بازيگر نقشهاي تاريخي و مذهبي نيست ودر نقش بهمن بسيار در اين زمينه موفق بوده است. زهير ياري ديگر در ذهن مخاطب سينما و تلويزيون (در تئاتر قبلا از تواناييش دفاع کرده)فقط«بنيامين» سريال«يوسف پيامبر» و يا شخصيتهاي «تبريز در مه» و «سرگشته» نيست.
زهير ياري هم حرفهائي دارد که ميخوانيم:
خوشبختانه علاقه من به تئاتر بعد از سالها نتيجه بخش بوده و زماني که عليرضا اميني براي تماشاي نمايش «عشق من به حامد بهداد» آمد، بازي من در کنار افشينهاشمي به يادش مانده بود. همين مساله موجب شد تا براي ساخت ميلياردر از من دعوت به همکاري کند. از ميان بازيگران اين سريال با عليرضا کمالي دوستي ۱۰ ساله دارم و بقيه دوستان را نيز کما بيش ميشناختم البته با نيما شاهرخ شاهي که بيشتر بازيام با او بود، دوستي نداشتم ولي سر اين پروژه رابطه خوبي با يکديگر داشتيم که به نظرم در جلوي دوربين حس آن کاملا مشخص است.
از سويي من به دليل تجربه تئاتر «عشق من به حامد بهداد» حالا با حال و هواي آثار کمدي انس گرفتهام و با آن آشنا هستم. اين تجربه در سريال ميلياردر کاملا به کارم آمد و شناختي که از ذائقه مخاطبان به دست آوردم، در سريال از آن استفاده کردم و دوست دارم در فصل دوم هم با توجه به پيشنهادپذيري عليرضا اميني از اين تجربه کمال بهره را ببرم. ميلياردر لحظات کمدي دلنشيني داشت که بازي من هم در سايه آنها مورد پسند واقع شد و به نظرم ميتواند فصلي تازه را در کارنامه بازيگري من رقم بزند. از گروه توليد رضايت کامل دارم و يکي از بهترين پروژههايي بود که با آنان همکاري کردم. اميدوارم فصل دوم نيز با استقبال مردم مواجه شود.
رامين عباسزاده تهيهکننده سريال ميلياردر
رامين عباسزاده تهيهکننده جسوري است که با نگاهي به کارهاي او ميتوان فهميد که از ريسک کردن هراسي ندارد و هميشه به دنبال سوژههاي بکر ميگردد. سريال متفاوت «او يک فرشته بود» و يا «شمسالعماره» نمونهاي از اين نوع نگاه او محسوب ميشود.
او نيز از سريال ميلياردر ميگويد:
اصولا به تجربهگرايي و گريز زدن به دنياها و ژانرهاي جديد علاقه و دلبستگي خاص دارم؛ چرا که چنين روندي قطعا ضمن آنکه از بروز تکرار و فضاهاي بارها ديده شده جلوگيري ميکند، مردم ما هم در مواجهه با آثار نمايشي نشان دادهاند که مخاطبان هوشمندي هستند و به واسطه دسترسي به منابع مختلف تصويري و رشد روزافزون شبکههاي رسانه ملي، سليقه بصري آنان تکامل و افزايش محسوسي يافته است. طيفهاي گستردهاي از مردم امروز امکان انتخاب دارند و همين گزينش، سنگ محک دقيقي براي ارزيابي و عيارسنجي آثار توليدي در اغلب عرصههاي هنري است.
ما تمام تلاشمان در ميلياردر از همان ظرفيتهاي طراحيصحنه و لباس گرفته تا بخشهاي عمده و تاثيرگذاري چون سناريو و انتخاب گروه بازيگري بر اين محور قرار گرفت که ابتدا توجه بيننده را به خود جلب کنيم و در خلال قصه و کاراکترهايي که به مرور براي مردم مهم و جذاب شدهاند، مفاهيم انساني و اخلاقي را مطرح کنيم. در واقع عنصر درام و نمايش بدل به ابزاري ميشود که بيننده با خود چالش داشته باشد و در جريان بازنگري آگاهانه بر کاراکترها و پرسوناژهاي قصه ميلياردر، خود را بسنجد و روابط اجتماعي را مورد قضاوت قرار دهد.
اين بينش در ساخت هر برنامهاي، به ويژه آثار نمايشي شاخصههايي در اثر ايجاد ميکند که فرامتن عمل کند. فرامتن به اين معنا که در حوزه چهل يا چهل و پنج دقيقه روي آنتن محدود نماند و گستره وسيعي از افکار و عقايد مردم را تحت تاثير خود قرار دهد. همين خصوصيت به ماندگاري اثر هنري کمک شاياني ميکند. بيننده زماني که با «بهادر سير» در مقام يک کنشکر ساده، اما در عين حال متعهد مواجه ميشود و مردم او را به عنوان انساني مثبت ميپذيرند، اعمال او برايشان مهم جلوه ميکند و تلقي ويژهاي نسبت به سرنوشت او پيدا ميکنند.
اين نقطه عطف در قصه سريال، حاوي تعليقهاي روايي و شخصيتي فينفسه جذابي ميشود که در تلفيق با کاراکترهاي اصلي ديگر با رفتارهاي نمايشي مخصوص به هر يک پرورانده ميشود و بار حسي مخاطب را مضاعف ميکند. ضمن اينکه چاشني شيرين طنز در سريال نيز در حکم هواي تازهاي عمل ميکند که مکمل بحث و مضمون اجتماعي روايت ميشود. در حالي مجال اين گزارش به پايان ميرسد که هنوز حرفهاي بيش از نيمي از ستارگان ميلياردر که در آن به خوبي درخشيده اند را نشنيديم و جاي خالي بزرگترها نيز حس ميشود که اميدواريم اين اتفاق در زمان روي آنتن رفتن بخش دوم اين سريال محقق شود.
نظر کاربران
سریال میلیادر به عنوان یه سرگرمی شبانه وطنز جالب بود .سریال دختران حوای آقای امینی هم خیلی خوب وجالب بود اما تو قسمت آخرش مثل همیشه خراب کردن!خیلی خیلی سرسری وهول هولکی جمع بندی کردن وفیلمو به پایان رسوندن وبعضی چیزا(مثل نگفتن واقعیت از طرف دکتر به بقیه)هم بلاتکلیف موند!!
این که جلو صحنه هست پشت صحنه باید همه بد حجاب باشن با ی سه خر آرایش