کار فکری جورجو آگامبن را نه به لحاظ موضوعی و نه به لحاظ محتوایی، نمیتوان در مسیری مستقیم و از دیدگاه تقویمی رو به جلو تفصیل کرد؛ بلکه تلاشهای وی در مجموع درگیری چندوجهی و موشکافانهای را با مسائل مورد توجه فلسفه در پیچیدهترین سطح خود نشان میدهد.
روزنامه آرمان - کاوه رضایی*: کار فکری جورجو آگامبن را نه به لحاظ موضوعی و نه به لحاظ محتوایی، نمیتوان در مسیری مستقیم و از دیدگاه تقویمی رو به جلو تفصیل کرد؛ بلکه تلاشهای وی در مجموع درگیری چندوجهی و موشکافانهای را با مسائل مورد توجه فلسفه در پیچیدهترین سطح خود نشان میدهد. دایره غریب و وسیع آثار وی از فلسفههایدگر و هگل که به نوعی تاثیرگذارترین اندیشمندان بر کار او هستند آغاز میشود و به لحاظ موضوعی تا آنسوی مرزهای زیباییشناسی، معرفتشناسی، الهیات، سیاست، حقوق، زبانشناسی، ادبیات، تاریخ و غیره پیش میرود.
کتاب اول: «جورجو آگامبن» به روایت الکس ماری
آثار آگامبن تصویری تمامنما از عناوین و موضوعات عمدهای است که به نحوی در فلسفه قارهای به همه آنها پرداخته شده است. افزون بر این تکثر موضوعی، ویژگی دیگر آثار وی درهمآمیختگی است و از همینرو جای تعحب نیست که در میانه بحثی از ادبیات به تاریخ سیاسی رُم اشاره کند یا در بحثی سیاسی راجع به یازده سپتامبر از «فاوست» گوته شاهد بیاورد. اندیشه وی از طیف وسیعی از شخصیتها، از افلاطون و پولس قدیس گرفته تا هگل و کافکا و بنیامین و فوکو ملهم است و در آثارش ما را به فهمی منحصربهفرد از آثار ایشان رهنمون میشود. به اعتقاد خود او، «فلسفه هیچ خاصبودگی و قلمرو مقتضیای ندارد، فلسفه درون ادبیات، هنر، علم، الهیات یا هر چیز دیگر است، فلسفه عنصری است با قابلیت تکوین.
به یک معنا فلسفه در هر قلمرویی پراکنده است. فلسفه همواره سرگردان است و باید از نو جمعآوری شود.» بهزعم الکس ماری در کتاب «جورجو آگامبن» (ترجمه فرهاد اکبرزاده، نشر دیبایه) که درواقع مجلدی از مجموعه اندیشمندان انتقادی انتشارات راتلج است، کار فلسفی او همواره در خدمت قسمی غیرفعالسازی آپاراتوسهای قدرت و نیز زبانی که آنها به خدمت میگیرند است. به این منظور که شرایط تدارک یک فلسفه «آینده» را برای یک «اجتماع آینده» مورد اندیشه قرار دهد. البته آگامبن برای اتخاذ این روش، هیچ پراکسیس ستیزهجویانهای را خارج از عرف جهان معاصر اختیار نمیکند، بلکه به واسطه زبان و اقدام به بازنمایی تناقضات درونی امر حاضر وضع فعلی را در هم میریزد.
جایگاه منفیت
نخستین فصل «جورجو آگامبن»، حول رابطه نااندیشیده میان مرگ و زبان و ارتباط میان مقولات اساسی زبان همچون آوا و الفاظ و اشارتگری با هستیشناسی و اندیشه میگردد. آگامبن نشان میدهد که متافیزیک، خود، ضرورتا یک خلأ یا جایگاه منفیت خلق میکند که بر مبنای آن خوانشی از جهان به وجود میآید. انسان بر اثر دو وجه مشخصه زبان و مرگ در همین منفیت با جهان ارتباط برقرار میکند. برای آگامبن همه مصادیق این ارتباط در متافیزیک، از جمله نقد متافیزیک به مثابه طریقی در روایتکردن این ارتباط، مستلزم ایجاد همان فضای منفی برای «استقرار روایت» است.
در لفظ هگلی «این» که توسط آگامبن آغازگاه جستجوی امر منفی در پدیدارشناسی روح تلقی میشود و نیز در اصطلاحهایدگری «آنجا» (Da) که بنا به تفسیر جالب وی همان چیزی است که انسان (Dasein) را از هستی (Sein) دور میکند، هر دو، آشکار میشود که انسان مُقام منفیت است. اینجا برای زبان ضروری است که آنچه که بازگفتنی نیست را به واسطه قراردادنش در گفتار و به چنگآوردنش در این منفیت پاس دارد. ضمیر اشاره «این» مادام که در قالب دستوری خودش به چیزی اشاره کند از معنا خالی است، میتوان تصور کرد که «این کتاب» به چه چیز اشاره یا ارجاع دارد، اما لفظ «این» به تنهایی، تنها «خواستی» برای املا و پُرشدن است، این خود به یک خلأ اشاره دارد و از همینرو است که برای کار آگامبن در تبیین جایگاه منفیت اهمیت پیدا میکند.
سوژه-بودن و ویرانی تجربه
کودکی که در فصل دوم کتاب «جورجو آگامبن» مورد توجه است، معرف پروژه فکری آگامبن برای بررسی مساله فلسفه زبان است که در نهایت با روش دیرینهشناسانه آگامبن راه به فلسفه تاریخ میبرد. این روش که عمدتا بر اساس واژهشناسی تاریخی عمل میکند با تلاشهای پدیدارشناسانه و هستیشناسانههایدگر بیشباهت نیست، که برای دریافت مفاهیم گوناگون دست به تفسیرهای بنیادین فیلولوژیک میزند. بنا به دیدگاه آگامبن تجربه در دوران مدرن درواقع تجربه نیست. در کتاب «کودکی و تاریخ» آگامبن ما را به مواجههای جدید با این مفهوم فرا میخواند؛ مواجههای که از سویی قسمی پدیدارشناسی امر زبان است و از دیگرسو خود وی آن را «ویرانی تجربه» عنوان میدهد. اصلا سوژه-بودن مدرن مستلزم همین ویرانی تجربه است. آنچه واسطه درگیری راستین ما با جهان (یا تجربه راستین) میشود زبان است. «ویرانی تجربه نتیجه عدم درک این مساله است که ذات تجربه، آگاهی نیست، بلکه زبان است». شرح آگامبن بر مفهوم کودکی و بیزبانی (Infancy) در کتاب «کودکی و تاریخ» و نیز گزارش الکس ماری از این رابطه، به خودی خود، موجز، جذاب، ظریف و البته فشرده است.
بالقوگی و اجتماع آینده
ستیز آگامبن با روابط دیالکتیکی و دوگانهها در تلاش او برای شرح و بهکاربستن مفهوم بیاثرکردن یا ناکارآمدی قابل یافتن است. ماری برای شرح اصطلاحات ناکارآمدی، بالقوگی و اجتماع آینده با ارائه شرحی از دیالکتیک هگل و اقدام به طرح بحثهایی درباره تاریخ از نگاه بنیامین اقدام به جستجو و معرفی رابطه اندیشه آگامبن با این سنت فلسفی و شرح زمینههای تاریخی فهم این اصطلاحات میکند. با توجه به مفهوم بالقوگی، آگامبن به توجیه زمانمندبودن «موجود توانمند به انجام چیزی» پی میبرد. به شکلی ظریف «نابالقوگی» ناکارآمدی استعداد انسان است و همین نابالقوگی است که مشخصه و وجه تمایز انسان از دیگر حیوانات است که تنها میتوانند بالقوگی خود را زندگی کنند. انسان که بالقوگی زبان را در اختیار دارد، نابالقوگی آن را نیز از آن خود دارد و ممکن است که خواستش بر عدم استفاده از آن یا استفاده غیرارتباطی آن قرار گیرد. از آنجا که بالقوگی و نابالقوگی آدمی هر دو در واقعیت منشا دارند، نه جامعه و نه طبیعت انسان ثابت و پایدار باقی نمیمانند.
اینچنین نیست که اصطلاح اجتماع آینده خبر از جامعهای در آینده بدهد که اکنون در حال نزدیکشدن است، بلکه این مفهوم ناظر بر اجتماعی در زمان حال است که به طور بالقوه ظرفیتی دارد که هنوز فراچنگ نیامده و به قول آگامبن مفروضناپذیر است، یعنی ویژگیهای انضمامی و معین اوتوپیک ندارد و خود از درون تناقضات و مسائل زمان ما بیرون میآید. الکس ماری از زبان آگامبن اشاره میکند که «بالقوگی در قلب اجتماع آینده» است، شکلی از ناهویت که به زعم او میتواند از درون ناسازههای امر معاصر بیرون آید. در کتاب «جورجو آگامبن»، الکس ماری فصلی نیز در شرح اهمیت تمایز شناختهشده زیست سیاسی و زیست بیولوژیک و معرفی مفهوم حیات برهنه کار شده است. به زعم آگامبن سنت سیاسی غربی حیات را به دو مقوله zoe یعنی حیات زیستشناسانه و bios یا حیات سیاسی تقسیم کرده است.
هنر و ادبیات
کتاب الکس ماری در واپسین فصلهای خود به سینما، هنر و ادبیات میپردازد. ماری با استفاده از ارجاعات آگامبن به کار دبور و واربورگ، نظریه هنر او را نظریه هنری مبتنی بر تصویر میشمرد. چنین نظریهای که مستقیما قابل کاربست در مدیوم سینما است، اثر را همچون چیزی همواره از پیش گسسته و رشتهای از تصاویر شکافبرداشته فرض میکند که تاریخ هنر را مفهومپردازی میکنند. آگامبن در جستار یادداشتهایی در باب ژست «تبارشناسیای از ژست به دست میدهد که توازی چشمگیری با تبارشناسی آگامبن از سیاست مدرن دارد». ژست چیزی میان کنش و تولید است و با زبان در ارتباط است.
نیهیلیسم هنر معاصر بر ما آشکار میکند که هنر دیگر نمیتواند ما را حرکت دهد و هنرمند اکنون بخواهد یا نخواهد در نوعی انزوا و خودمحوری به سر میبرد. هنر توان حرکتدادن ما را از دست داده اما، ما در ساحت نقد، هنوز توان به حرکت درآوردن و حتی ویرانسازی و دوبارهسازی هنر را در خود داریم. اینجا نقد نتیجه شکاف میان شعر و فلسفه تلقی میشود. زبان ابژه فلسفه است و فلسفه آن را میشناسد، اما نمیتواند آن را فراچنگ آورد. تنها در «متن ادبی است که حقیقت میتواند از رهگذر زبان پدیدار شود». از همین رو است که آگاهی ادبیات را لابراتوار یا آزمایشگاه ایدهها میداند. در نقد، ابژه زبان یا هرچه هست خود را نه نشان میدهد و نه به چنگ میآورد، بلکه درواقع خود را بازنمایی میکند. از همینرو ادبیات و شعر محل پدیدارشدن و رخدادن حقیقت و مرکزیت تجمع نمونههای امر اخلاقی نیز است. اخلاق که به زبان و سیاست، درست همچون مسائل فلسفی، گره خورده است، اینجا، کاملا متمایز از مشروعیت و روابودن گناه و شرم است و بیشتر به عنوان تلاشی برای درک بالقوگی موجودات انسانی مطرح میشود.
کتاب دوم: «نشانگر همه چیزها» به روایت جورجو آگامبن
گستردگی کار آگامبن و اقدام او به پرداختن به چنین دایره وسیعی از موضوعات به نحوی است که در سراسر آنها یکپارچگی روش حفظ میشود و مفاهیم محوری زبان، زمان و تاریخ کماکان ثابت میمانند. اما همین گوناگونی موضوعی، در هر اثر به تنهایی و نیز در کلیت آثار وی، کار مطالعه فراگیر اندیشهاش را دشوار میسازد. «نشانگر همه چیزها» (ترجمه دکتر علی فردوسی، نشر دیبایه) که از جمله مهمترین آثار آگامبن است چنانکه در عنوان فرعیاش مشخص است تحقیقی است درباره روش و برخی موضوعات مهم مرتبط با آن و نیز تلاشی است برای احیای ساختارگرایی در علوم انسانی.
از همین رو بیش از هر چیز به موضوع روششناسی و معرفتشناسی نزدیک است. سه مقاله گردآمده در این مجلد متضمن تحلیلی از مفاهیمی بنیادین هستند که شالوده یک تاریخنگاری دیرینهشناسانه را آشکار میکند. شخصیت اصلی و محوری این مقالات که آگامبن سرتاسر متن در حال ارجاع به آن است، میشل فوکو است، این ارجاعات چندان متواتر است که کتابهایی چون «نظم اشیاء» و «دیرینهشناسی دانش» یعنی دو متن محوری دوره کار دیرینهشناسی فوکو، در مقام ملزومات خوانش متن ظاهر میشود. اما از آنجاییکه این جستارها قصدشان درگیری مستقیم و مداخله روشن و آشکار نیست این رویارویی در پسزمینه باقی میماند. فصل اول کتاب با محوریت مفهوم پارادایم و فصل سوم راجع به دیرینهشناسی به وضوح با فوکو آغاز شدهاند اما دومین مقاله کتاب با اشاره به کتاب «اندر نشانگری چیزهای طبیعی» از رساله «اندر طبیعت چیزها»ی پاراسلسوس فیلسوف سوییسی آلمانی قرن شانزده آغاز میشود که مستقیما به نظریهای راجع به نشانگرها میپردازد.
پارادایم و نشانگرها
یک پارادایم، در معنای کلاسیک خود، تطابق با هرگونه راه و روش دوگانه تفکر را به چالش میکشد و به جای آن منطقی دایکاتومیک و دوشقی و مدلی تمثیلی دوقطبی جایگزین میکند -که آگامبن نمونههایی از جمله شکاف میان سوژه و ابژه و تمایزاتی چون تمایز انسان-حیوان را از این دسته میداند. شناخت پارادایمی به مثابه روشی آلترناتیو، کیفیتی افزوده یعنی «ریشهداشتن در وضعیت هستیشناسانه» را نیز در خود ملحوظ دارد. فوکو پارادایم را در مقابل رژیم گفتمانمحور خود قرار میدهد. در چنین رویکردی گفتمان همچون مفصلبندی تاریخی یک پارادایم عمل میکند، اما پارادایم خود معیاری است برای حقیقت علمی. پارادایم بیش از آنکه قیاسی یا استقرایی باشد، مبتنی بر مماثلت است؛ یعنی گویی به مثابه قسمی نامگرایی در مقایسه اجزای مثل و مشابه به هم معنا مییابد. این مضمون از هرگونه اتکا به دوگانه قیاسی جزء و کل سر باز میزند.
با اتکا به همین مفهوم مماثلت گذار آگامبن از مفهوم پارادایم به نظریه نشانگرها با ظرافتی غریب انجام میشود. «از آنجا که زبان نشانگر سرنمونه است، یعنی هنر نشانگذاری در عالیترین شکل آن، چارهای نداریم جز آنکه این تشابه را نه بهعنوان چیز مادی، بلکه مطابق یک الگوی تمثیلی (آنالوژیک) و غیرمادی ببینیم. پس زبان که حافظ بایگانی تشابههای غیرمادی است، بهعلاوه، خزانه نشانگرها نیز است.» نشانگرها، که بر اساس تئوری نشانهها میبایست به صورت دال ظاهر شوند، پیشاپیش به جایگاه مدلولها درمیغلتند. چنانکه نشانگذاری (signum) و نشانگذارده (signatum) نقش عوض میکنند و وضعیتی مبهم را پدید میآورند. بهواقع باید گفت که نشانگر، نشانه نیست بلکه آن چیزی است که نشانه را فهمیدنی و آن را اثرگذار و گویا میکند.
* منتقد، نویسنده و مترجم
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
فلسفه عنصری است با قابلیت تکوین.