شخصیت قیمت در «دورهمی» چگونه شکل گرفت؟ (۲)
سروش جمشیدی بازیگر نقش قیمت در مجموعه "دورهمی" درباره این نقش میگوید: قیمت از جمله نقشهایی است که لب مرز است و اگر مقداری بیشتر به آن پر و بال داده شود، ممکن است از آن سوی بام بیفتد. بنابراین ما سعی کردیم این کاراکتر را سر مرز نگه داریم.
با سروش جمشیدی گفتوگوی مفصلی داشتیم از ابتدا تا به امروز، در بخش اول این گفتوگو او درباره فرازوفرودهای زندگیاش و چگونگی حضور در "دورهمی" صحبت کرد و در بخش دوم این گفتوگو که پیش روی شماست او درباره "دورهمی" و پیچیدگیهای نقش شخصیت قیمت سخن گفت.
شما در مجموعه "دورهمی" کاراکتر بسیار جذابی به نام قیمت را اجرا کردید که این شخصیت در میان مردم بسیار محبوب شد. میخواهم بدانم در شکلگیری این شخصیت، خودتان چقدر تأثیرگذار بودید؟
ایده این دستفروش از یک کاراکتر مجموعه "عطسه" گرفته شده بود که در آنجا تقریباً همچون کاراکتری بر سر چهارراهها میایستاد و ماشین میشست. البته آن کاراکتر مجموعه "عطسه"، دیالوگ نمیگفت و فقط بازی داشت ولی در اینجا ما باید برای آن تیپ صدا میگذاشتیم. روز اولی که من برای این کاراکتر در "دورهمی" با آقای مدیری صحبت کردم، گفت که این آدم یا باید مدام نیشش باز باشد و یا یک حالت مچالگی داشته باشد. در هر صورت من روی شخصیت قیمت فکر کردم و پیشنهادهایی به آقای مدیری ارائه دادم که خوشبختانه او هم موافق بود و این شخصیت شکل گرفت. تیپ صدا و حالت کج ایستادن قیمت از پیشنهادهای من بود که آقای مدیری آنها را پذیرفت. استدلال من از کج بودن قیمت این بود که کیف او پر از آتوآشغال است و همین باعث میشود که یک طرف بدن او سنگینی کند. این موارد را من پیش از ضبط اولین نمایش پیشنهاد دادم ولی تکیهکلام و رفتارهای قیمت، به مرور در حین کار شکل گرفت. معمولاً اینچنین است که شخصیتهای تیپدار به مرور شکل میگیرند.
قیمت چقدر حاصل بداهههای شماست؟
اساس کار ما بر اساس متن نویسندگان بود ولی من هر جا که حس کردم نیاز به بداهه وجود دارد، آن را در تمرین اجرا میکردم و اگر آن بداهه با نظر آقای مدیری فیکس میشد، در ضبط هم آن را اجرا میکردم. در حین ضبط ما، شاید یکی دو درصد بداهه وجود داشت به طوری که من در آن لحظه فکر کنم که لازم است یک دیالوگ به نمایش اضافه شود. بقیه بداههها در تمرین شکل گرفته و بعد از آنکه فیکس میشد به معرض اجرا درمیآمد.
آیا متن نویسندگان به قدری کامل بود که شما نیازی برای ارائه تغییراتی هرچند جزئی در آنها احساس نکنید؟
بله. برای آن چهار قسمتی که ما اجرا میکردیم، متن کامل وجود داشت و همه اتفاقات بر اساس متن رخ میداد و همانطور که گفتم، اتفاقات قبل از متن همه تمرینشده است. بداهههایی هم که صورت میگرفت معمولاً مربوط به لحن اجرا بود، یعنی ممکن بود من یک دیالوگی را در تمرینها به شکل دیگری میگفتم و در اجرای اصلی، اندکی لحن گفتارم را تغییر میدادم. مثلاً تکیهکلام "گل من" که خیلی سروصدا کرد، من در فاصله بین تمرین تا ضبط به این نتیجه رسیدم که اینگونه ادا کنم. این تکیهکلام در متن خود نویسندگان وجود داشت و من باید آن را درست ادا میکردم. در واقع من آن زمان اصلاً به فکر باب کردن و تکیهکلام شدن این عبارت نبودم ولی وقتی آن را ادا کردم، بازخورد خیلی خوبی از مردم گرفتم و در پارت بعدی هم یکبار دیگر تکرارش کردم تا اینکه متوجه شدم واقعاً به دل بینندگان نشسته است.
کار کردن با مهران مدیری به غیر از آنکه شما را به شهرت رساند، در بُعد کار حرفهای چه ثمرهای برایتان به جای گذاشت؟
من هم ممنون و هم مدیون آقای مدیری هستم چون ایشان بدون هیچ چشمداشت و توقعی مرا باور کرده و به من اعتماد کرد. من در سالهای گذشته با کارگردانهای مختلفی کار کردم اما هیچکدام به من میدان ندادند و بعضاً هم اگر میخواستند به من نقش خوبی بدهند، تهیهکنندگانشان مخالفت میکردند و میگفتند که چون چهره نیست، کنارش بگذارید. این برای من بسیار سخت و سنگین و آزاردهنده بود. سیستم تلویزیون و سینمای ما این است که فقط به چهرهها بها داده میشود و اگر شخصی کارش خوب نباشد ولی چهره باشد هم به کار گرفته میشود. آنوقت در چنین شرایطی آقای مدیری مرا باور کرد و به من میدان داد.
حالا که صاحب اسم و شهرت شدهاید و بیش از پیش مورد توجه مردم و رسانهها قرار دارید، نمیترسید از آنکه علیرغم میل باطنی و فقط به خاطر مدیون بودنتان به مهران مدیری در اثری نهچندان قوی از او حضور یابید؟
برای من یک سری چیزها ارزش است که حاضرم به خاطر آن ارزشها از خودم بگذرم.
ولی شما سالیان سال سختی کشیدید تا به این قله رسیدید.
بله. اما این تفکر من است و میتواند اشتباه باشد. الآن هر کسی به غیر از آقای مدیری، حتی یک کارگردان اسم و رسم دار هم پیشنهاد همکاری به من بدهد، باید روی آن کار فکر کنم و ببینم که حالم را خوب میکند یا نه. اما چون نسبت به او احساس دین میکنم، هر وقت که مرا بخواهد، حتی اگر آن کار ضعیف هم باشد، میروم و بازی میکنم، در غیر این صورت، حکایت نمک خوردن و نمکدان شکستن خواهد بود. آدمها بعضی وقتها خیلی چیزها را زود فراموش میکنند که به نظر من این فراموشی اصلاً درست نیست. در یک کاری اگر پای آقای مدیری در میان باشد و در آنجا نصف دستمزد معمول را هم به من بدهند، باز هم پای کار میایستم.
الآن شما به آن کمدی ویژهای که از ابتدا مدنظرتان بود، رسیدهاید؟
تا حدی بله. البته این مدل کارهایی که آقای مدیری انجام میدهد، کارهای تیپیک و فانتزی است و از فضای کار رئال دور است. من این جنس کمدی را از همان اوایل که آقای مدیری کار میکرد، دوست داشتم. در این جنس از کارها، آدمها واقعی نیستند گرچه من سعی کرهام تیپهایی نظیر قیمت را به شکل واقعیتری نزدیک کنم تا شخصیت او چندان از مردم جامعهمان دور نباشد. حتی سعی کردم تیپ نادر در حاشیه و تیپی که در "سهشو" بازی کردم را هم به مردم واقعی نزدیک کنم، چون من سوای کار فانتزی، به دنبال کمدی رئال و موقعیت هستم. جنس سریالهای رضا عطاران از همین نوع کارهای کمدی رئال هستند. مثلاً سریال "خانهبهدوش" عطاران از کارهای فاخر اوست که شما هنوز هم از دیدن آن لذت میبرید. در آن کارهای کمدی، آدمها واقعی هستند و این موقعیتها هستند که مردم را میخندانند. آن جنس از کار کمدی را دوست دارم و برایم ایدهآل است و در آینده هم علاقه دارم که بیشتر برای کارهایی به من پیشنهاد بدهند که تیپهای آن به مردم واقعی نزدیک هستند.
"دورهمی" از آن دست برنامههایی است که برای اولین بار در تلویزیون ما ساخته شد و ما نمیتوانیم آن را صرفاً به عنوان یک تئاتر و یا یک برنامه تلویزیونی بشناسیم. در نمایشهای "دورهمی" یک جاهایی مخاطب تلویزیونی به دلیل همان فانتزی بودن جنس کمدی یا هر چیز دیگری، احساس میکند که اجراها اغراقآمیز و گلدرشت هستند در حالی که شاید حاضرین در سالن نمایش چنین حسی را نداشته باشند. اصلاً در مورد چنین اتفاقاتی با آقای مدیری همفکری داشتید؟
بله. اتفاقاً همیشه این مورد جزو یکی از دغدغههای ما بود و بارها در مورد نقش قیمت هم با آقای مدیری صحبت کردیم که این نقش لب مرز است و اگر مقداری بیشتر به آن پر و بال داده شود، ممکن است از آن سوی بام بیفتد. بنابراین ما سعی کردیم این کاراکتر را سر مرز نگه داریم، اما یک وقتهایی چنین دقت عملی به صورت ناگزیر از دستمان خارج میشد چون به هر حال "دورهمی" یک ساختار خیلی جدیدی است که تا به حال تلویزیون آن را تجربه نکرده است. ما اگر میخواستیم صرفاً برای تماشاچیان حاضر در سالن به ایفای نقش بپردازیم، ممکن بود مخاطب تلویزیونی را از دست بدهیم و اگر هم حواسمان فقط به مخاطب تلویزیونی بود، انرژی و هیجان تماشاگران در سالن را از آنها میگرفتیم.
در این مورد آن پیشینه تئاتری که داشتید چقدر به کمکتان آمد؟
بسیار زیاد. کار کمدی من در تئاتر خیلی به کمکم آمد و خیلی از تجربیات هنر نمایش را در "دورهمی" به کار گرفتم. این شرایط فقط مختص من نبود و بقیه بازیگران نمایش "دورهمی" از سیامک انصاری و الیکا عبدالرازقی گرفته تا محمد نادری، آنها هم تئاتری بودهاند.
ضبط کار "دورهمی" یک تیکه بود یا در حین بازی قطع اجرا هم میکردید؟
بله. ما ضبط را یکسره و بدون توقف میرفتیم. یکی از سختیهای کار ما این است که ما فقط از ظهر تا عصر برای حفظ متن و تمرین کردن فرصت داشتیم و یک تکه بودن ضبط نمایش هم نیاز به دقت فراوانی دارد. یک تئاتر معمولی برای اینکه به مرحله اجرا برسد، حداقل به یک ماه فرصت برای تمرین احتیاج دارد اما ما فقط در ۴،۵ ساعت باید همه کارهایمان را انجام میدادیم که این واقعاً خیلی کار سختی بود و ما به پشتوانه تجربه تئاتریمان از پس آن برمیآمدیم. این کار به قدری دشوار بود که چند بازیگر که مدعی بودند اجرای این نمایش کار دشواری نیست به عنوان بازیگر مهمان به ما اضافه شدند و کار کردند اما از پس کار بر نیامدند.
پس از پایان فصل نخست "دورهمی"، قرار است چه اتفاقی برای فاز دوم آن رخ دهد؟
قرار است بعد از محرم و صفر تولید فاز دوم "دورهمی" شروع شود و یک سری تغییر و تحول جدی در این مجموعه صورت بگیرد که من نمیدانم که چه اتفاقی رخ خواهد داد. هر اتفاقی اعم از آنکه نمایش حذف شود و یا بازیگران جا به جا شوند، ممکن است در فصل بعدی "دورهمی" رخ دهد. فعلاً برای فاز جدید این برنامه با من و بقیه بازیگران نمایش تماسی گرفته نشده چون ضبط فاز اول این برنامه هفته پیش تمام شد و ما الآن در حال استراحت و ریکاوری هستیم. البته ما در فصل اول یکسری قسمتها تولید کردهایم که هنوز پخش نشدهاند و من نمیدانم که برای آن قسمتها چه برنامهای وجود دارد.
در نمایش "دورهمی" با کدام یک از بازیگران مقابلتان راحتتر کار میکردید؟
من با همه هماهنگ بودم و واقعاً همه پارتنرها به من لطف داشتند. مردم ارتباط و کلکل کردنهای من با سیامک انصاری را بیشتر میپسندند و روابط من با آقای مدیری و بده بستانهایی که با ایشان در روی صحنه دارم، بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته است. اما به طوری کلی من با همه بازیگران "دورهمی" رابطه بسیار خوبی دارم و از یکدیگر راضی هستیم. یکی از رمزهای موفقیت "دورهمی" این بود که جو میان بازیگران و به طور کلی جو پشت صحنه، بسیار عالی بود. هیچکدام ما بازیگران، در مقابل هم جبهه نمیگرفتیم و درگیر این نبودیم که خودمان را نشان دهیم. در واقع همه ما در خدمت کار بودیم که یکی از دلایل بروز چنین هماهنگی و یکدلی میان بازیگران نیز مدیریت خوب آقای مدیری بود. مدیری همیشه جایگاه خودش را به عنوان کارگردان حفظ کرده و علیرغم دوستی چند سالهای که با آقای انصاری دارد، وقتی وارد کار میشود، همه بازیگران را با یک چشم میبیند. من در این دو سال سابقه همکاری با آقای مدیری، خیلی چیزها از لحاظ کاری یاد گرفتم که خیلی برایم ارزشمند هستند. این موارد شاید بسیار جزئی باشند اما حکایت فوت کوزهگریهایی است که او را به آقای مدیری تبدیل کردهاند.
والا ما که نترسیدیم (با خنده). من در این دو سال و اندی، حتی یک بار هم صدای بلند و اخم او را ندیدم. آقای مدیری خیلی درونگراست و اگر ناراحت باشد هم بروز نمیدهد و سعی میکند که انرژی منفی به عوامل القا نکند. او حتی اگر بعد از کار، از بازی ما راضی هم نباشد، باز هم تشکر میکند و انرژی خوبی به ما منتقل میکند. یکی دیگر از خصلتهای خوب آقای مدیری این است که بین بازیگران فرق نمیگذارد و همه را با یک چشم میبیند. همه این اخلاقیات، باعث میشود که یک پشت صحنه بسیار خوب برای ما ایجاد شده باشد. ما همه درگیر این هستیم که کارمان خوب از آب دربیاید و هیچکس درگیر نشان دادن خودش نیست. این حال خوبی که بازیگران "دورهمی" دارند را روی صحنه و در کار هم میشود حس کرد.
پس از موفقیت چشمگیرتان در مجموعه "دورهمی"، آیا پیشنهاد جدیدی برای حضور در سینما یا یک سریال تلویزیونی دریافت نکردید؟
برای بازی در یک سریال پیشنهادی را دریافت کردهام که البته این سریال به احتمال زیاد با تولید فاز دوم "دورهمی" تداخل خواهد داشت و من به عوامل آن گفتهام که اگر برای مجموعه "دورهمی" پیشنهادی را دریافت کنم، اولویت اولم با این مجموعه خواهد بود. به عقیده من همزمان سر دو کار بودن فقط به رفع تکلیف برای بازیگر تبدیل میشود و من نمیخواهم اینچنین باشد. من این چند ماه را فقط روی شخصیت قیمت در "دورهمی" کار کردم و علیرغم آنکه از یک جایی به بعد دیگر تیپ قیمت درآمده بود، من روی تکه کلام و اتفاقات جدید دیگر او تمرکز کردم. پس اگر قرار باشد "دورهمی" با حضور من ادامه پیدا کند، ترجیحم بر این است که آن را تمام کرده و به یک نتیجهای برسانم و بعد با خیال راحت وارد کار دیگری شوم و وقتم را روی آن کار بگذارم. الآن با کاراکتر قیمت زندگی میکنم و برای آنکه کاراکتر دیگری را بر عهده بگیرم، لازم است از حال و هوای قیمت خارج شوم.
شما در حالت عادی هم درگیر قیمت هستید یا شخصیت خودتان متفاوت از آن چیزی است که در مقابل دوربین دیده میشود؟
البته حساب زندگی شخصی من با کاراکترهایی که آنها را بازی میکنم، کاملاً جداست و من برخلاف کاراکترهایی که تاکنون بازی کردهام، یک آدم جدی و درونگرا هستم. اتفاقاً خودم این مرز و تفاوت بین خودم و کاراکترهایم را دوست دارم.
اغلب افرادی که در حوزه کمدی کار میکنند، خودشان درونگرا و جدی هستند.
بله، کاملاً همینطور است. من روزهایی که حالم بد است، کمدیهایم بهتر میگیرد. این را جدی میگویم چون تجربه آن را به من ثابت کرده است. واقعاً نمیدانم دلیلش چیست ولی شاید مصداق این عبارت باشد که میگویند شخصی که نمیخندد یک درد دارد و کسی که میخنداند هزار درد. من خودم هم ترجیح میدهم که یک توافق ویژهای بین زندگی شخصی و کاریام وجود داشته باشد. من یک آدم جدی هستم ولی وقتی که گریم میشوم و لباس شخصیتی مانند قیمت را میپوشم، دیگر به آن آدم طناز و شوخ تبدیل میشوم.
آقای جمشیدی شما فرزند هم دارید؟
بله. من یک پسر دارم که الآن وارد ۴ سالگی شده است.
شما خودتان از سنین کودکی وارد عرصه هنر نمایش و تصویر شدید، آیا علاقهمندید که پسرتان هم وارد این عرصه شود؟
پسرم همین حالا هم بازیگر خوبی است و دست مرا از پشت بسته است (با خنده). من چون خودم یک دورهای مجبور بودهام که رشتهای را بخوانم که حالم با آن خوب نبوده، ترجیح میدهم پسرم رشتهای را بخواند که با آن حالش خوب است. در این چهار سال که خداوند فرزندم را به من داده، بیشتر از حس پدری، حس رفاقت با پسرم داشتهام و با هم رفیق بودهایم. پس من مایلم که پسرم سیاوش، هر جوری که حالش خوب است زندگی کند سیاوش هم مختار است که وقتی بزرگ شد، هر کاری که به آن علاقه دارد را پیش بگیرد.
کار ما سخت است و امنیت شغلی ندارد. ما وقتی یک کاری را تمام میکنیم، دیگر تا شروع کار بعدی استرس میگیریم و همیشه منتظریم که برای یک کار با ما تماس بگیرند. وضعیت اقتصادی فعلی در کشور ما خوب نیست و مردم هم همیشه از هنرمندان توقع دارند که یک زندگی ایدهآل داشته باشند. ما وقتی با ماشین معمولی رفتوآمد میکنیم، مردم میگویند شما هم همچین ماشینی سوار میشوید؟ مگر ما چه کسی هستیم؟ ما هم آدمیم و مانند بقیه مردم زندگی میکنیم. یکسری از بازیگران قبل از آنکه بازیگر خوبی شوند، زندگی مرفهی داشتهاند که خدا بیشتر هم بهشان بدهد اما عدهای هم مانند من، جیبشان خالی بوده و زمان میبرد که با کار مستمر بتوانیم زندگی خوبی برای خودمان بسازیم. دستمزدهایی هم که این روزها به ما داده میشود، واقعاً پاسخگوی زحمت و استرسی که ما متحمل میشویم، نیست. خیلی از همکاران من، علاوه بر بازیگری به یکسری برنامههای جانبی مانند استیج و جُنگ هم میروند که من به چنین برنامههایی نمیروم چون حالم با این برنامهها خوب نیست و دلایل شخصی خودم را برای رد آنها دارم. بنابراین من الآن یک زندگی معمولی دارم و از این بابت هم اصلاً ناشکری نمیکنم. الآن دوستانی با سابقه کاری بالا دارم که 7،8 ماه است بیکارند و در خانههایشان خوابیدهاند.
کار ما همیشه همین بوده است. الآن چهار، پنج سال است که تلویزیون فقط کار مناسبتی تولید میکند. تلویزیون الآن پروژه الف ندارد و طنز روتین ساخته نمیشود، بنابراین فقط تکرار سریالهای قدیمی را به روی آنتن میبرد. الآن همه سریالها فقط برای عید نوروز، ماه محرم، ماه رمضان و یا دهه فجر تولید میشوند.
آقای جمشیدی من از برخی همکاران شما در مورد کم شدن تولید سریال در تلویزیون پرسیدهام که اکثراً خط قرمزها را به عنوان یکی از دلایل اصلی این اتفاق قلمداد میکردند. میخواهم بدانم که در "دورهمی" میزان این خط قرمزها چقدر بود و شما چقدر از آنها عبور کردید؟
"دورهمی" نسبت به برنامههای دیگر، خط قرمزهای کمتری دارد و ممیزیهای زیادی به آن نمیخورد. ما خیلی وقتها صحنههایی را اجرا میکنیم که خودمان هم دو دل میشویم که پخش میشوند یا خیر، اما آنها به روی آنتن رفته و با ممیزی مواجه نمیشوند.
یعنی فکر میکنید که خط قرمزهای تلویزیون کمتر شدهاند؟
بله، حس میکنم که کمتر سخت میگیرند.
این به خاطر تغییر مدیریت سازمان است؟
نمیدانم. چون من اصلاً در آن وادیها نیستم.
اما به هر حال شما در این چند سالی که در تلویزیون کار کردهاید، قطعاً این خط قرمزها را هم لمس کردهاید.
یکسری خط قرمز در سازمان وجود دارد که از ابتدا بوده و فقط مربوط به یک دوره خاص نیست، این خط قرمزها به فرهنگ عرف جامعهمان برمیگردد. بنابراین بر اساس این خط قرمزها، سوژههایی که در کار کمدی ما استفاده میشود، خیلی با سوژههای کمدی در سطح دنیا متفاوت است. ما شاید از آن دو سه موضوع اصلی که در دنیا برای کمدیها استفاده میشود، فقط بتوانیم از یکی از آنها استفاده کنیم و بقیهشان را حتی اگر اجازه کار کردن هم داشته باشیم، خود ما عوامل تولیدکننده کار نمیکنیم چون اصلاً به فرهنگ ما نمیخورند. شاید ۷۰ درصد سوژههای کمدی در دنیا، مربوط به سوژههایی باشد که اصلاً ما نمیتوانیم آنها را کار کنیم. پس بعضی خط قرمزها، مربوط به مسائل فرهنگی و عرفی است. با این وجود کار ما که خنداندن مخاطبان است، خیلی سخت میشود. یکسری خط قرمزهای دیگر هم وجود دارد که خود سازمان از لحاظ موقعیتی و زمانی ایجاد کرده و ممکن است در یکی، دو سال آینده برداشته شود یا خط قرمزهایی در یکی، دو سال گذشته وجود داشته که امروز برداشته شدهاند. اما به طور کلی خط قرمزهای ما سوای از ممیزیهای سازمان است.
شما اهل استفاده کردن از فضای مجازی هم هستید؟
من خیلی خستهتر از آنی هستم که خودم را درگیر فضای مجازی کنم، اما به خاطر وضعیت کاریمان که نباید از دید مردم خارج شویم، به نسبت در فضای مجازی هم حضور دارم.
یعنی فضای مجازی به کمکتان آمده است؟
بله. مخصوصاً در این چند وقت اخیر که در صفحه اینستاگرامم، ویدئوهای کارهای خودم را به اشتراک میگذارم. غیر از آن هم کار دیگری انجام نمیدهم و اصلاً اهل اینکه مدام از خودم عکس بگیرم و به اشتراک بگذارم، نیستم از فضای مجازی فقط استفاده کاری میکنم و ویدئوهایم را در اینستاگرام و تلگرام به اشتراک میگذارم، آن هم به خاطر اینکه متوجه شدم مردم علاقه دارند و اگر به هر دلیلی نتوانستهاند برنامههایم را تماشا کنند، میتوانند آنها را دانلود کرده و ببینند. مردم واقعاً به من انرژی و انگیزه میدهند که من این کار را با عشق برایشان انجام میدهم. مردم به من میگویند که وقتی حالشان خوب نیست و خسته هستند، ویدئوهای من را میبینند و خوشحال میشوند که این برای من خیلی ارزشمند است. ویدئوها را هم خانواده خودم با یک نرمافزار خاص ادیت کرده و به من میرسانند تا به اشتراک بگذارم. واقعاً اگر این کار حال مردم را خوب میکند، چرا من انجامش ندهم؟ بنابراین با اشتراکگذاری این ویدئوها، من هم مردم را خوشحال میکنم و هم یک یادگار از خودم در میان آنها به جای میگذارم. پس من از فضای مجازی تا همین جایش را فقط هستم.
و سخنان پایانیتان...
از همه مردم ایران که اخیراً مرا شناخته و کارهایم را دنبال میکنند، صمیمانه تشکر میکنم و شرمنده این عزیزان هستم که نمیتوانم جوابگوی محبت همهشان باشم. من همه پیامهای مردم را میگیرم و از آنها خیلی انرژی میگیریم و ذوق میکنم، به همین خاطر خیلی ممنون این عزیزان هستم که عاشقانه مرا دوست دارند. امیدوارم خداوند به من قدرت بدهد تا بتوانم آثار خوبی به جای بگذارم و با آنها دل این مردم را شاد کنم. برای خودم و همه دوستان و همکارانم دعا میکنم که هیچوقت شرایط اقتصادی، ما را به انجام کارهایی که حالمان با آنها خوب نیست، مجبور نکند. برای یک بازیگر خیلی آزاردهنده است که کاری را فقط به خاطر پول آن بازی کند.
نظر کاربران
عاشقتم گل من تو دورهمی فوق العاده ای
زنده باد سروش جمشیدی عزیز مطمئن باش همه مردم دوستت دارن...شادمون میکنی خدا شادت کنه
زنده باد سروش جمشیدی عزیز مطمئن باش همه مردم دوستت دارن...شادمون میکنی خدا شادت کنه