۳۹۵۵۰۳
۲ نظر
۵۰۴۸
۲ نظر
۵۰۴۸
پ

نویسنده ای در غبار انزوا

کاظم تینا تهرانی؛ آغازگر داستان پسامدرن ایران

کاظم تینا تهرانی (۱۳۰۸- ۱۳۶۹) از داستان نویسانی است که تاکنون، آن چنان که شایسته است، ارزش کارهای وی مشخص نشده است. تینا به دلیل پرداختن به مساله انسان، اندیشه ای که در پس داستان هایش نهفته است، و نوآوری هایی که در نوع پردازش داستان هایش داشت، می توانست یکی از مطرح ترین نام ها در عرصه ادبیات معاصر ایران باشد.

مجله آزما - فرزاد کریمی*: کاظم تینا تهرانی (۱۳۰۸- ۱۳۶۹) از داستان نویسانی است که تاکنون، آن چنان که شایسته است، ارزش کارهای وی مشخص نشده است. تینا به دلیل پرداختن به مساله انسان، اندیشه ای که در پس داستان هایش نهفته است، و نوآوری هایی که در نوع پردازش داستان هایش داشت، می توانست یکی از مطرح ترین نام ها در عرصه ادبیات معاصر ایران باشد. اما کم کاری، نوعی انزوای خودخواسته، عدم تمایل به بازنشر آثارش و گریز از مصاحبه و ارائه خویش وی را تا امروز در گمنامی نگه داشته است.
تاثیر شایسته و مبنایی وی در سرآغاز داستان پسامدرن ایران، از مهم ترین عواملی است که لازم می آید تینا و آثارش بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. تینا در تمام طول زندگی خود، چهار مجموعه داستان منتشر کرده است: آفتاب بی غروب (۱۳۳۲)، گذرگاه بی پایانی (۱۳۴۰)، شرف و هبوط و وبال (۱۳۵۵)، و سایه بین و مینو آگاهی که پس از مرگش در (۱۳۷۲) منتشر شد.
کاظم تینا تهرانی؛ آغازگر داستان پسامدرن ایران

آفتاب بی غروب

نخستین مجموعه داستان تینا «آفتاب بی غروب»، به تعدادی اندک در سال 1332 منتشر شده است. از این کتاب در حال حاضر جز یکی دو نسخه که در آرشیو های خصوصی نگهداری می شود، نسخه دیگری وجود ندارد. این کتاب شامل نه داستان کوتاه مدرن است که تاثیر اندیشه های صادق هدایت را می توان در آن به روشنی دید. این داستان ها با نوشتاری روان و گیران به تحریر درآمده و فضاهای پرابهام دو مجموعه- داستان بعدی تینا را در خود ندارد، هر چند عرفان خاصی را که در دو مجموعه بعدی بسیار پررنگ است را باید در همین داستان ها جستجو کرد؛ عرفانی که بیشتر به عرفان شرق دور نزدیک است.
این نوع نگرش تا حدی حاصل دوستی و قرابت وی با سهراب سپهری است. چنان که طرح جلد سه کتاب نخست او، طرح هایی برگرفته از نگاره های شرق دور و از کارهای سهراب سپهری است. داستان های کوتاه این مجموعه را باید از آثار ممتاز ادبیات داستانی مدرن ایران در دوره خود دانست.

سرآغاز داستان پسامدرن ایران

دومین اثر کاظم تینا، مجموعه داستان «گذرگاه بی پایانی» (۱۳۴۰) به عنوان نخستین اثر داستانی پسامدرن ایران معرفی می شود. با این برداشت، باید سابقه داستان پسامدرن ایران را سال ۱۳۴۰ شمسی دانست. این تاریخ هم زمان است با آغاز مباحث نظری درباره پست مدرنیسم در جهان غرب و این چنین است که باید تینا را نویسنده ای پیشرو دانست و ادبیات فارسی را نیز ادبیاتی هم گام با ادبیات جهان. تعدادی از داستان های این مجموعه و داستانی از مجموعه داستان «شرف و هبوط و وبال» در کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران (تدینی، ۱۳۸۸) تحلیل شده است.

گذرگاه بی پایانی/ شرف و هبوط و وبال

کتاب شرف و هبوط و وبال، شامل هشت داستان کوتاه است که از میان آن ها داستان های «خانه هایی بیمار» و «پدر و پسر و آینه» داستان هایی پسامدرن و داستان های «در مدار زمان»، «پیشامد که می گذشت»، «تداخل کیفی در چرخش روان- دایره ها»، «پیام پرنده در باغچه های ویران»، و «نگاهی از محراب» داستان هایی مدرن و داستان «استاد بزرگ» داستانی در فضای ادبیات کلاسیک است.

باید توجه داشت که تینا در دوره ای از تاریخ ادبیات ایران نوشتن داستان را آغاز کرده است که هنوز نامی از پسامدرنیسم در ادب ایران درمیان نبوده و هنوز بسیاری از شیوه های حتی مدرن ادبی در حال آزمون و خطا بوده است. (رمان های مدرن معروف فارسی، شازده احتجاب و سووشون در سال 1348 منتشر شده است).

چنین به نظر می رسد که تینا در این کتاب در به کارگیری شیوه های کم تر شناخته شده ادبی بی پرواتر بوده است. در «گذرگاه بی پایانی» تعداد بیشتری از داستان های کوتاه واجد خصوصیات پسامدرن، در شرف و هبوط و وبال تعدادی کم تر و در سایه بین و مینوآگاهی هر دو داستان مدرن است. پسامدرنیسم در داستان های تینا هنوز تا حد زیادی با ذهنیت مدرن آمیخته است و وی در داستان های مدرن اش از بعضی شگردهای داستان پسامدرن بهره گرفته است.

در داستان «خانه های بیمار» از مجموعه داستان «شرف و هبوط و وبال» سوژه وجود خود را از دیگری و از خطاب وی گرفته است: «زن بدان گونه که سر خم داشت گفت: «بشین جناب». اندیشید: «قطعا به من گفت. لابد اسمم جنابه» (تینا، 1372). سوژه در این متن متکی به حضور دیگری است. حضوری که به شناخت خود برپایه حضور دیگری نرسیده، به فروپاشی سوژه انجامیده است: «هیشکی دیگه خودش نیس، هرکی تو انعکاس دیگرون وجود پیدا می کنه، و همین جور پیش می ره تا اون جایی که کاملا گم می شه» (همان: 13).
کاظم تینا تهرانی؛ آغازگر داستان پسامدرن ایران

چیرگی پارانویا بر متن، که از عارضه های اصلی وضعیت پسامدرن است، داستان را بیشتر به دنیای داستان پسامدرن متعلق ساخته است؛ پارانویایی سرخوشانه: «ول کن، این جا هر کی بیشتر از دیگری می ترسه، گمونم روهم رفته برا همه یه سرگرمیه» (همان: 26). این داستان، داستان ویرانگی است و فروپاشی سوژه در جای جای آن برجستگی یافته است.
به عنوان نمونه: «من دیگه نازنین نیسم، اصلا هیشکی نیسم، شما خودتون می دونین» (همان: ۲۷)؛ «اون دختره رو فراموش کن، مثل بقیه پاک گم شده س. صدای زن گرم و نوازش دهنده در سکون سرد درونش می ریخت، ویران شدگی او را آشکار و آشکارتر می ساخت» (همان: ۲۸).

داستان کوتاه «در مدار زمان» از همین مجموعه داستان مدرن است. شخصیت های مختلفی در داستان حضور دارند که در پایان داستان مشخص می شود هر کدام از این شخصیت ها بازنمودی از یک سوژه واحد هستند. اتحاد نهایی بازنمودها در متن، مانع از ایجاد بحران در بازنمایی کلی سوژه شده است. داستان کوتاه «پیشامد که می گذشت» نیز داستانی با روایت کاملا ذهنی و براساس روش های داستان نویسی مدرن است. دلایلی که تدینی در کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران برای پسامدرن تلقی کردن این داستان ذکر کرده است، چندان موجه نمی نماید.

داستان «پیام پرنده در باغچه های ویران» داستانی با ذهنیت مدرن و همراه با شگردهایی از ادبیات پسامدرن است، مانند بمبی که در خواب شخصیت منفجر شده و در عالم واقعیت منجر به مرگ کسی شده است: «چرا باید یک بمب در خواب بیفتد، باغچه و خانه آدم این چنین ویران شود، و دست آشنایی از خاک بیرون ماند؟» (تینا، ۲۵۳۵: ۱۱۵).

داستان «پدر و پسر و آینه» را می توان داستانی پسامدرن با مایه هایی از روایت گری مدرن دانست. تاکید فراوان بر وجود یا عدم وجود سوژه ها و نه ماهیت ایشان، جستجوی شخصیت ها به دنبال «من» خویش، اشاره به محو یا ویرانگی سوژه ها و جایگزینی سوژه ها به جای یکدیگر، از جمله مبانی تفکر پسامدرن در این متن است: «دیری است که اتاق هم گم شده». همه جا یکسر بیابان است و یک جور خواب بیابانی.

اما صورت پدرم همچنان نمایان است و «من» که فراموش ناشدنی است همواره همه جا می خزد: شاید پسرم می اندیشد که این «من» اوست. (همان: ۱۲۳)؛ «نگفتم که خانه ما صاحب ندارد. نگفتم که ما اصلا خانه نداریم». (همان: ۱۲۷)؛ «همان جا بود که دریافتم من به دنبال خودم می گردم تا پاک برآیم در پیوندهایم و شکوه حیات را زندگی کنم» (همان: ۱۲۸)؛ «اینک و هم او مکان اش را پر ساخته است» (همان: ۱۲۹).

بن مایه آثار تینا

تینا در آثارش بیش از هر چیز از مرگ گفته است. عرفان حاضر در داستان او نیز از علاقه نویسنده به جاودانگی حکایت دارد. شخصیت های آثار تینا، عارفانی در معنای سنتی آن نیستند. ایشان انسان هایی متعلق به زمانه خود داند که میل به جاودانگی آن ها را از دیگر انسان ها و علاقه مندی هایشان دور نگه داشته است. عنوان دو مجموعه داستان نخستین وی بر همین میل به جاودانگی او دلالت دارد: آفتاب بی غروب و گذرگاه بی پایانی.

در مجموعه داستان اول او، که به فاصله هفده سال از بوف کور منتشر شده، تاثیر تفکر و سبک نگارش صادق هدایت بر تینا کاملا مشهود است؛ داستان هایی متشکل از «سلسه رویا» (عابدی، ۱۳۸۷: ۷۸). اما وی برخلاف هدایت قصد بیان معضلات اجتماعی یا عقاید نادرست سنتی را نداشته است. شخصیت های داستان های تینا، در جامعه به دنبال شناخت رجاله ها و لکاته ها نیستند، بلکه در درون خود تکاملی را می جویند که به نظر می رسد در متن جامعه دست نایافتنی است.
کاظم تینا تهرانی؛ آغازگر داستان پسامدرن ایران

معضل بزرگ فکری تینا انسان بوده است، قصه های او «سفری ذهنی است، گذر از «مجهول»هاست به سوی مجهولی بزرگ که شاید خود هنرمند، یا درواقع «انسان» باشد، انسانی که می باید شناخته شود» (آتشی، ۱۳۵۲: ۳۵). هم هدایت و هم تینا در بیان مشکلات جمعی و شخصی ایرانیان کوشیده اند و سرانجام زندگی در این میانه را برنتافته، هر دو با سرانجامی مشابه دنیای واقعیت های نابهنجار را ترک کرده اند.

تینا در دومین مجموعه داستانش، به تدریج خود را از فضای داستان های هدایت خارج کرده، به شیوه نگارش و فضاسازی داستانی خاص خود نزدیک شده است. در این شیوه، زبان تا حد زیادی روانی خود را از داست داده، فضاهای داستانی نیز به ابهام گراییده است. نوع عرفان مورد نظر تینا، که بسیار شبیه عرفان دوست نزدیک وی سهراب سپهری است، در شخصیت هایی نمود یافته است که «خود را گم کرده و بی خبر از دیروز و فردای خود هستند» (آتشی، 1356: 97). در همین فضای داستانی است که نخستین تجربه های پسامدرن تینا و به عبارتی نخستین تجربه های پسامدرن در داستان و ادبیات فارسی شکل گرفته است.

منابع:
- آتشی، منوچهر. 1352، تماشا. شماره 125، ص 35 و 88
- آتشی، منوچهر. ۲۵۳۶، تماشا. شماره ۳۲.، ص ۹۶-۹۷.
- تینا، ک (تینا تهرانی، کاظم). بی تا، آفتاب بی غروب. بی جا: بی نا.
- ۱۳۴۰، گذرگاه بی پایانی. تهران: افست.
- 1355، شرف و هبوط و وبال. تهران:
- ۱۳۷۲، سایه بین و مینو آگاهی. تهران:
- عبادی، کامیار. 1387، دو رساله درباره سهراب سپهری (سپهری و ژاپن؛ سپهری و ک. تینا). تهران: بازتاب نگار: کتاب نادر.

*دکترای زبان و ادبیات فارسی
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    مرسی

  • حسین از شابد

    از این نویسنده های که در ایران دیده نشدند بسیار داریم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج