نمایش سیاسی: «راپورت های شبانه دکتر مصدق»
تئاتر راپورت های شبانه دکتر مصدق با روایت اصغر خلیلی به مدت ۴۰ روز از بیستم تیرماه در تالار وحدت روی صحنه رفت.
تئاتر راپورت های شبانه دکتر مصدق، از بیستم تیرماه امسال تا دو روز مانده به شهریور در تالار وحدت روی صحنه بود. اصغر خلیلی کارگردان باتجربه اما هنوز جوان این تئاتر، چنان که خودش می گوید مدت دو سال برای نگارش این نمایشنامه کار کرده است. او در این گفت و گو جوانب مختلف پرداختن به شخصیت مصدق از یک سو و شیوه بازنمایی شخصیت های دیگر فعالان همدوره با مصدق را توضیح می دهد.
خواندن این گفت و گو می تواند درک و دریافت بهتری درباره نگاه تئاتری ها به رویدادهای سیاسی ارائه کند. اصغر خلیلی سال گذشته برای طرح و ایده نمایش خیابانی «فیگور» در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر تقدیر شد. هم چنین دریافت جایزه اول کارگردانی و نمایشنامه نویسی «اترار نامه» از جشنواره بین المللی تئاتر فجر و بسیاری جوایز دیگر در کارنامه این کارگردان تئاتر به چشم می خورد. او همچنین کارگردانی نمایش های «الیور توییست» و «خرمشهر ۱۱» را نیز در کارنامه دارد.
آقای خلیلی! درباره نگارش این نمایشنامه بگویید، گویا دو سال برای نوشتنش زمان صرف کرده اید. در این دو سال چه بخش هایی از شخصیت مصدق برایتان جالب تر بود که می خواستید روایتش کنید؟
بله، درست است. همان طور که شما هم گفتید، من برای تنظیم این نمایشنامه 2 سال وقت گذاشتم. دو سال سختی بود و مدام باید کتاب و مجله و فایل صوتی و... را مرور می کردم و درباره اش فکر می کردم. خلاصه هر چیزی که درباره مصدق به دستم می رسید می خواندم یا می دیدم یا گوش می کردم. بخش بسیار بزرگی از اسناد مربوطه به این چهره تاریخی کشور را مرور کردم.
خلاصه همه اینها گذشت و من همه اینها را به کار گرفتم تا موضوع را یکجانبه بررسی نکرده باشم و سعی کردم در جمع آوری محتوایی که می خواهم، جانبداری نکنم و بیشتر کارم را به واقعیات نزدیک کنم تا به زبانی که می خواهم برسم. من زمان زیادی را صرف نمایشنامه کردم. بدون اغراق یکی سال و نیم به طور مطلق زندگی من و همسرم و حتی منزل ما پر از چیزهایی بود که به دکتر مصدق ربط داشت. برای همین حساسیتی که روی نمایشنامه داشتم خیلی تلاش کردم نمایشنامه ای بنویسم که هم بار دراماتیک آن بالا باشد هم نوع داستان پیش رونده اش. اینکه چقدر موفق بوده ام را باید در زمان اجرا گفت.
«راپورت های شبانه دکتر مصدق» با زاویه دید و نگاهی خاص به زندگی مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت و کودتا می پردازد و هیچ چیز در این اثر تحریف نشده است. نکته جالب توجه در تئاترهای تاریخی این است که داستان های تاریخی تکرار می شوند و از این نظر نمی توان آنها را قدیمی خواند. یعنی تاریخ هیچ وقت گذشته نمی شود. مصدق های زیادی در تاریخ ما هستند که برای کشورمان کارهای بزرگی کرده اند. البته نباید با این مقدمات فکر کنید که با یک اثر مستند رو به رو هستید، این اثر مستند نیست و فضای آن نیز معطوف به افکار عمومی و رسانه ها در دوره مصدق است.
شما می گویید که تحقیق زیادی درباره مصدق انجام داده اید اما در نمایشنامه شما جای بسیاری از چهره های موثر آن دوران که از قضا ارتباط بسیار نزدیکی با مصدق داشته اند، خالی است؛ از آیت الله کاشانی بگیرید تا دکتر حسین فاطمی، می خواستید با کمرنگ نشان دادن این شخصیت ها مصدق را صرفا به لحاظ دراماتیک برجسته کنید یا نقش تاریخی اش را بیان کنید؟
اگر منظورتان تحریف تاریخ باشد که نه، هرگز قصدی در بیان تحریف شده تاریخ نداشته ام. فکر می کردم اگر همه شخصیت های موثر را وارد کار کنم، وجه دراماتیک اثر کمرنگ می شود، درواقع آن وقعت یک تئاتر مستند خواهیم داشت. در حالی که همان طور که گفتم من از مستند شدن کار پرهیز داشتم. سعی کردم تا بدون ایجاد کمترین انحراف از خط اصیل تاریخی، صرفا مصدق و زندگی اش را روایت کنم.
البته با شخصیت های تاریخی دیگری از جمله آیت الله کاشانی در این نمایش بیگانه نیستیم. کاشانی در صحنه روزولت دوم مان حضور دارد. ما او را در این صحنه خیلی کمرنگ بازنمایی کردیم ولی درواقع به دلیل تعمدی، او را وارد قصه مان نکرده ایم.
البته این را بگویم که من از ابتدا در نمایشنامه ام به موضوع آقای کاشانی نپرداختم، ما می خواستیم تمرکز مخاطب بر روند برنامه ریزی کودتاچیان و شخصیت دکتر مصدق باشد. درواقع با مینیمال کردن آن واقعه تاریخی از منظر شخصیت ها، صحنه آرایی کودتا و واکنش های دکتر مصدق زیر ذره بین رفته است. ضمن اینکه باید بگویم عده ای از افراد در تاریخ مصدق، در یک برهه ای از زمان یکباره مخالف او شده و مسیرشان تغییر می کند، اگر می خواستیم در این نمایش علل اختلاف این افراد و تمام مسائل جانبی پیرامون آن را به تصویر بکشیم، زمان اجرای نمایش تا چهار، پنج ساعت افزایش می یافت. نه آنکه بگوییم تیپ سازی کردیم، مجموعه ای از یک سری افراد را که در این نگرش وجود داشتند، در این کاراکتر تلفیق کردیم، مثلا دکتر شایگان و دکتر فاطمی را با یکدیگر ترکیب کردیم.
اگر نمایشنامه اولیه ما را الان ببینید، در حصنه نمایندگان، یکی از بازیگرهای ما با نام شایگان بازی می کند؛ اما در میدان بهارستان با نام دیگر بازی می کند. نه تنها با دکتر فاطمی و شایگان، بلکه با 7، 6 کاراکتر دیگرمان نیز این بخورد را کرده و آنها را با یکدیگرف تلفیق کردیم.
خب این نکته ای که می گویید ممکن است برخی شبهه ها را تشدید کند، مگر می توان فاطمی را حذف کرد و در قالب شایگان بازنمایی اش کرد؟ اصولا جایگاه فاطمی در جریان مصدق بسیار مشهودتر و پررنگ تر است. ضمن اینکه بازنمایی آیت الله کاشانی هم در حدی است که مخاطب فکر می کند با یک اثر سفارشی رو به رو شده است. اصلا می پذیرید سفارشی بودن این کار را؟
نه، هرگز. اصلا این چنین نبوده و نیست. قبلا هم چند بار با این اتهام رو به رو بوده ام و البته اگر بشود اسمش را اتهام گذاشت. زمانی که تصمیم به نگارش این نمایشنامه گرفتم، اصلا به کسی نگفتم که می خواهم چنین کاری انجام دهم. این نمایش محصول بخش خصوصی است، تمام و کمال؛ هیچ گونه حمایتی از ما نشد و صفر تا صد هزینه ها را خودمان پرداخته ایم؛ این شایعه های غیرمنصفانه برایم حیرت آور است، نمی دانم ایجاد چنین شایعاتی چه فایده ای برای برخی دارد.
در این اثر نمایشی به زندگی و فعالیت های دکتر مصدق نگاه حقیقت گرایانه ای داشته ام، به این ترتیب که برای نگارش متن ابتدا حقیقت موضوع را مورد کنکاش قرار دادم تا به نتیجه درست برسم و قضاوت را به تماشاگر واگذار کنم تا مخاطب برداشت سوم از این اتفاقات را انجام دهد. بنابراین به زندگی و فعالیت های دکتر مصدق نگاه جانبدارانه نداشته ام. به هرحال واقعیتی را باید اعتراف کنم و آن، این است که این نمایش به جز اینکه از نظر اجرای یک اثر نمایشی برای خودم تجربه و دستاوردهای خیلی خوبی داشت، از نظر پرداختن به یک موضوع چالشی نیز برایم یک سری درس های خیلی جالب داشت که مطمئنا در کارهای آینده ام از این درس ها استفاده می کنم.
ما زمانی که این نمایش را می خواستیم تولید کنیم آقای راد حرف جالبی زدند و گفتند که منتقدان دو دست هستند؛ یا منفی یا مثبت و حد وسط و میانه رو ندارند. واقعا هم همین طور است، یک طیف موافق صددرصد این نمایش هستند و یکسری مخالف صددرصد. این برای خودم که از اول چنین تصوری داشتم باعث خرسندی است. البته برخی از نگاه ها را که منتقدان مطرح کردند را قبول ندارم. چون که این نمایش ما اصلا نمایش قصه پرداز نیست و یک نمایش مستند است.
به هر روی خوب، بد، اشتباه یا درست به نظر من عینکی که منتقدان با آن این نمایش را براساس اصول نمایش مستند تنظیم کردم، نه نمایشی که دارای درام و قصه باشد. درباره مستندات این کار من خیلی تلاش کردم که مستندات حقیقی را به کار ببرم. درواقع طیف های مختلفی این نمایش را تاکنون دیده اند.
روزهای اول خانواده مستقیم و غیرمستقیم و دوستان دکتر مصدق که در آن زمان بودند کار را دیدند و همه اتفاقات و حوادثی که در این نمایش مطرح می شود را تایید کردند. درواقع طیفی که این نمایش را قبول ندارند و در بعضی از خبرگزاری ها هم این نمایش را به اشکال مختلف زدند، نقدشان بر این است که چرا من در این نمایش به شخصیت آیت الله کاشانی نپرداختم. اما اینکه چرا از این شخصیت استفاده نکردم چزی است که باید تماشاگر بیاید و کار را ببیند تا متوجه علت آن بشود.
به گمانم این تفاوت برداشت ها ناشی از آن است که شاید تئاتر شما در بین مستند یا داستانی یک حرکت آونگی دارد. قبول دارید؟
باید دید چه مرزی میان تئاتر مستند و داستانی می توان قرار داد. شما برای اینکه بگویید صرفا مصدق است و آدم های اطرافش، نمی تواند مستند باشد، از نظر کلیت شکلی که یک تئاتر مستند باشد، بله قبول دارم که سر و شکل تئاتر ما مستندطور است. اما از نظر محتوایی قبول ندارم، براساس دایره وسیع تئاتر مستند حرف می زنم. یک سری دلایل هم داریم. در بروشور هم درج کردم که حوادث و اشخاص در اثر من صحیح و وفادار است.
توالی زمان ندارد، مثال می زنم رفراندمی که در نمایش رخ می دهد در تاریخی در 1332 اتفاق می افتد. من در نمایش، رفراندوم را در جایی مطرح می کنم که پیش برنده بار دراماتیک اثر باشد. جایی می گذارم که در هم افزایی و انتقال کلام کمک کند. شما از منظر افکار عموم ببینید. اگر می خواستم توالی زمان را رعایت می کردم ابتدا باید این صحنه را نشان می دادم و بعد صحنه دیگر، پس بخشی از مستند را به هم ریختم. در تاریخ درباره مصدق آن قدر که من بدان پرداختم، نداریم. بگردید هم بسیار کم است. من به خاطر بار دراماتیک سراغ دختر مصدق رفتم. وارد خانه مصدق شدم. این بخش، کار را از تئاتر مستند دور می کند. ولی اشخاص، نماینده ها و خیلی از اتفاقات مستند است، بر همین اساس با ترکیب این دو زاویه دیده نمی شود مطلب گفت این یک تئاتر مستند یا بیوگرافی است.
از این موضوع بگذریم چون به هر حال زمان اجرا به پایان رسیده است. نکته دیگری که می خواستم درباره اش بپرسم، وضعیت استقبال تماشاگران است. بسیاری از مخاطبان در روزهای اول استقبال پرشورش داشتند اما گویا خیلی از نمایش راضی نبودند، به نحوی که دیگران را از دیدن نمایش منع می کردند. این را تایید می کنید؟
راستش بعد از شروع خوبی که داشتیم ناگهان برای یک مرتبه تماشاگر ما آن قدر پایین آمد که برای خود ما سوال برانگیز شد، در آن هفته به شدت و به طور وسیع بار منفی درباره نمایش پخش شد و من واقعا نمی دانم که این جریان از کجا شارژ و سازماندهی می شد. اما خوشبختانه پس از آن مجددا وضعیت استقبال تماشاگران از کار به حالت اولیه برگشت. فکر نمی کنم تماشاگران از نمایش ناراضی بوده باشند چون همان طور که می دانید تئاتر ما به مدت ۱۰ روز دوباره تمدید شد و ما از روز ۲۰ تا ۲۹ مردادماه اضافه بر زمان پیش بینی شده روی صحنه رفتیم.
پرداختن به موضوع سیاسی در تئاتر چقدر برایتان جذابیت دارد؟
البته من دردسرهای زیادی برای این کار متحمل شدم اما نباید از انصاف دور بود که هیچ نهاد یا ارگانی با من برخورد بدی نداشت. البته خب طبیعتا همیشه برخی مخالفت ها وجود دارد که از طرف برخی مخاطبان تئاتر ممکن است اظهار شود. تئاتر سیاسی از این نظر که موضوع های مورد اطلاع مردم را بازنمایی می کند همواره با مخالفت ها و موافقت های متعددی رو به رو می شود.
اینها در تئاتر طبیعی است. خوشبختانه مخاطبان تئاتری و نهادهای دولتی مربوط به تئاتر هم صبر و تحملشان به ویژه در این حوزه بالاست و فضا برای بیان مشکلات و نقدهای سیاسی باز است. به هر حال تجربه خوبی بود.
در برنامه ریزی آینده ام می خواهم روی زندگی دو کاراکتر سیاسی کار کنم ولی نیاز به تحقیقات زیادی دارد فقط در همین حد می توانم بگویم که یکی از آنها درباره زنی است در حرمسرای ناصرالدین شاه که فرد بسیار سیاستمداری بوده و خیلی دوست دارم که روی داستان آن کار کنم.
نمی خواهید بگویید چه کسی است؟
فعلا اگر نگویم بهتر است. سعی می کنم بیشتر کار تحقیق روی شخصیت ها را به درستی به انجام برسانم و از حاشیه های احتمالی دور باشم.
ارسال نظر