۳۷۴۷۱۶
۵۰۱۸
۵۰۱۸
پ

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

جان مالکویچ بودن، درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و البته نیویورک جز به کل؛ اینها فیلم‌های کارنامه هنرمندی هستند که می‌توان جزو نوابغ این عصر در حوزه سینما به شمار آوردش.

روزنامه ایران - امین فرج پور: جان مالکویچ بودن، درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و البته نیویورک جز به کل؛ اینها فیلم‌های کارنامه هنرمندی هستند که می‌توان جزو نوابغ این عصر در حوزه سینما به شمار آوردش. هنرمند و سینماگری که آثارش متعلق به هر ژانری، با هر ظاهر و داستانی باشند، از این‌رو که متعلق به اویند و از دریچه ذهن درخشان او به دنیا نگاه می‌کنند، حداقل از حیث این نگاه و نگرش دیوانه‌وار نابغه‌گون نقاط و نکات مشترکی با هم پیدا می‌کنند که درنهایت باعث می‌شود این فیلم‌ها را بتوان در سطحی فراتر از سطح عادی سینمای حرفه‌ای به آنها نگریست. اینها متعلق به دنیای خاص چارلی کافمن هستند و این بهترین تعریف از یک فیلم می‌تواند باشد. همه اینها درحالی است که کافمن بیشتر از کارگردانی، نویسندگی کرده. اما باز هم آثار او به‌عنوان فیلم‌های چارلی کافمن شناخته می‌شوند...

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

جان مالکویچ بودن، درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و نیویورک جز به کل. باشگاه فیلم‌های چارلی کافمن چند وقتی بود عضو جدیدی نگرفته بود اما خبر خوش این‌ است که اکنون می‌توان نام فیلم دیگری را نیز به این سیاهه افزود: آنومالیسا.

آنومالیسا جدیدترین ساخته چارلی کافمن که به همراهی دوک جانسون آن را براساس نمایشنامه‌ای نوشته، خودش کارگردانی و تهیه کرده؛ یک کمدی درام بزرگسالانه است که با شیوه استاپ موشن ساخته شده. این فیلم در آغازین روزهای‌ سال جاری توسط کمپانی پارامونت روی پرده آمد.

بعد از این‌که نشریه معتبر ورایتی پس از نمایش‌های جشنواره‌ای آنومالیسا برآیند آرا و نظرات منتقدان درباره این فیلم را نقدهای قدرتمند ارزیابی کرد، اکران این پروژه مستقل که بخش اعظم سرمایه مورد نیازش را از یک سایت اینترنتی که کارش یافتن سرمایه‌گذار است، به دست آورده، شکل جدی‌تری به خود گرفت. تا این‌که در نخستین روز‌ سال ٢٠١٦ خبر نمایش این فیلم در رسانه‌ها و مطبوعات درج شد. نمایشی که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده و حدود ٦میلیون دلار عایدی آن بوده است...

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

آنومالیسا که کاندیدای اسکار بهترین انیمیشن بلند، کاندیدای گلدن‌گلوب بهترین انیمیشن بلند و البته پنج جایزه آنی بوده و تنها انیمیشن برنده جایزه بزرگ هیأت داوران جشنواره ونیز در تمام تاریخ پربار این جشنواره لقب گرفته؛ داستانش را بر یک سفر بنا کرده؛ سفر یک نویسنده و سخنران به نام مایکل استون با انگیزه اصلاح زندگی مردم. اما بنا به اتفاقاتی که در طی سفر رخ می‌دهد، کاراکتر اصلی فیلم زندگی خود را پوچ و بیهوده می‌یابد. او می‌بیند دنیا کاملا خاکستری و یکنواخت است، با آدم‌هایی شبیه هم که حتی با یک صدا با هم صحبت می‌کنند. تا این‌که یک روز دختری با او صحبت می‌کند؛ دختری که برخلاف بقیه که صدایی کامپیوتری دارند، صدایی انسانی دارد...

بازیگران یا درواقع صداپیشگان سفر جنون‌آمیز جدید این مولف خارق‌العاده- که می‌توان آن را فیلمی نامید که هر کس در زندگی‌اش شاید یک بار شانس دیدن چنین فیلمی را داشته باشد- دیوید تیولیس، جنیفر جیسون لی و تام نونان بااستعداد هستند که وقتی نام‌شان کنار نام چارلی کافمن به‌عنوان خالق اصلی آنومالیسا قرار می‌گیرد، این اطمینان را به تماشاگر می‌دهد که با فیلمی معمولی طرف نخواهد شد.

واقعیت هم چنین است. آنومالیسا فیلمی معمولی نیست. برخلاف ظاهرش یک کارتون شوخ و شنگ هم نیست. آنومالیسا کارتونی به شیوه استاپ موشن است که نور به تاریک‌ترین گوشه‌ها و زوایای روح آدمی و اجتماع آدمیان انداخته. می‌دانم که می‌دانید در چنین فیلمی وقتی چراغ دست کسی چون چارلی کافمن باشد، حاصل تلاش او فیلمی دیدنی خواهد شد. این هم واقعیتی غیرقابل انکار است...

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

احتمالا با خواندن این خلاصه داستان با خود فکر کرده‌اید چه نیازی بوده که چارلی کافمن این داستان را که ظاهرش شبیه داستان فیلم‌های ملال‌آور جشنواره‌ای است، به شیوه انیمیشن روایت کند؛ اما اتفاقا این نکته بهترین نقطه برای ورود به دنیای فیلم است. انیمیشن یعنی خلق کامل یک دنیا، یک فضا، یک آدم و به‌طورکلی یعنی ساخت یک فیلم با تمام جزییات. در انیمیشن جایی نیست که دوربین را بگذاری آن‌جا و فیلمبرداری را شروع کنی. وقتی تو کسی چون کافمن باشی و هدفت خلق یک دنیای کاملا نوی کافمنی، بهترین راه پیش پایت انیمیشن است. چارلی کافمن نیز این کار را کرده. برای خلق دنیایی که هر ذره‌اش نیازمند کنترل کامل کارگردان است، راهی جز انیمیشن نیست.

برای ساخت فضایی که جزبه‌جز آن باید از نظر گرافیک و مفهوم نهایی، شباهت غریب آدم‌ها و معانی، اتمسفر غریب و خفقان‌آور و... در راستای هدفی متعالی کاربرد داشته باشند، چارلی کافمن خلاقانه‌ترین راه را انتخاب کرده و دنیای دلخواهش را از نخستین نقطه که روی کاغذ گذاشته می‌شود تا ترسیم نهایی یک دنیای خودویژه و منحصربه‌فرد خود طراحی و اجرا کرده است. این گونه شده که الان می‌توانیم به جرأت بگوییم: با یک دنیای کاملا کافمنی سروکار داریم...

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

توضیح ضروری: چارلی کافمن در نیویورک به دنیا آمده. در کارنامه وی تا‌ سال ۱۹۹۹ که فیلمنامه جان مالکویچ بودن را نوشت تنها فیلمنامه چند سریال تلویزیونی دیده می‌شود. جان مالکویچ بودن برای او یک نامزدی اسکار و یک جایزه بفتا به ارمغان آورد. بعد از آن فیلمنامه طبیعت بشر و پس از آن هم فیلمنامه اقتباس را نوشت. اقتباس برایش یک نامزدی دیگر اسکار و یک جایزه بفتای دیگر به همراه داشت. کافمن همچنین فیلمنامه اعترافات یک ذهن خطرناک را برای میشل گوندری نوشته. این نویسنده نابغه در ‌سال ۲۰۰۴ با نوشتن فیلمنامه درخشش ابدی یک ذهن پاک برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شده است. کافمن پیش از آنومالیسا یک فیلم نیز کارگردانی کرده؛ فیلم نیویورک جز به کل با بازی فیلیپ سیمور‌هافمن که از آن به‌عنوان یکی از بهترین فیلم‌های قرن جاری یاد می‌شود...

کارگردانان آنومالیسا از این فیلم می‌گویند

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

باید عریان باشی تا فیلمت صادقانه شود...

آنومالیسا انیمیشنی است بی‌شباهت به هر انیمیشن دیگری؛ انیمیشنی که باید آن را دید و با دقت هم دید تا بتوان فهمید چرا به این شکل روایت شده است. کارگردانان این فیلم تکان‌دهنده چارلی کافمن و دوک جانسون هستند که در گفت‌وگوی پیش‌رو درباره این تجربه عجیب سخن گفته‌اند...

آنومالیسا ابتدا به‌عنوان یک نمایشنامه رادیویی مطرح شد. ایده چه کسی بود که براساس آن یک فیلم انیمیشن ساخته شود؟ چه چیزی شما را مجاب به این کار کرد؟

کافمن: اولش در‌سال ٢٠٠٥ ما آن را اجرا کردیم و در کاتالوگ هم آن را هم یک نمایش رادیویی صحنه‌ای ذکر کرده بودیم. آن زمان اجرای موفقی هم داشت. داستان این نمایش برای من تمام شده بود؛ تا این‌که یکی از تماشاگران آن نمایش به نام دینو استاماتوپولوس یک استودیوی انیمیشن تأسیس کرد که دوک جانسون هم آن‌جا به‌عنوان کارگردان کار می‌کرد. دینو‌ سال ٢٠١١ پیش من آمد و ازم خواست اجازه دهم یک نسخه استاپ موشن براساس آن بسازند. درواقع انیمیشن‌سازی از این نمایشنامه فکر من نبود. اصلا فیلمسازی براساس آن فکر من نبود؛ چه زنده و چه انیمیشن.

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

اصلا تردید نداشتید که این نمایشنامه ممکن است به‌عنوان یک فیلم جواب ندهد و شکست بخورد؟

کافمن : نه؛ مردد نبودم. فقط قدرت حرف زدن ازم گرفته شده بود. نمی‌دانستم چه بگویم. من آن را برای دیده شدن ننوشته بودم. در اصل ساختار کار جوری بنا شده بود که شنیده شود؛ نه که دیده شود. بنابراین برای یک نسخه استاپ موشن تردید نداشتم؛ تردیدم برای این بود که آیا درست است این کار دیده شود یا نه. تا این‌که در روزهایی که دوران سختی را از سر می‌گذراندم و در تلاش برای ساخت چیزی- هر چیزی- بودم، گیرم انداختند و رضایتم را گرفتند که اگر هر کار دیگری هم بود، رضایت می‌دادم، چون واقعا نیاز به کارکردن داشتم. به‌هرحال گفتم اگر بتوانند پول ساختش را جور کنند، من راضی هستم. آنها هم از طریق کمپین سایت کیک استارتر پول لازم برای شروع کار را مهیا کردند و من و دوک جانسون همزمان کار روی آن را آغاز کردیم...

دوک، تو چگونه وارد این کار شدی؟ آیا زمینه کار استاپ موشن که در اپیزود اجتماع داشتی کلید ورود تو به این کار بود یا این‌که همین جوری تصادفی این موقعیت برایت پیش آمد؟

دوک جانسون: آن زمان من در یک استودیوی انیمیشن سر ساخت یک انیمیشن تلویزیونی بودم، از همان کارها که در سوالت به آن اشاره کردی. با دینو استاماتوپولوس در دفترش درباره کارهای آینده‌مان حرف می‌زدیم که ناگهان دینو گفت نسخه‌ای از این نمایشنامه را در اختیار دارد. وقتی بهم داد و خواندمش؛ عاشقش شدم. بعد هم با چارلی ارتباط برقرار کردیم. نمی‌دانم برای ورود به این کار کلیدی لازم داشتم یا نه یا کلیدم چه بوده؛ اما من جزو کسانی بودم که برای جلب رضایت چارلی کافمن با او حرف زدم و حداقل در این حد پیش از جدی‌شدن ساخت این فیلم در آن نقش داشتم.

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

همکاری‌تان با هم چگونه بود؟ آیا مثلا این جور بود که یکی از شما کارهای کلی را پیش ببرد و دیگری روی جزییات دقت کند؟ فیلم حاوی یک نگاه و نگرش خیلی شخصی به‌نظر می‌رسد آخر...

دوک جانسون : ما همه چیز را با هم انجام می‌دادیم. کارگردانی خلاقانه کار با هر دوی ما بود. انیمیشن جزبه‌جز شکل می‌گیرد. بنابراین ما تمام طراحی‌های مناظر، شخصیت‌ها، لباس، صحنه و حتی طراحی‌های تولید را با هم می‌دیدیم و براساس نتایج گفت‌وگوهایی که رودررو یا پشت تلفن در روزهای پیش از تولید با هم داشتیم، تصمیم می‌گرفتیم. درواقع وقتی مشکلی بروز می‌کرد، بحث‌های ما با هم راهگشا می‌شد. درباره آن دیدگاه خیلی شخصی هم...

کافمن: درواقع یک دیدگاه دونفره است...

بازیگران شما محشرند. دیوید تولیس، جنیفر جیسون لی و تام نونان هر سه در آن نمایش اولی هم حضور داشتند؟

کافمن : آره؛ در آن ورسیون بودند...

در فیلمی‌هایی مثل این فیلم بازیگران را چگونه کارگردانی می‌کنید؟ این‌که بازی آنها تا مدت‌ها پس از زمان فیلمبرداری پایان نیافته و کامل نشده؛ کار را برای شما و آنها دشوار نمی‌کند؟

کافمن: خب، نخستین چیزی که می‌خواهید در یک فیلم داشته باشید، بازیگران واقعا خوب است. بعد باید آنها را در انجام کاری که می‌خواهند بکنند آزاد بگذاری. بازیگران ما در نمایش هم بازی کرده بودند، بنابراین با فیلمنامه آشنایی کامل داشتند. در اجرا هم یک روز با آنها تمرین کردیم و سپس دو روز بعدی را به ضبط اختصاص دادیم. کاری که ما انجام دادیم در دنیای انیمیشن کاملا غیرمعمول است. ما مثل نمایشنامه آن را به ترتیب سناریو و در زمان واقعی گرفتیم. بازیگران ما آن‌قدر خوب بودند که همه مراحل دیگر براساس صدای آنها شکل گرفت. آنها الهام‌بخش انیماتورها و... بودند.

سروشکل فیلم و انیمیشن آن خیلی زیبا درآمده؛ اما این‌که فیلم آگاهانه در یکی از معمولی‌ترین و پیش‌پا‌افتاده‌ترین لوکیشن‌های قابل تصور یعنی در یک هتل می‌گذرد، آیا دلیل خاصی دارد؟

کافمن: نکته جذاب درباره این دنیا این است که در یک هتل می‌گذرد؛ در جایی که ظاهرا طراحی شده تا از نظر بصری گیرا باشد؛ اما کاملا مصنوعی و شبیه‌سازی شده به چشم می‌آید. هر کسی این فیلم را ببیند، حداقل یک شب در آن اتاق که فرقی با اتاق‌های هتل‌های دیگر ندارد، سر کرده است. هر جایی که در فیلم می‌بینیم جایی است شبیه جاهای مشابهش در هتل‌های دیگر. زیبایی‌شناسی آشنای این فضاها برای تماشاگر او را وارد دنیای فیلم می‌کند. این یک ترفند یا حقه بصری است.

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

به‌خاطر صحنه وقوع داستان، بیننده در دقایق اول فیلم حیران است که چرا این را به صورت انیمیشن ساخته‌اند. تا این‌که آرام‌آرام با ارایه جزییاتی او را به این نتیجه می‌رسانید که این فیلم را نمی‌شد جز انیمیشن هیچ قالب دیگری ساخت...

کافمن: حس ما این بود که برای این فیلم انیمیشن بهترین جواب را می‌دهد. سوال متقابلی هم که مقابل پرسشی اینچنینی همیشه مطرح می‌کنیم این است که چرا این فیلم نباید انیمیشن بود؟ واقعا هم چرا نباید؟ این هم راهی است برای فیلمسازی. در انیمیشن شما هر کاری می‌توانید بکنید. خصوصا در شیوه استاپ‌موشن که نوعی کیفیت دست‌ساز به فیلم می‌بخشد. ما حس کردیم این‌جوری روح فیلم بهتر ارایه می‌شود. من و دوک و حتی دینو سعی کردیم در این فیلم به انیمیشن به‌عنوان نوعی فرم و نه به‌عنوان یک ژانر نگاه کنیم.

وقتی آنومالیسا را نخستین بار در یک جشنواره دیدم، دوستی که همراه من بود طنز فیلم را چیزی مثل یک پناهگاه در طوفان توصیف کرد. وقتی فیلمی چون این را می‌سازی این طنز از کجا می‌آید؟ آیا به نحوی استراتژیک برای فرار از سیاهی یا غمگینی و حتی سنگینی فیلم لحظات کمدی را جاگذاری می‌کنی یا این‌که کمدی همین‌جوری یک‌دفعه سروکله‌اش پیدا می‌شود و شما بالفطره کمدین هستید؟

کافمن : نمی‌دانم خودش سروکله‌اش پیدا می‌شود و ما کمدین بالفطره هستیم یعنی چه؛ اما من چیزهای بامزه و نوشتن چیزهای بامزه را دوست دارم. این همیشه در کارهایم بوده و خواهد بود و بیشترش به نحوی ارگانیک ریشه در داستانی دارد که من در آن لحظه دارم می‌نویسمش.

دوک جانسون : من می‌توانم این‌جور بگویم که وقتی داشتیم نمایشنامه را سناریو می‌کردیم، برای پر کردن بعضی جاهای خالی و سکوت و... یک‌سری چیزها با جلوه‌های ویژه و چیزهایی از این دست جاگذاری کردیم. شوخی‌ها هم آخرین چیزهایی بودند که در این مرحله به سناریو اضافه شدند. حالا نمی‌دانم این یعنی چه و ما چه‌جور آدم‌هایی هستیم...

آنومالیسا، انیمیشنی از داستان‌های غریب روزگار

آنومالیسا باوجود بامزه و مفرح بودن یک‌سری حقایق سیاه و تاریک را باز می‌گوید. یک‌جورهایی مثل خیره‌شدن به کسی که دارد اعتراف می‌کند. یک‌جورهایی عریان کردن در خود دارد. چگونه به این نوع داستان‌گویی رسیدید؟

کافمن: به‌عنوان نویسنده همیشه قصدم صداقت و گفتن از حقایق است. در روند انجام این کار من خودم را حساس و عریان می‌کنم. اگر این‌جور نباشم نمی‌توانم کارم را درست انجام دهم. همه سعی‌ام را می‌کنم تا حد توانم این جور عریان باشم و فیلم به فیلم تلاشم بر این است در این کار بهتر شوم.

کاراکتر مایکل استون، شخصیت اصلی فیلم، غیرقابل ارتباط و حتی دوست نداشتنی است. آیا تلاش نکردید یک‌سری خصایص که او را دوست‌داشتنی کند بهش اضافه کنید؟

کافمن: من نه در مورد او و نه در مورد هیچ کاراکتر دیگری این کار را نکرده‌ام و نخواهم کرد. دلیلش هم بازمی‌گردد به پاسخ من به پرسش قبلی. چنین تلاش آگاهانه‌ای برای دوست‌داشتنی کردن یک کاراکتر کار اشتباهی است. این یعنی فکرکردن به بیننده کار و نه فکرکردن به کاری که داری می‌کنی. این یعنی صادق نبودن. ما حتی یک جمله هم در چنین موردی با هم حرف نزدیم.

فکر می‌کنم بعضی آدم‌های این فیلم دوست‌داشتنی‌تر از آدم‌های دیگرش هستند. این به معنای این نیست که ما خودمان هم مایکل را دوست نداشتیم. نه این نیست. با این‌که می‌تواند برداشت شما از فیلم هم باشد. من و دوک تمام سعی‌مان را کردیم داستان و شخصیت‌ها لایه‌لایه باشند برای برداشت شخصی هر تماشاگری.

از آن‌جا که فرصت فقط یک سوال دیگر باقی مانده می‌خواهم از کارهای آینده‌تان بپرسم...

دوک جانسون : دوست دارم یک فیلم زنده کار کنم. برنامه‌ام این است. البته با تهیه‌کننده‌ای به نام روزا تران هم صحبت‌هایی شده تا با چارلی یک انیمیشن دیگر هم برای او کار کنیم...

کافمن: درحال حاضر روی بازنویسی یک سناریو که سال‌ها قبل نوشته‌ام، کار می‌کنم، البته روی یک رمان. اینها تنها کارهای من درحال حاضر هستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج