هنریک ایبسن، مرد همیشه ناراضی
ایبسن همیشه از شرایط جهانی گلایه داشت و مخالف خوانی اش با کلیشه ها زبانزد خاص و عام بود. در تمام عکس هایی که از آقای نویسنده موجود است او فقط یک بار لبخند زده.
این نمایشنامه نویس نروژی توانایی منحصر به فردی در درام نویسی و شخصیت پردازی داشت و طوری داستان را با دیالوگ ها پیش می برد که قدرت زمین گذاشتن نمایشنامه یا چشم بستن بر نمایش را نخواهید داشت. از طرفی ایبسن به سنت شکنی و شنا کردن خلاف جهت آب هم معروف است؛ طوری که نمایشنامه «خانه عروسک» او در سراسر اروپا جنجال به پا می کند و در هر بحثی حرف از این نمایشنامه به میان می آید و کار به جایی می رسد که روی کارت های دعوت مهمانی های نروژ می نویسند: «لطفا از صحبت کردن در مورد خانه عروسک خودداری فرمایید!»
ایبسن بیش از ۳۰ نمایشنامه نوشته است که بیشترشان آثار قابل تاملی هستند ولی نمایشنامه «امپراتور و گالیله»، «خانه عروسک»، «دشمن مردم»، «مرغابی وحشی»، «هداگابلر» و «جان گابریل بورکمن» جزو شاهکارهای ایبسن واقع گرا به شمار می روند. به مناسبت صد و دهمین سال درگذشت یکی از برجسته ترین نمایشنامه نویس های جهان به زندگی و آثار شاخص او پرداختیم.
هنریک ایبسن هم مانند بیشتر مشاهیر جهان در خانواده ای مذهبی و سنتی دیده به جهان گشود. ۱۸۸ سال پیش که ایبسن با گریه و شیون بسیار پا به جهان گذاشت، هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که یکی از ستون های ادبیات مدرن جهان در حال ونگ زدن است. پدرش بازرگانی ورشکسته بود که به خاک سیاه نشسته بود و هنریک در میان همین خاک سیاه کم کم رشد کرد اما مثل همیشه زمستان رفت و روسیاهی اش به زغال ماند.
هنریک به سنین نوجوانی که رسید، دستش آمد خبری از ارثیه پدری نیست و باید خودش آستین هایش را بالا بزند. برای همین از محل تولدش در «شین» به بخش بزرگ تری به نام «گریمسناد» کوچ کرد تا با پادویی در داروخانه روزگار بگذراند، به این امید که روزی جراح بزرگی بشود. حتی به تحصیلات مربوط هم مشغول شد ولی همان خاک سیاهی که از پدرش ارث برده بود بر سرش شد و نتوانست درسش را ادامه بدهد.
تاریخ یک بار دیگر ثابت کرد که محدودیت خلاقیت می آورد و عقده های فروخورده هنریک، موتور محرکی شد برای نوشتن. پس از مدتی ایبسن مسئول بخش سیاسی نشریه ای کم تیراژ و مخالف خوان می شود. هنریک جوان به تاثیر از بزرگان ادبیات نوشتن را از ریشه هایش شروع می کند؛ درام هایی منظوم و رمانتیک درباره گذشته اسکاندیناوی.
بالاخره زنگ ها برای ایبسن به صدا در می آیند و نخستین دوران هنری اش آغاز می شود ولی نه به همین سادگی. منتقدان و اهالی فرهنگ و هنر، آثار نویسنده جوان را به کاغذ پاره تشبیه می کنند و باعث می شوند ایبسن آزرده خاطر مهاجرت کند و ۲۷ سال در کشورهای ایتالیا و آلمان سکنی گزیند. این کوچ دردناک به نفع آقای نویسنده تمام می شود و ذوق نوشتنش را دو چندان می کند.
«پی یر گینت» از اولین آثار ایبسن است که مورد توجه قرار گرفت اما پیش از دوران طلایی کارش، نوشته شده و تفاوت های آشکاری با دیگر آثارش دارد. یک یاز این تفاوت ها ترکیب سورئالیسم با رئالیسم است؛ ایبسن در پی یر گینت رویا و واقعیت را با هم در می آمیزد و ترکیب تازه ای خلق می کند؛ ترکیبی که خود او هم گمان نمی کرد بتوان آن را روی صحنه اجرا کرد.
ایبسن این اثر را یک «شعر دراماتیک طولانی» می دانست. داستان های محلی درباره ترول ها (غول هایی که در داستان های قدیمی اسکاندیناوی در جنگل زندگی می کنند) با زندگی شخصی به نام «پیر گینت» دستمایه نوشتن اثری می شود که روحیات مردم نروژ و مفهوم خودخواهی را می کاود و در کنار واکاوی رابطه انسان با جامعه، نوعی خودشناسی را دنبال می کند. از سویی پی یر گینت یک اثر بسیار شخصی است که ایبسن نام اجداد خود را روی شخصیت های آن گذاشته و در نامه ای اشاره دارد که حتی مادر گینت را بر اساس شخصیت مادر خودش نوشته است.
اما نکته عجیب این که این اثر شباهت انکارناپذیری به خود ایبسن دارد و در عین حال نوعی پیشگویی هم هست. در اولین سال های تبعید خودخواسته ایبسن به ایتالیا نوشته شده و داستان کسی را باز می گوید که پس از چند دهه به روستای خود بر می گردد اما همه چیز تغییر کرده است. ایبسن هم پس از چند سال زندگی در ایتالیا به آلمان رفت و برای مدت ۲۷ سال به نروژ بازنگشت.
قدرت درام نویسی ایبسن در پرداخت درست روابط است و مضامین آثارش آنقدر ملموس هستند که با گذشت 110 سال از مرگش هنوز برای مان آشنا و تازه به نظر می رسد. ایبسن از دیوار غیرقابل عبور خرافه، سنت های اروپایی و عادت می گذرد و ما را نیز با خود می کشاند؛ چنان که در پایان می بینیم نمی توانیم به آنچه در پس پرده می گذرد بی تفاوت باشیم.
با انتشار نمایشنامه خانه عروسک، جنجال ها به راه می افتد و در هر کوچه و پستویی صحبت از خانه عروسک است. اوضاع به قدری خنده دار می شود که بر متن کارت های دعوت میهمانی ها می نویسند: «لطفا از صحبت در مورد خانه عروسک خودداری کنید! اروپا تکان می خورد. نام ایبسن بیش از پیش بر زبان ها می افتد. داستان ساده است.
این نمایشنامه با همه مخالفت ها، طرفداران جان بر کفی هم داشت. مخالفت با خانه عروسک هر چند بسیار با جوش و خروش همره بود اما ایبسن هم دیگر در مقابل نادیده گرفته شدن آبدیده شده بود و کار خود را ادامه می داد.
«ارواح» شاهکار جنجالی بعدی بود و مخالفان را بار دیگر به آتش کشید. در ارواح، این خانم آلوینگ است که در دایره سنن خانوادگی گرفتار شده. او برخلاف نورا می ماند و دیوانه شدن تنها پسرش را نظاره می کند؛ پسری که بیماری را از پدر منحرف خود به ارث برده است.
زنده باد آنارشی
«اکثریت هیچ وقت حق ندارد. هرگز، هرگز! خوب شنیدید؟ این هم یکی از آن دروغ های اجتماعی است که هر آدم آزاد و آزادیخواه که گفتار و کردارش آزاد است، باید بر ضد آن بجنگد و مبارزه نماید.» ایبسن در نمایشنامه «دشمن مردم» با دیالوگ های تند و تیز به جنگ با سنت های جامعه اش می پردازد. دکتر توماس استوکمان - شخصیت اصلی نمایش - است که خصوصیات اخلاقی اش شباهت غریبی به نویسنده دارد.
دکتر استوکمان فردی متعهد و دلسوز است. او که روزی برای پیشرفت شهرش پیشنهاد تاسیس تعدادی حمام آب گرم را داده بود، متوجه می شود که آب این حمام ها آلوده است، پس تقاضای رسیدگی می کند اما اولیای شهر که این کار را بر ضد منافع خود می بینند با حمایت روزنامه های پیک مردم، عوام را بر ضد دکتر می شورانند و به دکتر استوکمان لقب دشمن مردم را می دهند.
قبل از دشمن مردم هیچ اثر نمایشی دیگری را نمی توانیم مثال بیاوریم که با این صراحت و قدرت از آرا و عقاید مولفش دفاع کرده باشد. دشمن مردم بسیار صریح تر از بیشتر آثار ایبسن است و از شوخی هم بی بهره نیست. طنز ایبسن بیشتر شامل روزنامه هایی می شود که رسالت خود را روشنگری می دانند. ایبسن فریاد می زند روزنامه ها باید در جامعه خود پیشرو باشند، نه رهرو آن.
ایبسن در سال ۱۸۹۱ که ۶۳ سال داشت به نروژ بازگشت ولی نروژ تغییر کرده بود. خود ایبسن تاثیر بسزایی در این تغییرات داشته. دوران ویکتوریایی در حال پایان یافتن بود و جامعه به سوی مدرنیسم در حرکت بود. این حرکت نه تنها در تئاتر بلکه در تمام جامعه شکل گرفته بود. پیرمرد ۱۵ سالی در کشورش زندگی کرد و سر آخر در کریستیانا، سکته مغزی کرد و مرد.
سمبلیک واقعی
کارشناسان آثار هنریک ایبسن را به سه دوره کلی تقسیم کرده اند و نمایشنامه هایش را بر این اساس بررسی می کنند. دوره های اول و سوم از نظر شیوه نگارش شباهت زیادی به هم دارند. در ادامه نمایشنامه های این سه دوره و حواشی نمایش نامه های شان را در این بخش بررسی کرده ایم.
* دوره اول به آثار حماسی - سمبولیک او با نمایشنامه«براند» و «پیر گینت» اختصاص دارد. در دوره دوم، ایبسن به زندگی معاصر، به صورت واقع گرایانه توجه نشان می دهد. در آثاری چون «ستون های جامعه»، «خانه عروسک»، «دشمن مردم»، «مرغابی وحشی»، «بانوی دریایی»، «هداگابلر» و «استاد معمار». در این دوره به نظر می رسد که هنریک ایبسن، متناسب با مضامین معاصر و سبک واقع گرایانه آثارش شیوه نمایشنامه نویسی خوش ساخت یا آسان ساخت را برای کارهایش مناسب تر دانسته که شیوه غالب نمایشنامه نویسی در این دوره از تاریخ ادبیات نمایشی نیز بوده است.
نمایشنامه «اشباح» نیز جزو همین گروه از آثار وی قرار می گیرد. در دوره سوم، ایبسن با آثاری چون «جان گابریل بورکمن» و «وقتی ما مردگان برخیزیم» دوباره به فضاهای سمبولیستی باز می گردد که البته ویژگی های متفاوتی نسبت به نمایشنامه های سمبولیستی دوره اول وی دارد.
* روایتی وجود دارد که «خانه عروسک» پر اجراترین نمایش در قرن بیستم است و همچنان در سراسر جهان روی صحنه می رود. نمایشنامه جان گابریل بورکمن ایسبن در تئاتر شهر تهران با نام «بدرود امپراتور» و همچنین «هدا گابلر» به روی صحنه رفته است. سال ۲۰۰۶ به خاطر یکصدمین سال درگذشت ایبسن، سال ایبسن نامگذاری شد. در سال ۲۰۰۶ یک نمایشنامه از زندگی ایبسن به نام «مرگ ایبسن کوچک» به روی صحنه رفت.
* وسعت و تنوع آثار دراماتیک ایبسن بسیار چشمگیر است. او ۵۰ نمایشنامه نوشت و در تمامی آثارش مجامعه نروژ را در تمام زمینه ها بررسی کرد و انسان مدرن را با جسارت بی همتایی مورد ارزیابی و انتقاد قرار داد. مضامینی که او بسط و گسترش داد، مبتنی بر یک ایده آل آزادیخواهانه و فردگرایانه بود و فضای معنوی جامعه را تغییر داد. ایبس در هر مملکتی که بود، همه روزه روزنامه می خواند و بازتاب وقایع روز را می توانیم در همه درام هایش ببینیم.
نظر کاربران
خوب بود، تشکر
متن عالی و روان. ممنون
دررابـطـه بـا ایـبـسـن هـم چـنـیـن یـک بـررسـی انـتـقـادی تـحـت عـنـوان " دربـاب ایـبـسـن" از تـوفـارن آراز در سـایـت سـیـاسـی و فـرهـنـگـی " هـفـتـه" مـنـتـشـر شـده اسـت.