پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«من» اولین کار سهیل بیرقی است، در «من» با روایت یک زن بزهکار خونسرد و تیز هوش طرفیم که به نوعی ضد قهرمانی است که ساده انگارانه طراحی نشده، از همین جهت لیلا حاتمی با قدرت در شخصیتی که بیرقی نوشته فرو رفته و اتفاقا به خوبی هم از عهده ی کار بر آمده
چالش مالیات ستانی و شایعه عبور از روحانی در گفت و گو با جلایی پور، رشد بورس و مطالبی در مورد خودروهای ساندرو دار و همچنین اتحاد سه جانبه ایران و روسیه و آذربایجان در کنار تاریخ تجارت اصفهان، مطالبی است که در تجارت فردای این هفته می خوانید. تجارت فردا پیشنهاد منصفانه ای است برای واکاوی لایه های زیرین مسائل اقتصادی، این که ورای تحلیل های دم دستی با مضامین درگیرکننده اقتصاد آشنا شوید. مجله ای وزین و پربار که مطالعه اش پشیمانتان نمی کند.
«همسایه ی آقا» شرح تراژیک خانواده ای است که در چنبره ی اعتقادات کهنه اسیر شده اند، نکته ی قابل ذکر در مورد این کار بیش از هر چیز این است که وفادار به ماهیت اثر می ماند و در واقع موقعیت تراژیک را به درستی و در جایگاه خودش پرداخت می کند(بر خلاف بسیاری از اجراها که موقعیت تراژیک را برای جلب مخاطب عام تبدیل به کمیک می کنند و با ماهیت اثر قطع ارتباط می کنند)، «همسایه ی آقا» در ضمن می تواند استعاره ای از کل جامعه باشد، جامعه که جایگاه های آن از دست رفته و موقعیت ها متزلزل شده و احساس بی پناهی و بی اعتمادی در آن موج می زند.
نمایشی که به تبلیغات خاصی مجهز نیست و راه خودش را می رود گرچه که کمی گران است اما متین و موقر نشان می دهد و به هر قیمتی جذب نمی کند.
باز خورد فیلم در ایام جشنواره هم در مجموع مثبت بود، به هر حال یک کارگردان فیلم اولی جسارت به خرج داده از دو بازیگر مطرح سینمای ایران بازی های متفاوتی گرفته، بهنوش بختیاری را هم به گونه ای می بینید که تا حالا ندیده اید. البته لازم به ذکر است مشکلات فیلمنامه به قوت خودش باقیست و احتمالا برای آن هایی که کم حوصله ترند «من» از جایی به بعد فیلمی حوصله سر بر خواهد بود.
کودتای آن سال و چهره ی مصدق در تمام این سال ها آن قدر محل بحث و جدل و تبیین و تفسیر شده که انگار کلمات هر روز بیشتر از دیروز به کاراکتر مصدق ماهیتی اسرار آمیز می دهند و این راز آلودکی و ابهام را شاید شخصی نزدیک به خانواده مصدق به خانواده مصدق بهتر بتواند شفاف کند، سمیعی همسر سابق محمود مصدق نوه ی محمد مصدق است. در مورد کتاب نکته ی جالب توجه این که حاشیه هایی بر متن دارد که اطلاعات جالبی در مورد خانوده مصدق به خواننده عرضه می کند.
ماهی و گربه داستان سفر چند جوان دانشجو به شمال کشور برای شرکت در جشن بادبادک بازی است ، در میانه ی سفر اتفاقی غیر قابل تصور برای یکی از دانشجویان می افتد و... بعد از این اتفاق در فرمی دوار و در اثری که به قولی تک شات بوده با روایتی مواجه می شویم که دائما می چرخد و به زمان آغازین بر می گردد. مکری بازیگوشانه ما را با خودش همراه می کند و ما بهت زده آدم هایش را باور می کنیم وقتی که وهم جنگل و موسیقی سرحال هم چاشنی کار می شود و ماهی و گربه توصیه ای عاقلانه برای تماشای خانگی در یک آخر هفته تابستانی است.
نظر کاربران
والا من ماهی و گربه رو دیدم ...خوب بود ولی نه اینقدر دیگه که شما و یکی دوتا سایت دیگه تعریف کردن...بین اینهمه فیلم ایرانی مزخرف معمولی بودن باعث میشه که خیلی خوب بنظر بیاد!!
زجر دادن تماشاگر چون فیلم کات نداره
بازی با کلمات و تعریف و ذوق زدگی الکی باعث میشه مردم بعد دیدنش ناسزا بگن ها ! ماهی و گربه ترسناک نیست بیشتر ترس بازیگراست همچین جایی میرن برای بازی .فیلم کارگردان نیست یه منشی صحنه انگار ساخته برای حفظ راکورد و اینکه من ریاضی 18 میشدم مدرسه و حافظه ام توپه نگاه . فیلمنامه و بازیگری و دیالوگ درستی نداره بخاطر اینکه کارگردان میخواد خودشو به رخ بکشه و کات نزنه البته اونا که تو سینما دیدن مجبور بودن با یاس فلسفی راه رفتن بازیگرارو ببینند اما شما با کامپیوتر خق انتخاب داری میزنی جلو فیلم 2 ساعته رو نیم ساعته میبینی . اصول فیلمنامه و فیلم به علت کات نزدن از بین رفته بعضی منتقدا فیلمساز رو با تعریف الکی گمراه میکنند این ایده در حد کوتاه دانشجوی سینما دور همی کافیه
من که ماهی و گربه رو پریشب گرفتم دیدم، واقعا فیلم کسل کننده و بی محتوایی بود،کارگردانایی که اینقدر دنبال فرم هستن بد نیست بدونن برای یه فیلم فیلمنامه اس که حرف اولو میزنه،من اسم اینجور فیلمارو گذاشتم فیلمای کارت پستالی،هیچ معنی و مفهومی ندارن،واقعا اون نوشته اول فیلمو اگه بردارن دیگه هیچی برا دیدن نمیمونه