بارکد؛ تجربه ژانری جدید در سینمای ایران
مصطفی کیایی فیلمساز جوانی است که با ساخت پنج فیلم سینمایی، سبک و سیاق دغدغه های شخصی خود را دنبال کرده است؛ «بعدازظهر سگی سگی»، «ضدگلوله»، «خط ویژه»، «عصر یخبندان» و جدیدترین فیلم او؛ «بارکد» که در جشنواره سی و چهارم فجر به نمایش درآمد.
من هیچ گاه خودم را محدود به یک فضا و ژانر خاصی نکردم. جست و جوگری را دوست دارم و فکر می کنم این ویژگی در تمامی کارهایی که در سینما انجام داده ام وجود دارد. در فیلم های من همیشه یک لحن شیرین وجود داشته و با این گونه از کمدی ناآشنا نبوده ام.
در سینمای ما، شرط اول برای مخاطبان، قصه گو بودن فیلم است و مخاطب بیشتر علاقه دارد که فیلم دارای یک قصه باشد اما در بیشتر فیلم های کمدی، قصه گم شده و کمتر با قصه سرراستی مواجه می شویم. وقتی فرم روایتی فیلم را انتخاب می کردیم، قصه برایمان از اهمیت زیادی برخوردار بود چون می دانستیم هر فیلمی که قصه خود را به درستی روایت کند، می تواند ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کند.
از کارکرد این فرم غیرخطی در فیلم که قصه از انتها به ابتدا روایت می شود، بگویید و اینکه چطور به این ساختار رسیدید؟
اگر می خواستیم روایت فیلم را با یک ساختار خطی بیان کنیم، از همان ابتدا داستان و پایان ماجرا لو می رفت و مشخص می شد که نقش اول قصه کیست و چه قصد دارد و طبعا همه جذابیت فیلم از بین می رفت. رودستی که در پایان، فیلم به مخاطب می زند و کشف تدریجی داستان، تنها راهی بود که می توانست مخاطب را تا آخرین دقایق فیلم به دنبال خود بکشاند. درواقع ما با وارونه روایت کردن داستان، فیلم را جذاب کردیم.
چطور به انتخاب زوج بهرام رادان و محسن کیایی برای کاراکترهای محوری فیلم رسیدید که ترکیب متفاوت و جسورانه ای است و حاصل کار تا چه حد برای شما رضایت بخش است؟
دلیل انتخاب بهرام و محسن در کنار هم این بود که فکر می کردم وقتی فیلمنامه پتانسیل طنز دارد، الزاما نباید از بازیگر طنز استفاده کنم. شخصیت ها و دیالوگ هایی که در فیلم وجود دارند بار کمدی دارند، اما بازیگران کاملا جدی بازی کردند و از نظر من، این ترکیب می توانست جالب باشد.
از بهرام رادان تا به حال فیلمی با چنین نقشی ندیده بودیم و در چنین فضایی ایفای نقش نکرده بود. نظر من بر این بود که اگر اتفاق درستی بیفتد و نقش خوب از کار دربیاید، می تواند یک برگ برنده برای فیلم باشد. شخصیت شیرین داستان را هم محسن کیایی بازی می کرد که در کنار بهرام که نقش اول بود، می توانست یک نقش مکمل خوب باشد.
طبعا انتخاب بهرام رادان برای این نقش یک ریسک بود؛ هم از طرف من به عنوان کارگردان و هم از طرف او به عنوان یک بازیگر. اما به نظر خودم، جواب خوبی گرفتیم چون احساس می کنم هم مخاطبان ارتباط خوبی با این نقش داشتند هم منتقدان به عنوان یک بازی متفاوت از نقش آفرینی او راضی بودند.
در فیلم «عصر یخبندان» بسیاری از شخصیت ها و بازیگران با هم بازی نداشتند. البته قصه ها به هم ربط داشت، اما بازیگران با هم ارتباط مستقیم نداشتند. در «بارکد» کل داستان بر دوش این دو کاراکتر بود، اگر این رابطه درست از کار در می آمد، قطعا فیلم حرف های بسیاری برای گفتن داشت و اگر نمی توانستند زوج خوبی در کنار یکدیگر باشند، فیلم هم نمی توانست آن حس خوب را منتقل کند. درواقع بار کمدی «بارکد» روی فیلمنامه بود و بازیگر کمتر درگیر بازی کمدی می شد و بیشتر بازیگران در شرایط کمدی قرار می گرفتند. طبعا این یک ریسک بود که به نظرم جواب داده و امیدوارم در اکران عمومی هم مخاطب بتواند ارتباط خوبی با این کاراکترها برقرار کند.
موقع نگارش فیلمنامه به این بازیگران فکر می کردید و آیا مطابق با بازیگر، نقش ها را نوشتید؟
در طول نوشتن فیلمنامه هیچ گاه به بازیگران فکر نکردم. اصولا سعی می کنم موقع نگارش فیلمنامه به هیچ بازیگری فکر نکنم، چون ناخودآگاه قلم به سمت شخصیت آن بازیگر می رود و نمی توانید فیلمنامه خوبی بنویسید. من بعد از اتمام فیلمنامه به بازیگران فیلم فکر کردم و اولین گزینه هایم بهرام رادان و محسن کیایی برای بازی در این نقش ها بودند.
یکی از دلایلی که بیشتر به این مضامین می پردازم این است که خودم جوان هستم و از نزدیک با معضلات و گرفتاری های جوانان آشنایی دارم. به نظر من، دلایل زیادی باعث به وجود آمدن این معضلات اجتماعی برای جوانان شده؛ یکی از مهمترین این دلایل که به نوعی تمام مشکلات، ریشه در آن دارند، مسائل مالی و مشکلات اقتصادی است.
توزیع ناعادلانه ثروت و رشد بی رویه یکسری آدم ها که با عدم شفافیت قارچ گونه در اقتصاد کشور به وجود آمدند و امکانات زیادی هم در اختیار دارند، از جمله این دلایل هستند.
از سوی دیگر، جوانان شایسته زیادی هستند که تلاش کرده اند به جایگاه مناسبی در کشور برسند متاسفانه شرایط مساعدی برایشان وجود نداشته است. من هم مثل بقیه درگیر این مسائل بوده ام و این مقوله ذهنم را به شدت درگیر کرده است. به شخصه آدمی هستم که مسائل روزمره تاثیر زیادی بر من می گذارد.
جنس کمدی «بارکد» به نوعی بی پروا است و به خصوص آن بی پروایی در دیالوگ ها بیشتر دیده می شود که می تواند واکنش برانگیز باشد. نگران این واکنش ها و بازخورد منفی آن بین مخاطبان نبودید؟
تمام سعی من در فیلم این بود که شخصیت هایی قابل باور خلق کنیم به همان گونه ای که ما این آدم ها را در جامعه می بینیم. اگر برخی دیالوگ ها راحت گفته می شوند براساس همان نظریه است که می خواستیم با واقعیت جامعه تطبیق پیدا کند ولی من همیشه عرف را رعایت می کنم. در «بارکد» هم سعی کردیم طوری صحبت کنیم که مخاطب آن را به راحتی بپذیرد، به گونه ای که نه از عرف خارج شویم و نه اینکه بخواهیم از واقعیت ها دور شویم.
بعد از اکران فیلم در جشنواره هم واکنش خاصی ندیدم و بیشتر بازخوردها نشان می داد که مخاطبان با فیلم ارتباط خوبی برقرار کرده اند. البته بعد از دیدن مجدد فیلم در رابطه با سه مورد از دیالوگ ها، حس کردم شاید شوخی های مستقیم تری باشند و خودم برای اکران عمومی آنها را حذف کردم، چند مورد هم ممیزی به فیلم خورد و حذف شد.
به نظرم در نسخه نهایی فیلم، دیگر شوخی مستقیم وجود ندارد و اگر این طور برداشت شده، به تعبیری بر می گردد که مردم زودتر آن را دریافت می کنند. گاهی صحبتی به میان می آید که تعابیر متعددی در مورد آن برداشت می شود و هر کس با دیدگاه خودش آن را می پذیرد.
ناراحت نیستم و فکر می کنم اتفاق بدی نیفتاده است. من تجربه دریافت سیمرغ را داشته ام و همیشه فیلم هایم در رشته های متعددی کاندید دریافت سیمرغ بوده اند. همیشه دوست داشتم فیلم هایی بسازم که استانداردهای معمول را داشته باشد و بیشتر اوقات هم مورد توجه قرار گرفته اند، اما همواره مخاطب سینما برای من جذابیت اصلی را داشته است.
به همین دلیل جشنواره فجر را همان طور که هست می پذیرم و هیچ گاه گلایه ای نداشتم و ندارم. شاید دریافت سیمرغ در سال های اول کار برایم اهمیت بیشتری داشت ولی در سال های اخیر این را پذیرفته ام که در جشنواره فجر مناسباتی وجود دارد و به همین دلیل ناراحت نمی شوم. من در هر دوره ای از جشنواره که فیلم داشتم، فیلمم در رقابت با سایر آثار برای گرفتن سیمرغ از نگاه تماشاگران حضور داشته است.
«بارکد» اولین تجربه تهیه کنندگی شما توأمان با کارگردانی و فیلمنامه نویسی بود. این تجربه جدید چگونه بود؟
من جزو آن دسته از کارگردان هایی بودم که می گفتم چرا کارگردان ها، تهیه کنندگی می کنند. به همین دلیل در چهار فیلم اولم فقط در سمت کارگردان فعالیت کردم ولی بعد به این نتیجه رسیدم که در سینمای ایران فقدان تهیه کنندگی خوب وجود دارد. یکسری از افراد فقط پول دارند و تهیه کنندگی نمی دانند و یک عده که حرفه ای هستند، بودجه لازم را در اختیار ندارند و می خواهند فیلم را با کمترین هزینه جمع کنند.
در نهایت به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب بهترین راه این است که خودم فیلمم را تا آخرین مرحله یعنی ورود به شبکه نمایش خانگی کنترل کنم. برای این کار لازم بود در کنار کارگردانی، تهیه کنندگی فیلم را هم برعهده بگیرم، اما سعی کردم تهیه کنندگی بر کارگردانی ام غالب نشود و به همین دلیل همه امور را به دست مدیر تولید سپردم که او هم به بهترین نحو آنها را انجام داد.
«بارکد» آرام ترین فیلمی بود که ساختم. پشت صحنه فیلم هایی که تا به حال کار کردم همیشه خوب و صمیمی بوده، اما هنگام ساخت «بارکد» واقعا آرام ترین و بهترین شرایط را در پشت صحنه داشتیم و من به عنوان کارگردان در ساخت این فیلم، آرامش زیادی داشتم. طبعا فراهم کردن پول برای ساخت این فیلم سختی های زیادی داشت و برای تامین بودجه از شرکت پخش کننده فیلم، پول گرفتم، نسخه ویدیویی آن را فروختم و حتی تمام پس اندازهای خودم را هزینه کردم ولی فیلم را بدون استرس و نگرانی ساختم و راحت بودم. بازگیران و عوامل فیلم هم به دلیل اینکه این اولین تجربه تهیه کنندگی من بود، نهایت رفاقت و دوستی را به جا آوردند.
مدل فیلمسازی من برای مخاطب عام است و به اکران گسترده بیشتر از گرفتن سیمرغ فکر می کنم. سعی می کنم در فیلمسازی استانداردها را رعایت کنم و همه چیز درست باشد. فیلم های من به گونه ای هستند که حتی منتقدان هم وقتی از سالن سینما بیرون می آیند، نظر و حس بدی نسبت به آنها ندارند. این همان سینمای حد وسط است که به نام سینمای بدنه در کشور می شناسیم. این نوع فیلم ها قرار است صنعت سینمای کشور را بچرخانند و مخاطب را به سالن های سینما بکشانند و آنها را برای دیدن فیلم تشویق کنند.
شخصا به سینمای هالیوود بیشتر علاقه دارم و سینمای اروپا مورد پسندم نیست. همیشه فیلم هایی که در آمریکا جوایز بیشتری می گیرند، در اکران عمومی هم با استقبال بیشتری رو به رو هستند ولی ما در کشورمان فیلم ها را تقسیم بندی می کنیم. در حالی که یک فیلم می تواند تمام خصوصیات لازم برای یک فیلم خوب بودن را دارا باشد، استاندارد باشد و مخاطب هم آن را دوست داشته باشد.
در سینمای جهان، فیلم های هنری کمتر ساخته می شود و بیشتر به سینمای بدنه بها داده می شود، اما اکنون شرایط در سینمای ما برعکس شده و در طول یک سال حدود صد فیلم هنری ساخته می شود و مثلا پنج فیلم به اصطلاح پرفروش در کل سال داریم که مخاطبان را جذب می کنند.
نظر کاربران
فیلم بارکد خیلی خوب و خنده دار بود به خصوص قسمت اصغرفرهادی و جنیفرلوپز محسن کیایی خیلی عالی بازی کرد بهرام رادان و پژمان بازغی هم خوب بودن علی الخصوص جفتشون قسمت حاج آقا منطق الطیر هم خیلی باحال بود کلا فیلم خوبی بود