چرا مردم به کلمات فرهنگستان می خندند؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی بخش های مختلفی دارد و تنها یکی از بخش های آن گروه واژه گزینی است. در این بخش علاوه بر اعضای پیوسته تعداد زیادی از استادان نیز تحت عنوان اعضای غیرپیوسته و هیئت فنی مشغول کار هستند.
گروه واژه گزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی از اوایل دهه ۷۰ راه افتاد، زیر نظر حسن حبیبی که آن زمان معاون اول رییس جمهور هم بود. در این گروه برای همه رشته ها واژه های معادل ساخته می شود. از کشاورزی و باغبانی بگیرید تا پزشکی و پرستاری و مکانیک و چیزهای دیگر. کار استادان و کارمندان این گروه درواقع یافتن معادل های فارسی برای اصطلاحات بیگانه است.
فرهنگستان در بیش از دو دهه گذشته توانسته بیش از 50 هزار وازه فارسی جدید برای معادل های خارجی تصویب کند. روند کار در این بخش به گفته حداد عادل به این صورت است: «این لغات به مدت سه سال به صورت پیشنهادی به نظرخواهی گذاشته می شود و سپس با امضای رییس جمهور رسمیت پیدا می کند.» واژه های مصوب فرهنگستان هر سال در یک کتاب مستقل نیز منتشر می شوند که این مجلدات تا حالا به 13 جلد رسیده است.
فرهنگستان گاهی نیز از پیشنهادهای خود بنا به دلایلی عقب نشینی می کند. برای مثال در خرداد سال ۱۳۹۰ فرهنگستان اعلام کرد از قبول واژه «پاسور» که به عنوان جایگزینی برای لغت «پلیس» پیشنهاد شده بود، منصرف شده است؛ واژه ای که فرهنگستان حدود یک سال روی آن کار کرد. درواقع فرهنگستان ۱۵۰ معادل پیشنهادی را بررسی کرد و در نهایت با هم فکری مسئولان دفتر واژه گزینی نظامی نیروهای مسلح توانسته بودند سر واژه «پاسور» به توافق برسند.
منتقدان عملکرد فرهنگستان در زمینه واژه گزینی تنها محدود به ایران نمی شود. در افغانستان و تاجیکستان نیز که زبان رسمی شان فارسی است، انتقادهای فراوانی از این روش می شود. سال گذشته در همایش بین المللی «مسائل واژه گزینی و اصطلاحات زبان فارسی- تاجیکی) کارشناسان زبان فارسی مخالفت خود را با استفاده از واژه هایی که ایران به آن ها پیشنهاد می دهد، اعلام کردند. آن ها می خواستند سه کشور فارس زبان ایران و افغانستان و تاجیکستان نهادی را راه بیندازند که به صورت مشترک به کار واژه گزینی بپردازد.
در دهه ۸۰ فرهنگستان با این کلمات مخالف کرده بود. «موکات» که برای آرایشگاه تقاضا شده بود، این کلمه از دو جزء مو و کات (کات به معنی بریدن و قطع کردن) تشکیل شده است. نمونه دیگر کلمه «پاپیون» بود. علت مخالفت فرهنگستان با این کلمه این بود که پاپیون لفظی فرانسوی به معنی پروانه بود.
قانون مجلس شورای اسلامی درواقع تنها اداره ثبت شرکت ها، اداره ثبت احوال و وزارت ارشاد را به اجرای مصوبات فرهنسگتان در نهادهای دولتی ملزم نمی کند. این الزام شامل نام نوزادان، اشخاص، محصولات و شرکت ها، دکان ها و چیزهای دیگر نیز می شود. همه نهادها موظف هستند از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام کنند که نامی را که به کار می گیرند، مغایر با زبان فارسی نباشد.
برای مثال فرهنگستان با استفاده از کلماتی مثل «آریاژ» که قرار بود نام محصولی باشد موافقت نکرد، چرا که این کلمه در منابع فارسی پیدا نشده بود. یا مثلا کلمه «آترا» نیز طبق وب سایت فرهنگستان تصویب نشد. در زبان اوستایی، آتر به معنی آتش است و آترباتت به معنی آتش پناه. نام قدیم آذربایجان آترپاتن بود. اما آترا فارسی نیست و فرهنگستان نیز با آن مخالفت کرد.
***
چرا ما در معرض هجوم واژه های خارجی هستیم؟ ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه از نیمه های قرن نوزدهم در برخورد با تمدن مدرن و دستاوردهای تمدن مدرن دچار حبران شدند. ساختار جامعه و فرهنگ و سیاست و اقتصاد چنان با بحران مواجه شد که خیلی زود مدل دیگری مقابل آن قرار گرفت و شهروندان این کشورها تن به تقلید از آن ها دادند.
کافی است نگاهی بیندازیم به ساختار دولت و نهادهای دولتی که در دوره اواخر قاجار به وجود آمدند و همین طور نهادهای آموزشی. همه تغییراتی که جوامع شرقی با آن درگیر شدند، یک بحران دیگر هم داشتند و آن استفاده از زبان بود. فرهنگ دنیای مدرن و همین طور همه دستاوردهایی که تمدن مدرن به بشر پیشنهاد می داد، در سبک زندگی او نیز تغییرات شگرفی به وجود آوردند. فرهنگستان ها در کشورهای شرقی و خاورمیانه برای این به وجود آمدند که این تغییرات را به لحاظ زبانی با کاربران زبان در این مناطق منطبق کنند.
داریوش آشوری درباره این فرهنگستان در یکی از گفت و گوهای دهه ۸۰ خود گفته بود: «آن ها به نسبت هم تندروانه بود. می خواستند که واژه ها را با مایه های فارسی درست کنند که البته یک بخش اساسی آن هم از نظر من درست بود. همان دوران مسخره می کردند، ولی امروز آن چه فرهنگستان اول تصویب کرد، شاید حدود ۸۰ درصدش جزو زبان عمومی ما شده. به خصوص از طریق کتاب های درسی و نهادهای دولتی.
فرهنگستان دوم البته سیاست تندروانه تری داشت. می خواست همه چیز را فارسی سره و از مایه های ایرانی بسازد، ولی آن هم بالاخره یک کارهایی کرد و تثایراتی گذاشت. آن ها بعضی پیشوندهای فارسی میانه را برای توسعه زبان استفاده کردند. مثلا پیشوندهای «پیرا» و «ترا» را در «پیراپزشکی» و «ترابری» زنده کردند که امروز به کارشان می بریم.»
عملکرد فرهنگستان ها همواره اسباب مسخره شهروندان را فراهم کرده است. فرهنگستان اول وقتی واژه هایی چون شهربانی، شهرداری، دادگستری و دوزیستان را ساخت، در همان دوره هم اسباب مسخره بسیار شد. بسیاری از واژه های آن دوره از فرهنگستان مانند این چند واژه و حتی کلماتی مثل دانشکده و دانشگاه نتوانستند مورد اقبال عمومی قرار بگیرند.
سال 1354 فرهنگستان زبان ایران که به فرهنگستان دوم مشهور بود، فهرستی با عنوان «واژه های نو» منتشر کرد که تا پایان سال 1319 تصویب شده بود که از خرداد 1314 تا پایان اسفند 1319 در فرهنگستان ایران این واژه ها پذیرفته شدند و به تصویب رسیده است.
بد نیست به چند واژه اشاره کنیم که استادان مشهور فرهنگستان اول ساختند، ولی مورد اقبال قرار نگرفتند و در همان دوره هم مایه ریشخند شدند. در دوره رضاشاه استادان فرهنگستان اول پیشنهاد دادند که به جای «سرنگ» از کلمه «آب دزدک» استفاده کنند یا مثلا به جای کلمه «آفساید» در فوتبال از کلمه «تجاوز» بهره ببرند. این کلمات هیچ گاه مورد استفاده قرار نگرفتند.
داریوش آشوری که خود یکی از فعالان و پژوهش گران زبان است، درباره مخالف بخشی از جامعه با پیشنهادهای فرهنگستان گفته بود: «مقدار زیادی از واکنش های عمومی اجتماعی مال این است که چون از دولت و رژیم بدشان می آید، هر نهادی را که وابسته به آن باشد، نفی می کنند. این نگرش اشکال دارد. والا آن جا یک عده آدم اهل علم و باسواد و زبان دان نشسته اند و کارشان صددرصد غلط و نادرست نیست.»
واقعیت این است که زبان در دوره های مختلف تا حدودی مثل مرغ مجالس عزا و عروسی بوده است و برخورد یکسانی با آن صورت نگرفته است. در فرهنگستان سوم که مربوط به دوره بعد از انقلاب است، به دلیل گرایش حاکمیت به استفاده از زبان عربی بسیاری از کلمات عربی در رسانه های دولتی به جای کلمات فارسی نشستند. برای مثال در زبان فارسی با وجود کلماتی مانند «درگذشت» و «مرگ» در رسانه های دولتی از واژه هایی مانند رحلت و ارتحال استفاده می کنند.
این تنها زبان فارسی نبست که در معرض هجوم کلمات بیگانه است. سبک زندگی بسیاری از جوامع در حال تغییر است و هیچ قدرتی نیز نمی تواند مانع آن شود. شهروندان زبان و سبک زندگی خود را انتخاب می کنند و با اجبار نمی توان کاری را از پیش برد. اگر در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، نظامی و ورزشی بتوان پیشرفت کرد و مدل های تازه ای را بتوان به جامعه مدرن پیشنهاد داد، قطعا این مدل ها همراه با نام خواهند بود و این پیشرفت ها می توانند به توسعه زبانی نیز منجر شوند.
نظر کاربران
نوشته خوبی بود سپاس
چرا واقعا نخندن! چی تغییر نکرده که زبان نکنه ! برای مردم مهم نیست مهم لحن خوب و ادای شیک واژه هست حس مسخره دست نده کوتاه و مختصر کلمه بااشه نه جمله ! متاسفانه فرهنگستان حواسش به این موضوع نیست فقط فارسی باشه !
کش لقمه ! نان داغ شکلات داغ ! و...
زیرا فرهنگستان نیست فرنگستان است
زیرا میلیاردها تومان هرماه صرف چند نفر بیکار مثل حداد عادل می شود فعلا تاریخ را اینها می نویسند زبان را اینها استخوانبندی اش را می سازند