مروری بر سریالهای ماندگار درباره عاشورا
ساخت سریالهای تاریخی، آن هم مربوط به تاریخ صدر اسلام، حساس و پرهزینه هستند چون هر کس بنا به اعتقادات و زاویه نگاهش، تفسیر و تعبیری از حوادث آن دارد که یکی از چشمگیرترین این حوادث ماجرای عاشورا و قیام امام حسین(ع) است.
قیامی که با گذشت بیشتر از ۱۳۷۳ سال همچنان تازه و پر نکته و نغز است و پرداختن به آن اگر چه جالب است اما ریسک بالایی دارد. واقعه عاشورا تصویریترین واقعه و پر نمادترین رویداد برای ما ایرانیهايی است که آن را با هنر تعزیه، پردهخوانی و شعر و کنایه در طول تاریخ پیش بردهايم که همین ویژگیها ساخت سریال درباره آن را مشکلتر میکند.
با این حال در طول سالیان گذشته، چند سریال، موضوع خود واقعه کربلا و نه بازتابهای عاشورا مانند سریالی مثل «شب دهم» و... را نشان دادهاند. از «مختارنامه» که پرخرجترین سریال تاریخ تلویزیون ایران است تا سریال نیمه تمام «ثارالله» که تحت همین فشارها و نکات، نیمه تمام در بیابانهای یزد رها شد. در اینجا نگاهی داریم به این چند سریال تا ببینیم چگونه سر و شکل گرفتند و چه سرانجامی داشتند.
مختارنامه(۱۳۸۱ - ۱۳۸۸ / داوود میرباقری):
پرهزینهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران که با هزینه ۳۰ میلیارد تومانی به ماجرای قیام مختار ثقفی و خونخواهی قاتلان دشت کربلا پرداخت. سریالی ۴۵ قسمتی که ۳ سال قبل، جمعه شبها روی آنتن شبکه اول میرفت و همین شبها هم هر شب ساعت ۹:۳۰ شب از شبکه آی فیلم پخش میشود. میرباقری در آخرین تجربه سریال تاریخیسازیاش برشی تاریخی از سال ۴۱ هجری تا سال ۶۷ هجری داشت؛ یعنی از صلح امام حسن(ع) با معاویه تا کشته شدن مختار.
در مختارنامه حدود نیم ساعت از صحنههای کربلا به تصویر کشیده شده بود که اکثرشان در بهار ۸۸ در روستای طرود در ۱۲۰ کیلومتری جنوب شاهرود ثبت و ضبط شده بودند. صحنههایی مانند نماز ظهر عاشورا، پیوستن زهیربنقین به امام، شهادت وهب، که بعد از شهادت سرش را برای مادرش پرت میکنند و مادرشام وهب آن را برمیگرداند، صحنه آب آوردن حضرت عباس و شهادتش که این آخری، سکانسی ۱۱ دقیقهای بود که به دلیل اعتراضات به نحوه نمایش علمدار کربلا هیچوقت پخش نشد تا نقشآفرینی «کاوه فتوحی» در نقش حضرت عباس دیده نشود.
با این حال عاشورا و تاثیر فاجعه کربلا در همه قسمتهای این سریال هویدا بود و میرباقری با جزئیاتی دقیق در دکور و اکسسوار و گریم که بیشتر از ۱۰میلیارد تومان هزینه در پی داشت توانست پیچیدگی قومی و عقیدتی جهان اسلام و کوفه آن دوران را به نمایش بگذارد. ضمن اینکه میرباقری با خلق شخصیتهای ماندگار مانند مختار(فریبرز عربنیا)، ابن زیاد(فرهاد اصلانی)، ابن سعد(مهدی فخیمزاده)، ابن زبیر(رضا کیانیان) و... نشان داد ید طولایی در خلق اینگونه شخصیتهای تاریخی دارد.
مختارنامه با بیشتر از ۶۰ بازیگر اصلی، ۱۲۰ بازیگر نقش فرعی و دوهزار سیاهی لشکر اگر چه انتقاداتی در نحوه نمایش تصاویر کربلا به همراه داشت اما بازپخش آن و استقبال مجدد از سریال نشان میدهد این سریال توانسته مهمترین بار تلویزیون ایران را در بخش پرداخت به عاشورا بردارد.
معصومیت از دست رفته(۱۳۸۰ / داوود میرباقری):
یک داستان و شخصیت خیالی در بستر اتفاقی تاریخی. شوذب(امین تارخ)، خزانهدار کوفه بود که اوایل از محبان علی(ع) به شمار میرفت اما کم کم به دستگاه اموی پیوست و از عوامل حکومت شد. چنین شخصیتی در تاریخ وجود خارجی ندارد اما میرباقری به بهانه آن توانست اتفاقاتی را که قبل از فاجعه کربلا و بعدش در کوفه و دارالاماره این شهر میافتاد به تصویر بکشد.
شوذب عملا نقشی در تغییر حوادث کربلا نداشت ولی با بازی درخشان تارخ که خیلیها را یاد «شیخ حسن جوری» سریال سربداران و «ابن سینا»ی سریال بوعلی سینا میانداخت و گریم خیرهکننده «عبدالله اسکندری»، نقش باور پذیری شده بود. فضای تله تئاتری و روایت در فضای بسته که ماجرای مال دوستی و ترس کوفیان را از ابن زیاد(داریوش فرهنگ) نشان میداد و تردید و دودلی شوذب را که یار سابق علی(ع) بود و حالا میدید که ابن زیاد قصد جان پسر علی(ع) را کرده است.
شوذب اگر چه تلاش ميكرد تا مانع فاجعه کربلا شود اما تمایل به مقامش و ترس از دست رفتن پستش باعث شده بود تا دستانش بسته شود. میرباقری کوشیده بود تا با ایجاد عشقی مثلثی بین سه دین، شوذب مسلمان، ماریای نصرانی(فریبا کوثری)، حمیرای یهودی(سارا خوئینیها) سرگردانی نقش اول سریال را تشدید کند.
بازی فرهنگ در نقش ابن زیاد بخصوص وقتی بعد از فاجعه کربلا دچار مالیخولیا و توهم شده بود و پایش عفونت کرده بود از صحنههای عجیب این سریال است. نمای پایانی سریال و فرار شوذب پیر و فرتوت از زندان حجاج بن یوسف(انوشیروان ارجمند) با فریادهای یاحسین هم نمایی امیدبخش به شمار میرود.
روایت عشق(۱۳۶۴ / علاالدین رحیمی):
تقریبا اولین سریال بزرگ درباره کربلا است که درست به خود فاجعه میپردازد. این سریال با هزینه ۳ میلیون تومان ساخته شد. این سریال در بیدخت گناباد جلوی دوربین رفت و برای همین هم اکثر بازیگرانش از اهالی مشهد بودند مثل خود «انوشیروان ارجمند» که نقش ابن سعد را بازی کرد و همین طور مرحوم «رضا سعیدی» که ابن زیاد بود و نقش کوتاه اما موثرش، او را به خیلیها شناساند.
روایت تصویری در این سریال به شدت تحت تاثیر فیلم «محمد رسولالله» مصطفی عقاد بود. نقش امام حسین(ع) را دوربین برعهده گرفته بود و خبری از خویشان و یاران امام نبود. سریال، صحنههای جنگی چندانی نداشت و اشقیا روی تپهای که مثلا به میدان جنگ مشرف بود برای هم تعریف ميكردند که چه کسی به میدان آمده و چه میکند. اما در میان صحنههای ماندگار این سریال، صحنههایی مانند برهنه شدن غلام سیاه(علی اوسیوند)، شهادت حر و شهادت خود امام هم در نوع خودش تازگی داشت.
در صحنه پایانی سریال، دوربین که زاویه دید نگاه امام است در گودال نشسته است و اشقیا با ترس و نیزه و شمشیر به او نزدیک میشوند. شمر، عربده کشان و خنجر به دست نزدیک میآید و قاب دوربین شکسته و خونین میشود. روایت عشق از سریالهای مهجور و کمتر دیده شدهای است که به نسبت زمان ساخته شدنش که در سالهای میانی جنگ ایران و عراق بود، سریالی قابل تامل است.
طفلان مسلم(۱۳۸۶ - ۱۳۸۷ / سیدمجتبی یاسینی):
نام سریال که محصول شبکه الکوثر- شبکه عرب زبانان صدا وسیماست- نامی واضح و یادآور تعزیهای به همین نام بود. با اینکه کل ماجرای حضور دو پسر مسلم در کوفه و شهادتشان شاید چندان معتبر نباشد(چون گفته شده مسلم بن عقیل به تنهایی و با دو راه بلد از کوره راهی، راهی کوفه شد و در میان راه، آن دو راه بلد از تشنگی مردند و او به سختی خود را به شهر رساند) اما یاسینی سعی کرد از این فضا سریالی تاریخی بسازد که به تبعیت از سریالهای میرباقری چاشنی عشق سلافه و غلام ابن حارث هم داشت.
طفلان مسلم با وجود ۹ بار بازنویسی و بازی موثر «جهانگیر الماسی» در نقش «قاضی شریح»، قاضی کوفه که نقش منفیاش خیلیها را یاد نقش منفیاش در پس از باران میانداخت، اما در مابقی نقشها دچار افت شد. شاید اوج این افت در شخصیتپردازی و قصهسازی برای ابراهیم و محمد، دو پسر مسلم بود که نه، چندان همراهی مخاطب را در پی داشت و نه فضای بهشدت مثبتشان، مخاطب را تحتتاثیر قرار میداد.
آخرین دعوت(۱۳۸۷ / حسین سهیلیزاده):
تنها سریالی که در ماشین زمان، زمان حال را به محرم ۶۱ پیوند داده بود! البته «حسین سهیلیزاده» که با ساخت سریالهایی مثل «فاصلهها»، «ترانه مادری» و «دلنوازان» و همین روزها هم با «دختران حوا» نشان داده که فضای ملودرام محبوب مخاطب تلویزیونی را میشناسد، سعی کرد تا از این تلفیق، فضایی متفاوت بسازد. یوسف (فرامرز قریبیان) نماینده سابق مجلس در جادهای بهطور اتفاقی سر از کوفه سال ۶۱ هجری در میآورد. کوفهای که در آستانه مهمانکشی است.
این فضا تقریبا شبیه همان فضایی بود که قریبیان در فیلم سفیر (۱۳۶۱/ فریبرز صالح) تجربه کرده بود. او آنجا نقش «قیس بن مسهر» سفیر امام حسین(ع) را بازی ميكرد که در کوفه غریبه بود و اینجا در آخرین دعوت هم نقش مردی غریبه در کوفه را بازی ميكرد. سریال ۱۳ قسمتی سهیلیزاده برشهایی مداوم بین زمان گذشته، قصه یوسف در کوفه و زمان حال و تلاش نزدیکان یوسف برای پیدا کردن او بود. البته این برشها و فضای نامتعارف برای بیننده سنتی تلویزیون جالب بهنظر نمیرسید.
ثارالله(۱۳۸۲ / شهریار بحرانی):
پروژه بلندپروازانهای که بعد از ۱۰۰ دقیقه فیلمبرداری و هزینه یک میلیارد و دویست میلیون تومانی متوقف شد. این سریال که قرار بود در ۳۲ قسمت تولید شود بهدلیل اعتراض بعضی مراجع و علما به نحوه نمایش امام حسین(ع) و واقعه عاشورا، متوقف ماند. «علی لاریجانی»، رئیس وقت سازمان صداوسیما بعد از ۸ ماه، پیش تولید این سریال را در اسفند ۸۱ در بیابانهای یزد کلید زد.
سریالی که در آن ۵۰ بازیگر مانند «محمدعلی كشاورز»(معاویه)، «جمشید مشایخی»(هانی بنعروه)، «اكبر عبدی»(ولید)، «عنایت بخشی»(عمر بن سعد)، «رویا تیموریان»(ام البنین)، «شهرام حقیقت دوست»(یزید) و «جعفر دهقان»(حر) بازی ميكردند. با وجود اینها، این سریال راه بهجایی نبرد تا با تغییر رئیس سازمان و رفتن بودجه به سمت سریال مختارنامه و همینطور ساخت فیلم «ملک سلیمان» توسط «شهریار بحرانی» این سریال، پروندهای نیمه مختومه پیدا کند.
نظر کاربران
واقعی عاشورا رابیشتر به تصویر بکشید