وبسایت زومجی - رضا حاج محمدی: در این مطلب چندتا از بهترین فیلمهای ترسناکِ روانکاوانهی تاریخ سینما را فهرست کردیم که طرفداران «جادوگر» (The Witch)، بهترین فیلم ترسناک ۲۰۱۶، باید آنها را تماشا کنند.
نقد فیلم جادوگر - The Witch
فیلم غیرمنتظرهی «جادوگر» وقتی چند ماه پیش روی پرده سینما رفت، نه تنها به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تعریفکنندهی واقعی ژانر ترس و وحشت شناخته شد، بلکه در بین بهترین فیلمهای امسال منتقدان هم قرار گرفت. این روزها اصولا پیدا کردن یک فیلم ترسناک جریان اصلی خوب، سخت است و سختتر از آن پیدا کردن یک فیلم ترسناک هنری و مستقل و سختترتر از آن پیدا کردن یک فیلم ترسناک روانکاوانه که با اتمسفرسازی قصد قرار دادن مخاطب در شرایط استرسزا را داشته باشد. بنابراین باید متوجه شده باشید که «جادوگر» در حال حاضر در چه جایگاه مهمی قرار دارد.
«جادوگر» چنین فیلمی است. فیلمی که شاید باعث نشود از ترس از جا بپرید، اما با شخصیتپردازی عمیق و تمرکز روی خلق حالوهوایی واقعگرایانه و تهدیدبرانگیز به آرامی به زیر پوستتان نفوذ میکند. خب، اگر این فیلم را تماشا کردهاید و آن را دوست داشتید و دنبال فیلمهایی شبیه به آن میگردید، در این مطلب سعی کردیم ۱۱ تا از بهترین فیلمهای ترسناک آرامسوزِ اتمسفریکِ روانکاوانه را فهرست کنیم. اینها شاید تمام فیلمهای این زیرژانر تاریخ سینما را شامل نشوند، اما برخی از جریانسازترین و بهترینشان هستند و کمکتان میکنند تا بهتر طعم واقعی وحشت را بچشید:
1-عجیب الخلقهها _ Freaks
تاد برونینگ، کارگردان نسخهی ۱۹۳۱ «دراکولا»، کارش را با یک فیلم ترسناک کلاسیک دیگر ادامه داد که داستانش در پشت صحنهی یک کارناولِ نمایش انسانهای عجیب الخلقه جریان داشت. فیلم اگرچه محصولِ ۱۹۳۲ است، اما به قول منتقدان بعد از ۸۰ سال هنوز اتمسفرِ تکاندهنده و شوکهکنندهاش را از دست نداده است. این موضوع چند دلیل دارد. اول از همه، خودِ تاد برونینگ در جوانی خانوادهاش را رها کرده بود و به یک کارناول واقعی نمایشِ عجیب الخلقهها پیوسته بود. به همین دلیل از ساز و کار ماجرا خبر داشت و اینگونه احساس شخصیتری به فیلم تزریق کرده بود.
از طرفی دیگر او برای عجیب الخلقهها از بازیگران واقعی معلول استفاده کرده است و همچنین فیلم با آنها نه به عنوان کاراکترهای دلسوزیبرانگیز، بلکه انسانهای عادی برخورد میکند. نهایتا فیلم دارای چنان تصاویر تکاندهنده و مفهوم تاملبرانگیزی است که تا مدتها نمایشاش ممنوع بود. یکی از باورنکردنیترین صحنههای فیلم زمانی است که «عجیب الخلقهها» طی مراسمی سعی میکنند آدمهای «عادی» را به جمع و ردهی خودشان راه بدهند! و البته در پردهی آخر فیلم چه کسی میتواند نگاه آنها از زیر کالکسهها را فراموش کند.
2-معصومان_Innocents
این عناصر آشنا را ممکن است بارها در یک سری از فیلمهای ترسناک دیده باشید: یک عمارت گوتیک بزرگ با اتاقهای بیشمار، زنی وحشتزدهای با لباس خواب که شمعدانی در دست دارد، سروصداهای غیرقابلتوضیح از طبقهی بالا و ارواح خبیث! «معصومان» یکی از کلاسیکهای این دسته از فیلمهای ترسناک است که این روزها به خاطر تصویربرداری زیبا و حالوهوای آزاردهندهاش شناخته میشود.
فیلم دربارهی خانم گیدنز، پرستار بچهای است که برای نگهداری از مایلز و فلورا، دو فرزند یتیم اما ثروتمند به یک عمارتِ بزرگ نقلمکان میکند. بعد از یک سری از اتقاقات و رازهایی که از گذشتهی عمارت فاش میشود، خانم گیدنز به این نتیجه میرسید که مایلز و فلورا توسط ارواح پرستار و کارگر قبلی خانه تسخیر شدهاند. «معصومان» به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده. فیلم علاوهبر داشتن بافت بصری بهیادماندنیاش، در زمانی ساخته شد که بیشتر از ترسهای ناگهانی به اتمسفرسازی اهمیت داده میشد. بنابراین اگرچه فیلم بدون جامپ اسکر نیست، اما ویژگی و موفقیت اصلیاش مربوط به قرار دادن هرچه بهتر تماشاگر در فضای سرد و جنزدهی عمارت است.
3-بچهی رزمری_Rosemary's Baby
نهایت یک فیلم ترسناک روانشناختی که روی دست آن نیامده. شاهکار کلاسیکی از یکی از بزرگترین کارگردانان سینما، رومن پولانسکی که این اولین و آخرین فیلم روانشناختیاش نیست، اما بدون شک بهترینشان است. فیلم دربارهی زن و شوهر جوانی به اسم رزمری و گای است که به ساختمان کهنه و مرموزی در نیویورک سیتی نقلمکان میکنند؛ آپارتمانی که دستکمی از آن عمارتهای گوتیک و کلبههای جنگلی فیلمهای ترسناک ندارد.
مخصوصا با وجود همسایههای فضول و عجیبی که نمیتوان از دست نگاه و حضورشان در خانه فرار کرد. ماجرا از جایی آغاز میشود که با حاملهشدنِ رزمری، او بیشتر از همیشه از دنیا دور میشود و انگار همه سعی میکنند تا زمان به دنیا آمدن بچه او را در انزوای مطلق نگه دارند.
اگر از صحنهی کابوسوارِ همبستر شدن شیطان با رزمری فاکتور بگیریم، در طول فیلم هیچ خبری از هیولا و ارواح و نیروی ماوراطبیعهای نیست. فیلم با استفاده از شخصیتپردازی فوقالعاده و پیچیدهسازیِ دیوانهکننده هویت و رابطهی کاراکترها، ما را مثل رزمری واقعا به مرز جنون میکشاند. «بچهی رزمری» یک تریلر تخریبگر روانی درجهیک است که فقط از طریق اتمسفرسازی نفسگیر میشود. اوجش هم پایانبندی فیلم است که هیچوقت نمیتوان تصویرِ چشمانِ از حدقه بیرونزدهی رزمری را فراموش کرد!
۴-حالا نگاه نکن_Don't Look Now
امکان ندارد حرف از فیلمهایی با فضاسازی مورمورکننده شود و خبری از ساختهی نیکولاس روگ نباشد. این فیلم بریتانیایی/ایتالیایی خیلی زود به یکی از فیلمهای موردعلاقهی این ژانر در بین منتقدان تبدیل شد. فیلمی که در آن دونالد ساترلند و جولی کریستی یکی از بهترین هنرنماییهای دوران کاریشان را ارائه میدهند. این دو نقش زوجی را بازی میکنند که یک روز دخترشان در حوضچهی نزدیک خانهشان غرق میشود. مدتی بعد جان (ساترلند) برای بازسازی یک کلیسای قدیمی مجبور میشود با همسرش به ونیزِ ایتالیا نقلمکان کنند.
مشکلات این دو برای فراموش کردن غمشان از جایی شروع میشود که جان در ونیز شروع به دیدن دختربچهی قرمزپوشی میکند که او را به یاد دخترش میاندازد؛ بچهای (بچهای؟) که همیشه او را از پشت سر میبینیم و بیشتر از چند ثانیه ظاهر نمیشود. در همین حین پلیس دربهدر دنبال یک قاتل سریالی هم است. بزرگترین ویژگی «حالا نگاه نکن» کاری است که نیکولاس روگ با ونیز کرده است. ما این شهر را به خاطر معماری باشکوه و زیبایش میشناسیم، اما فیلم آنجا را آنچنان کلاستروفوبیک، مرطوب و خالی از سکنه به تصویر میکشد که شاید بعد از این فیلم سفر به ونیز را از فهرست آرزوهایتان خط بزنید!
۵-درخشش_The Shining
مگر میشود فهرستی از بهترین فیلمهای ترسناک روانشناختی باشد و اسمی از هزارتوی استنلی کوبریک در آن نباشد. واقعا چیزی نمانده که دربارهی این فیلم گفته نشده باشد. «درخشش» فیلمی است که تقریبا توسط تمام طرفداران ژانر به عنوان نه تنها یکی، بلکه بهترین فیلم ترسناکی که ساخته شده، شناخته میشود. اگرچه در اولین اکران فیلم، منتقدان فیلم کوبریک را به باد انتقاد گرفتند، اما به مرور زمان ویژگیهای منحصربهفرد و درجهیک «درخشش» کشف شدند.
از بازی ترسناک جک نیکلسون گرفته تا صحنههایی که تکتکشان بدون اغراق شامل اقیانوسی از راز و رمزهای کشف نشده هستند. حالا تماشاگران نسلهای جدیدتر متوجه میشوند که چرا کوبریک ۲ سوم فیلمش را به مقدمهچینی فضای هتل اورلوک اختصاص داده است. و اگرچه در فیلم فقط یک قتل داریم، اما فیلم دقیقا به همان چیزی تبدیل شد که روی پوسترش هم نوشته شده بود: شاهکار وحشت مدرن!
۶-پروژهی جادوگر بلر_The Blair Witch Project
«پروژهی جادوگر بلر» یک فیلم ترسناک در زیرژانرِ «تصاویر یافتشده» است. اگر این فیلم از دستتان در رفته باشد، شاید با دیدن عبارت «تصاویر یافتشده» یاد مجموعهی «فعالیت فراطبیعی» و دیگر آثار زشت و خستهکنندهی این سبک بیافتید و از خودتان بپرسید این فیلم در این فهرست چکار میکند؟ اما «پروژهی جادوگر بلر» را دستکم نگیرید. علاوهبر اینکه از این فیلم به عنوان آغازکنندهی موج ساختههای مدرن این سبک یاد میکنند، بلکه خودش هم یکی از بهترینهای زیرژانر «تصاویر یافتشده» است که از عناصر آن به بهترین شکل ممکن استفاده میکند. فیلم به خاطر تبلیغاتِ اینترنتی فوقالعادهاش تبدیل به پرفروشترین فیلم مستقل تاریخ شد.
اما این استقبال گسترده بدون عواقب منفی هم نبود. مسئله از این قرار است بسیاری از تماشاگران با امید دیدن خون و خونریزی و مرگ و میر به سینما رفتند، اما حقیقت این است که از «جادوگر بلر» انتظار ارائهی تعریف اولیهی یک فیلم ترسناک را نداشته باشید. در عوض، این فیلم هرچقدر بخواهید در تولید حس آزاردهندهی قرار گرفتن در شرایطی غیرقابلتوضیح و عصبیکننده بینظیر است. وقتی میگویم «بینظیر» منظورم این است که شاید به سختی بتوان فیلم دیگری مثل این را پیدا کرد که اینطوری از طریق اتمسفرسازی چنین تعلیق و تنشِ خفهکنندهای را خلق کرده باشد.شاید طرفداران سر سه-چهار دقیقهی پایانی فیلم به دو گروه مخالف و موافق تقسیم شده باشند، اما همه قبول دارند که تا قبل از چند دقیقهی پایانی، «جادوگر بلر» در بازی با اعصاب و انتظاراتتان توی خال میزند.
7-آکیولس_Oculus
«آکیولس» اولین ساختهی مایک فلانیگان بود که اتفاقا فیلم دومش «هیس» را هم در زومجی بررسی کردیم. «آکیولس» برخلاف «هیس» که یک اسلشر آشناست، فیلم ترسناک خلاقانه و متفاوتی است. کیلی و تیم، خواهر و برادری هستند که پدرشان ۱۰ سال پیش مادرشان را کشته بود و سعی کرده بود تا آنها را نیز بکشد. کیلی فکر میکند آینهی بزرگ و آنتیکی که در انباری داشتند پدرشان را تسخیر کرده بود. اگرچه تیم این خزعبلات را قبول ندارد، اما وقتی کیلی او را راضی میکند تا در مراسم شکستن آینه شرکت کنند، این دو کمکم متوجه میشوند که آره، انگار با یک آینهی شیطانی طرف هستند.
نه، انتظار نداشته باشید آینه دست و پا در بیاورند یا از زیرزمین زامبی احضار کند. قدرت آینه ترسناکتر از این حرفهاست. آینه با دست بردن در دنیای حقیقی اطراف کیلی و تیم آنها را در یک زندان روانیکننده و خیالی گرفتار میکند. اینطوری «آکیولس» به معنای واقعی کلمه به ایجاد فضای ناامن و اذیتکنندهای دست پیدا میکند. چون آینه کاری میکند که بچهها با دست خودشان، خودشان را در معرض مرگ قرار دهند. خلاصه اینکه در «آکیولس» میتوانید در قالب این آینه با یکی از قویترین آنتاگونیستهای تاریخ فیلمهای ترسناک ملاقات کنید.
۸-مستأجر_The Tenant
انتظار نداشتید که «بچهی رزمری» آخری باری باشد که اسم رومن پولانسکی در این فهرست تکرار شود؟! «مستاجر» که قسمت دیگری از سهگانهی «آپارتمان» پولانسکی است، شاید در حد «بچهی رزمری» منسجم و بینقص نباشد، اما اگر دنبال یک تریلر روانکاوانهی دیوانهکنندهی کلاسیک هستید، کماکان یکی از بهترینهایی است که میتوانید پیدا کنید. داستان دربارهی مرد تنهایی به اسم ترلکووسکی (رومن پولانسکی) است که آپارتمانی در یک ساختمان قدیمی در پاریس اجاره میکند. وقتی او میفهمد که دختر زیبای جوانی که قبلا در این واحد ساکن بوده با پریدن از پنجره خودکشی کرده، ترلکووسکی در راههای عجیبوغریبی شروع به همذاتپنداری با دختر میکند و به این نتیجه میرسد که همسایهها قاتل دختر بودهاند و میخواهند او را هم بکشند.
«مستاجر» به معنای واقعی کلمه مثل یک کابوس غیرقابلفرار میماند که به مرور آزاردهندهتر از قبل میشود. پولانسکی با نمایش زاویهی بیروحی از شهر زیبا و جذابی مثل پاریس، کاری میکند تا حتی وقتی از آن ساختمان پوسیده هم قدم به بیرون میگذاریم، نتوانیم یک نفس راحت بکشیم. فیلم دوتا پایانبندی دارد؛ در اولی خشونت موهای تنتان را سیخ میکند و در دومی تنها کاری از دستتان برمیآید، تعجب کردن است!
۹-زیر پوست_Under the Skin
«زیر پوست» در نزد مخاطبان چندان مورد استقبال قرار نگرفت، اما تقریبا در تمام فهرستهای بهترین فیلمهای سالهای اخیر منتقدان اسمی از آن دیده میشود. جاناتان گلیزر برای ساخت این شاهکار از کتابِ مایکل فیبر نه به عنوان منبع اصلی فیلمش، بلکه فقط به عنوان نقطهی شروعی برای خلق این تجربهی هولناک و منحصربهفرد استفاده کرده است. در «زیر پوست» اسکارلت جوهانسون نقشِ بیگانهای را بازی میکند که در خیابانهای اسکاتلند چرخ میزند و مردها را برای فرستادن به سیارهی خودش سوار ماشینش میکند.
اولین نکتهی فیلم این است که این مردها نه تنها بازیگر نیستند، بلکه روحشان هم خبر ندارد که این اسکارلت جوهانسون است که بهشان پیشنهاد سواری میدهند و البته واکنششان هم با دوربین مخفی در حال ضبط شدن است. گلیزر با این تصمیم واکنشهای واقعی قربانیانِ جوهانسون را ضبط میکند. «زیر پوست» اتمسفر خفهکنندهای دارد که در این زمینه بین بهترینهای تاریخ سینما قرار میگیرد و بدون سکانسهای جنونآمیز هم نیست. برای نمونه باید به سکانس رها کردن آن بچه در کنار دریا اشاره کنم. موسیقی شگفتانگیز میکا لِوی هم که جهنم را روی سرتان خراب میکند. یک فیلم حقیقا وحشتناک اما در عین حال انسانی.
۱۰-شببخیر مامان_Goodnight Mommy
فیلم اتریشی «شببخیر مامان» یکی از عمیقترین و تلخترین فیلمهای ترسناک روانکاوانهای است که وجود دارد. داستان دربارهی دو برابر دوقلو است که هرکاری را با هم انجام میدهند، از جمع کردن سوسکهای باغچه تا غذا دادن به گربهها. بعد از اینکه مادر آنها از عمل جراحی صورتش فارغ شده و با صورت باندپیچیشده به خانه میآید، بچهها دربارهی هویت او شک میکنند و به مرور زمان به این نتیجه میرسند که نکند این مادر واقعیشان نباشد!
این فیلم روایت تکاندهندهای از این حقیقت است که غم و اندوه از دست دادن نزدیکان و ناتوانی در پردازش اتفاق بدی که افتاده چگونه ذهن آدمها را بهطرز جبرانناپذیری خراب میکند. مخصوصا بچههای کوچکی که آمادگی درک فاجعههای زندگی را هم ندارند. اگرچه بچهها به مرور زمان به موجودات بیرحمی تبدیل میشوند، اما وقتی متوجهی اتفاقی که برای آنها افتاده میشوید، آزاردهندهترین کارهایشان را درک میکنید و قلبتان از سرنوشت محتومشان به درد میآید.
۱۱-جلسهی ۹_Session ۹
وقتی فیلم مستقل «جلسهی ۹» در سال ۲۰۰۱ اکران شد، توسط بسیاری به عنوان یک فیلم گیجکنندهی معمولی شناخته شد، اما طبق معمول چندین سال طول کشید تا طرفداران سرسخت ژانر وحشت آن را کشف کنند. اول از همه، «جلسهی ۹» مثال بارزی از خلق مکانی ترسناک است. اینجا با یک بیمارستان روانی متروکه سروکار داریم که تقریبا تنها لوکیشن فیلم است و کارگردان طوری این مکان را به جای خفقانآوری تبدیل میکند که اگرچه بیشتر زمان فیلم در روز جریان دارد، اما فضای فیلم کماکان در حد نیمهشب هولناک است.
جدا از این، در «جلسهی ۹» با یکی از نوآورانهترین و پیچیدهترین داستانهای ترسناک طرفیم که طرفداران این فیلم را بعد از تمام این سالها به بحث و گفتگو دربارهی کوچکترین لحظات و دیالوگهای فیلم وا میدارد. بهطوری که این روزها «جلسهی ۹» به عنوان یک فیلم کالت شناخته میشود. داستان دربارهی گروهی کارگر است که برای کار ساختمانی به تیمارستان مذکور میروند و یکی از آنها با نوار کاستهایی از جلساتِ یکی از بیماران قبلی آنجا که از اختلال چند شخصیتی رنج میبرده روبهرو میشود.
نظر کاربران
Session 9 فیلم خوبیه ارزش دیدن داره
فیلم omen
اسكارلتو اسكارت نوشتين