«هیچ» های ۴۰۰ هزار دلاری
گفتوگو با پرویز تناولی در روزهایی میسر شد که او در گیرودار مشکلات قانونی و حقوقی بود که به واسطه ممنوعالخروجیاش برایش به وجود آمده بود.
هرچند در حالحاضر مشکلات قانونی برای خروج تناولی از ایران مرتفع شده و او بعد از گرفتن گذرنامهاش از ایران خارج شد. با اینحال صحبت کردن با این هنرمند پیشکسوت مجسمهسازی مغتنم است و سعی میکنیم بیش از آنکه درباره ممنوعالخروجیاش صحبت کنیم، از این فرصت برای گفتوگویی درباره مجسمهسازی استفاده کنیم. ا
ین مجسمهساز شناختهشده متولد سال ۱۳۱۶ و فارغالتحصیل رشته مجسمهسازی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او اولین بار در سال ۱۳۳۶ با آثاری مشتمل بر حکاکیها و مجسمههای سفالی یک نمایشگاه انفرادی برپا کرد و سنگبنای جایگاه خود را بهعنوان مجسمهسازی نوگرا گذاشت. در میان آثار تناولی، «هیچ»ها و «قفل»ها از شهرت بیشتری برخوردارند. این هنرمند پیشکسوت همچنین طی سالهای اخیر یکی از هنرمندان رکورددار در حراجی کریستی دبی نیز شناخته شد و در سال ۲۰۰۸ مجسمه پرسپولیس خود را با قیمت دو میلیون دلار به فروش رساند و عنوان گرانترین هنرمند خاورمیانه را به خود اختصاص داد. با اینحال، هنر تناولی تنها به اشراف در زمینه مجسمهسازی محدود نمانده است.
شاید بتوان تناولی را هنرمندی جامعالاطراف دانست، از این نظر که فعالیت او در این سالها فقط به مجسمهسازی محدود نمانده و این هنرمند پرسابقه در زمینه دستبافتهای عشایری و فرش ایرانی به پژوهش مفصلی پرداخته است. تناولی در سالهای اخیر که به ایران آمده کارهای زیادی انجام داده است. او سال گذشته سه اثر نقشبرجسته خود را به موزه هنرهای معاصر اصفهان اهدا کرد، همچنین در سالهای اخیر، نمایشگاهی از مجسمههای کوچک او در گالری «ماه مهر» به نمایش گذاشته شد که با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شد و این اواخر نمایشگاهی از آثار شاگردان او در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درآمد.
تناولی قرار بود طی روزهای گذشته در مراسم رونمایی از کتاب تازهاش یعنی «زنان اروپایی در خانههای فارسی» به انگلیس سفر کند و در نهایت رونمایی از کتاب بدون حضور مولف برگزار شداو طی ۵۰ سال کار مداومی که در عرصه مجسمهسازی ایران انجام داده، آنقدر موضوع برای گفتن باقی گذاشته که بتوان هر کدامشان را حتی به اجمال دستمایه انجام یک گفتوگو قرار داد.
شما هنرمندی بودهاید که در این سالها، صرفنظر از فعالیت مجسمهسازی به هنر اصیل ایرانی توجه ویژهای داشتهاید و چه بهعنوان هنرمندی بازمانده از مکتب سقاخانهای و چه یک پژوهشگر عرصه تجسمی کارهای زیادی در این زمینه انجام دادهاید. امروز برخی بر این باورند که هنرهای اصیل ایرانی از کاشیکاری گرفته تا قلمزنی رو به فراموشی رفته و کیفیت مطلوبی را که در سالهای گذشته داشته از دست داده است. دیدگاه شما نسبت به این مساله چیست؟
متاسفانه کیفیت هنرهای سنتی و اصیل ما طی سالهای اخیر افت کرده و جز مواردی معدود، به آن شکلی که باید به این هنرها توجهی نمیشود. این مساله در حالی اتفاق میافتد که ایران در زمره کشورهایی است که قدمت و پیشینه طولانی در این عرصه دارد و سالها کشورهای دیگر بهویژه کشورهای همجوار، ایران را در این زمینه الگوی خود قرار میدادند. به هرحال هنرهای اصیلی که شما در سوال به آن اشاره کردید سالها در صدر بازارهای جهانی بودند و از اقبال خوبی نزد خریداران داخلی و خارجی بهرهمند میشدند.
ولی امروز میبینیم هنرهایی مثل کاشیکاری، میناکاری، قلمزنی و دیگر هنرهای ما در حال نزول هستند و نهتنها کیفیت خوب گذشته را از دست دادهاند که بیشتر حالت بازاری به خود گرفتهاند. در حالی که کشورهایی که پیش از این در این زمینه، حرفی برای گفتن نداشتهاند امروز توانستهاند جایگاه خوبی در مجامع بینالمللی از رهگذر فعالیتهایی که در این حیطهها انجام میدهند، به دست بیاورند.
شما اصلیترین دلیل اینکه هنرهای اصیل ما به محاق رفتهاند و کیفیت سابق را ندارد، در چه میدانید؟
شاید به این خاطر که اصولا صنایعدستی در کشور ما آنطور که باید مورد حمایت واقع نمیشود. در حالی که در کشورهای دیگر به این نتیجه رسیدهاند که صنایعدستی را پررنگتر کنند و با اهمیت دادن بیشتر به این عرصه، در جهان بدرخشند. ولی واقعیت این است ما در مقایسه با آنها به این وادی نپرداختهایم، درحالی که همانطور که در سوال پیشین شما اشاره کردم، هنوز حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
در واقع با وجود گذشت سالها از عمر قلمزنی، کاشیکاری، میناکاری، مینیاتور و... زوایای پیدا و پنهان این هنرها شناخته نشده و هنرمندان با تشویق و دلگرمی بیشتر میتوانند در شناسایی این هنرها به مخاطبان نقش زیادی داشته باشند که امیدوارم از ظرفیت گسترده صنایعدستی استــفـاده بیشــتری شـــود تا این ظرفیت مــورد شـناسـایی
قــرار گـیرد.
شما هنرمندی هستید که از بدو ورود به عرصه مجسمهسازی تا امروز، حرکتهای نویی دراین عرصه انجام دادهاید که شاید خلق هیچها را بهترین نمونه برای برداشتن قدمهای نو دراین زمینه بدانیم، اصولا سعی کردهاید با ساختن این «هیچ»ها چه پیامی را به مخاطب برسانید؟
البته من هیچوقت سعی نکردم مستقیما پیامهای آثارم را به مخاطبان القا کنم، با این مساله مخالف هستم و فکر میکنم مخاطبی که به تماشای یک اثر هنری مینشیند به فراخور درک و برداشت و بینشی که دارد، آن اثر را مورد تجزیه و تحلیل و واکاوی قرار میدهد. مجسمهسازی هنری فراگیر و برای همه است. درعینحال، معتقدم مردم باید بیشتر دید بصری و فرهنگ تجسمی خود را ارتقا دهند.
مجسمه، ادبیات نیست که بتوان برایش روایتگری کرد، بلکه بخش اعظمی از خلق یک مجسمه به تخیل هنرمند برمیگردد، بنابراین مخاطبان نباید زیاد توقع داشته باشند که هنرمند درباره اثر خود توضیح دهد یا دستکم درباره خود من که اینطور بوده است. اما درباره هیچها که پرسیدید باید بگویم این دسته از کارهایم را مجسمههایی میدانم که نماد دوستی، صلح وعشق هستند، یعنی همیشه با این انگیزه به ساخت این مجسمهها پرداختهام.
باز هم یک سوال درباره هیچها؛ تا امروز چند هیچ ساختهاید؟
به اندازه موهای سرم در این سالها هیچ ساختهام، در واقع سالی نیست که چند مجسمه هیچ نسازم. به نظرم اگر میخواهید به جواب برسید همه هیچهایی که ساختهام را ضرب در ۵۰ سال بکنید.
شما هنرمندی هستید که آثارتان در حراجیهای بینالمللی همیشه رکورددار بوده و توانسته با قیمت بالایی به فروش برسد، این آثار از سوی مجموعهداران در حراجیها ارائه میشود. درست است؟
همینطور است، چون حراجیها تمایل دارند آثاری را که قرار است از هنرمند به معرض نمایش دربیاید بیشتر برگرفته از مجموعهداران باشد. این یک نوع سرمایهگذاری است که در تمام دنیا متداول است و در سالهای اخیر در ایران هم باب شده و اتفاق خوبی هم قلمداد میشود. بهویژه برپایی حراج تهران که چند سالی است در داخل کشور پا گرفته و به نظرم چشمانداز امیدوارکننده و روشنی دارد و تداوم آن به رونق و پرباری هنرهای تجسمی کشورمان میانجامد.
بهطورکلی درباره حضور هنرمندان ایرانی در حراجیهای بینالمللی باید بگویم دستاوردی که هنرمندان ایرانی از رهگذر حضور در این حراجیها به دست میآورند مثبت است و میتواند در برداشتن قدمهای بعدی آنها نقش سازندهای داشته باشد.
بالاترین قیمتی که تا امروز برای هیچها (منظورم آن گروه از مجسمههایی است که در ابعاد بزرگ ارائه شدهاند) چقدر بوده است؟
البته از نظر خودم دیوارهایی که ساختهام توانسته بالاترین قیمت را در حراجیها داشته باشد، ولی درباره هیچها باید بگویم، گاه قیمت آنها در حراجیها ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار دلار هم مقرر شده و فروش رفته است.
کارهای شما در این سالها در کدام میادین نصب شده است؟
در مکانهای مختلفی مثل موزه هنرهای معاصر تهران، خانه هنرمندان ایران، پارک ملت، تئاترشهر و... درواقع اولین مجسمه مدرن که در محدوده تئاترشهر نصب شده، متعلق به من بوده است.
در خاج از کشور هم آثارتان در مکانهای عمومی نصب شدهاند؟
بله، در این سالها به فراخور نمایشگاههایی که در کشورهای مختلف برگزار کردهام، ارتباطات بینالملل خوبی از این رهگذر حاصل شده و درخواستهایی از سوی برخی کشورها برای نصب مجسمههایم داشتهام که از بین آنها میتوانم به کشورهایی چون کره جنوبی، انگلیس و ... اشاره کنم.
سال گذشته سه اثر نقش برجستهتان را به موزه هنرهای معاصر اصفهان اهدا کردید. حالا اگر باز هم مجالی فراهم شود که دوباره به ایران برگردید تصمیم دارید آثارتان را به موزههای دیگری اهدا کنید؟
از من اگر بپرسید میگویم ای کاش تمام شهرهای کشورمان یک موزه داشته باشند و هنرمندان بتوانند آثارشان را به این موزهها اهدا کنند. یعنی امیدوارم هنرمندان دیگر هم نهفقط در عرصه مجسمهسازی که در سایر شاخههای تجسمی به انجام چنین کاری بپردازند تا این سنت نیک پابرجا بماند و به پرباری و روشن نگاه داشتن چراغ موزههایی که در حالحاضر در شهرستانها وجود دارند، بینجامد، زیرا همیشه بر این باورم که همهچیز نباید به پایتخت محدود بماند و شهرستانها هم باید از رهگذر تمرکززدایی از امکانات هنری و فرهنگی بهرهمند شوند.
به آینده مجسمهسازی ایران امیدوارم
من همیشه به آینده مجسمهسازی ایران امیدوار بودهام، خاصه امروز که به قول شما ورود تکنولوژی و شیوههای نوتر باعث گونهگونی و تنوع در هنر ما در تمام شاخهها شده است. هنر ایران بهویژه، در عرصه مجسمهسازی در حال شکوفایی است. من ۵۰ سال در این عرصه تدریس کردهام و طبعا شاگردان زیادی پرورش دادهام؛ شاگردانی که هرکدام از آنها با ممارست در کارشان توانستهاند پیشرفتهای خوبی در این زمینه داشته باشند و به مدد نمایشگاههایی که برگزار میکنند، جنبههایی از نوگرایی خود را در هنر به نمایش بگذارند. در عین حال باید بپذیریم که مجسمهسازی ما در قیاس با سایر شاخههای تجسمی، هنری تازه و پرزحمت است.
در سالهای اخیر تعداد پارکها و میادین در کشورمان به یمن نوسازیهایی که صورت میگیرد رو به افزایش است و من امید زیادی دارم که هرکدام از مجسمههایی که هنرمندان جوان میسازند میتواند در میادین و پارکها مجال زیادی برای بروز و ظهور داشته باشد.
ارسال نظر