پیوند مرگ و زندگی
نگاهی به فیلم یکی میخواد باهات حرف بزنه
منوچهر هادی با ساخت یکی میخواد باهات حرف بزنه قدم روبه جلویی را در عرصه فیلمسازی برای خودش برداشت، مضمون و تم اصلی فیلم همانند فیلم قبلی او قرنطینه تلخ است ولی اینبار با نگاه دیگری در مواجهه با مقوله مرگ و زندگی طرف هستیم.
فیلم شروع بسیار خوبی دارد، ریتم از همان اول درست است و قصه فیلم به موقع شروع میشود و نقطه عطف حدود دقیقه 20 شوک بزرگی به مخاطب وارد میکند که اینها باعث شده یکی میخواد...
از همان ابتدا مخاطب را با خود همراه کند.داستان تصادف و مرگ مغزی دختر یک خانواده از هم پاشیده شده با محوریت مادر خانواده یعنی لیلا (آنا نعمتی) به مرور مخاطب را وارد فضایی میکند که گذشتهها رو میشود و مخاطب وظیفه قضاوت را بر عهده میگیرد.در این جریان نکتهای که ما متوجه میشویم این است که هیچ کدام از شخصیتهای مرتبط با دختر قصه بیتقصیر نیستند و در عین حال هیچکدام مطلقا مقصر هم نیستند.
در ادامه و زمانی که احساس میکنیم فیلم بار دیگر از ریتم میافتد با ورود دو شخصیت دیگر قصه یعنی هنگامه (یکتا ناصر) و مصطفی (شهاب حسینی) داستان دوباره به اوج برمیگردد و وارد زندگی این دو میشویم و فیلمنامه به خوبی ارتباط قصه زندگی هنگامه و مرگ مغزی دختر را نشان میدهد و لیلا هم به اشتباهات خود پی میبرد که تعجب من از این است که چطور بهترین بازیای که از آنا نعمتی تا امروز دیدهام در جشنواره نادیده گرفته شد.
یکتا ناصر در این فیلم بازی فوقالعادهای دارد و با این شخصیت ارتباط برقرار میکنیم و به عنوان یک زن شهرستانی درمانده قبولش میکنیم و خصوصا لهجه خوبش هم کمک بسیاری به ما میکند، البته شاید پیشنهاد او مبنی بر فروش اعضای بدن دختر کمی خودخواهانه و خارج از شخصیت به نظر بیاید ولی در واقع هنگامه چاره دیگری ندارد و برای من دوست داشتنیترین شخصیت فیلم است که از همان اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر سیمرغ را برایش کنار گذاشته بودم، همچنین شهاب حسینی هم در دو فصل بازی خود در زندان خوب ظاهر شده و بهترین فصل فیلم از نظر نگارنده سکانس ملاقات هنگامه و مصطفی است که هر دو بازیگر بازی خیلی خوبی دارند.
نکته مهم دیگر فیلم، نقش گریم است و عملکرد خوب طراح چهرهپرداز در سه بازیگر اصلی فیلم به خصوص یکتا ناصر مشهود است و کمک شایانی به آنان میکند. همچنین حامد ثابت هم با موسیقی نسبتا سادهای که برای فیلم ساخته و سازهای زیادی نیز به کار نبرده عملکرد خوبی داشته و سادگی موسیقی به نوعی با تصاویر، خصوصا اسلوموشنهای سکانس بعد از تصادف عجین است.
شاید بتوان یکی میخواد... را هم دنبالهرو فیلمهایی دانست که پس از دو فیلم اخیر فرهادی تا حدودی به مسئله قضاوت پرداختند که در این فیلم کارگردان از همان سکانسهای اولیه میخواهد مخاطب را به قضاوت وادارد و البته شخصیتهای فیلم هم تماما طرف مقابل را مقصر میدانند!
در مجموع منوچهر هادی با فیلم دوم خود برگ برندهای در فیلمسازی خود رو میکند و به نسبت قرنطینه یک گام به جلو برمیدارد و شاید اگر افتادن فیلم از ریتم در برخی مواقع نبود با یک درام ماندگار طرف بودیم و موفقیت مهم فیلم انتخاب خوب بازیگران است که همگی در خدمت فیلمنامه و کارگردان هستند.
نظر کاربران
یک فیلم خواب آور و بی حال
پاسخ ها
اصلا فیلم رو دیدی؟ مطمئنی با فیلم دیگه ای اشتباه نگرفتی؟ چون اصلا خواب آور نیست، مخصوصا صحنه تصادف.
دقیقا
خیلی فیلم خوبی بود. دست همه به خصوص بازیگرهاش درد نکنه. من افتخار میکنم بهشون. زنها بدون ارایش اغراق آمیز و بدون عشوه ای حرف زدن خوب بازی کردن.
فیلمش عالی بود خیلی قشنگ بودارزش دیدن داشت بامحتوابود دست بازیگران وکارگردان وهمه شون دردنکنه
پاسخ ها
درام آشغالی و بی محتوا