فیلم به فیلم با عباس کیارستمی
عباس کیارستمی فیلمساز چندان پرکاری نبود, خصوصا در عرصه فیلم بلند. ٥٠ سال کار و ١٢- ١٠ فیلم بلند جز این چیزی نشان نمیدهد.
زندگی و دیگر هیچ
نخستین فیلم بلند عباس کیارستمی؛ فیلمی در نوع خود منحصربهفرد؛ که در عین اینکه آشکارا پیوندی عریان با نگاه و جهانبینی فیلمساز در نگرش و نزدیک شدن به سینما دارد، اما در عینحال دور از فضا و حالوهوای آثار بعد از انقلاب کیارستمی هم بهنظر میآید. گزارش تصویرساز ملال حاکم بر زندگی یک زوج طبقه متوسط است؛ با همان ریزبینیهای همیشگی فیلمساز. با این تفاوت که برخلاف کارهای بعدی استاد زن و شهر را در نقطه فوکوس دوربین کنجکاوش قرار داده. بازی زوج اصلی فیلم خصوصا شهره آغداشلو بینظیر و بهیادماندنی است...
آغاز راهی که کیارستمی را بدل به یکی از اعضای مهم تالار مشاهیر سینمای جدی و هنرمندانه کرد. فیلمی ساده و صمیمی با داستانی تکخطی و شخصیتهایی به شدت ملموس و آشنا که آدم حیران میماند چگونه داستانی با چنین کاراکترهایی در ذهن سازندهاش واجد اهمیتی شده که خواسته فیلمشان را بسازد. ویژگی اصلی خانه دوست کجاست سهل و ممتنع بودنش است؛ که البته در کلیت کارنامه کیارستمی تسری یافته. راز موفقیت کیارستمی هم همین ویژگی بود: اینکه در ظاهر کار عجیبوغریبی در فیلمهایش نمیکرد و همین هم بیشتر مقلدینش را گرفتار شکست کرد.
زیر درختان زیتون
دو فیلم در مورد عشق و زندگی و عشق زندگی که با خانه دوست کجاست تشکیل سهگانهای با محوریت کوکر را میدهند. رویش جوانه عشق در دنیایی مملو از مرگ و ویرانی رقمزننده لطیفترین، انسانیترین، عاشقانهترین و شعرگونهترین فیلمهای عباس کیارستمی است. در روزهای ویرانی زلزله منجیل و رودبار دوربین کیارستمی داستان یک عشق را در قاب میگیرد تا نشانمان دهد که زندگی حتی در بدترین و مرگبارترین شرایط نیز ادامه دارد و باید زندگی را زیست. این دو فیلم نوعی تکامل را در کارنامه سازندهاش نشان میدهند. گویی روایت سهل و ممتنع عباس کیارستمی در این فیلم به نقطهای غیرقابل دسترسی رسیده؛ چنان که بسیاری را عقیده بر این است که حتی خود کیارستمی هم نتوانست در ادامه کارنامهاش کمال این فیلم را تکرار کند...
یکی از درخشانترین فیلمهای کیارستمی با محوریت شخصی که در دوران اوج محسن مخملباف خودش را به جای او جا زده و به این ترتیب وارد خانوادهای شده بود؛ نگاهی عمیق است به انسان و زندگی. فیلم در بستر روایت داستانی درباره یک عشق سینما نقبی میزند به روابط روز جامعه و مسائلی که باعث میشوند انسان در روندی آهسته جنبههایی دیگر از وجودش را به نمایش گذارد...
موفقترین فیلم عباس کیارستمی در جشنوارههای جهانی؛ تنها دارنده نخل طلای بزرگترین و معتبرترین فستیوال سینمایی جهان. همین نکته به تنهایی برای بیان ارزش و اهمیت فیلم کافی است. کیارستمی در طعم گیلاس در طی روند جستوجوی قهرمانش دنبال مرگ درنهایت به زندگی میرسد؛ مایهای تقریبا همواره تکرارشده در کارنامه استاد. همایون ارشادی در این فیلم دنبال این است که چگونه مردن را خودش معین کند، اما در پایان چگونه زندگیکردن را یاد میگیرد که درخشان است و بهیادماندنی...
باد ما را خواهد برد
یکی از بهترین و البته قدر نادیدهترین فیلمهای استاد با محوریت مرگ و انتظار مرگ؛ که در بستر رواییاش گوشهچشمی نیز به سینما دارد. فیلم پر است از ایدههای درخشان؛ کمتر فیلمی را سراغ داریم که چنین چنتهاش پر باشد از ایدههای درجه یک و کمتر فیلمی را سراغ داریم که حتی درصدی از ایدههای هنرمندانهاش را نیز هدر نداده باشد...
بزرگی میگفت نمیشود یکی تصمیم بگیرد هنرمند شود. آدم یا هنرمند است یا نه و این بودن خیلی هم آگاهانه و مبتنی بر خواست نیست. هنرمند هر کاری را هنرمندانه انجام میدهد؛ حتی ساخت یک فیلم سفارشی را. ایبیسی آفریقا ظاهرا قرار بود فیلمی کوتاه باشد به سفارش یونیسف در مورد ایدز در آفریقا؛ اما نتیجه کار کوچکترین شباهتی به یک فیلم سفارشی ندارد. فیلم روایتگر شادکامی و عشق به زندگی است در دشوارترین و غیرانسانیترین شرایطی که احتمالا بشر به خود دیده است. کیارستمی از معدود آدمهایی بود که میتوانست در دل جنگ و مرگ و گرسنگی و بیماری ردی از زندگی و عشق بجوید. شاهد این مدعا نیز ایبیسی آفریقاست...
یک زن، یک خودرو و چند زندگی. شاید اجتماعیترین فیلم کارنامه کیارستمی که از خلال گفتوگوی زنی با آدمهایی که در خودرواش سوار میکند تصویری ملموس، واقعی، معترض و آینهگون از اجتماع پیرامونمان ترسیم میکند. ده در عینحال نشان میدهد نگاه و نگرش کیارستمی در تقدیس زندگی حتی در تندوتیزترین فیلم کارنامهاش نیز با اوست؛ در فیلمی که قاعدتا میتوانست بدل به اثری شعاری شود؛ اما کیارستمی حتی از دل این موقعیتهای شعارپسند نیز شعر زندگی را بیرون میکشد...
فیلمی تمام تجربی و تا حد زیادی بیارتباط به باقی فیلمهای بلند کیارستمی. فیلم تصویرگر ریاکشن زنان بازیگر سینمای ایران حین تماشای نمایش خسرو و شیرین است. میتوان شیرین را فیلمی دانست که به قول منتقدان درنیامده. در واقع معلوم نیست عباس کیارستمی از ساخت این فیلم دنبال چه بوده و میخواسته به کجا برسد. در شکل فعلی شیرین فیلمی شده که بیشتر از سینما به یک آلبوم عکس پهلو میزند. آلبوم عکسهای یک عمر بازیگری زنان در سینمای ایران...
فیلمی درباره هنر، عشق، کپی، اصل، زن، مرد، انسان و البته تنهایی. گفتوگوی بلندی که انگار قرار بود وصیتنامه سینمایی عباس کیارستمی باشد؛ ازبسکه روشنگر و توصیفکننده نگاه و نگرش سازندهاش در مورد مسائل و مضامینی است که زوج دوستداشتنی فیلم دربارهشان با هم حرف میزنند. کیارستمی بدون کوچکترین هراسی از اینکه فیلمش را رادیو یا نمایشنامه بخوانند، زوج هنرشناس فیلمش را در روستایی قدیمی با مناظری افسونکننده رها میکند تا هرچه در دل دارند، بیرون بریزند. نتیجه درخشان است: بیانیهای سینمایی در مورد کیارستمی بودن...
ارسال نظر