بهترین فیلم های دنباله دار تاریخ سینما
از جمله عواملی که انتخاب این لیست را مشکل میساخت، بعضی قسمت دومها بودند که خود اثری مستقل به حساب میآمدند و نمیشد آنها را ادامه یا قسمت دوم به حساب آورد به عنوان مثال شاهکار بینظیر «سکوت برهها» که از لحاظ تکنیکی، بسیاری آن را قسمت دوم به حساب نمیآورند.
دکتر هانیبال لِکترِ بدنام و مشهور در این فیلم خوش درخشیده است در «سکوت برهها» با فیلمی میخکوبکننده مواجه هستیم که به سختی میشود از خاطر برد.
دومین فیلم قابل احترام دیگر که در همین جایگاه قرار میگیرد فیلم «دسپرادو» است که برگرفته از اِل ماریاچی ساخته روبرت رودرگوئز است و همان کاراکتر فیلم ال ماریاچی در این فیلم ظاهر میشود. رودریگوئز فیلم اولش را با بودجه اندک شش هزار دلار ساخت که مورد استقبال قرار گرفت و نسخه دیگرش را با بازی آنتیو باندراس به روی پرده برد.
بنابراین اگرچه این فیلم دنباله محسوب نمیشود اما نگارنده همانند «سکوت برهها» ذکر نام آن را در مقدمه خالی از لطف ندانسته است.
مکس دیوانه، قسمت دوم مبارز جاده
تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم بی دفاع بر میخورد که توسط یک دسته موتورسوار مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و تصمیم میگیرد به آنها کمک کند. قسمت اول «مکس دیوانه» به اندازه کافی لذتبخش بود و موفقیتهای خوبی هم کسب کرد و تنها دو سال بعد از آن یک ستاره استرالیایی به درخشش هر چه تمامتر در دنباله آن به ایفای نقش پرداخت. این فیلم حس تازهای از یک جنون آخرالزمانی را به تصویر میکشد که میتوان گفت برای اولین بار در سینما رخ داده است. این امر شاید تعجبآور باشد ولی حقیقت دارد.
«مکس دیوانه» دارای لحظات بزرگی است و حس انتقامی سینماییاش بیشتر از فیلمهای وسترن است. در واقع یک جور وسترن آخرالزمانی است اگرچه به صورت مستقیم هم بدان اشاره نمیکند.
داستان اسباب بازی 2
مقایسه بین داستان اسباب بازی یک و دو واقعا دشوار است چرا که قسمت دوم هم به نوبه خود چنان داستان جذاب و فیلمنامه خوبی دارد که یک اثر فوقالعاده دیدنی و جذاب است. قسمت اول داستان اسباببازی بهصورت مجزا یکی از بهترین انیمیشنهای تا به حال ساخته شده است و دریچهای به روی شیوه جدیدی از انیمیشنسازی با تکنولوژی سی جی آی میباشد و به همین دلیل هم قسمت دوم این انیمیشن، تکنولوژی بهبود یافته و تجربه شدهتری نسبت به قسمت اولش را داراست و بسیار هم تاثیرگذار است. تنها چهار سال از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ از تجربه توانای هنرمندان پیکسار نگذشته بود که تجربه منحصر بهفرد دیگری را به بازار جهانی عرضه داشتند. نکته قابل توجه دیگر که این اثر را محبوبتر میکند رابطه جاافتاده مخاطب با کاراکترهای این انیمیشن است.
در نسخه نخست نشان داده میشود که چطور زندگی فوقالعاده و سرشار از شادی یک اسباببازی میتواند با بیتوجهای و نادیدهانگاری به واسطه صاحبش رو به زوال باشد و چطور یک اسباببازی میتواند بدشانسی بیاورد و دست بچه شروری مثل سید بیفتد ولی در قسمت دوم ما زندگی مستقل اسباببازیها را جدای از وابستگیشان به انسانها را شاهدیم. اینکه بعد از سپری شدن کودکی و رسیدن به دوران بلوغ آدم ها، چه اتفاقی برای اسباببازیها میافتد؟ داستان جذاب و پیرنگ استخواندار فیلمنامه است که از این قسمت دوم یک اثر برجسته میسازد. برخلاف داستان اسباببازی سه که حتی به یک پایانبندی مناسب هم ختم نمیشود. به هر حال باید از پیکسار تشکر کرد که همچنان با حساسیت بالایی سعی در تولید انیمشنهایی دارد که از حد استانداردهای معمول بسیار بالاتر از آب در میآید.
افراد ایکس - اتحاد ایکسها
هیچکدام از طرفدارن این فیلم در ابتدا معتقد نبودند که با قسمت دوی خوبی مواجه باشند. عملیات تروریستی کاخ سفید یک شروع استثنایی بود و اولین باری بود که نشان میداد یک کمیک استریپ هم میتواند جدی گرفته شود. نه اشتباه نشود البته حالت فیلم، مانند «شوالیه تاریکی» نیست اما شکی نیست که «ایکس دو» دارای مفاهیم و احساس عمیقتر و ژرفتر کاراکترهای رنگارنگ است.
فیلم دنیایی را را معرفی میکند که آدمهای جهش یافته در آن وجود دارند. گرچه بیشتر تمرکزش بر روی افراد تیم اورجینال قبلی است. آدمهای ایکس گرد هم آمدهاند تا یک مامور جهشیافته که قصد جان رییس جمهور را کرده است بیابند. در پی این حادثه، آکادمی انسانهای جهش یافته مورد حمله ارتش قرار میگیرد اما اتفاق غیرمنتظرهای که در فیلم رخ میدهد این است که آنها تغییر رویه میدهند و برای شرایطی که در آن گیر افتادهاند دشمن ایکسها مگنتو را فرا میخوانند و آنها مجبور میشوند که با هم علیه تهدید موجود متحد شوند. ادامه فیلم هم مجموعهای از موضوعات و مسایلی است که آنها با آن مواجهاند؛ بدون اینکه آن را بهصورت فشرده و یا اگزجزه پیش چشم مخاطب ردیف کند. نکته قابل توجه دیگری هم که وجود دارد کاراکتر زن جهشیافته و ابرقهرمانی است که بسیار قدرتمند است و هم قدرت و هم نیروی ولورین است و از تواناییهای مشابه او نیز برخوردار است.
گویی آن دو انعکاس آینهای یکدیگر باشند. این شخصیت جدید علاوه بر عوامل ذکر شده، بسیار در جذابیت و پیشبرندگی داستان نقش دارد.
بیگانه
به هر حال نسخه دوم آکنده از هیجانهای نفسگیر است و دیدنش آدرنالین بالایی را در بدن ترشح میکند و پر است از صحنههای هولآوری که هر لحظه قرار است پیش چشم مخاطبش سر برسد.
مرد عنکبوتی 2
لازم نیست که طرفدار پرشور «اسپایدرمن» باشید تا دریابید که دشمن اصلی فیلم «اسپایدر من دو»، چقدر خوب از آب در آمده است. دکتر اوک یک تبهکار فوقالعاده جذاب است اما آنچه که «اسپایدر من دو» را با موفقیت مواجه کرده است داستان آن است. پتیر پارکر در این ماجرا با خودش و شک و تردیدهای زندگیش میجنگد. جنگی که در آن شهر بزرگ و با وجود تبهکاران و شرارتهایی که وجود دارد دشواریهای خاص خودش را داراست. همچنین روند شرور شدن هری اَزبرن هم قابل توجه است.
اگرچه که دکتر اوک جالب است و شرارتهایی که با روشهای حیلهگرانه و هوش بیپایان خود بدان دست میزند هم جذاب است اما این فیلم نه تنها از آنهایی است که تا آخرش با کنجکاوی دنبال میشود بلکه دارای موسیقی متن بسیار عالی و حرکتهای سریع دوربین است.
این کمیک استریپ موفق پر از قهرمانیها و آدمهای بیگناه و اشرار و کمکهای ابر قهرمانهاست که در جهت ایجاد امنیت و آرامش مردم قدم بر میدارد. همچنین صحنههای احساسی تاثیرگذار و به یاد ماندنی را هم در بر دارد.
نابودگر 2
بهنظر میرسد که آنچه باعث شد که شخصیت قهرمان فیلم ترمیناتور قسمت اول تبدیل به یک شخصیت برتر و محبوب و پرطرفدار بشود، صرف مدت زمان زیاد در پرداخت و تحلیل و شخصیتپردازی آن بوده است. علاوه بر آن تی هزار ربات شریر نیز یکی از بهترین شخصیتهای منفی دوران، از آب درآمد. نمیتوان تصور کرد که در سال ۱۹۹۱ با آن امکانات محدود به خودش چطور این ربات توانست خود را چنان وحشتناک نشان بدهد که هنوز هم از دیدنش اضطراب به دل تماشاگرش بیندازد و خودش را در لیست باحالترین بدمنهای تاریخ جای بدهد.
اما فقط به خاطر شرارتهای تی هزار و وجود آرلوند که نقش ربات تی هشتصد را بازی میکند، این فیلم خوب از آب در نیامده است بلکه درخششاش را مدیون سارا کانر نیز هست. زنی که با وجود ترسهایش بسیار سرسخت است و از صحنههای زیادی یکهتاز و پیشبرنده جریان جاری در فیلم است.
شوالیه تاریکی
این کریستوفر نولان نابغه! او خالق یکی از بهترین و به یادماندنیترین فیلمهای ابرقهرمانی است و یکی از قدرتمندترین قسمت دومها را هم به نام خودش دارد. حتی میشود پا از این فراتر گذاشت و گفت که سه قسمت «بت من» نولان ژرفترین فیلم ابرقهرمانی است که تا به حال ساخته شده.
اما این قسمت دوم به یک دلیل کاملا مشخص شاید یکی از بهترین قسمت دومهای این لیست شناخته میشود. هیت لجر در نقش جوکر است. شخصیت ضد قهرمان جوکر که پا فراتر از فیلم گذاشته و حتی تبدیل به اسطوره تاریکی شده است. از این شخصیت با وجود بیرحمی و آدمکشیاش نمیتوان متنفر بود حتی میتوان در جایی ناخودآگاه با او هم رای شد.
مرگ تراژیک هیت نیز در اسطوره شدن این شخصیت تاثیر بسزایی داشته است. خلاصه که این جوکر را نمیتوان با هیچ جوکر دیگری مقایسه کرد.
پدر خوانده: قسمت دوم
تردیدی نیست که فیلم «پدرخوانده یک» را دیدهاید یا حداقل یک بار هم که شده است راجع به آن شنیدهاید اما قسمت دوم از آن خوبهاست که باید به تماشایش نشست. خوراکی خوشمزه با ترکیبی از آل پاچینو و رابرت دنیرو که به قدرت رسیدن مایکل کورلیونه را به تصویر میکشد.
دن کورلیونهای که قهرمان قدرتمند خانواده خود به حساب میآید و امپراطوری تبهکارانه خود را بنا نهاده و میراث خود را برای پسرش مایکل گذاشته است. خوبی قسمت دوم این است که با شخصیتها آشنا هستید و دیگر نیازی به توضیح و پیشزمینه نیست میتوان داستان جذاب آن را با فراغ بال دنبال کرد.
ارباب حلقه ها: دو برج
ارباب حلقهها از محبوبترین تریلوژیهای زمانه است اما قسمت دومش در جایگاه نخست قرار میگیرد. این قسمت در جایگاه یک فیلم حماسی تخیلی بسیار غنی ظاهر میشود اگرچه امکان ندارد که هر کدام از قسمتهای این تریلوژی را بدون در نظر گرفتن دیگری تماشا کرد اما این قسمت قابلیتهای مستقل زیادی را داراست که وجود موجودی به نام گلوم هم در این امر تاثیر بسزایی دارد.
همچین نبرد هلمس دپپ هم حقیقتا از صحنههای درخشان موجود در فیلم است. در مقایسه با دو قسمت دیگرش در رتبه ی اول است. جالب است که بدانید اخیرا این صحنه نبرد در لیست ۱۰ صحنه بزرگ و برتر نبرد محور قرار گرفته است.
پیشتازان فضا: خشم خان
طرفداران سریال پیشتازان فضا پس از تماشای اولین نسخه سینمایی فیلم با شک و تردید به سراغ قسمت دوم آن رفته است و در کمال ناباوری با یکی از بهترین نسخههای این داستان محبوب مواجه شدند. فیلم «پیشتازان فضا: خشم خان» توسط نیکلاس مه یر کارگردانی شد، شخصی که هیچ اثر شاخص دیگری تا پیش از ساخت این فیلم در کارنامه خود نداشت. او تصمیم گرفت دنیای فوتوریستی فیلم را از میان لباسهای فرم آبی زنگ و گفتوگوهای طولانی فراتر برده است و مخاطب را با نسخهای باوفا به منبع اصلی و همچنین نوآورانه مبدل کند.
نیکلاس مهیر با نگاه زیباییشناسانه فوقالعاده خود ماجرای انتقامجویانه فیلم را وارد مرحلهای تازه کرد. داستان فیلم از جایی آغاز میشد که کاپیتان کرک به میانسالی رسیده بود و ناگهان متوجه میشد صاحب پسری است که هیچگاه از حضور او اطلاع نداشته است. ریکاردو مونتالبان یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود را به نمایش گذاشت و رویارویی شخصیت منفی فیلم با نام خان و کاپیتان کرک بهترین و کاملترین هدیه را برای طرفداران وفادار سری آثار «پیشتازان فضا» به ارمغان آورد.
ارسال نظر