۳۴۹۵۹۰
۵۰۱۲
۵۰۱۲
پ

وسوسه ادبیات

در ميان بازيگراني كه در حوزه ادبيات داستاني و شعر اقدام به انتشار كتاب كرده‌اند، «مرجان شيرمحمدي» موفق‌ترين آنها بوده است؛ همچنین می‌توان به «فلامک جنیدی» و «بهاره رهنما» اشاره کرد که آثار داستانی قابل قبولی را ارایه کرده‌اند.

روزنامه شهروند - محبوبه قوام: در ميان بازيگراني كه در حوزه ادبيات داستاني و شعر اقدام به انتشار كتاب كرده‌اند، «مرجان شيرمحمدي» موفق‌ترين آنها بوده است؛ همچنین می‌توان به «فلامک جنیدی» و «بهاره رهنما» اشاره کرد که آثار داستانی قابل قبولی را ارایه کرده‌اند. در میان آثار ترجمه هم، ترجمه‌های نیکی کریمی و ترانه علیدوستی قابل قبول بوده‌اند؛ البته کتاب‌های بازیگران همیشه هم آثار قابل تأملی نبوده و گاهی عده‌ای هم صرفا برای این‌که چیزی چاپ کرده‌ باشند به این حوزه سرک کشیده‌اند و خب طبیعی است که برخی آثارشان هم به‌شدت ضعیف و حتي گاهی سخیف است.

وسوسه ادبیات

در کنار اسامی‌ای که نام بردیم در اين سال‌ها البته سینماگران مشهوري چون «مسعود كيميايي»، «داريوش مهرجويي»، «عباس كيارستمي» و... نيز دست به قلم بوده‌اند که به نظر از نسل اول بسیار پخته‌تر هستند. اصولا ادبیات و داستان در نسل سینماگران گذشته جایگاهی به مراتب بالاتر داشته در حالی ‌که حالا بیشتر تبدیل به سرگرمی شده است؛ یا راهی که فلان بازیگر یا سینماگر از این طریق عرض اندامی کرده باشد. هر چند که خیلی از این آثار ضعیف‌تر از آن هستند که حتي شبیه به شهرت‌طلبی در این حوزه باشند؛ گاهی دل‌نوشته‌هایی هستند بسیار ضعیف شبیه به مشق‌هایی رمانتیک؛ ممکن است حتي بعضی از این آثار به فروش بالایی هم رسیده باشند اما اهل مطالعه قطعا کیفیت آن را می‌سنجند. در ادامه به برخی از این بازیگران و آثارشان نگاهی کرده‌ایم.

صابر ابر

وسوسه ادبیات

صابر ابر‌ سال گذشته کتابی منتشر کرد با عنوان «هر رازی که فاش می‌کنی یک ماهی قرمز می‌میرد». این کتاب به‌سرعت به چاپ‌های متعدد رسید اما از نویسنده‌ای توانا حکایت نداشت. یک کتاب لااقل می‌تواند حاصل تفکرات تنهایی یک انسان باشد؛ البته تفکراتی که دست‌کم از اندکی عمق یا تفاوت برخوردار باشند. منتها کتاب آقای بازیگر در بهترین حالت استاتوس‌هایی بود که در دکان خیلی‌ها یافت می‌شود؛ نکات قابل تأمل آن اندک بودند و البته جز این هم انتظار نمی‌رفت. سینماگران گذشته دست به قلم بودند. در جریان‌های مختلف با قلم‌شان حضور پیدا می‌کردند و مطبوعات عرصه جولان قلم بعضی از آنها بود. درحالی‌که امروز بازیگرانی که دست به قلم می‌برند یا اصولا اهل کتاب و کتابخوانی هستند بسیار محدود و معدوداند. کتاب آقای ابر البته ازجمله کتاب‌هایی نبود که مولف آن را بابت نوشتنش محکوم کنیم اما خب ویژگی برجسته‌ای هم ندارد. این کتاب ازجمله کتاب‌هایی است که خواندن و نخواندنش توفیر چندانی ندارد.


ترانه عليدوستي

وسوسه ادبیات

سال ٩٠ در فهرست نامزدهاي جايزه كتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در بخش ادبيات خارجي، نام دو نفر بيش از مابقي به چشم مي‌آمد: يكي «بهمن فرزانه» براي ترجمه كتاب «طوطي» نوشته «سوزانان تامارو» و ديگري «ترانه عليدوستي» براي ترجمه مجموعه‌ داستان «روياي مادرم» نوشته «آليس مونرو.» از ميان اين دو نامزد، در نهايت جايزه به «ترانه عليدوستي» رسيد و اين مسأله چندان هم دور از ذهن نبود. ترجمه خانم عليدوستي از داستان‌هاي مونرو ترجمه نسبتا خوبي ا‌ست اما نكته فوق‌العاده‌اي هم در آن ديده نمي‌شود.

مقصود از نكته فوق‌العاده، نثر ويژه يا حتی پرداختن به نويسنده‌اي گمنام است. «آليس مونرو» پيش از آن نخستین‌بار توسط «مژده دقيقي» (با كتاب «فرار») به مخاطبان فارسي‌زبان معرفي شده بود؛ ضمن اينكه «شقايق قندهاري» نيز كتاب ديگري از اين نويسنده را ترجمه كرده بود. بنابراين «ترانه عليدوستي» در بهترين حالت، سومين مترجمي بود كه سراغ آثار «مونرو» مي‌رفت و از اين جهت، پيشگام هم به‌شمار نمي‌آمد. در مجموع به‌نظر مي‌رسيد برگزاركنندگان براي پررونق كردن جايزه خود اقدام به اهداي جايزه به بازيگري سرشناس كردند تا هم به بازتاب‌هاي خبري بيفزايند و هم نام و آوازه‌اي براي خود بيابند. در مجموع «مونرو» يكي از نويسندگان تراز اول دنياست و مطالعه داستان‌هاي او براي هر علاقه‌مندي حایز اهميت است اما داستان‌هاي كتاب «روياي مادرم» به لحاظ داستاني نيز با داستان‌هاي «فرار» تناسب ندارد. بي‌شك خود خانم «عليدوستي» نيز در ترجمه اين كتاب بايد خود را مديون «مژده دقيقي» بداند چراكه «آليس مونرو» براي نخستین‌بار توسط اين مترجم توانا به فارسي‌زبانان معرفي شد.


رضا كيانيان

وسوسه ادبیات

«داستانك» در معناي عام به داستان‌هاي بسيار كوتاهي گفته مي‌شود كه اغلب از دو صفحه بيشتر نيست؛ قصه‌هايي كه بيشتر حكايت‌وار هستند و در پي ارايه نكته‌اي اخلاقي، اجتماعي يا.... اما «داستانك» در معناي تخصصي به داستاني گفته مي‌شود كه عناصر داستان (مثل شخصيت، روايت و...) به فشرده‌ترين شكل در آن حضور يافته باشند. مثل داستاني فوق‌العاده تأثيرگذار از «ران بَسِت» با عنوان «بازيِ جنگ»: «سرجوخه جان تامس» که در گِل چمباتمه زده بود با شنیدن نخستین صدای انفجار خود را باخت. صدای مادرش را واضح‌تر از صدای انفجار جبهه می‌شنید: «جانی! شام حاضره!» گریان تفنگ خود را انداخت و به طرف صدا دوید. مسلسلی چَه‌چَه زد و بعد ساکت شد» در اين نوع داستانك‌ها، نويسنده برخي از اطلاعات داستاني را نمي‌آورد اما گفته‌ها چندان ماهرانه در كنار هم چيده مي‌شوند كه مخاطب مي‌تواند از روايت آنها به ناگفته‌ها پي ببرد.

چنانچه ما در همين داستانك كوتاه دانستيم: ١- شخصيت اصلي در حال جنگ است ٢- ياد خاطرات كودكي مي‌افتد ٣- از حال و هواي جنگ بيرون مي‌آيد ٤- به شكلي تراژيك كشته مي‌شود. با اين مقدمه داستانك‌هاي «رضا كيانيان» در كتاب «اين مردم نازنين» را در طبقه اول دسته‌بندي مي‌كنيم. قصه‌واره‌هايي كه بيشتر به يادداشت‌هاي روزانه و درج اتفاقات جالب شبيه هستند تا داستانك. انصافا هم گاهي اين نوشته‌ها (به‌خصوص به قلم بازيگري سرشناس چون كيانيان) خواندني هستند اما اينكه بتوان آنها را در معناي اخص كلمه ‌«داستانك» ناميد، محل ترديد است. «اين مردم نازنين» با استقبال مخاطبان مواجه شد چراكه مطالعه تجربه‌هاي يك بازيگر مطرح در كوچه و خيابان و خانه و... لذت‌بخش است.


مرجان شيرمحمدي

وسوسه ادبیات

«مرجان شيرمحمدي» نخستین اثر داستانی‌اش را در‌ سال ١٣٨٠ با عنوان «بعد از آن شب» منتشر کرد كه برنده جايزه گلشيري نيز شد. او در نخستين كتابش نويسنده‌اي توانا نشان داد. طوري كه داستان‌ها بيانگر نويسنده‌اي كاملا آشنا با اصول داستان‌نويسي بودند. «شيرمحمدي» بعد از كتاب اول، دو كتاب ديگر نيز به چاپ رساند؛ يكي «يك جاي امن» و ديگري «اين يك فصل ديگر است» كه اولي مجموعه ‌داستان و دومي رمان است.

«يك جاي امن» به لحاظ دراماتيك ادامه «بعد از آن شب» است. شيوه روايي و جهان‌بيني نويسنده در هر دو كتاب مشهود است و تأثير نويسندگان نسل سوم آمريكا (به‌ويژه زنان) در آن به‌وضوح به چشم مي‌خورد. «شيرمحمدي» توانسته بود اين تأثير را به شكلي بومي در داستان‌ها ارایه كند (مسأله‌اي كه متأسفانه برخي از داستان‌نويسان حرفه‌اي نيز از اجراي آن عاجزاند).

اما رمان «اين يك فصل...»، رمان قدرتمندي نيست. شتابزدگي در اين رمان بيشتر از هر چيزي به چشم مي‌آيد؛ گويي نويسنده بيشتر در پي ارايه يك طرحِ داستاني‌ است تا رمان. به همان ميزان كه خانم «شيرمحمدي» در پرداخت جزييات، در دو كتاب قبلي استادانه عمل مي‌كند، در اين رمان متأسفانه درمي‌ماند. اما او حالا با تازه‌ترين رمان خود «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران»، بار ديگر در عرصه ادبيات داستاني حضور يافته است. اين رمان به‌تازگي توسط نشر «ثالث» ارایه شده است. در اين رمان نيز حضور «زن» (مثل مابقي آثار شيرمحمدي) به روشني ديده مي‌شود و رماني‌ است به‌مراتب از «اين يك فصل...» پخته‌تر. در مجموع مطالعه آثار «شيرمحمدي» را به هر خواننده داستاني پيشنهاد مي‌كنيم چراكه آثارش حكايت از نويسنده‌اي حرفه‌اي دارد.


نیکی کریمی

وسوسه ادبیات

ترجمه آثار حنیف قریشی، نویسنده پاکستانی‌الاصل را در ایران به نام نیکی کریمی می‌شناسند. از چاپ کتاب «عشق سال‌های غم» نوشته نیکی کریمی چیز زیادی هم نمی‌گذرد. حنیف قریشی در لندن از مادری انگلیسی و پدری پاکستانی متولد شده است. او در سال‌های جوانی تبعیض‌های نژادی و فرهنگی را از نزدیک تجربه کرد و شاید به همین دلیل است که سرگشتگی بین دو ملیت و موضوع مهاجر بودن در آثارش نیز احساس می‌شود. ترجمه خانم کریمی از آثار قریشی هم بی‌دست‌انداز و روان است. نیکی کریمی پیشتر کتاب‌های «آوازهایی که مادرم به من آموخت» (زندگینامه مارلون براندو)، «نور ماه بر درختان کاج» (مجموعه‌ هایکو) و «نزدیکی» نوشته حنیف قریشی را ترجمه و منتشر کرده است. در میان ترجمه‌هایش البته «نور ماه بر درختان کاج» چندان به یک ترجمه حرفه‌ای نزدیک نیست که البته توقعی هم نیست. در هر حال خانم بازیگر این کتاب‌ها را به خاطر علاقه ترجمه کرده است و قاعدتا خودش هم نباید ادعایی در این حوزه داشته باشد. اما کتاب‌های دیگر او قابل مطالعه است، کتاب‌هایی با نثری روان که از مترجمی اهل مطالعه حکایت دارد.


بهاره رهنما

وسوسه ادبیات

«چهار چهارشنبه و يك كلاه‌گيس» عنوان مجموعه‌ داستاني از «بهاره رهنما» بود كه در ‌سال ٨٨ توسط نشر چشمه منتشر شد. «رهنما» از كارگاه‌هاي داستان‌نويسي «جعفر مدرس صادقي» بهره برده است اما داستان‌هاي او در اين كتاب، صرفا داستان‌هايي كارگاهي نيست. مقصود از داستان‌هاي كارگاهي، داستان‌هايي است كه اصول داستان‌نويسي را به‌شكلي مكانيكي مراعات مي‌كند اما فاقد جذابيت، خلاقيت و جهان‌بيني نويسنده است؛ كسي كه نگاهش به دنياي پيرامون و روابط انساني، حكايت از نگاهي جزیي‌نگر و تيزبين داشته باشد.

مجموعه‌ داستان «بهاره رهنما» چنين نبود. او با همين يك كتاب نشان داد مي‌تواند در نوشتن داستان كوتاه نيز موفق باشد. سوژه اصلي چنانچه قابل حدس است، در بیشتر داستان‌ها «زن» و مشكلات و مسائل پيرامون زنان است. خانم بازيگر اغلب به اين سوژه به عنوان يك «قرباني» نگاه مي‌كند و در اين ايده با بسياري از داستان‌نويسان زن ايراني مشترك است. هر چند زنان داستان‌هايش گاهي عصيانگر هستند و پا از اصول متعارف عرف و سنت فراتر مي‌گذارند، اما در چنين هيبتي نيز باز نمي‌توان شكل و شمايل قرباني را از آنها حذف كرد. آنها قربانياني هستند كه ترس و حذف و محدوديت‌هاي خود را به شكل عصيان و پرخاشگري (نسبت به عرف) نشان مي‌دهند. «بهاره رهنما» خود نيز از اين مولفه آگاه بود و در يكي از جلسات نقد كتابش عنوان كرده بود دوست ندارد مردم، راوي كتاب را با شخصيتِ خودش يكي بپندارند. هرچند اين خواسته غالبا مراعات نمي‌شود و مخاطبان تلاش مي‌كنند بين چهره‌هاي سرشناس و زندگي شخصي‌شان، اشتراكاتي بيابند و از اين طريق، آب سردي بر آتش كنجكاوي‌شان بريزند.


انديشه فولادوند

وسوسه ادبیات

اعتقاد كلي بر اين است كه «شعر» در تعريف نمي‌گنجد و چنان سياليتي در معنا دارد كه نمي‌توان آن را تعريف كرد، اما اين قالب ادبي چندان هم لاابالي نيست! لااقل مي‌توان براي آن مولفه‌هايي برشمرد و متوني را كه فاقد آن مولفه‌ها هستند، شعر نناميد. اما اگر بخواهيم به مهم‌ترينِ اين مولفه‌ها بپردازيم، بايد از «زبان» نام ببريم. در شعر، زبان معيار دستكاري مي‌شود و دستخوش اتفاقاتي كه مي‌توان آن را به تعبيري كاركرد زيبا‌شناسانه زبان ناميد. در اين وضعيت، «زبان» از تمام قابليت‌هاي خود استفاده مي‌كند تا وجوه مختلف زيباشناسانه خود را به نمايش بگذارد.

به همين جهت بيراه نيست اگر «شعر» را «معماري زبان» بناميم (چنانچه استادان پيش از ما گفته‌اند و باور داشته‌اند.) با اين تعريف، بسياري از نوشته‌هايي را كه به اسم «شعر» مي‌بينيم، نمي‌توانيم «شعر» بدانيم. اين متون يا چنان عاري از تخيل، احساس، ايجاز، تشبيه، استعاره و... هستند كه به نثر شبيه مي‌شوند يا چنان مغلق و غيرقابل ‌تفسير كه لذت خواندن را از بین می‌برند. «عسطه‌هاي نحسِ» خانم «فولادوند» را مي‌توان در بعضي سطور معادل متوني ابتدايي و فاقد مولفه‌هاي «شعر»ي دانست و گاهي نيز مشمول شرايطي كه نام برديم. دفتر شعر خانم بازيگر، از آن نوع اشعاري‌ است كه مي‌توان آن را تلاش‌هاي يك شاعر دانست؛ تلاش‌هايي كه گاهي موفق به ارایه بندهايي زيبا بوده‌اند و گاهي نيز نه. هرچند، اين نكته را فراموش نكنيم كه شعر امروز ايران در وضعيتي به سر مي‌برد كه خالقان قدرتمند ديروزِ شعر ايران را ندارد. بنابراين «عسطه‌هاي نحس» پيشنهادي ا‌ست كه خواندن آن خالي از لطف نيست.


فلامک جنیدی

وسوسه ادبیات

يك زن تنها در كلانشهر؛ اين ايده اصلي اغلب داستان‌هاي «فلامك جنيدي» در مجموعه ‌داستان «جايي به نام تاماسكو» است. «جنيدي» در اين مجموعه ‌داستان نويسنده‌اي آشنا با اصول داستان‌نويسي ا‌ست. داستان نخست مجموعه روايت زني تنهاست كه معشوق خود را از دست داده است. او به هر دري مي‌زند تا به آرامش پيشين برسد اما همه جاي خانه، حكايتي از خاطرات معشوق است. زن تلاش دارد با ايجاد مشغوليت‌هايي بي‌معني، خود را از بندِ گذشته رها كند اما هر حركت او، نوعي بازگشتِ دايره‌وار به «گذشته» است. اين حركت فيزيكي و ذهني بي‌فرجام در داستان‌هاي ديگر هم به چشم مي‌خورد. شخصيت اصلي داستان براي دم كردن چاي، جارو كردن خانه، دعوت كردن میهمان و... مي‌رود اما درواقع به دنبال چيز ديگري ا‌ست. استيصال چنين شخصيتي سبب مي‌شود نه «اكنون» داشته باشد و نه «آينده». تمام زندگي و هويت او «گذشته» و اتفاقي تراژيك در گذشته است.

اين اتفاق، گريبانگير او شده و بر تنهايي و دلهره‌اش دامن مي‌زند. او از چيزي يا كسي در «گذشته» مي‌گريزد حال‌آنكه «گذشته» دایما با اوست و زنِ داستان، توان رهايي ندارد. «فلامك جنيدي» ماهرانه زن امروز كلانشهر را روايت مي‌كند؛ زني كه كوچك‌ترين جزیيات زندگي، ممكن است براي او به‌اندازه بزرگ‌ترين اتفاقات زندگي يك مرد، مهم و قابل تأمل باشد. «جايي به نام تاماسكو» يكي از مجموعه‌ داستان‌هاي موفقي ا‌ست كه در سال‌هاي اخير به قلم بازيگران و اهالي سينما و تلويزيون نوشته شده است. اين مجموعه ‌داستان در ‌سال گذشته از سوي برگزاركنندگان جايزه گلشيري، شايسته تقدير شناخته شد. از این بازیگر به‌تازگی کتابی دیگر با عنوان «چرک» نیز از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شده است.


بهنوش بختياري

وسوسه ادبیات

«داستان كوتاه مدرن» برخلاف آنچه عده‌اي تصور مي‌كنند، قابل تعريف است. اين قالب ادبي، برآيندي ا‌ست از عناصري چون «زبان مكتوب»، «شخصيت»، «روايت»، «بحران‌» (طرح و توطئه) و... هر يك از اين عناصر، خود زيرشاخه‌هاي متعددي نيز دارند كه مي‌توان ساعت‌ها درباره آنها به بحث و گفت‌وگو پرداخت. اما متاسفانه اين قالب نوين، گاهي با «قصه»، «حكايت» و «قطعه ادبي» اشتباه گرفته مي‌شود. برخي نويسندگان تازه‌كار گمان مي‌برند روايت هر اتفاق يا توصيف هر حالتي مي‌تواند به توليد «داستان كوتاه» بينجامد. در چنين شرايطي مي‌بينيم مهم‌ترين نكته، يعني «شخصيت» و «شخصيت‌پردازي» مغفول مي‌ماند. گاهي نويسنده چنان مقهور توصيفِ خود مي‌شود كه روايت ماجرا را از دست مي‌دهد و نمي‌تواند ضرب‌آهنگ مناسب را مراعات كند. گاهي نيز اصولا ايده‌اي ندارد تا بتواند براساس آن شخصيتي بسازد و ماجرا را در بستر روايت، پيش ببرد.

مجموعه ‌داستان «كلاغ‌هاي قيطريه» (اگر بتوان نام آن را مجموعه‌ داستان گذاشت!) نوشته خانم «بهنوش بختياري» يكي از ضعيف‌ترين كتاب‌هايي ا‌ست كه در سال‌هاي اخير به قلم بازيگران نوشته و منتشر شده است. اين مجموعه بيانگر عدم آشنايي نويسنده با اصول داستان و داستان‌نويسي‌ است. نويسنده در اين كتاب گاهي تلاش مي‌كند ماجرايي را روايت كند، گاهي در ميان روايت، دست به دامن توصيف مي‌شود، گاهي بدون توجه به رابطه جملات، خيالبافي مي‌كند و در كل، اصولا نه به دنبال قصه‌گويي ا‌ست و نه شخصيت‌پردازي و نه حتی نوشتن داستان كوتاه! اين مجموعه ضعيف را مي‌توان ملغمه‌اي از وب‌نگاري، دل‌نوشته، ماجرانگاري و خيالپردازي دانست؛ ملغمه‌اي كه نه چنگي به دل مي‌زند و نه مخاطبان را به خريد مي‌خواند و سرآخر كتابي مي‌شود كه نويسنده بهتر است از انتشار دوباره آن صرف نظر كند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج