بازگشت متفاوت سامان گوران به تلویزیون
کسی که شبیه ترین آدم به عادل فردوسی پور است و توانایی بی اندازه ای در تقلید از علی دایی دارد، بازیگر تلویزیون شده است؛ آن هم سریالی به کارگردانی علیرضا امینی و در کنار محمدرضا شریفی نیا. حرف، حرف سامان گوران است.
کسی که برای انتخابش، شریفی نیا بارها اجرای صحنه ای اش را دیده و معتقد است استعداد فوق العاده ای در بازی دارد. سامان گوران به قول خودش بی سر و صدا می خواهد گاف ندهد و دوباره خودش را اثبات کند و این بار در شمایل بازیگر سر زبان ها بیفتد.
او که هنوز حسرت از دست دادن شانس همکاری با مهرجویی (در نارنجی پوش) را می خورد، درباره حال این روزها و دنیای بازیگری و اتفاقات خنده بازار حرف های جالبی زده است.
این روزها حالت چطور است؟
خیلی خوب، بهتر از این نمی شوم. انگیزه زیادی برای کار کردن دارم. حال و هوای پاییز هم که به شدت به آدم انرژی مثبت می دهد. وقتی دوستان خوبی مثل علیرضا امینی و محمدرضا شریفی نیا کنار آدم باشند چرا باید بد باشم. من معنای واقعی حمایت را از این روزها فهمیدم. وقتی می بینی که این آدم ها بی دریغ مراقب و حامی ات هستند حس خوبی سراسر وجودت را می گیرد.
خیلی بی حاشیه هم داری این کار را انجام می دهی؟
من هیچ وقت حاشیه نداشتم. اگر بعد از «خنده بازار» اسم من شد مرد حاشیه ساز، به خاطر این بود که دوستان من در آن پروژه خیلی به من لطف داشتند و هر جایی که نشستند درباره من بد گفتند و همین شد که همه با بدبینی به من نگاه کردند.
این باعث شده بود که همه آدم های سینمایی با نگاه بدی من را ببینند. من واقعا نمی دانستم چه کار کردم. این حرف ها به حدی بود که من وقتی وارد این پروژه شدم، همه به من می گفتند ما اینقدر درباره تو بد شنیده ایم که نمی دانیم الان که اینقدر خوبی، عوض شدی یا دیگران درباره تو اشتباه می کردند؟
اسمم خیلی خیلی بد در رفته بود به حدی که دوستانم می گفتند ما تو را به دشمن مان هم معرفی نمی کنیم. من هم بعضی اوقات جوابشان را می دادم اما از یک جا به بعد همه چیز برای من هم تمام شد و دیگر سعی کردم موضوع را برای خودم تمام شده بدانم و هیچ صحبتی هم درباره اش نکنم. این روزها هم تمام تلاشم را می کنم که خودم را ثابت کنم و هیچ گافی در کارم ندهم.
واقعا چرا اینقدر آن گروه نسبت به تو دشمنی داشتند؟
نمی دانم. کار به جایی رسید که مهدی رحمتی که یکی از با ایمانترین و با اخلاق ترین بازیکنان ایران است به من گفت سامان باز که آن گروه «خنده بازار» درباره تو حرف زدند. دقیقا دو روز بعد از آن مصاحبه آقای شریفی نیا با من تماس گرفت و من را برای بازی به این سریال دعوت کرد.
برای اینکه در مقام یک بازیگر جلوی دوربین بروی استرسی نداشتی؟
من رشته تحصیلی ام بازیگری بوده و با گروه سید جواد هاشمی کار تئاتر کرده ام. من کار با آقای داریوش مهرجویی را هم از سر خامی از دست دادم وگرنه الان بازیگر مهرجویی بودم و می توانستم به این موضوع افتخار کنم.
البته یادم می آید که حامد بهداد در آن زمان مصاحبه ای کرد و گفت: «تنها رنگ سینمای ایران نارنجی نیست.» الان هم دوباره تکرار می کنم که من حتی قرارداد هم بسته بودم و به خاطر نام داریوش مهرجویی سفید امضا کرده بودم. اما از قول من به دروغ در رسانه ها منعکس شد که مدیر برنامه ام گفته من وقت ندارم.
خدا شاهد است من چنین حرفی نزدم و بعد از آن هم چند بار با حامد بهداد حرف زدم و این موضوع را به او هم گفتم. همان زمان هم کل سینمای ایران به مهرجویی گفته بودند چرا سامان گوران؟ همه تعجب کرده بودند.
حالا الان می خواهی خودت را اثبات کنی؛ نه؟
من خودم را به خودم اثبات کردم. می خواهم به دیگران اثبات کنم. چون کار آیتمی کردن خیلی سخت است و بزرگانی مثل مهران مدیری و عطاران از کارهای آیتمی شروع کردند.
«میلیاردر» سریال ۵۰ قسمتی است که درجه کیفی الف دارد. من نقش اصلی این سریال را بازی می کنم. پسری به نام بهادر که خنگ و دست و پا چلفتی است. این نقش احتیاج به جسارتی داشت که من آن را در خودم دیدم.
شاید باورتان نشود اما برای بازی کردن در این نقش هم خیلی ها سعی کردند رأی تهیه کننده و دوستان دیگر را بزنند. همان روز که من به دفتر آقای عباسی زاده رفته بودم هنوز از پله ها پایین نرفته بودم که دوستان زنگ زده بودند تا از آقای عباسی زاده بخواهند من را انتخاب نکنند. این را بعدها فهمیدم اما خود علیرضا امینی به من گفت که این فرصت را به تو می دهم تا خودت را نشان دهی.
با رضا صادقی و علی دایی آشتی کردی؟
رضا صادقی خیلی آدم شریفی است و اعلام کرد که به خاطر متن آن آیتم ناراحت بود نه ادای من. اتفاقا به من گفت من برای پدر و مادرت دعای خیر می کنم که مردم را می خندانی. علی دایی هم که به نظر من رئوف ترین مرد فوتبال ایران است و عده ای می خواستند با غلو کردن او را عصبانی کنند، بعدها فهمید که من غرضی نداشتم.
از بین شومنی و بازیگری کدام برایت اولویت دارد؟
وقت هایی هست که من احساس خوبی از تقلید دارم. مثلا وقتی در کنسرت کیش به جای فرزاد فرزین روی استیج رفتم خیلی حس بلوغ داشتم. اینجور تجربه ها را دوست دارم اما می خواهم نظم خاصی به کارهایم بدهم. بازیگری هنر عجیبی است. من نمی توانم از آن بگذرم.
این اواخر پیشنهاد جدیدی برای بازی نداشتی؟
چرا اگر خدا بخواهد می خواهم تئاتر بازی کنم.
عجیب است که این همه دشمن داری.
من آن زمان که قرار بود از بچه های خنده بازار تقدیر شود گفتم نمی روم ولی با اصرار فراوان بقیه رفتم و به آقای دارابی گفتم که من در این کار خیلی تنها بودم چون تا من می رفتم سر پروژه همه فرار می کردند و به گوشه ای می رفتند. اتفاقا آقای پورمحمدی را هم مدتی پیش در فرودگاه دیدم که به من گفتند مشکلت چی بود؟ اگه مالی بود برطرفش می کنیم تا برگردی اما من گفتم واقعا این کار انگیزه می خواهد و من انگیزه ای برای این کار ندارم. با چه انگیزه ای بروم ۳ ماه با علی دایی رفاقت کنم و با او به بیلیارد بروم وقتی آدم های این مجموعه با من اینطور رفتار می کنند؟!
فکر نمی کنی به ضررت شد که از «خنده بازار» بیرون آمدی؟
نه، رامبد جوان من را تحسین کرد و به من گفت خوشحالم که در اوج کنار کشیدی.
ارسال نظر