نگاهي سریالی به دستپخت يك ماهه تلويزيون!
متأسفانه درحال حاضر با پخش چند سريالي كه صدا و سيما دل به موفقيت آنها بسته بود تنها نسيمي شروع به وزيدن گرفت و بعد هم دوباره روز از نو روزي از نو. بايد پذيرفت كه اين عزيزان قافيه را باختهاند و مشتريانشان به يك سوم تقليل يافته است. بد نيست نگاهي كوتاه به اين سه سريال داشته باشيم.
متأسفانه درحال حاضر با پخش چند سريالي كه صدا و سيما دل به موفقيت آنها بسته بود تنها نسيمي شروع به وزيدن گرفت و بعد هم دوباره روز از نو روزي از نو. بايد پذيرفت كه اين عزيزان قافيه را باختهاند و مشتريانشان به يك سوم تقليل يافته است. بد نيست نگاهي كوتاه به اين سه سريال داشته باشيم.
خانه اجارهاي
شاهد احمدلو با ساخت سريال سه دونگ سه دونگ نشان داد كه رگ خواب مخاطب تلويزيون را ميشناسد و بلد است كه در اين رسانه براي تماشاگر انبوه كار بسازد و آنان را سرگرم كند. فراموش نكنيم كه بزرگترين وظيفه تلويزيون و خصوصاً سريالهاي اين رسانه در وهله اول سرگرمسازي مخاطب است و اين همان چيزي است كه باعث شده تلويزيون از كورس رقابت عقب بيفتد.
اما خانه اجارهاي كه پيش از اين و در سال گذشته به كارگرداني رامين ناصرنصير روي آنتن رفته بود، در امتداد راه تغيير ليدر داد و با پيوستن شاهد احمدلو نويد مجموعهاي خوش ساختتر و بهتر از سري قبلي را ميداد.
اما خانه اجارهاي دقيقاً به ابتداي دهه هفتاد تعلق دارد و فرمولهاي آن بدون كوچكترين كم و كاستي از روي برنامههاي موفق آن زمان يعني كارهاي مهران مديري و زيرآسمان شهر الگوبرداري شده است و چيزي به نام كارگرداني و متن در آن عملاً وجود خارجي ندارد و تنها با اتكا به بازيگران به ظاهر طناز و رها كردن آنها جلوي دوربين به سبك تخت حوضي براي بالا بردن نمك كار اقدام به ضبط تصاوير كردهاند.
اين اقدام با موفقيت برنامه خنده بازار در همان شبكه، ظاهراً مديران را برآن داشته تا پس از ماهها جلسه و هم انديشي پي در پي به اين نتيجه برسند كه بازسازي برنامه دهه هفتاد ميتواند نزد مخاطب با استقبال روبهرو گردد و...
به راستي با اين طرز فكر دوستان، چنين سازمان عريض و طويلي به كجا ميخواهد برسد؟
تكيه برباد
بيشك در زمانهاي كه تلويزيون پر است از شعارهاي گل درشت و پندهاي مستقيم اخلاقي و ترسيم فضايي دور از جامعه، سريالي كه قصهاي را روايت كند و مخاطب را سرگرم سازد حكم كيميا دارد.
تكيه برباد مجموعه ماندگار و به اصطلاح خيابان خلوت كني نبوده و نيست، اما حداقل با هدف بيان يك قصه و درگير كردن مخاطب ساخته شده است و اين اتفاق خوشايندي است كه در كنار تمام نقاط ضعفاش آن را قابل احترام ميكند.
شايد عمده ضعف اين مجموعه به حركت در سطح و عدم شخصيتپردازيها برگردد كه باعث ميشود تماشاگر راحت و روان وارد فضاي داستان نشود. با اين حال كارگرداني و طراحي صحنه و لباس و خصوصاً جنس تصويربرداري كاملاً در خدمت كار است و به مذاق تماشاگر خوش ميآيد.
اما با اين حال چطور ميشود كه تكيه برباد تبديل به مجموعهاي نفسگير نميگردد؟ مهمترين علت آن ضعف فيلمنامه است كه قواعد درام و درگير شدن مخاطب در آن به خوبي شكل نميگيرد و مخاطب به عمق كار فرو نميرود.
از ياد نبريم كه در چنين كارهايي قصه بايد تلاش كند تماشاگر هرچه سريعتر خود را به جاي كاراكتر قرار دهد و اين ميسر نميشود مگر با شخصيتپردازي درست. چيزي كه تكيه برباد از آن عاجز است و كنش و واكنشها در موارد بسياري بيجواب و بيدليل شكل ميگيرند تا به نقطهاي برسد كه مدنظر نويسنده است.
فارغ از بازي نه چندان خوب افسانه پاكرو عناصر مختلف از جمله كارگرداني و تدوين و صحنه و بازيگران كاملاً در خدمت كار بودهاند و هدف اصلي شان ساخت مجموعهاي قصهگو براي مخاطب تلويزيوني بوده است، اما پرداخت ضعيف شخصيتها اين امكان را از گروه گرفته تا به يك نقطه ايدهآل برسند.
ديوار
اغراق نيست اگر بگوييم سيروس مقدم يك فوقتخصص سريال ساز است و زير و بم اين مديوم را حفظ است. وجود چنين آدمهايي براي تلويزيون حكم كيميا را دارد، كسي كه كاملاً بلد است تا مخاطب را درگير و آنها را پاي جعبه جادويي ميخكوب كند. بزرگترين حسن كارهاي مقدم عدم تقليد و كپيبرداري است.
تمام عناصر كارهاي او در مجموعههايش متعلق به خودش و بكر است. از نوع نماها و نورپردازي و جنس تصاوير گرفته تا بازي بازيگرانش و نوشته كارهايش حالا ديگر به امضاي او تبديل شده است.
ديوار يك درام اجتماعي با نگاهي به مأموران پليس كه قصهگو است و قصه را هم خوب جلو ميبرد، در كارگرداني و تصاوير مانند ساير كارهاي اين كارگردان به دنياي او بشدت نزديك هستيم و اين عيب نيست، اما شايد عمده ضعف اين كار به ديالوگ نويسي نعمتالله بازگردد.
كه نه در اين كار، كه در تمامي نوشتههاي خود ديالوگ را به جاي آنكه از دل شخصيت بيرون بكشد از دهان خود روي آنها ميگذارد و اين باعث ميشود تمام كاراكترها از دزد و پليس و خلافكار و روستايي و شهري و با سواد و بيسواد همگي به يك شكل حرف بزنند و شخصيت مصنوعي به نظر بيايد.
با اين حال «ديوار» مجموعه خوش ساختي است و ميتوان گفت تا امروز قويترين پارازيت براي ماهوارهها سيروس مقدم بوده است، نه امواج مخرب ارسالي.
نظر کاربران
دوست عزیز بی انصافی کردی و سریال خوش ساخت و زیبیای رویای گنجشک را نگفتی . من که از دیدنش لذت میبرم.
خانه اجاره ای خیلی خیلی افتضاحه. به خصوص حرکات جلف بهنوش بختیاری و مهران غفوریان که داره می ترکه
سریال تکیه بربادواقعاقشنگه دست دست اندرکارانش دردنکنه.
نقد خوبیه فقط متاسفم که دیوار را اینجوری نقد کردی واقعا سریال ضعیف و سطح پایینیه من نمی دونم واقعا سیروس مقدم مردم ایرانو چی فرض کرده
سریال رویای گنجشک ها واقعا عالیه بد نبود به این سریال پر محتوا و آموزنده هم اشاره ای میکردید