بررسی کنسرت های متفاوت پاییزی
همه می دانند که اجرای روی استیج، غیر از صدای خوش و مهارت در خواندن، به «پرفورمنس» و «اَکت» هم احتیاج دارد. و هوادارانی که برای خریدن بلیت کنسرت خواننده های مورد علاقه شان سر و دست می شکنند، همپای آنچه می شنوند، به چیزی که آن بالا می بینند هم مشتاقند.
همین روزها لااقل دو سه کنسرت مهم را پشت سر گذاشته ایم و یکی دوتایی را هم پیش رو داریم اما دیگر از آن روزگاری که مردم می رفتند کنسرت تا خواننده «محبوب«شان را «از نزدیک» ببینند و صدای «گرم»ش را به طور «زنده» بشنوند، خیلی گذشته.
حالا همه می دانند که اجرای روی استیج، غیر از صدای خوش و مهارت در خواندن، به «پرفورمنس» و «اَکت» هم احتیاج دارد. و هوادارانی که برای خریدن بلیت کنسرت خواننده های مورد علاقه شان سر و دست می شکنند، همپای آنچه می شنوند، به چیزی که آن بالا می بینند هم مشتاقند. این یعنی برای چشم های منتظر باید به اندازه گوش های منتظر فکر و طرح در سر داشت.
در این دو صفحه، نگاهی انداخته ایم به مهمترین ایده های خلاقانه و ویژگی هایی که خواننده ها یا گروه های موسیقی معروفمان (بیشتر در حوزه پاپ) روی استیج به کار می بندند تا کنسرتشان را هر چه بیشتر جذاب کنند.
ویژگی: آرایش صحنه
انتخاب ویژه: مازیار فلاحی، بنیامین بهادری
جذابیت بصری فضای کنسرت، به اندازه خود اجرا برای تماشاچی مهم و تاثیرگذار است. مخاطب کنسرت، دلش می خواهد حالا که روبروی خواننده محبوبش نشسته، چیزی فراتر از صدای سیستم صوتی اتومبیلش بشنوند و ببیند، وگرنه طبعا کیفیت صدای ضبط استودیویی آلبوم، خیلی بهتر از صدابرداری آمیخته با جیغ و داد ملت در سالن است.
دکورهای متفاوتی که برای فضای اشعار و ترانه ها، تصویر می سازند و ملموسشان می کنند، یکی از جذابترین ترفندها هستند برای جلب مخاطب و ایجاد رضایتمندی.
تا زمانی که چشم مخاطب روی استیج به دنبال این است که نشانه ها را با الفاظی که می شنود تطبیق بدهد، اتصال و همراهی اش با خواننده و ترانه اش قطع نمی شود. مثلا بنیامین استاد است در این زمینه.
در عین سادگی، لوکیشن هایی جذاب می سازد و بازی اش با ابزارهای موجود در صحنه برای مصور کردن ترانه هایش حرف ندارد. اگر قرار است پاییز و باران و چتر و تنهایی و خلاصه عاشقی و دل شکستگی، درونمایه اصلی کنسرتش باشد، چتری گوشه صندلی روی سن آویزان می شود تا خواننده اول تا آخر اجرا، به شکل های مختلف در دستش بگیرد و با بازی های مختلف، واژه های تصنیف هایش را قابل لمس کند.
می شود گفت تنها بنیامین است که دکور اجرای کنسرتش را با یک دو چرخه قدیمی و گیتار و یک میز و دو صندلی طراحی می کند و جالب است که همین سادگی ها به اندازه حرکات عجیب و هیجان انگیز، می تواند برای مخاطب، جذاب و سورپرایزکننده باشد.
فضای احساسی و عاشقانه ترانه های مازیار فلاحی هم به مدد دکورهای هماهنگ، معمولا صحنه های تاثیرگذار و خاصی را خلق می کنند. نیمکتی که زیر نور فانوس یک خیابان قرار گرفته، یا تصویر برگریزان پاییز، بدون نیاز به هیچ واژه ای، شباهت زیادی دارد به فضای عاشقانه های مازیار و جان می دهد برای خواندن و شنیدن «تو رو دوست دارم» یا «دروغه»، یا قطعه «آدمک های برفی» وقتی کنار تندیس یک آدم برفی خوانده شود، مسلما تاثیر بیشتری می گذارد و احساس بهتری را منتقل می کند.
حالا رقابت با همین جلوه های بصری و جذب مخاطب است که خواننده های دیگر را هم کم کم وارد گود می کند و باعث می شود وقتی مثلا از یک مخاطب کنسرت رضا یزدانی می خواهی که از حال و هوای اجرا بگوید، در کنار ده ها تعریف و تمجید از موسیقی و ترانه ها، درباره نورپردازی سالن و پخش کلیپ های مرتبط با محتوای کنسرت هم با هیجان حرف بزند و تلفیقی از همه اینها را اجرایی بداند دوست داشتنی و قابل قبول.
ویژگی: فیت خوانی غافلگیرکننده
انتخاب ویژه: بنیامین بهادری
«من اینجا یه چهره آشنا می بینم! می خوام دعوت کنم از ... حمید ... عسکری ...» و انتهای کلمات بنیامین در صدای کف و سوت جماعت گم می شود. جملاتی شبیه به این را این روزها در کنسرت های پاپ زیاد می شنویم. «فیت خوانی» تبدیل شده به یکی از حرکات سورپرایزکننده و تشویق گیر که خواننده ها اصطلاحا برای ترکاندن در یک کنسرت از آن استفاده می کنند و معمولا یکی از مهمان ها که اتفاقا همکار است و دوست، باید بار این مسوولیت خطیر را به دوش بکشد.
بنیامین بهادری یکجورهایی رکورددار این ماجراست. البته اینطور که او پیش می رود، بهتر است از این به بعد خواننده هایی که برای تماشای کنسرتش می روند، قبلا چند بار تصنیف «الهه ناز» را تمرین کنند تا وقتی بنیامین به طورناگهانی و بی مقدمه دعوتشان می کند روی سن بروند و همراهش این تصنیف را بخوانند، شوکه نشوند و آماده نبودن صدای شان هم سوتی درست نکند! مثل محسن یگانه و حمید عسکری که هر دو این غافلگیری را تجربه کرده اند، از نوع بنیامینی اش.
فیت خوانی، در اصل فرصتی است که یک خواننده، صدایش را در کنار صدای اصلی ترانه به نمایش بگذارد و همین فرصت هم معمولا شور و انرژی قطعه را دو چندان می کند. اما این فیت خوانی های یکهویی و شگفتی آور، ظاهرا نتایج خوشایندی برای هیچ کدام از خواننده ها ندارد.
گرچه اگر از این ابزار درست و به جا استفاده شود، معمولا نتایج دیگری خواهد داشت و مقصود اصلی حاصل خواهد شد. مثل زمانی که امید حاجیلی در کنسرتش همراه با مسعود حمیدی (خواننده افغان)، قطعه «التماس» را اجرا کرد و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت.
در واقع بد نیست خواننده های اصلی وقتی چنین خیالی در سر دارند، حداقل به خود سورپرایزکننده های محترم از قبل، ماجرا را اطلاع بدهند. در کنار هم قرار گرفتن دو خواننده محبوب، برای خواندن یک قطعه، به تنهایی آنقدر جذاب هست که نیازی نباشد خود خواننده دوم هم همراه تمامی تماشاگران، سورپرایز بشود!
ویژگی: ژانگولر
انتخاب ویژه: امید حاجیلی
بعضی خواننده ها خودشان آنقدر سرگرم کننده هستند که برای جلب توجه مخاطب نیازی به ابزار و وسایل بیرونی و دکور ندارند. آنقدر پرشور و اکتیوند و آنقدر استعداد و توانایی در به هیجان آوردن جماعت و تشویقشان برای خرج انرژی دارند که یک تنه می توانند کار بیست گلادیاتوری را که فرزاد فرزین برای اجرای کلیپ روی استیج کنسرتش آورده بود، انجام دهند.
امید حاجیلی به کمک ساز مخصوصش که کاملا قابلیت اجرای حرکات ژانگولر را دارد، می تواند یکی از شاخص ترین چهره های این عرصه باشد. کلمات تحریک کننده و پر انرژی او که معمولا با وعده «حالا می خوایم بترکونیم» همراه است، قبل از اجرای هر ملودی یک بمب انرژی می سازد از مخاطبان داخل سالن که به محض دست گرفتن ترومپت و اجرای حرکات نمایشی خواننده، منفجر می شوند.
حاجیلی برای ثبت لحظات هیجان انگیز اجراهایش تنها به دو وسیله اکتفا می کند: میکروفن و ترومپت. میکروفن را در دست می گیرد و با کلمات، جمعیت را به هم می ریزد، بعد هم ترومپت را برمی دارد و می آید جلوی استیج و آنقدر بالا و پایین می پرد تا جیغ و داد ملت را درآورد.
بازی دادن مخاطب و همراه کردن او با اتفاقاتی که روی سن می افتد، باعث می شود تماشاچیان احساس کنند در هر چه بیشتر خوش گذشتن امشب سهم دارند و اگر از این فرصت استفاده نکنند، خودشان ضرر خواهند کرد. بنابراین هر جا که خواننده محبوبشان درخواست شور و حرارت بیشتر می کند، همراهی شان را دریغ نمی کنند.
ویژگی: کنسرت نمایشی
انتخاب ویژه: فرزاد فرزین
خلق صحنه های هیجان انگیز که منجر به منفجر شدن جمعیت می شود، این روزها تبدیل شده به یک توقع و درخواست جمعی ازغ طرف تماشاگرانی که برای دیدن کنسرت های پاپ می آیند. برای این مخاطب دیگر همخوانی های دسته جمعی با خواننده و تکان دادن موبایل های روشن، به تنهایی جواب نمی دهد. دوست دارد برای سوت و جیغ و کف هایش، دلایلی بیشتر از ابراز احساسات معمولی خواننده داشته باشد. وظیفه خطیر برآورده کردن این انتظار، این روزها برعهده حرکات نمایشی و سورپرایزکننده است. حرکاتی که چشم های تماشاگر را هم به اندازه گوش هایش شگفت زده و ارضا می کند، چیزی شبیه همان ابتکاراتی که کنسرت های فرزاد فرزین را سر زبان ها انداخته و همه را معترف کرده به متمایز بودنش.
مثل همان کلیپی که از صفحه نمایش سالن پخش می شود و موضوعش یک فرد «پارکور» کار است که برای رسیدن به کنسرت فرزین از در و دیوار بالا می رود و ناگهان با قطع شدن نمایش، همان فرد از وسط جمعیت داخل سالن سردر می آورد و با همان حرکات، خودش را می رساند روی سن یا زمانی که چراغ ها خاموش می شود و با شنیدن صدای پیانو، نور که روی نوازنده اش می افتد، همه می بینند حسام نواب صفوی پشت پیانو نشسته؛ و از آن جالب تر، وقتی است که در ابتدای اجرا ناگهان تماشاچیان متوجه می شوند کسی که روی سن می خواند، فرزاد فرزین نیست و خودش یکدفعه از وسط جمعیت بلند می شود و می رود روی استیج. اینها همان نقاط عطفی هستند که شور و انرژی دو ساعت اجرا را از اول تامین می کنند و مخاطب را تا لحظه آخر، همراه و همپا نگه می دارند.
ویژگی: موسیقی سنتی با شور اضافه
انتخاب ویژه: گروه رستاک
از زمانی که پدران ما به خاطر دارند، تا همین امروز حتی، کلاس کار کنسرت های سنتی به سنگین و رنگین برگزار شدنشان بوده. اصلا استفاده از ابزاری مثل رقص نور و دود و برف شادی و خلاصه هر آنچه در اجراهای پاپ رسم است، یکجورهایی توهین محسوب می شده به اهالی موسیقی سنتی و اجرایشان.
نوازندگان و خوانندگان این عرصه معتقدند که اصل موسیقی و شنیدن یک نوای دلنشین برای مخاطبی که به این کنسرت می آید، در اولویت است و این یعنی کنسرت موسیقی بیشتر برای گوش نوازی و روح نوازی است تا چشم نوازی.
اما این روزها شیوه های متفاوت کنسرت های پاپ، منجر شده به تغییر ذائقه مخاطب. نتیجه اینکه بعضی از گروه های سنتی هم رفته اند دنبال ابتکارات جدیدتر تا جذابیت بصری اجرایشان را بیشتر کنند. نمونه اش گروه «رستاک» است که با پوشیدن لباس های محلی و اجرای قطعات فولکلور با همان حال و هوای مخصوص این قطعات - که بعضا شور و نشاط ویژه ای را می طلبد - اولین قدم ها را در این راه گذاشته اند.
با اینکه تمرین های فراوان اعضای این گروه برای صحیح اجرا کردن قطعات مختلف با موسیقی و گویش اقوام گوناگون ایرانی، خودش به اندازه کافی جذاب و تحسین برانگیز بود اما آنها برای بیشتر کردن شور و حال تماشاگران کنسرت هایشان، حرکات پر انرژی و گاه اغراق شده را هم به چهره ها و نوازندگی شان اضافه کردند. همین موضوع با عث شده که معمولا مخاطبان رستاک، موقع تماشای اجرا، شعف و انرژی مضاعفی داشته باشند!
با وجود نوآوری های خلاقانه در کنسرت ها، بعضی ها اجراهای کلاسیک را ترجیح می دهند
آن خواننده با کت شلوار آمد!
در این چند سال اخیر که تغییرات زیادی در اجرای کنسرت ها به وجود آمده - از ریختن برگ های پاییزی کف استیج بگیرید تا بازی با دکور و وسایل صحنه - هنوز هم هستند خواننده هایی که به اجراهای پاپ به شکل کلاسیک و ساده اش اصرار می ورزند.
کنسرت هایی که در آن خواننده، میکروفون به دست، صرفا می خواند و از هیچ عامل بصری دیگری برای جذابیت اجرای خود استفاده نمی کند. هر چند این نوع کنسرت، بیشتر بین «پاپ - سنتی» ها به چشم می آید (یعنی پاپ خوان هایی که رگه هایی از موسیقی سنتی هم در کارهایشان شنیده می شود)، اما در میان پاپ های صرف هم این جور اجراها کم نیستند؛ اینکه خواننده تنها با پوشیدن یک دست کت شلوار شیک و مارکدار روی استیج بیاید و همان آهنگی که شما با پرداخت هزینه ای بسیار کمتر می توانستید در خانه گوش کنید را بدون تغییری بخواند.
مدلی که گرچه برای خیلی از مخاطبان، جذاب نیست و حتی ممکن است خسته کننده هم باشد اما تقریبا به همان اندازه هم موافق و هوادار دارد. به خاطر همین، هنوز کنسرت هایی با سبک اجرای خوانندگانی مثل محمد اصفهانی و احسان خواجه امیری جواب می دهد. این دو خواننده گرچه در اجرای کنسرت های شان از هیچ نوع المان و جذابیت بصری استفاده نمی کنند (البته اگر «رقص نور» را بی خیال شویم که دیگر حداقل امکانات است)، اما به دلیل نوع و جنس موسیقی شان توان جذب مخاطب به اندازه کافی را دارند.
اینکه چرا خوانندگانی از این دست نیازی نمی بینند ایده خاصی برای اجراهایشان داشته باشند را می توان به نزدیکی سبک موسیقی شان با خود موسیقی سنتی مربوط دانست. در این موسیقی از قدیم اینطور بوده که خواننده هر چقدر در اجرا سنگین رنگین تر بنشیند، جلال و مقام کنسرتش هم بالاتر می رود؛ در حالی که شاید این جلال و مقام، باعث فدا شدن انرژی و شور و هیجان همان موسیقی شود.
در کنسرت های سنتی گرچه با اندکی تغییر در نحوه نشستن و چیدمان سازها می توان تنوعی به وجود آورد و بیننده را کمی تا قسمتی غافلگیر کرد اما کمتر شاهد چنین قاعده شکنی هایی هستیم و همچنان همه چیز مطابق اصول جلو می رود. در پاپا - سنتی هم چون بخشی از آن به موسیقی سنتی برمی گردد، انگار استفاده از جذابیت های بصری را ممنوع می دانند.
اما بین همین کت شلواری ها، باز هستند خوانندگانی که گرچه اجراهایشان، مخالفات جانبی خاصی برای افزایش جذابیت و غافلگیری ندارد اما با ایده هایی ساده و جالب یا اجرایی هیجان انگیز با بهره گیری از همان امکانات محدود و همیشگی، باز بین اجرای روی استیج و خواندنشان در استودیو تفاوت ایجاد می کنند.
نمونه اش کنسرت های محمد اصفهانی با تنظیم های جدید و پرنشاط تری است که برای اجرای زنده انجام می دهد و یا کنسرت های اخیر علیرضا عصار که هر چند چیدمان یا بازی خاصی نداشته اما با همان پوشش خاص - البته بدون کت و شلوار! - یا خنده های پنهان ونمکین، یا لحظاتی کوتاه اما ویژه خیلی خوب می تواند حال و هوا و فضای سالن را تغییر دهد و همه را حسابی به وجد آورد.
نظر کاربران
فرزاد فرزین ک حررررررررررررررررررررررررررررف نداره.
بیسته بیسته نفراول هم شد توی موسیقی پاپ هرکی میخواد منفی بده مهم نیست چون حقیقت تلخه.
پاسخ ها
حقیقت همیشه تلخ نیست
حرف تو بی معنیه
albate shahede taghirate ziadi ham dar concertaye aghaye khaje amiri budim nemunash cocerte parsale ishun dar Tehran! va tavajoh dashte bashin ta emsal hanuz ejrai dar Tehran az ishun nadidim,vali motmaenan ejraye ayandashun khali az ghafelgirie hozar nakhahad bud! kasani ke hata videoe concert haro didan shahedan ke shuro hayajan dar ejrahaye ishun harfe avalo mizane!
پاسخ ها
بابا فارسي بنويسيد فينگليش ادم حال نميكنه بخونه وقت گيره خوندنش
یاسی جون میگه اجرای آقای خواجه امیری حررررررررررف نداره