رییس جدید سیما چگونه حال تلویزیون را خوب می کند؟
عبدالعلی علی عسگری در دورانی نسبتا بحرانی بر کرسی ریاست سازمان صدا و سیما تکیه زده است؛ در این مطلب مهمترین چالش های پیش روی او را بررسی می کنیم.
برخلاف کار نسبتا ساده این طیف از کارشناسان و منتقدان اما عبدالعلی علی عسگری وظیفه ای دشوارتر بر عهده دارد. او نیازی به این قبیل فهرست ها ندارد. تجربه ثابت کرده که حضور در میدان عمل، تصویری متفاوت از آنچه از بیرون گود به نظر می رسد را پیش روی یک مدیر می گذارد.
این واقعیتی است که نمی توان و نباید آن را نادیده گرفت. با این همه اما علی عسگری هم همچون روزهایی که ۱۸ ماه پیش محمد سرافراز پشت سر می گذاشت، با انبوهی از تجربه های به یادگار مانده از رؤسای سابق رسانه ملی مواجه است؛ انتخاب با اوست که چه بهره ای از این گنجینه ببرد تا «رسانه ملی» معنای واقعی خود را بازیابد.
بی تردید مهم ترین چالش تلویزیون در این سال ها معضل بی پولی بوده و هست، معضلی که به روایتی برای همه نهادها و دستگاه های دولتی یک «سور عام» محسوب می شود و نمی توان موقعیت صدا و سیما را در این شرایط متمایز و خاص توصیف کرد اما اگر در خاطر داشته باشیم که این سازمان عریض و طویل در تمام طول حیات خود همواره سازمانی زیان ده بوده است، راحت تر می توانیم درصد تاثیر کاهش بودجه و معضلات مالی بر خروجی آن را دریابیم.
* سرافراز چه کرد؟ اعتراض جدی ترین کاری بود که سرافراز در مواجهه با این چالش در پیش گرفت. او هم خود و هم مدیران زیرمجموعه و حتی کانال های رسانه ای مرتبط با سازمان صدا و سیما را بسیج کرد تا ثابت کند به کاهش بودجه سازمان در لایحه پیشنهادی دولت، «معترض» است. این حجم از اعتراضات اما نه فقط عاید مشخصی در این حوزه نداشت که فاصله دولت و سیما را هم بیشتر و بیشتر کرد.
* برگ های برنده: تلویزیون برگ برنده های بسیاری برای رفع معضل بودجه ای خود دارد، از پتانسیل بالای مشارکت، تبلیغات و اسپانسرینگ گرفته تا دست بالا برای تعامل با بسیاری از ارگان ها و نهادهای ذی ربط جهت تامین محتوا و جذب بودجه های کمکی. علاوه بر اینها، تغییر مختصات تولید و پخش از آنالوگ به دیجیتال در سال های اخیر هم می تواند مسیر سیما به سمت کوچک سازی بدنه اداری و کاهش بودجه جاری را هموارتر کند.
* جدی ترین تهدیدها: صدا و سیما به همان اندازه که ظرفیت دارد، در سال های اخیر فربه تر نیز شده است و همین دامنه گسترده نیروهای انسانی به جدی ترین تهدید و چالش برای هم تراز کردن دخل و خرج سازمان بدل شده است. تلویزیون بیشتر از آن که برای تولید محتوا (به عنوان اصلی ترین دستور کار) هزینه کند، خرج پرسنل می کند و با این شرایط همواره دستش در جیب دولت و زبان گلایه و اعتراض اش دراز است.
* علی عسگری چه می کند؟ به استناد سوابق ثبت شده در کارنامه علی عسگری شاید مهمترین اعتبار او برای مواجهه با بحران مالی، قدرت تعامل و رایزنی با نهادهای مرتبط و به ویژه با دولت است. مماس بودن مواضع سیاسی رییس جدید سازمان صدا و سیما با گروه های نزدیک به دولت هم می تواند در این زمینه راهگشا باشد.
سرافراز به همان اندازه که قربانی تصمیمات و سیاست های فردی خود شد، از قطب بندی به وجود آمده در سازمان صدا و سیما هم لطمه خورد. داستان کانال تلگرامی «شهرزاد» که هنوز ابعاد آن به طور کامل فاش نشده بازرترین نمونه در این زمینه است.
* سرافراز چه کرد؟ سرافراز خواسته یا ناخواسته تسلیم قطب بندی ها و به تعبیر روشن تر «جنگ قدرت» در زیرمجموعه خود شد. هر چقدر سرافراز تلاش می کرد با قدرت دادن به مهره های مطلوب و چهره های نزدیک به خود در بدنه مدیریتی سازمان جلو قدرتنمایی مخالفانش را بگیرد، در مقابل مرزبندی ها جدی تر و پررنگ تر شد تا این که به رونمایی از شکاف هایی در فضای رسانه ای انجامید.
* برگ های برنده: هویت یکپارچه و دستور کار مشخص صدا و سیما برای فعالیت را می توان اصلی ترین برگ برنده این رسانه برای یکپارچه سازی بدنه مدیران آن دانست. تلویزیون در ایران به دلیل ماهیت دولتی و حکومتی، لازم نیست تن به چند صدایی به ویژه در زمینه انتخاب مدیران بدهد و این به راحتی می تواند منجر به یک دست شدن انتصابات در سازمان شود.
* جدی ترین تهدیدها: «قدرت» شاید اصلی ترین تهدید برای یکپارچه سازی مدیران سیما باشد. تلویزیون به واسطه همان ماهیت یونیک و بی رقیبی که در فضای رسانه ای ایران دارد، تبدیل به عرصه ای بی همتا برای قدرتنمایی شده و چه جای تردید که عطش دستیابی به همین قدرت بیشتر باعث اصطکاک و انشقاق میان مدیران و زیرمجموعه ها می شود.
* علی عسگری چه می کند؟ باز هم باید امیدوار به قدرت تعامل علی عسگری بود. البته از آنجا که انتصاب نزدیکان فکری و گروهی تجربه مشترک تمام مدیران در ایران محسوب می شود، احتمالا شاهد چند عزل و نصب فوری در ماه های ابتدایی فعالیت رییس تازه رسانه ملی باشیم. کما این که در همین یکی دو روزه هم چند نفر از مدیران نزدیک به محمد سرافراز پیش دستی کرده و خود از سمت شان استعفا دادند اما باید دید آیا علی عسگری می تواند جلوی تکرار تجربه هایی همچون فعالیت کانال تلگرامی شهرزاد در بدنه سازمان را بگیرد؟
هنوز هم مهر حکم انتصاب علی عسگری خشک نشده بود که خبر احتمال بازگشت شبکه های دیجیتالی تعلیق شده در برخی محافل رسانه ای مطرح شد. این خبر از آنجا حائز اهمیت می شود که بدانیم علی عسگری خود پایه گذار جریان راه اندازی شبکه های دیجیتال در دوران ریاست ضرغامی بود!
* سرافراز چه کرد؟ در راستای سیاست «چابک سازی»، محمد سرافراز در چند نوبت تلاش کرد تا از تعدد شبکه های دیجیتال بکاهد. در همین راستا شبکه «تماشا» با «نمایش» ادغام شد، شبکه «بازار» با شبکه «۵»، شبکه «شما» به «آموزش» پیوست و این گونه سه شبکه دیجیتال از کنداکتور سیما حذف شدند. سرافراز تمایل جدی به ادامه این روند داشت و اعلام کرده بود در آینده چند شبکه دیگر نیز ادغام خواهند شد.
* برگ های برنده: شبکه های دیجیتال به واسطه هزینه اندک راه اندازی و مدیریت و در عین حال امکان تولید و پخش برنامه های موضوعی برای مخاطبان خاص، حتما از برگ برنده های سیما برای جذب حداکثری مخاطبان محسوب می شوند.
* جدی ترین تهدیدها: به همان میزان که هزینه فعالیت این شبکه ها پایین است احتمال افت کیفیت و خالی ماندن کنداکتور آنها در بلندمدت نیز وجود دارد که این مسئله اصلی ترین تهدید شبکه های دیجیتال محسوب می شود. شبکه هایی که کمیت را در سیما افزایش می دهند اما تضمینی برای افزایش کیفیت خروجی آن ندارند.
* علی عسگری چه می کند؟ همان طور که اشاره شد از نظر فنی و تخصصی علی عسگری از چهره های شاخص در جریان راه اندازی شبکه های دیجیتال محسوب می شود. او حالا باید میان علاقه به این فرزندان دیجیتال و وسواس برای تضمین کیفیت تولیدات آنها، یکی را انتخاب کند. شواهد امر نشان می دهد او مدافع تعدد شبکه هاست اما باید منتظر ماند تا توانمندی اش در تامین کیفیت این شبکه ها را هم ببینیم.
اشاره شد که افزایش شبکه ها تاثیری مستقیم بر کنداکتورهای سیما داشته و امروز یکی از مهم ترین چالش های تلویزیون، تولیدات بی مخاطب و مهم تر از آن کنداکتورهای خالی از تولیدات جدید و با کیفیت است.
* سرافراز چه کرد؟ تکیه اصلی محمد سرافراز و مدیران زیرمجموعه اش برای گریز از خالی ماندن کنداکتورها، بر آرشیو سیما بود. سریال ها و مستندهای آرشیوی با برچسب «خاطره ساز» و «نوستالژیک» در این سال ها سهمی ثابت از کنداکتور شبکه ها را به خود اختصاص دادند و این روند به سمتی رفت که برخی تولیدات بی کیفیت هم فرصت بازپخش از آنتن را پیدا کردند.
* برگ های برنده: حتما و یقینا بهره گیری از آرشیو در تمام تلویزیون های حرفه ای دنیا یک امتیاز محسوب می شود، امتیازی که به ویژه درباره فیلم های مستند و سریال های خاطره ساز به شدت می توان در قالبی مشخص از آنها بهره برد.
* جدی ترین تهدیدها: افراط در بهره گیری و استفاده از این ظرفیت معقول و منطقی حتما یک تهدید محسوب می شود. کما این که این روزها کمیت و حتی کیفیت تولیدات آرشیوی در حال پخش از سیما، چند سر و گردن فراتر از تولیدات روز این شبکه هاست و این موقعیت در صورت استمرار حتما باعث دل زدگی مخاطبان از سیما می شود.
ارسال نظر