چرا هنوز مدیری برای تلویزیون مهره تاثیرگذاری است؟
در هفتههایی که تلویزیون با افول مواجه شده و برنامه و سریالی پخش نمیشود که مخاطب را میخکوب کند این مهران مدیری و رامبد جوان هستند که توانستند چراغ تلویزیون را روشن نگه دارند.
«دورهمی» هرچند با حاشیههای فراوانی در ابتدای زمان پخشش مواجه بود اما این مهران مدیری است که در طول این قسمتها توانسته با رجوع به تواناییها و شاخصههایی که بهنظر، بین مردم مقبول واقع شده آنها را جذب این برنامه نمایشی کند. حالا و با جدایی قاسمخانی از این گروه او دوباره در مقام کارگردان و بازیگر است و توانسته کاری کند که پلاتوهای او بیشتر از بخشهای نمایش به چشم بیاید اما اینکه چرا او با استندآپهایی که در این برنامه دارد، موفق شده دلایلی دارد که آن را از زبان منتقدان و برخی از بازیگران با رجوع به برآینده کاریاش در طول اینسالها، جویا شدهایم که در پروندهای که پیش روی شماست آن را میخوانید.
طهماسب صلحجو: یکی از ویژگیهای کارگردانی میتواند بداههپردازی باشد، اینکه چقدر در گفتار و رفتارهای طنز، بازیگر را آزاد بگذارد و از ایده بازیگرها هم استفاده کند. به نظر من مهران مدیری از این روش استفاده میکند اما چون در پشت صحنه کارهایش نبودم نمیتوانم با قطعیت نظر بدهم.
معتقد هستم که کمدی شامل شیوههایی است که به فانتزی مربوط میشود و مهم این است که یک فیلمساز یا بازیگر چطور یک اتفاق تلخ را به موقعیت کمیک تبدیل کند. اینکه کسانی میگویند سبک کار آقای مدیری فانتزی است و با کارهای عطاران متفاوت است را من نمیفهمم. به طور مثال در رابطه با کسی که در خیابان پایش پیچ میخورد و به زمین میخورد افرادی هستند که میدوند تا به او کمک کنند اما در مقابل کسانی هستند که میخندند. در واقع کسی که متاثر میشود واقعیت را میبیند اما کسی که میخندد فانتزی این ماجرا را میبیند یعنی این اتفاق دو وجه داردکه یکی واقعیت و دیگری فضای فانتزی آن است. غم و تراژدی دیوار به دیوار هم هستند. شما دقت کنید و ببینید کارتنهای تام و جری سرشار از فانتزی است نه به این دلیل که نقاشی هستند بلکه پرداخت آن فانتزی است. مثل یک سکانس معروف از هارولد روید که از عقربه ساعت یک ساختمان بلندمرتبه آویزان شده و دائم در تهدید سقوط است. تماشاگر به این صحنه میخندد در حالیکه موقعیت این بازیگر که در این اتفاق گرفتار شده است موقعیت خندهداری نیست، چرا میخندند؟ برای اینکه این موقعیت را فانتزی میبینند و میدانند این آدم هرگز از آن بالا سقوط نمیکند و این بستگی به قراردادی دارد که بازیگر با تماشاگر میبندد. عطاران تیپی را در کارهایش نمایش میدهد که این تیپ فانتزی است مثلا یک آدم مشنگ را به تصویر میکشد که بسیار خونسرد است و در کمال خونسردی درگیر اتفاقات میشود. این شخصیت تیپیکی که عطاران نشان میدهد باعث خنده میشود.
مهران مدیری از تواناییهای بازیگر در عرصه کمدی خوب استفاده میکند. وقتی کارهای پشت صحنهاش را در تلویزیون میبینیم متوجه میشویم یک بخشهایی را به عهده بازیگر میگذارد. مثلا در دیالوگهای بازیگران اگر چیزی به عنوان بداهه به آن اضافه و به جذابیت کمک کند مهران مدیری از آن استفاده میکند. کمدی به بداهه وابسته است و کمدینها همیشه بداههگو بودند و مدیری این قابلیت را دارد.
مهران مدیری کمدینی است که ریزهکاری کمدی را میشناسد و میتواند از موقعیت بسیارساده کمدی بسازد. البته همیشه هم موفق نبوده و گاهی دچار نقصان میشود اما معتقدم که مهران مدیری و این نسل جوانی که از «ساعت خوش» با او کار کردند نمایشهای کمدی تلویزیونی و رادیو را دگرگون ساختند و از کلیشهها فاصله گرفتند.
به نظر من او با درخشش سالهای شروع و دوران جوانیاش کمی فاصله گرفته و ضعیفتر شده و شور و نشاط کمدیهای سالهای اول حضورش در کارهای اخیرش نیست اما اقبال نسبی مردم نشان میدهد مدیری همچنان تاثیرگذار است.
سحر ذکریا: پشت صحنه کارهای مدیری همیشه بدون تنش است
*مهران مدیری آدم بسیار باهوشی است،موقعیت طنز را میشناسند و آنچه که تماشاگر دوست دارد را میداند. او میداند مردم در هر زمانی چه میخواهند و به نظر من کارهایشان به همین خاطر موفق بوده و هست. مهمترین عامل موفقیت او، خودش است و اینکه مردم دوستش دارند اما به هرحال این دوست داشتن ملزم به فاکتورهایی است. ایشان از معدود کارگردانهایی هستند که در تلویزیون با توجه به فضای بسته آن موفق بودند.
*من همیشه میگویم مردم ما نمیدانند در کار طنز چه محدودیتهایی داریم اما در کار تراژیک بهراحتی میتوان مردم را گریاند اما برای خنداندن مردم باید دستت بازتر باشد. دیالوگهایی که نوشته میشود،گاهی با توجه به محدودیتها اجرا نمیشود و گاهی هم اصلا نوشته نمیشود. در کارهای سینمایی میبینم که چقدر دستشان بازتر است اما باز هم کار خوبی نمیشود و ما شاهد فیلمهای طنزی در سینما هستیم که با بازیگران خوب کمدی هم باز موفق نشدند. این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق کارهای آقای مدیری توجه مردم را جلب میکند اما نباید مردم این را فراموش کنند که او در حین ساخت یک سریال با فشارهای مختلفی مواجه است که انرژیاش را کم میکند و این فشارها به خاطر کارگردانی، بازیگری و تدوین است.
*از خصوصیات ایشان این است که به موقع میخندند، به موقع جدی هستند و با گروه ارتباط خوبی برقرار میکنند. روزهایی است که ایشان در اتاقهای مختلف بازیگرها یا گریمورها و بچههای فنی ناهار میخورد و این کارشان به نظر من بسیار درست است و گروهشان همیشه در این سالها بدون تنش بوده و هست؛ گروههایی که معمولا تعدادشان زیاد است مثل گروه سریال «قهوه تلخ» و «در حاشیه».
*مهران مدیری بسیار خوب گروههای تولیدش را مدیریت میکند، روز اول همه حرفهایش را میزند و به گروه میگوید که چه چیزی میخواهد و مثل بعضی از گروههای کاری که من تجربه کردم نیست که هر کسی ساز خودش را میزند. من در تله فیلمی به مدت ۱۵ روز بودم که هر روزش دعوا و بحث بوده اما چهارسال «قهوه تلخ» را با آقای مدیری کار کردم که یک روز هم به خاطرش تنش نداشتم.
*ایشان به من در خیلی از جاها کمک کردند؛ همیشه با کار طنز مشکل دارم و همه جا میگویم که اتفاقی وارد کار طنز شدم. از همان روز اولی که در «پاورچین» کارم را در طنز شروع کردم به من کمک کردند و پارتنری نبودند که کار خودشان را انجام بدهند تا فقط خودشان دیده شوند. واقعا تلاش میکردند که کار دیده شود و خدا را شکر هیچگاه با آقای مدیری مشکلی در کار نداشتم.
*«پاورچین» اتفاق عجیبی در زمان خودش بود، خیلی خاطرات خوبی در آن کار دارم و از آن طرف در «قهوه تلخ» هم که سه سال و نیم طول کشید مثل یک خانواده شده بودیم. یادم هست در سریال «پاورچین» به دلیل سفری که در پیش داشتم و نزدیک سال نو بود باید زودتر از بچهها از گروه جدا میشدم و روز آخر موقع خداحافظی از گروه گریه کردم! ما بعد از هشت ماه به تک تک اعضای گروه عادت کرده بودیم و بازیگران همه با هم رفیق بودیم. اگر اتحاد و احترام حتی از گروه تدارکات تا به بالا وجود نداشته باشد حال ما هم خوب نخواهد بود. در کار کمدی باید حالت خوب باشد تابتوانی نقشت را خوب بازی کنی. من کار جدی هم تجربه کردهام و برایم آسانتر بوده اما برای کار کمدی بسیار با خودم کلنجار میروم و میگویم مردم دوستم خواهند داشت؟ الان میخندند؟ الان ارتباط برقرار میکنند؟ خیلی از اوقات حال روحی خوبی نداشتم اما مجبور بودم که خوب باشم.
امیرسلیمانی: مدیری با عوامل در کار شوخی میکند اما با کار شوخی ندارد
مهران مدیری کاراکتر آرامی دارد و به شدت به بازیگرانش احترام میگذارد، اگر کسی چه پشت صحنه و چه جلوی دوربین اشتباه کند مستقیم در جمع بیان نمیکند. این ویژگی را من در این ۱۵ سالی که با ایشان آشنا هستم دیدهام. جالب تر اینجاست که این نوع برخورد از طرف ایشان در زمانی هم که فشار کار روی او بود و ما روز کار میکردیم تا شب، پخش داشته باشیم هم همینطور بود و سعه صدرش را از دست نمیداد. در کل آقای مدیری زمانی که فشاری رویشان است یا ناراحت هستند بیشتر در خودشان فرو میروند و به اطرافیان فشار نمیآورند، در آن زمانها کمتر حرف میزند و کمتر شوخی میکنند.
ایشان جدی هستند و با کسی در مورد کارش شوخی ندارد اما این به آن معنا نیست که سر کار شوخی و خنده تعطیل باشد. مهران مدیری با عوامل در کار شوخی میکند اما با کار شوخی ندارد.
کار کردن با او سخت نیست، اگر سخت بود همه ما این همه سال با او کار نمیکردیم. تنها سختی سریالهای ایشان این است که اصولا ما هر چقدر هم تا پخش وقت داشته باشیم باز هم به جایی میرسد که فاصله ضبط تا پخش چند ساعت میشود.
اگر اجازه بدهند و مانعتراشی نکنند مهران مدیری هنوز تاثیرگذار است. وقتی شما کارگردان یک سریال ۹۰ قسمتی باشی که قبل از فیلمبرداری جلوی کار را میگیرند و با حاشیه روبهرو میشود بعد از اجازه پخش هم تبدیل به یک سریال۶۰ قسمتی میشود و کم کم به ۲۷ قسمت تحلیل میرود تمرکزت را از دست میدهی برای همین است که میگویم اگر مهران مدیری ذهنش صرفا معطوف به کار باشد هنوز تاثیرگذار خواهد بود چون او به شدت باهوش است.
خیلی از ماها با ایشان معرفی و معروف شدیم یا حتی خیلی از ما با مهران مدیری احیا شدیم. بارها پیش آمده که ایشان چیزی میگویند که به نظر من معمولی است و من هم به عنوان بازیگر احساس میکنم اگر نکتهای را بگویم به طنز کاراکتر کمک میکند. وقتی کار پخش میشود تازه میفهمم که آن کاری که ایشان به من گفتند و معمولی به نظر میآمد چقدر باعث خنده مردم شده است.
امیرغفارمنش: مهران مدیری من را یاد ادی مورفی میاندازد
جسارت مهمترین ویژگی مهران مدیری است. من با ایشان کار کردم، او بسیار فرد کاریزماتیکی است و مردم دوستش دارند و کاراکترش برای آنها جذاب است.
من چند قسمتی از مجموعه «دورهمی» را دیدم و حالم بد شد دیگر تماشا نکردم زیرا احساس میکنم شأن مهران مدیری از سلمانی بودن بیشتر است. درست است که میخواهد ساختارشکنی کند اما گاهی ابزار این کار را گم میکند. استندآپ این برنامه را دوست دارم و اینکه استندآپها دیده شد ولی نمایشها با اقبال روبهرو نشد به این خاطر است که موجزتر و رئالتر است. مهران وقتی کار میکند رئالتر است و استندآپهای خوبی دارد و بسیار روان است و بیان سلیس و مسلطی دارد.
مهران مدیری من را یاد ادی مورفی میاندازد ؛کاراکترهایی که بازی میکند یک طنز بسیار راحت و خاص دارد. مهران آدم متحرکی نیست، طنز تنبلی دارد اما مخاطب را جذب کرده چون طنز کلامی دارد. به هرکسی یک چیزی میآید به مهران طنز کلامی میآید.
«ساعت خوش» را بهترین کار مهران مدیری میدانم. این کار بنیانگذار کمدی موقعیت بعد از انقلاب در ایران بود و بقیه برنامهها از دل این برنامه بیرون آمد. شما نگاه کنید که طنز ایران هم در تلویزیون و هم در سینما یک قطبش سعید آقاخانی است، قطب دیگرش رضا عطاران و بعد مهران مدیری است؛ همه این افراد بچههای ساعت خوش بودند، خردهریزهایش من، نصراله رادش، نیما فلاح، آرش میراحمدی و رضا شفیعی جم هستیم. از دل «ساعت خوش» بچههایی آمدند که در شیوههای اجرایی گردن کلفتتر هستند. این بچهها کسانی هستند که یکی از آنها در گیشه هشت میلیارد میفروشد و اگر در کنار هم باشند پنج تا ۱۰ میلیارد دستمزدشان است و قاعدتا دلیلی دارد که به اینجا رسیدند. شما ببینید از سریال «ساعت خوش» بیست و چند سال است که میگذرد و هنوز مردم در کوچه و خیابان من را با نقشم در ساعت خوش میشناسند.
کارهای رضا عطاران و سعیدآقاخانی رئال و نوعی زندگی است، در کارشان تیپسازی کمتر است اما در کار مهران رگههای تیپسازی دیده میشود و خوب است اما سلیقه من به سمت کارهای سعید آقاخانی و رضاعطاران بیشتر تمایل دارد.
به نظر من اگر سخت نگیرند مهران قابلیتهای بیشتری برای ارائه دارد که هنوز نشان نداده است. مهران هواداران بسیاری دارد و مردم دوستش دارند. به نظر من مهران میتواند وودی آلن ایرانی باشد به شرطی که اختیارات بیشتری به او بدهند.
طالبینژاد: افسوس که مدیری دوباره به تلویزیون برگشت!
مدیری فقط در تلویزیون موفق است
طالبینژاد معتقد است مدیری و در قاب تلویزیون است که میدرخشد و اضافه میکند: چیزی که نباید فراموش کرد این است که اندازه مهران مدیری اندازه تلویزیون است. گرچه او در سینما کارگردانی نکرده اما در آن مدیوم به عنوان بازیگر هم به جایگاهی که شایستهاش بوده دست نیافته است و این برمیگردد به اینکه اساسا بعضی از آدمها برای پرده بزرگ مناسب نیستند اما در تلویزیون درجه یک هستند. این را هم باید در نظر بگیریم که استثنا هم داریم مثل رضا عطاران که هم در تلویزیون موفق بوده و هم در سینما به جایگاهی رسیده است. درکل من بر این باورم که مهران مدیری در سینما موفق نبوده است.
طالبینژاد میگوید که سیر طنزهای مهران مدیری فانتزی است و در پاسخ آیا این نوع طنز برای تلویزیون مناسبتر است یا سینما که او در جواب به صبا گفت: مهران مدیری موضاعات مدنظرش را نمایشی عرضه میکند اما عطاران نقطه عکس این ماجراست در واقع موضوعاتی را که انتخاب میکند یا برایش انتخاب میشود تبدیل به واقعیت میکند یعنی آنقدر بعضی از جزییات کارهایش به واقعیت نزدیک است که انگار فیلم طنز نگاه نمیکنید بلکه یک موقعیت رئالیستی را میبینید. در کارهای مهران مدیری همه جزییات فدای جنبههای نمایشی میشود که این هم یک سبک است و اصلا به این معنی نیست که سبکی بر سبک دیگر برتری دارد و این دو به این ترتیب با هم تفاوت دارند.
اصطلاحات «شبهای برره» وارد فرهنگ عامیانه مردم شد
یکی از شاخصههای کارهای مدیری این است که در آن معمولا یکسری تکیهکلامها وجود دارد که پس از آن بین مردم مصطلح میشود، طالبینژاد درباره این شاخصه مدیری میگوید: مهران مدیری با توجه به اینکه سالهاست در رسانه ملی کار میکند میداند اگر تکه کلام یا اصطلاحی را به طور مستمر تکرار کند به خاطر بینندههای وسیعی که این مدیوم دارد تبدیل به موج میشود. این اتفاق از قدیم مرسوم بود و خاطرم هست که در سریال «مراد برقی» چند تکه کلام داشت که تا مدتها ورد زبان مردم بود اما این اصطلاحات کاملا مقطعی است و وارد فرهنگ زبان جامعه نمیشود اما در مورد مهران مدیری تا حدی این اتفاق ماندگار شد مثل سریال «شبهای برره» که اصطلاحات و واژههایش وارد فرهنگ زبان عامه مردم شد.
گفتوگوی ما درباره مهران مدیری به اینجا رسید که چرا همیشه محبوب بوده است و در پاسخ این سوال را اینطور تحلیل میکند: بعضی از آدمها در شرایطی پا به عرصه میگذارند که به یک آدمی با هویت تاریخی تبدیل میشوند مثل خانم مرضیه برومند؛ ایشان کارگردانی است که به دلیل اینکه کارهایش حس و حال عاطفی دارد و همیشه محبوب مردم است و مردم منتظر کارهای جدیدش هستند. مهران مدیری نیز در دهه ۶۰ درست در زمانی که فضای عبوسی بر جامعه حاکم بود جزو اولین کسانی بود که خنده واقعی را بر لبهای مردم آورد برای همین مردم از او خاطره خوبی دارند و مهران مدیری جزو هنرمندان محبوبشان است.
مهران مدیری شبیه هیچکس نیست
او میگوید مهران مدیری جزو هنرمندانی است که ادای کسی را درنمیآورد و اضافه میکند: مهران مدیری شبیه هیچکس نیست و هیچکس هم شبیه او نیست. او خوب یا بد به یک هویتی رسیده است که این آدم را به موجودی در عرصه نمایشی تبدیل کرده که کسی نمیتواند از او تقلید کند. در سینما و تلویزیون جهان کسانی بودند و هستند که کارشان نمایش بوده است اما هویت فردی خود را هم حفظ کردند. بنابراین مهران مدیری به یک اعتباری رسیده که خودش است.
برنامه «دورهمی» که شنیدم مجموعه موفقی نشده است
طالبینژاد درنهایت و در پاسخ به این سوال که آیا مهران مدیری هنوز تاثیرگذار است یا نه میگوید: تاثیرگذار بودن مدیری مثل دهه ۷۰ نیست اما اینکه بتواند به موفقیتهای خیرهکننده گذشتهاش برسد بعید نیست. اگر نویسنده خوبی داشته باشد با توجه به استعدادی که از او سراغ داریم میتواند تاثیرگذاری سابقش را داشته باشد. فقط افسوس که دوباره به تلویزیون برگشت و شأن و اعتبار خودش را مخدوش کرد. اگر مثل سریال «قهوه تلخ» کارهای اخیرش را نیز از طریق رسانههای خانگی عرضه میکرد موقعیت بهتری داشت. شکست سریال «در حاشیه» در سری دوم هم تکرار شد و در ادامه برنامه «دورهمی» که شنیدم مجموعه موفقی نشده است. به نظر من نباید به رسانههای دولتی برمیگشت زیرا در شبکه خانگی دستش بازتر بود. به طور مثال حسن فتحی با سریال «شهرزاد» به اعتبار خوبی رسیده است. اینکه برگشت تا مخاطب عظیم تلویزیون را دوباره به دست بیاورد توجیهی است که من از آن سردرنمی آورم اما وقتی در تلویزیون امکان اینکه تو بتوانی بهترین کارت را بسازی نیست چه لزومی دارد که باشی و سوال من اینجا این است این وقفه برای چه بود؟ برای اینکه دچار عقبگرد شوی؟ یا به ممیزی و سانسور مبتلا شوی؟
نظر کاربران
یه کم توی دور همی خود خودش نیست انگار
لنگ کفش در بیابان.....دلیلش اینه
ما كه از كاراش خيلي راضيم همشونم دوست داريم حالا حالا ها مثل مديري پيدا نميشه حالا شما هي گير بديد
من عاشق اجرا شم مدیری طناز کشوره
به طور مثال حسن فتحی با سریال «شهرزاد» به اعتبار خوبی رسیده است
واقعا خنده داره نمایش خانگی .بعد دقیقا صداوسیما چیکارس؟؟؟!!!!
مدیری عالیه ولی نویسنده هاش خیلی بدن اونا شانشو زیر سوال می برن باید نویسنده های بهتری رو انتخاب کنه