فاطمه گودرزی از اولین روزهای بازی جلوی دوربین می گوید
اولین تصاویری که از فاطمه گودرزی در سینما شکل گرفت به دهه ۷۰ بازمی گردد؛ قبل از این که وارد سینما شود در سریال تلویزیونی «گالش های مادربزرگ» بازی کرد و نقش کوتاهی که داشت مورد توجه قرار گرفت.
در دهه ۷۰ یکی از بازیگران پرکار سینما بود و در فیلم های محبوبی هم چون «می خواهم زنده بمانم» بازی کرد. خودش دلیل اصلی ورود به دنیای بازیگری را تجربه کردن اعلام می کند و می گوید که هیچ وقت استرس و اضطراب بازیگری سراغش نیامده است. با او همراه شدیم و اولین تجربه های حضورش را در دنیای سینما شنیدیم.
اولین تصاویری که از فاطمه گودرزی به عنوان یک بازیگر ثبت شد، سه سکانس در سریال «گالش های مادربزرگ» به کارگردانی بهمن زرین پور بود. در این سریال با بازیگرانی هم چون هادی مرزبان، ژاله علو، نیکو خردمند، سیروس ابراهیم زاده و حسین پناهی همبازی بود؛ «سه سکانسی که در این سریال بازی کردم در نقش همسایه ظاهر شدم.
همسایه روبرویی حسین پناهی که با او دعوا هم داشت. فیلمبرداری که تمام شد همه برایم دست زدند و این طور به نظر می رسید که کارم را به خوبی اجرا کرده بودم. در واقع باید بگویم اعتماد به نفس خوبی داشتم و فکر می کردم که از عهده نقش برمی آیم و استرس و اضطراب چندانی نداشتم. شاید به این دلیل بود که شناخت کافی از این عرصه نداشتم و اگر این شناخت کامل تر بود، شاید ترس از آن بیشتر می شد.
همان طور که می دانید، زمانی که روی کاری تسلط کامل دارید، باید آن را به طور کامل انجام دهید. این شناخته شدن به بروز اشتباهاتی در آینده منجر می شود. از همان ابتدا یک هدف را برای خودم در نظر گرفتم؛ به منظور تست زدن خودم وارد شدم و با این دید جلو رفتم و زمانی که با تشویق اطرافیانم روبرو شدم، به این نتیجه رسیدم که باید این راه را ادامه دهم.»
این طور به نظر می رسد که همان سه سکانس ابتدایی در سریال «گالش های مادربزرگ» راه را برای فاطمه گودرزی باز کرد و بعد از بازی در این سریال بود که پیشنهادهای سینمایی به سوی او روانه شدند؛ «این طور به نظر می رسید که من کارم را درست انجام داده بودم و بعد از مدت کوتاهی پیشنهاد بازی در فیلم «به خاطر همه چیز» به کارگردانی رجب محمدین بود؛ فیلمی که محصول سال ۶۹ بود و داستان زنی را روایت می کرد که برای گذران زندگی و تامین هزینه ها دچار مشکل شده است. قصه آن پیرامون زنی به نام صنوبر می گذشت، او به خاطر بیماری مادربزرگش و نیاز به عمل جراحی به مقداری پول نیاز دارد که حتی فروش وسایل مختصر خانه شان هم این مقدار پول را تامین نمی کند.
زینت، سرپرست کارگاه تولیدی که صنوبر در آن کار می کند به تشویق عالیه دوست صنوبر، یکی دیگر از کارگران کارگاه، مقداری پول از صندوق برمی دارد که بعد با اضافه کاری شبانه آن را تامین کنند و عالیه هم به صنوبر می گوید پول را از مادرش گرفته است. به تدریج بقیه کارگران هم در جریان این تبانی قرار می گیرند و هر کدام به نوعی از سر میل یا اجبار با آنان همراه می شوند. بالاخره صنوبر آخرین کسی است که در جریان فداکاری دوستان و همکارانش قرار می گیرد.»
او در این فیلم نقش یکی از کاراکترهای اصلی را ایفا کرد و کارگردان به او قدرت انتخاب نقش را داده بود؛ «نقشی که در فیلم «به خاطر همه چیز» بازی کردم، تقریبا نقش اصلی بود و همان ابتدا کارگردان به من حق انتخاب داده بود. خودم نقشی را که کمی در حاشیه قرار داشت، انتخاب کردم چون دوست نداشتم خیلی زود وارد گود شوم و توجه ها را به سمت خودم جلب کنم. در مجموع فیلم خوبی بود و دوستش داشتم. قصه زنانه ای داشت و مورد توجه هم قرار گرفت. در واقع فیلم ساده ای بود و همین سادگی اش باعث شد مورد استقبال هم قرار بگیرد.»
روی صدا، نحوه بیان و حرکات خودم دقیق شده بودم و تصمیم گرفتم اساس اطلاعات مورد نیاز خودم را به دست آورم ضمن این که اطرافیان و دوستان خیلی سخت گیری هم داشتم و من را برای این کار تشویق کردند که حتما روی مهارت های مورد نیاز کار کنم. این طور بود که در مسیر اصلی بازیگری قرار گرفتم و تمام تلاش خودم را برای بهتر بودن انجام دادم.»
فاطمه گودرزی یکی از بازیگرانی است که در سینمای دهه ۷۰ رشد کرد و تا مدت ها به عنوان بازیگر نقش اول فیلم ها انتخاب می شد. او و تعداد زیادی از اهالی سینما و تلویزیون، دهه ۷۰ را به عنوان بهترین سال های سینما می شناسند. فیلم و سریال های مطرح و خوبی در تمام این سال ها تولید شد و مورد توجه قرار گرفت.
از او به عنوان بازیگری که در همین دهه رشد کرده است، می پرسیم که این دهه چه ویژگی داشت؛ «در واقع مهمترین ویژگی دهه ۷۰ همین تولیدات خوبی است که از آن اسم می برید. فیلم ها و سریال های خوبی در این دهه تولید و به نمایش درآمدند و تعداد زیادی از آنها به عنوان آثار ماندگار سینما یاد می شوند. در همین دهه من در دو فیلم «خانه خلوت» و «می خواهم زنده بمانم» بازی کردم؛ کارهای پربیننده ای که هم اهالی حرفه ای سینما آنها را دوست داشتند و هم عموم مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند.
به نظر من بهترین دهه سینما همین دهه ۷۰ است. دست همه برای ساختن فیلم ها باز بود و شاید باید نگاهی کرد به مدیران آن زمان و از آنها پرسید که دهه ۷۰ چه ویژگی داشت. سراغ مدیران ارشاد وقت رفت و از آنها روش های مدیریتی آنها را پرسید. آن زمان دهه گرمی بود، فیلم های خوب ساخته و فیلمنامه های خوب هم نوشته می شد. پیر و جوان همه کنار هم کار می کردند و انگیزه برای ادامه کار کردن داشتند.»
یکی از پررنگ ترین فیلم هایی که فاطمه گودرزی در تمام این سال ها بازی کرده، «می خواهم زنده بمانم» به کارگردانی زنده یاد ایرج قادری است؛ فیلمی که در همان سال ها تبدیل به یکی از پرفروش های سال شد و از سوی سینماگران هم مورد استقبال قرار گرفت.اتفاقی که شاید در همان سال ها به نظر هیچ کدام از عوامل تولید نیامده باشد؛ «آن زمان فیلم های خوب زیادی تولید می شد و همه برای بهتر بودن در یک فضای رقابتی مثبت با هم کار می کردند. گروه کاری «می خواهم زنده بمانم» زحمت زیادی برای تولید فیلم کشید و می توانستیم مطمئن باشیم که موفق ظاهر خواهیم شد.»
او بعد از سه سال بازی در فیلم های سینمایی، نقش یک این فیلم را ایفا و به اصرار خود کارگردان، آن را قبول کرد؛ «روح آقای قادری شاد باشد. همان روزها را به خاطر دارم که برای بازی در این فیلم و این نقش خیلی به من اصرار کرد. خودش آن زمان می گفت «تنها کسی که می تواند این نقش را بازی کند، تو هستی» و با اعتماد به نفسی که به من داد، این نقش را به بهترین شکل ممکن اجرا کردم. فیلمنامه را که خواندم متوجه شدم می توانم تمام پتانسیلی را که در خودم سراغ داشتم به نمایش بگذارم.
هر چند اعتقاد داشتم بازیگران بهتر از من هم برای ایفای آن نقش حضور دارند اما ایرج قادری من را انتخاب کرد. آن زمان نه شهرت برایم مهم بود و نه معروفیت، فقط دوست داشتم کار ماندگاری را از خودم بر جای بگذارم که خوشحال هستم این اتفاق افتاد. در واقع از همان زمان قبل از شروع هر کاری با خودم می گفتم «این آخرین کاری است که انجام می دهم، پس باید بهترین باشم.»
ارسال نظر